کد خبر: ۳۱۵۴۵۷
تاریخ انتشار : ۰۷ مرداد ۱۴۰۴ - ۲۳:۰۲
جنگ سرد فرهنگی؛ سازمان سیا در عرصه فرهنگ و هنر- 142

پوششـی برای کارکنان سازمان سیا

فرانسیس استونر ساندرس
ترجمه حسین باکند

تحت ریاست بوردن، «سیاست‌ها توسط [رنه] دارنونکورت در مورد عملیات مربوط به موزه تعیین می‌شد»، البته با مشاوره‌هایی که «تقریباً با استفاده از مهرهای لاستیکی» انجام می‌گردید. این به دارنونکورت مجال داد تا استعدادهای قابل توجه خود را به عنوان کاردینال ولزی (Cardinal Wolsey) در حلقه‌های درباری اطراف موما به کار گیرد. دارنونکورت متولد وین، با قد شش فوت و پنج اینچ و وزن ۲۳۰ پوند، چهره‌ای خارق‌العاده بود، «او از نوادگان مستقیم و غیرمستقیم دسته‌ای از اشراف اروپای مرکزی محسوب می‌گردید که به عنوان مستشاران و رؤسای دوک‌های لورن، کنت‌های لوکزامبورگ و امپراتورهای‌ هاپسبورگ شکوفا شده بودند.» او در سال ۱۹۳۲ به ایالات متحده مهاجرت کرد و در طول جنگ در بخش هنری CIAA کار کرد. 
سپس نلسون او را به موزه آورد، جایی که در سال ۱۹۴۹ مدیر آن شد. دارنونکورت معتقد بود که «هنر مدرن در تنوع بی‌نهایت و کاوش بی‌وقفه خود»، «نماد پیشرو» دموکراسی است و در طول دهه ۱۹۵۰ به طور علنی در کنگره برای تأمین مالی یک مبارزه فرهنگی علیه کمونیسم لابی کرد. اگرچه بریدن ادعا داشت که «بچه‌های موما دوست دارند کارها را درون‌خانه مدیریت کنند». وی نتیجه گرفت که رنه دارنونکورت «به احتمال زیاد رابط آژانس در موزه بود.» قطعاً دارنونکورت با هیئت هماهنگی عملیات شورای امنیت ملی (که جایگزین شورای جنگ روانی شده بود) مشورت می‌کرد. او همچنین به طور منظم به وزارت امور خارجه گزارش می‌داد. این ارتباطات به این نظریه قوت می‌بخشید که دارنونکورت مانند اجدادش، «استعداد عجیبی دارد که خود را برای حامیان متوالی (که حمایتشان اغلب با یکدیگر همپوشانی داشت) به گزینه‌ای ضروری تبدیل کند».   ویلیام پلی، وارث شرکت سیگار کنگره، یکی دیگر از اعضای هیئت امنای موزه هنر مدرن (MOMA) بود که ارتباطات نزدیکی با دنیای اطلاعاتی داشت. دوست شخصی آلن دالس، پلی به شبکه CBS که مالک آن بود، اجازه داد تا پوششی برای کارکنان سازمان سیا فراهم کند، مشابه توافقی که هنری لوس در امپراتوری Time-Life خود انجام داده بود (لوس نیز عضو هیئت امنای موزه هنر مدرن بود). در اوج این رابطه، خبرنگاران CBS سالی یک بار برای شام و جلسات خصوصی با سلسله مراتب سازمان سیا ملاقات می‌کردند. این شام‌ها، که «جلسات بزرگان با گفت‌وگوهای خوب و سیگارهای باکیفیت» توصیف شده‌اند، در خانه دالس یا در کلوب خصوصی او به نام «آلیبی» در واشنگتن برگزار می‌شد. در مورد ارتباط پلی با سازمان سیا، یکی از مدیران CBS گفت: «این تنها موضوعی است که حافظه‌اش در مورد آن یاری نمی‌کند.»
