کد خبر: ۳۱۵۳۳۴
تاریخ انتشار : ۰۵ مرداد ۱۴۰۴ - ۲۱:۳۲

اخبار ویژه

عبور از پزشکیان
 در اوج انسجام ملی؟!
برخی فعالان مدعی اصلاح‌طلبی یا سران احزاب در روز چهلم جنگی که به یک انسجام ملی بی‌نظیر بدل شد، ساز عبور از پزشکیان کوک کرده‌اند! آنها در گذشته نیز مدعی عبور از خاتمی و عبور از روحانی بودند.
روزنامه جوان در این‌باره نوشت: عجیب آنکه این گروه، نطق یک روحانی یا پیشنهاد یک فعال سیاسی دیگر را در یک امر جزئی در گوشه‌ای دور از مملکت در بوق می‌کنند و آن را ضد انسجام و وحدت ملی می‌نامند، اما «عبور از پزشکیان» را که کار خودشان است، چنین نمی‌پندارند. محسن‌هاشمی و عباس عبدی از این جمله‌اند. ‌هاشمی در روزنامه حزبی‌اش «سازندگی» با یادی از مرحوم پدرش (که همیشه جایش را خالی می‌کنند و جز او مصلح و فایده‌مندی نمی‌شناسند و نام نمی‌برند) با برشمردن مخاطراتی برای کشور نوشته است: «در شرایطی چنین حساس وجود یک «شخصیت واسط» که هم مورد وثوق رهبران کشور باشد و هم نزد نخبگان و جامعه بین‌المللی اعتبار داشته باشد، می‌تواند نقش کلیدی در عبور از بحران ایفا کند». او گمان می‌کند پزشکیان این‌کاره نیست (هرچند در این ادعا که ‌هاشمی چنین بود، مناقشه فراوان است). 
عباس عبدی نیز که خود در شورای راهبری انتخاب پزشکیان بود، در گفت‌وگویی برای چندمین بار و این‌بار جدی‌تر به رئیس‌جمهور هشدار داده که فقط چند ماه (تا پایان سال) بیشتر وقت ندارد! عبدی در پاسخ به اینکه «چه پیشنهادی برای سه سال باقی‌مانده دولت دارید تا ضعف‌ها برطرف شود؟» می‌گوید: «تا سه سال دیگر؟! تا پایان همین امسال وقت دارند که اصلاحات را انجام دهند... یا امسال یا هیچ‌وقت».
در سپهر سیاسی ایران این مدل حرف ‌زدن و فعالیت سیاسی دوستداران فراوان دارد. کسانی مثل معاون ‌اول و مشاوران دولت یازدهم و دوازدهم و فراوان نویسندگان وابسته به آن دولت، فرصت کوتاهی به نظام می‌دادند و رئیس‌جمهور مطلوب خود را آخرین شانس نظام می‌دانستند. دولت اصلاحات نیز خودش را آخرین فرصت نظام می‌دانست و رئیس‌جمهور آن دولت هنوز هم در بیانیه‌های سیاسی خود با «فرصت» جمله می‌سازد. 
الان وقت کاسبی از جنگ اخیر یا فروختن سهم خود در انسجام ملی نیست. این کاسبی سابقه‌دار است. اصلاح‌طلبان که مدعی‌اند همیشه به دنبال اصلاحات بوده‌اند، در دوران قدرت خود (مثلاً دوران خاتمی یا حضور پررنگ در مجلس ششم یا دولت روحانی) با ساختار‌های غیردولتی نظام برای حفظ و استحکام جایگاه خود، تمرین کارورزی کردند تا آنجا که بدنه ستاد‌های دولتی و وزارتخانه‌ها نیرو‌های سیاسی آنان هستند. به همین دلیل این شائبه برای شعار‌های آنان و مخاطبان‌شان ایجاد شده که آنان بیش از آنکه به اصلاحات بنیادین ادعایی و حفظ پایگاه مردمی خود پایبند باشند، نگران از دست دادن پایگاه‌های شخصی و دولتی و کارگزارانی خود هستند. اصلاح‌طلبان بار‌ها در شرایطی که جامعه از کاستی‌ها و گرانی‌ها خسته شده، شعار‌های تندتر داده‌اند ولی پس از رسیدن به قدرت، آن کار دیگر کرده‌اند. در انتخابات اخیر هم بسیاری از چهره‌های این جناح تا مدت‌ها نامزد خاصی نداشتند و فقط پس از تأیید صلاحیت پزشکیان وارد صحنه شدند و وعده‌هایی بلندپروازانه دادند. این رویه، به شدت به مدعای آنان در تشکیلاتی ‌بودن و داشتن پایگاه اجتماعی ضربه می‌زند.


