کد خبر: ۳۱۵۱۳۰
تاریخ انتشار : ۰۳ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۹:۱۵

شاخصه رفاه‌زدگی و رفـاه غیـر‌ارزشـی

  علی خدایی

رفاه و آسایش در کنار آرامش و امنیت مهم‌ترین دغدغه بشر است. البته هر انسانی آسایش و آرامش ابدی را می‌خواهد و آرامش و آسایش ناپایدار هر‌چند که لذت‌آفرین و خوشایند است، ولی ترس از دست رفتن، شیرینی آن را می‌گیرد. از این‌رو دوست می‌دارد تا به آرامش و آسایش پایا و مانا دست یابد. آسایش و آرامش در دنیایی که خودش ناپایدار و متغیر و پایان‌پذیر است، برای خردمندان خوشایند نیست، چه رسد با توجه به محدودیت عمر، بدان دل خوش دارند. اما برای بسیاری از توده‌های مردم دلخوشی به آرامش و آسایش هر‌چند کوتاه و زودگذر، امری مطلوب است. با این همه باید توجه داشت که رفاه و آسایش‌، همیشه ارزشی و مثبت نیست، بلکه گاه امری بسیار ضد‌ ارزشی و منفی خواهد بود. نویسنده در مطلب پیش‌رو تفاوت این دو نوع رفاه را تبیین کرده است.
***
دولت‌ها و راهبردهای رفاهی
دولت‌ها ماموریت اصلی خود را همان دغدغه‌های اصلی بشر تعریف کرده اند،‌ زیرا از مهم‌ترین اسباب اجتماعی‌گرایی انسان، تامین آرامش و آسایشی است که در سایه اجتماع تحقق می‌یابد. از آنجا که انسان‌ها اجتماع را برای تحقق این دو هدف اصلی شکل می‌دهند، به همین قصد‌، دولت‌ها را ایجاد می‌کنند تا در شکل نظام‌مند‌تر و در سایه قوانین و مقررات کامل‌تر، آن هدف اصلی را بر‌آورده سازند؛ زیرا خوشبختی خویش را در آن می‌دانند. امام صادق(ع) می‌فرماید: ثَلاثَةُ اَشْياءَ يَحْتاجُ النّاسُ طُرّا اِلَيْها: اَلاَمْنُ و َالْعَدْلُ و الْخِصْبُ؛ سه چيز است كه همه مردم به آنها نياز دارند: امنيّت، عدالت و آسايش. (تحف العقول ص 320)
دولت‌ها نیز بر‌اساس اولویت‌بندی که انسان برای زندگی دارد، آرامش و آسایش را در سرلوحه وظایف و مسئولیت‌های خود تعریف می‌کنند؛ زیرا می‌دانند که برآوردن این دو نیاز بشری به معنای کارآمدی، مقبولیت و در نهایت مشروعیت سیاسی است، حتی اگر به زور شمشیر و سرنیزه و کودتا بر سرکار آمده باشند.
به سخن دیگر، دولت‌ها می‌دانند که برآورده کردن این دو نیاز برای اکثریت جامعه به معنای سه‌گانه اصلی: کارآمدی، مقبولیت و مشروعیت سیاسی است. لذا تمام همت خویش را مبذول تحقق آنها برای اکثریت جامعه می‌کنند حتی اگر اقلیتی به‌شدت سرکوب و از همه هستی خود ساقط شوند.
دولت‌ها اولین دغدغه خود را امنیت و تامین آرامش جمعی و اجتماعی قرار می‌دهند و با هر‌گونه عاملی که امنیت جامعه را مخدوش می‌کند، به‌شدت برخورد می‌کنند. از این‌رو گاه نادیده گرفتن رفاه و آسایش برای تامین امنیت یک امر طبیعی قلمداد می‌شود و افراد جامعه نیز آن را به ‌سادگی می‌پذیرند. همین مسئله موجب شده که حتی دولت‌ها برای توجیه برخی از رفتارهای ضد آزادی و مردم‌سالاری و حقوق بشر و کاهش رفاه و آسایش افراد جامعه، مسائل را به حوزه امنیت می‌کشانند و با امنیتی کردن فضای جامعه، رفتارهای خود را توجیه کرده و مشروعیت می‌بخشند. اما هنگامی که این نخستین دغدغه بشری برآورد شد، مردم خواهان تامین دومین دغدغه طبیعی خود یعنی رفاه و آسایش می‌شوند و دولت‌ها نیز خود را موظف به تامین آن می‌دانند. این‌گونه است که در اروپای غربی پس از جنگ جهانی دوم و تامین امنیت منطقه‌ای،‌ دولت‌های رفاهی شکل می‌گیرد که همه دغدغه آنها رفاه و آسایش ملت است.
راهبرد تامین رفاه ملت از سوی دولت‌ها در جوامع غربی به گونه‌ای بوده است که برخی از معیارهای انسانی نسبت به دیگر جوامع بشری نادیده گرفته شد و دولت‌ها به این سمت رفتند که به هر شکلی شده خواسته‌های رفاهی ملت خویش را بر‌آورده سازند هر‌چند که در راستای تامین آن، آرامش و امنیت و آسایش و رفاه دیگر ملت‌ها و جوامع به‌ویژه جهان سومی از میان برود.
نقش فلسفه زندگی، در سبک زندگی
برای اینکه به پرسش اصلی این نوشتار یعنی تبیین رفاه ارزشی و ضد ارزشی برسیم، لازم است که به نقش فلسفه زندگی در سبک زندگی توجه پیدا کنیم؛ زیرا سبک زندگی که بر‌اساس آن سیاست‌ها و برنامه‌ها تعیین می‌شود،‌ بر مبنای فلسفه زندگی است.
