عزاداری ائمه(ع) برای امام حسین(ع)
حادثه غمبار و جانسوز کربلای 61 ق آنچنان قلبهای شیعیان و محبان اهل بیت(ع) را به درد آورد که نهتنها در ادامه شاهد قیامهای متعدد بر ضد امویان و نیز عباسیان هستیم، بلکه به لحاظ اجتماعی تأثیر عمیقی بر جامعه شیعه نهاد بهگونهای که شیعیان با محوریت ائمه(ع) در موقعیتهای مختلف و به طُرُق گوناگون یاد و خاطره این روز عظیم را گرامی میداشتند که به برخی از آنها در عصر امامان اشاره میکنیم:
1. آغاز عزاداری در کربلا و کوفه (سال 61 ق)
در مقاتل مختلف آمده است بعد از آنکه امام حسین(ع) به شهادت رسید، اسب وی شیههکنان به سمت خیمهها آمد؛ زنان و دختران با شنیدن صدای شیهه اسب، از خیمهها بیرون دویدند و وقتی مشاهده کردند که اسب حضرت خونآلود و بدون سوار آمده، صدایشان به ناله وگریه و نوحه بلند شد و در برخی منابع، حضرت زینب و امکلثوم(س) شروع به نوحهسرایی کردند.(1) پس از آن نیز وقتی اسرا را به اصرار خودشان از درون قتلگاه عبور دادند،(2) حضرت زینب(س) نالهکنان و با صدایی غمانگیز و پر درد، نوحهسرایی کرد.(3) به گفته راوی، گریه زینب هر دوست و دشمنی را به گریه انداخت.(4)
پس از آن نیز وقتی اسراء را وارد کوفه کردند، حضرت زینب و امام سجاد(ع) با گریه و روشنگری خود، چنان جوی به راه انداختند که مردم کوفه منقلب شده و بیاختیار گریستند. در این لحظه، امام سجاد فرمودند: «اینان بر ما میگریند؟ پس چه کسی ما را کشته است؟!».(5)
2. عزاداری در شام (سال 61 ق)
از جمله جاهایی که در همان اوایل، بعد از شهادت امام حسین(ع) برای ایشان عزاداری شد، شام بود. بعد از ورود کاروان اسراء به شام، اوضاع بهگونهای به نفع اهل بیت(ع) پیش رفت که یزید مجبور شد تا اجازه عزاداری را به ایشان بدهد.(6)
3. عزاداری در بدو ورود کاروان اسراء به مدینه (سال 61 ق)
به هنگام بازگشت کاروان اسراء، حضرت سجاد(ع) در آستانه شهر مدینه شخصی به نام بَشیر بن حَذلَم را به حضور طلبید و از وی خواست تا جلوتر وارد شهر مدینه شود و با سرودن شعری، اهل مدینه را آگاه کند. او نیز همین کار را کرد و سپس مردم را از ورود اهلبیت با خبر ساخت. پس از اجتماع عظیم مردم مدینه، امام سجاد(ع) با سخنرانی خود، مردم را از وقایع کربلا و اتفاقات بعد از آن آگاه کرد و با مشاهده خانههای خالی و بیصاحب شهدای کربلا، بیاختیار اشک از دیدگانش سرازیر شد.(7)
4. عزاداری بعد از سال 61 ق (در زمان امام سجاد(ع))
بعد از واقعه عاشورای 61 ق، امام سجاد(ع) به مناسبتهای مختلف، در سوگ امام حسین(ع) و شهدای کربلا اشک میریختند. در روایتی از امام صادق(ع) نقل است که ایشان فرمود: «زینالعابدین(ع) چهل سال بر شهادت مظلومانه پدر گریست در حالى که روزها روزه بود و شبها را به عبادت میپرداخت. هنگام تناول افطار مىفرمود: فرزند رسول خدا در حال گرسنگى و با لبهاى تشنه به شهادت رسید. امام آنقدر این جملات را تکرار مى کرد تا آب و غذایش با اشک چشمانش آمیخته میشد.»(8)
حضرت بدان اندازه مىگریست که اطرافیان بر سلامت چشمان وى بیمناک شدند و گفتند: «گریه زیاد، به بینایى چشم شما زیان مىرساند.» امام در پاسخ کسانی که ایشان را به دلیل احتمال آسیب به چشمانشان از گریه و زاری منع میکردند، مىفرمود: «چطور ممکن است ازگریه خوددارى کنم؟ با اینکه پدرم را از نوشیدن آب محروم کردند؛ آبى که تمام موجودات حتى درندگان و حیوانات وحشى حق داشتند از آن استفاده کنند...»(9)