بیانیه جبهه اصلاحات است
 یا دیکته سیا و موساد؟!
گردانندگان جبهه اصلاحات، در حالی که در حوزه کارکردی به رفوزگی مطلق و تهیدستی کامل رسیده‌اند، فرار به جلو طلبکارانه را آخرین شگرد باقی‌مانده برای بقای خود می‌دانند.
در حالی که تمام نسخه‌های پیشنهادی این طیف طی دهه گذشته، ابطال شده و خسارت‌های بزرگی را به کشور تحمیل کرده، آذر منصوری دبیرکل حزب اتحاد ملت و رئیس جبهه اصلاحات خواستار تغییرات راهبردی شد.
در نامه‌ای که به نام وی خطاب به رئیس‌جمهور منتشر شده، آمده است:
«- تجربه جنگ دوازده روزه به‌رغم مقاومت قهرمانانه نیروهای مسلح و حمایت ستودنی مردم،‌ بیش از گذشته ناترازی‌ها و ناکارآمدی‌های نگران‌کننده در حوزه‌های تکنولوژی نظامی،‌ امنیت اطلاعاتی و ضد جاسوسی،‌ عملیات روانی و جنگ رسانه‌ای، و... را آشکار کرد. اکنون دیگر تردیدی وجود ندارد که برای جبران این ناترازی‌ها و ناکارآمدی‌ها، کشور بیش از هر چیز نیازمند بازنگری در سیاست‌ها و رویکردها و نیز مدیریت چابک، قاطع و ‌منسجم است تا به اقدامات اصولی و اصلاحات ساختاری اقدام کند. 
- در روزها و ماه‌های آینده سه وضعیت محتمل در انتظار ایران است: ۱- شروع مجدد جنگ و تخریب زیر ساخت‌های حیاتی کشور که خواست اسرائیل و جریان نومحافظه‌کار حاکم بر آمریکاست. ۲- ادامه وضعیت نه جنگ و نه صلح و محاصره کامل سیاسی اقتصادی و انزوای کامل ایران و در نتیجه تشدید بحران‌های کنونی و فرسایش توان ملی کشور. ۳- تجدیدنظر در سیاست‌های گذشته و اتخاذ راهبرد توسعه همه‌جانبه و تعامل سازنده با جهان به جای راهبرد ‌ستیز و بقا که ‌خروج ایران از انزوا و توسعه و پیشرفت و سربلندی ایران و ایرانی را در پی خواهد داشت.
-لازمه چنین انتخابی چنان که گفتیم بازنگری در رویه‌های گذشته و اتخاذ سیاست‌ها و تصمیمات اصولی و سرنوشت‌ساز در عرصه‌های داخلی و خارجی است».
در ادامه این نامه پیشنهادهایی هم مطرح شده؛ از جمله:
«- ضرورت خروج سریع از حالت بی‌تصمیمی. تجربه جنگ دوازده روزه،‌ ناکارآمدی روندهای گذشته را آشکار ساخته است. عدم پیش‌بینی وضعیت حاضر و فقدان آمادگی برای مواجهه با آن کشور را دچار وضعیت تعلیق کرده و فعالیت و برنامه‌ریزی در عرصه اقتصاد و اجرا را متوقف نموده است. مدیریت عالی کشور هرچه سریع‌تر باید میان ادامه مسیر گذشته یا انتخاب راهبردی جدید در اداره کشور تصمیم بگیرد. 