البته اسامی افرادی در عرصه هنر که با سازمان سیا ارتباط داشتند، بسیار بیشتر از این است. به عنوان مثال، جوزف ورنر رید همزمان عضو هیئت امنای موزه هنر مدرن و بنیاد فارفیلد بود. گاردنر کولز، جانکی فلیشمن و کِس کانفیلد نیز چنین بودند. اواتا کالپ‌هابی، یکی از اعضای مؤسس موزه هنر مدرن، در هیئت‌مدیره کمیته اروپای آزاد حضور داشت و اجازه داد بنیاد خانوادگی‌اش به عنوان مجرایی برای سازمان سیا استفاده شود. در حالی که ‌هابی وزیر بهداشت، آموزش و رفاه در کابینه آیزنهاور بود، دستیارش جوآن بریدن پیش از آن برای نلسون راکفلر کار کرده بود و اتفاقا همسر تام بریدن هم بود. تام نیز پیش از پیوستن به سازمان سیا، از سال ۱۹۴۷ تا اواخر ۱۹۴۹ برای نلسون راکفلر به عنوان منشی اجرائی موزه هنر مدرن کار کرده بود.
همان‌طور که گور ویدال یک بار گفته بود: «هر چیزی در جمهوری عجیب و غریب ما به گونه‌ای زنجیروار به همه چیزهای دیگر ارتباط دارد که دیگر هیچ چیز برایمان تعجب‌آور نیست.» البته می‌توان استدلال کرد که این همخوانی چیزی بیش از ماهیت قدرت آمریکا در آن زمان را نشان نمی‌دهد. یعنی صرفاً به این دلیل که این افراد یکدیگر را می‌شناختند و به صورت اجتماعی (و حتی رسمی) به سازمان سیا متصل بودند، به این معنا نیست که آن‌ها در ترویج هنر جدید آمریکا همدست بودند. اما صمیمیت این رابطه، دوام ادعاهایی را تضمین کرد که گویا موزه هنر مدرن به نوعی به برنامه‌های پنهانی جنگ فرهنگی دولت مرتبط است. این شایعه اولین‌بار در سال ۱۹۷۴ توسط اوا کوک کرافت در مقاله‌ای تأثیرگذار در نشریه Artforum با عنوان «اکسپرسیونیسم انتزاعی: سلاح جنگ سرد» بررسی شد که نتیجه گرفت:  «ارتباطات بین سیاست‌های فرهنگی جنگ سرد و موفقیت اکسپرسیونیسم انتزاعی تصادفی نبود... این ارتباطات به صورت آگاهانه توسط برخی از تأثیرگذارترین چهره‌های کنترل‌کننده سیاست‌های موزه و مدافع تاکتیک‌های روشنگرانه جنگ سرد برای جلب روشنفکران اروپایی ایجاد شد.»  علاوه‌ بر این، کوک کرافت ادعا کرد: «از نظر تبلیغات فرهنگی، عملکرد دستگاه فرهنگی سازمان سیا و برنامه‌های بین‌المللی موزه هنر مدرن، مشابه و در واقع مکمل یکدیگر بودند.»
لارنس دو نوفیل گفت: «من هیچ ارتباطی با ترویج کارهای پولاک یا دیگران نداشتم. حتی یادم نمی‌آید اولین بار چه زمانی نام او را شنیدم. اما به یاد دارم که شنیدم جاک ویتنی و آلن دالس توافق کردند که باید پس از موافقت وزارت امور خارجه، کاری در مورد هنر مدرن انجام دهند. شاید این موضوع را بتوان تفسیر عبارت «مکمل یکدیگر» دانست. هیچ مدرک اولیه‌ای مبنی بر وجود هرگونه توافق رسمی بین سازمان سیا و موزه هنر مدرن وجود ندارد. واقعیت این است که چنین چیزی اصلاً لازم نبود.