در روایتى دیگر، به امام سجاد(ع) عرض شد: آیا وقت آن نرسیده است که پس از گذشت سالیان متوالى از واقعه کربلا، دست از غم و اندوه بردارید؟! امام در پاسخ فرمود: «به خدا سوگند! شکایتها وگریههاى یعقوب به درگاه خدا در مقایسه با آنچه من براى آن مىگریم، کوچک است. یعقوب تأسفش بر از دست دادن یوسف بود، او یک فرزند را از دست داده بود. در حالى که من خود شاهد بودم که پدرم و گروهى از خاندانم در نزدیکى من همچون پرندگان سرهایشان بریده شد...»(10)
5. عزاداری در عصر امام باقر و امام صادق(ع)
به نظر میرسد تا زمان صادقین(ع)، عزاداری برای شهدای کربلا بیشتر در قالب شعر بوده و نه به صورت برپایی مراسم؛ اما بتدریج بعد از امام سجاد(ع)، به دلیل ضعف دولت اموی و قیام عباسیان، عزاداری سید الشهدا جنبه رسمی پیدا کرد و به صورت جمعی و با حفظ قالب شعری خود، توسعه یافت. برای نمونه، وقتی کُمیت اسدی، شاعر بزرگ شیعی، به مدینه آمد، خدمت امام باقر(ع) رسید و در رثای امام حسین(ع) اشعاری سرود. سپس امام باقر و فرزندش امام صادقگریستند.(11) امام صادق(ع) نیز مردم را به عزاداری و گریه برای سیدالشهداء ترغیب و تشویق میکرد. بنابر نقل منابع، شعرا و مرثیهسرایانی مانند ابوهارون مکفوف(12) ابوعُماره،(13) سیّد حِمیَری(14) در محضر و خانه امام صادق(ع) مرثیهسرایی میکردند. البته در مواردی نیز ایشان تقیه میکردند. برای مثال، یکبار که امام صادق علیهالسلام در منزل خویش مراسم عزاداری برپا کرده بودند، صدای شیون زنان بلند شد. همین امر سبب جلب توجه مردم و تجمع آنان جلو درب خانه ایشان شد. حضرت بهگونهای قضیه را جمع کرد و خطر را دفع نمود.(15)
6. عزاداری در عصر امام کاظم(ع)
امام رضا(ع) درباره سنت و رفتار پدر گرامیاش امام کاظم(ع) در ایام محرم میفرماید: «... وقتی ماه محرم فرا میرسید، دیگر کسی پدرم را شاد نمیدید. پیوسته غمگین بود تا اینکه ده روز میگذشت و روز دهم محرم میرسید. این روز، روز مصیبت و غم و اندوه او بود و میفرمود: این روز، روزی است که حسین(ع) در آن شهید شد.»(16)
7. عزاداری در عصر امام رضا(ع)
به دلیل شرایط ویژهای که در زمان امام رضا(ع) برای ایشان فراهم شد، عزاداری و نوحهسرایی برای شهدای کربلا با شکوهتر و آزادانهتر برگزار میشد. امام رضا(ع) در ایام محرم، در منزل خود مراسمی با حضور خاندان خویش و اصحاب برپا میکرد. پردهای میان مردان و اهل حرم میزدند و امام به دِعبِل خُزاعی میفرمود: «...این روزها، ایام حزن و اندوه ما اهلبیت است. بر حسین(ع) مرثیه بخوان. تا زمانی که زندهای، یاور و مدحکننده مایی...». دِعبِل نیز اشعاری در رثای امام حسین(ع) میسرود و حاضران در جلسه میگریستند.(17) چنین جوی، بعد از امام رضا(ع) شکسته شد و با سختگیری و ممانعت شدید دستگاه عباسی مواجه شد بهگونهای که شیعیان و اهلبیت کمتر موفق به برگزاری چنین مجالسی میشدند.
نتیجه
در مجموع، عزاداری و نوحهسرایی بر مصائب اهلبیت در عاشورای 61 ق در کربلا، از همان روز عاشورا توسط زنان و بانوان حرم آغاز شد. در ادامه، در کوفه و شام و نیز در بازگشت به مدینه در داخل این شهر، سخنان امام سجاد(ع) و حضرت زینب و امکلثوم سکینه چنان جوّی ایجاد کرد که بسیاری از حاضران در این شهرها گریه و ناله سر دادند. پس از آن نیز، امام سجاد(ع) به بهانههای مختلف به یاد مصائب پدر بزرگوارشان حسین بن علی(ع) افتاده و میگریستند و دیگران را به گریه میانداختند. از زمان امام باقر تا امام رضا(ع) به دلیل مساعد بودن شرایط، آن حضرت شخصا مجالس و مراسم یادبود در ایام محرم به ویژه عاشورا در منازل خویش با حضور دوستداران اهلبیت برپا میکردند و شاعران آیینی در قالب شعر، به مرثیهسرایی و نوحهخوانی میپرداختند و اصحاب خویش را به برگزاری این مراسم در منازل خود سفارش میکردند.