-به کارگیرى راهبرد توسعه به جای راهبرد ‌ستیز.
اصلاحات جزئی و قطره‌چکانی گره‌ای از مشکلات کشور نمی‌گشاید. امروز کشور نیازمند انتخاب‌ها و تصمیمات سخت و شجاعانه است. مواضع قابل تحسین شما در مصاحبه اخیر با فاکس نیوز و پیام به ایرانیان خارج کشور اگرچه نشانه‌ای از درک این ضرورت است، اما مادام که نشانه‌هایی از عزم و اراده بخش‌های دیگر حاکمیت برای چنین تصمیمی مشاهده نشود، امید و اعتماد عمومى را در پی نخواهد داشت. 
- لازمه انتخاب راهبرد توسعه همه‌جانبه به جای راهبرد بقا و ‌ستیز، مذاکره با آمریکا و دول اروپایی به منظور حل مشکلات فیمابین، لغو تحریم‌ها، اخذ تضمین‌های امنیتی لازم است.».
فرافکنی و فرار به جلو نویسندگان نامه در حالی است که دولت روحانی به مدت هشت سال و دولت پزشکیان ظرف یک سال گذشته، نوعاً با آدرس غلط مدعیان اصلاحات همراهی کرده‌اند و نتیجه آن در قالب دو برابر شدن تحریم‌ها، رکورد‌های تورمی سنگین، کاهش رشد اقتصادی، بی‌تدبیری در مدیریت درونزا در حوزه‌های مختلف و عدم چاره‌جویی به ناترازی‌ها و بدهکار شدن کشور در برابر غرب عهدشکن و کلاهبردار و نهایتاً تحمیل جنگ وسط مذاکرات به نمایش درآمده است. حاصل اعتماد به غرب و کلید همه مشکلات وانمود کردن مذاکره موجب پایمال شدن بی‌هزینه توافق برجام از سوی غرب (پس از گرفتن امتیازات یکطرفه) و جرأت دشمن به دست انداختن مذاکرات به عنوان تاکتیک عملیات فریب اقدام نظامی شد؛ و این در حالی است که شاهکار مکانیسم ماشه نیز به عنوان یادگاری ننگین حضرات در برجام، برای سرافکندگی و شرمساری این مدعیان کافی است. منتها گویا میان خود توافق کرده‌اند که به جای پاسخگوی و عذرخواهی، مدام تعبیر لزوم تغییر راهبردها را تکرار کنند و حال آنکه آنچه باید تغییر کند و به بایگانی سپرده شود، سیاست موهوم و عقیم مذاکره و اعتماد به آمریکا و اروپاست.
این جماعت درست در مقطعی که آمریکا و رژیم صهیونیستی میز مذاکره را بمباران کرده‌اند، باز هم با وقاحت (انگار که گماشته آمریکا و اسرائیل هستند) نظام را به در پیش گرفتن سیاست ‌ستیز متهم می‌کنند! نکته قابل تأمل اینکه جرأت نمی‌کنند بگویند پس از تکرار بی‌صفتی ترامپ در دست انداختن مدعیان مذاکره، دقیقاً چه کار باید کرد تا این رفوزگان بدنام سیاسی، آن را تجدیدنظر در سیاست‌ها و تصمیم درست تلقی کنند؟ توان بازدارنده دفاعی را واگذار کند؟ برنامه هسته‌ای را مطلقاً تعطیل کند؟ یا جاسوسان و مزدوران بازداشت شده را رها کند تا خیانت‌های بیشتری مرتکب شوند؟
حالا که آمریکا و اسرائیل به اذعان محافل غربی تودهنی دردناکی خورده‌اند، چرا برخی غربگرایان می‌کوشند شکست دشمن در میدان را با تأیید مو به موی منویات ناکام اسرائیل و آمریکا جبران کنند؟ اگر سیا و موساد به کسانی سفارش می‌دادند تا خواسته‌های ناکام‌شان را به زبان فارسی بازگویی کنند، غیر از همین نامه‌ای می‌شد که منافقین لانه کرده در جبهه اصلاحات‌، با سوءاستفاده از این نامه رونویسی کرده‌اند؟! چرا باید جوشش خیره‌کننده منطق مقاومت از متن ملت متحد ایران باید در ادبیات برخی ورشکستگان سیاسی به‌ستیزه‌جویی تعبیر شود؟ آیا اینان ناراحتند از ضربات دردناکی که مدافعان امنیت کشور به دشمنان متجاوز زدند و آنان را ادب کردند؟

لوموند: اروپا قانوناً نمی‌تواند 
مکانیسم ماشه را فعال کند
روزنامه فرانسوی لوموند تصریح کرد: فعال‌سازی مکانیسم ماشه از سوی اروپا فاقد وجاهت قانونی و اخلاقی است.