برای مطالعه بیشتر
- جلد دوم کتاب «تاریخ قیام و مقتل جامع سیدالشهداء علیهالسلام»، نوشته جمعی از تاریخپژوهان زیر نظر مرحوم مهدی پیشوایی.
پینوشتها:
1. خوارزمی، ابوالمؤید موفق بن احمد، مقتل الحسین، تحقیق محمد سماوی، نجف، الزهرا، 1367 ق، ج 2، ص 37؛ ابن اعثم کوفی، کتاب الفتوح، تحقیق على شیرى، بیروت، دارالأضواء، ط الأولى، 1411 ق، ج 5، صص119- 120.
2. ابنطاووس، سید رضیالدین ابوالقاسم، اللهوف، تحقیق لشیخ فارس تبریزیان، بیجا، نشر دارالأسوه للطباعه و النشر، 1414 ق، ص 180.
3. همان، ص 181؛ ر.ک. به: ابن شهر آشوب، ابوجعفر محمد بن علی، مناقب آل ابیطالب، تحقیق یوسف البقاعی، بیجا، انتشارات ذوی القربی، 1421 ق، ج 4، ص 122.
4. ابن طاووس، سید رضیالدین ابوالقاسم، اللهوف، تحقیق لشیخ فارس تبریزیان، بیجا، نشر دار الأسوه للطباعه و النشر، 1414 ق، ص 181.
5. شیخ مفید، ابوعبدالله محمد بن محمد تلعکبری، الامالی، تحقیق حسین استاد ولی و علیاکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین، 1403 ق، ص 321؛ یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، بیروت، دارصادر، بیتا ج 2، ص 245؛ برای اطلاع بیشتر از خطبهها و سخنان اهلبیت در کوفه، نک. به: کتاب «تاریخ قیام و مقتل جامع سیدالشهداء»، ج 2، صص 39-70.
6. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، روائع التراث العربی، بیتا، ج5، ص 462.
7. ابن طاووس، سید رضیالدین ابوالقاسم، اللهوف فی قتلی الطفوف، تحقیق لشیخ فارس تبریزیان، بیجا، نشر دارالأسوه للطباعه و النشر، 1414 ق، ج 1، صص 226 ـ 230.
8. همان، ص 209. (ممکن است این سؤال پیش بیاید که امام سجاد از سال 61 تا 94 یا 95 که سال شهادت ایشان است، جمعاً در حدود 35 سال در قید حیات بودند، پس چگونه این روایت سخن از 40 سال دارد؟ در پاسخ باید این چنین گفت که به نظر میرسد عدد 40 عددی تقریبی و برای تقریب و یا گرد کردن طول مدت زمان گریه است و نه مدت دقیق آن. همچنین با توجه به متن روایت، امکان دارد که این تردید از جانب خود راوی رخ داده باشد نه شخص امام، چرا که قطعاً امام صادق(ع) نسبت به طول عمر دقیق امام سجاد(ع)آگاه بودند.)
9 و 10. ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، تحقیق لجنه من أساتذه النجف الأشرف، نجف اشرف، مطبعه الحیدریه، ج 3، ص 303.
11. خزاز قمی، ابوالقاسم علی بن محمد، کفایه الاثر، تحقیق سید عبداللطیف حسینی کوه کمری، قم، بیدار، 1401 ق، ص 249.
12. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ترجمه و تحقیق محمدجواد ذهنی تهرانی، تهران، انتشارات پیام حق، چاپ اول، 1377 ش، ص 338.
13. همان، ص340.
14. اصفهانی، ابوالفرج، الاغانی، تحقیق علی محمد بجاوی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا، ج 20، ص 148.
15. کلینی، محمد بن یعقوب، الروضه من الکافی، تحقیق علیاکبر غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ دوم، 1362 ق، صص 215-216، ح 263.
16. حرّ عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، تصحیح و تعلیق میرزا عبدالرحیم ربانی، تهران، مکتبه الاسلامیه، 1381 ق، ج 10، ص 394.
17. اصفهانی، ابوالفرج، الاغانی، تحقیق علی محمد بجاوی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا، ج 20، ج 20، ص 148؛ خوارزمی، ابوالمؤید موفق بن احمد، مقتل الحسین، تحقیق محمد سماوی، نجف، الزهرا، 1367 ق، ج 2، صص 129-131.
* علیمحمد تاجالدین