لوموند نوشت: کشورهای اروپایی در حالی بدون وجاهت قانونی و اخلاقی به دنبال فعال کردن سازوکار ماشه هستند که خود به تعهداتشان در توافق مبنی بر عادی‌سازی روابط تجاری با ایران، عمل نکردند. تروئیکای اروپا اکنون پیشگام گفت‌وگوهای هسته‌ای با ایران شده اما همراهی آن با درخواست «غنی‌سازی صفر» آمریکا، «اشتباه بزرگی» است.
این روزنامه خاطر نشان کرد: تروئیکای اروپا اکنون و با توقف مذاکرات غیرمستقیم تهران-واشنگتن، پیشگام گفت‌وگوهای هسته‌ای با ایران شده اما همراهی آن با درخواست غنی‌سازی صفر آمریکا، اشتباه بزرگی است.
«جیمز آکتون» یک کارشناس سیاست هسته‌ای در بنیاد «کارنگی» در این‌باره می‌گوید، «در نهایت، توافق برای دیدار دوباره، گامی رو به جلو است.»
این نشست برای اروپایی‌ها که از مذاکرات هسته‌ای ایران و آمریکا کنار گذاشته شده بودند، یک مزیت محسوب می‌شود. آمریکا از ‌آوریل تا مه با ایران به طور غیرمستقیم و با میانجیگری عمان مذاکره کرد. اما درخواست آمریکایی‌ها متوقف کردن غنی‌سازی در ایران، حتی برای اهداف صلح‌آمیز بود. این درخواست برای ایران غیرقابل قبول بوده است.
کشورهای اروپایی در حالی بدون وجاهت قانونی و اخلاقی به دنبال فعال کردن سازوکار ماشه هستند که خود به تعهداتشان در توافق مبنی بر عادی‌سازی روابط تجاری با ایران، به‌ویژه پس از خروج آمریکا از توافق هسته‌ای و بازگردانی تحریم‌ها عمل نکردند.
ایرانی‌ها که آن‌ها را مذاکره‌کنندگانی خبره می‌دانند، اکنون در حال مطرح کردن برخی جنبه‌های حقوقی برای اثبات این هستند که سازوکار ماشه دیگر وجاهت قانونی ندارد. اگرچه فکر کردن به این که دستیابی به یک توافق طی چند هفته غیرواقع‌بینانه است، سه کشور اروپایی می‌توانند مهلت بیشتری برای مذاکره با خونسردی را به ایران بدهند.
کسی نمی‌تواند پیش‌بینی کند که این ابتکار دیپلماتیک چه نتیجه‌ای خواهد داشت اما به گفته «بنجامین اوته‌کوورت» محقق ارشد «بنیاد تحقیقات راهبردی»، «از زمان حملات آمریکا و اسرائیل، جهان تغییر کرده و ایران نمی‌تواند آن را نادیده بگیرد. ایران می‌خواهد در برابر تروئیکای اروپا از حق خود در غنی‌سازی اورانیوم برای اهداف صلح‌آمیز دفاع کند و این خواسته مطابق متن پیمان منع گسترش تسلیحات اتمی(ان‌پی‌تی) است. اما امروز ما در جهانی هستیم که همه قانون را نادیده می‌گیرند».

خالی کردن پشت دولت
 پس از گرفتن امتیازت ویژه
در حالی که تنها یک سال از استقرار دولت چهاردهم سپری شده، نشانه‌های شکاف عمیق و آغاز پروژه «عبور از پزشکیان» در میان حامیان اصلی او، یعنی جریان اصلاحات، بیش از هر زمان دیگری آشکار شده است.
رجانیوز نوشت: حمله توئیتری کم‌سابقه و تند سخنگوی جبهه اصلاحات به رئیس‌جمهور و نزدیکانش و اولتیماتوم صریح عباس عبدی مبنی بر پایان فرصت دولت تا آخر سال جاری، پرده از ناامیدی عمیق و آغاز فرآیند برائت از عملکرد دولتی برداشته است که قرار بود عصاره این جریان سیاسی باشد.
اخیراً علی‌اصغر شفیعیان، از چهره‌های رسانه‌ای نزدیک به دولت، از اصلاح‌طلبان خواست تا «کارنامه یک‌سالگی» از عملکرد مدیران منصوب خود در دولت ارائه دهند. این درخواست، با واکنش انفجاری جواد امام، سخنگوی رسمی جبهه اصلاحات ایران، مواجه شد. او در پاسخی که بیش از یک پاسخ، یک بیانیه اعلام برائت بود، آب پاکی را روی دست حامیان دولت ریخت و نوشت: «جناب آقای پزشکیان مستقلاً نسبت به اعضای کابینه و به قول خودشان تماماً با هماهنگی رهبری انتخابشان را انجام داده‌اند.»
وی با این ادعا  که از ۱۹ نفر اعضای کابینه، سهم اصلاح‌طلبان فقط ۳ نفر بوده، در کنایه‌ای به شخص رئیس‌جمهور افزود که نقش نهادهای امنیتی در چینش کابینه «حتی از خود رئیس‌جمهور هم بیشتر می‌باشد.» این شدیدترین حمله یک مقام رسمی اصلاح‌طلب به دولت پزشکیان طی یک سال گذشته است.
اما این تنها نشانه نبود. حسین سلاح‌ورزی، فعال اقتصادی اصلاح‌طلب که خود به تازگی به عضویت هیئت‌مدیره شرکت بازرگانی پتروشیمی منصوب شده، در پاسخی کوتاه به همان توئیت شفیعیان نوشت: «کارنامه خود آقای رئیس‌جمهور هم بهتر از اعضای کابینه نیست. به اعضای دولت هم که از ابتدا امیدی نبود.» این، اظهارنظر کسانی است که از دولت سهمی برده‌اند.
پازل پروژه عبور را عباس عبدی، تکمیل کرد. او در اظهارنظری که به یک اولتیماتوم شبیه بود مدعی شد دولت تا پایان همین امسال فقط وقت دارند که اصلاحات لازم را انجام دهند. یا امسال یا هیچ وقت! 
این اظهارات هماهنگ از سوی چهره‌های شاخص اصلاح‌طلب، یک پیام روشن دارد: ماه عسل دولت و حامیانش به پایان رسیده است. اصلاح‌طلبان به سنت همیشگی‌شان روی آورده‌اند و هنگامی که عملکرد دولت را قابل دفاع نمی‌بینند، پیش از آنکه ناکامی دولت به پای آنها نوشته شود، برای فاصله‌گذاری و زمینه‌سازی «عبور از پزشکیان» دست به‌کار شده‌اند. آنها سابقه عبور از روحانی و خاتمی را پس از گرفتن امتیازات لازم در کارنامه خود 
دارند.