از نظر آموزه‌های قرآنی، دو نوع فلسفه زندگی است که شیوه‌ها و نیز سبک‌های زندگی متنوع و متعددی را ایجاد می‌کند:
1.فلسفه زندگی الهی: دنیا در این فلسفه زندگی، مقدمه و پیش درآمدی برای زندگی اخروی بشر است و انسان باید آرامش و آسایش حقیقی را در آخرت و بهشت بجوید. پس هر کاری را که در دنیا انجام می‌دهد به قصد بهره‌گیری در آخرت است. در چنین نگرشی، انسان، حقوق و تکالیفی دارد که باید آن را رعایت کند تا بتواند در آخرت به آرامش و آسایش ابدی برسد و خوشبختی پایا و مانایی را داشته باشد. این فلسفه زندگی موجب می‌شود که انسان برای خودش محدودیت‌هایی را در جهات گوناگون بپذیرد و از طرفی به حقوق خود توجه می‌یابد و از خود و دیگران به شکل جدی مطالبه می‌کند؛ زیرا می‌داند که تامین و تحقق این حقوق به معنای شرایط بهتر و برتر برای رسیدن به زندگی جاودانه سعادتمند در آخرت است. 
2. فلسفه زندگی مادی: دنیا در این فلسفه زندگی اصالت می‌یابد؛ زیرا اعتقادی به وجود غیب و جهان‌های دیگر نیست. در این نوع تفکر آرامش و آسایش و خوشبختی در همین دنیا طلب می‌شود. همچنین حقوق و تکالیف در چارچوبی شکل می‌گیرد که ناظر به پاسخگویی به خدا و در قیامت و آخرت نیست. پس مبانی حقوقی و اخلاقی آن نیز بسیار متفاوت خواهد بود؛ زیرا انسان به حقوق و اخلاقی پایبند است که به منافع و مصلحتش زیان نرساند؛ پس هر زمانی که بتواند و یا ببیند که می‌تواند حقوق و اخلاق را زیر پا بگذارد و خود یا جامعه‌اش آسیبی نمی‌بیند یا کمتر آسیب می‌بیند،‌ این کار را خواهد کرد. بر همین اساس، حقوق و اخلاق، نسبی شده و هر زمانی تغییر می‌یابد. امری که تا دیروز قبیح و زشت و بد و نابهنجار از نظر اخلاقی ارزش‌گذاری شده بود، امروز هنجاری، نیک‌، زیبا و خوب خواهد بود. حقوق و قوانین نیز بر‌اساس شرایط و خواسته‌های جوامع به‌ویژه اکثریت تغییر می‌کند و تامین حقوق و خواسته‌های اکثریت، می‌تواند همه چیز را از اقلیت بگیرد. بر این اساس سبک‌های زندگی متنوع و متعددی شکل می‌گیرد که همه تلاش آن تامین آرامش و آسایش دنیوی و مادی به هر شکل و قیمتی است.
رفاه و آسایش ارزشی و ضد ارزشی
اکنون که با دو نوع فلسفه زندگی کاملا متضاد و متقابل آشنا شدیم، می‌توانیم به این پرسش پاسخ دهیم که رفاه ارزشی بر‌اساس فلسفه مادی بستگی به خواسته‌های انسان دارد؛‌ چرا که هر‌چه انسان بخواهد همان ارزشی است؛‌ زیرا ملاک ارزش‌گذاری، خود انسان است. بنابراین نمی‌توان یک معیار مطلق و کاملی را شناسایی کرد که براساس آن بخواهیم امور از جمله رفاه را ارزش‌گذاری کنیم؛ زیرا انسان‌ها در هر زمان و مکان و در حالات مختلف خواسته‌های گوناگونی دارند که به تبع آن ارزش‌ها نیز تغییر می‌کند.
خداوند در آیات قرآن بیان می‌کند که کافران و مشرکان به سبب همین فلسفه زندگی، به هیچ معیاری پا‌بند نیستند و ارزش‌های آنان در هر زمانی تغییر می‌کند. از این ‌رو آنان را در ظلمات می‌داند؛ اما کسانی که اهل ایمان هستند به سبب آنکه معیار اصلی آنان خداوند است و او را سرچشمه هر حق و حقوقی می‌دانند، در یک صراط مستقیم قرار می‌گیرند و معیارهای مشخص و معینی دارند که بر اساس آن حقوق و تکالیف، تعیین می‌شود و ارزشگذاری‌ها صورت می‌گیرد.
بر این اساس فلسفه زندگی الهی موجب می‌شود که رفاه و آسایش مانند هر امر دیگری بر‌اساس معیارهای حق، ارزش‌گذاری شود و همه‌چیز از جمله رفاه به امری ارزشی و ضد ارزشی تقسیم گردد.
از نظر اسلام هر انسانی باید آرامش و آسایش را بجوید؛ ‌چرا که سعادت انسان در این امور است؛ اما آرامش و آسایش ابدی در دنیا تحقق نخواهد یافت؛ زیرا هم دنیا متغیر است و هم عمر انسان کوتاه؛ پس به طور طبیعی آرامش و آسایش ابدی در دنیا دست‌یافتنی نیست؛ بلکه این سعادت را باید در آخرت جست‌وجو کرد. البته تامین سعادت ولو موقت و ناپایدار در دنیا در چارچوب عدالت و قوانین الهی یک راهبرد، سیاست و برنامه الهی در قالب فلسفه آفرینش انسان در دنیا و بعثت پیامبران و ارسال کتب وحیانی است. (حدید، آیه 25 )
به این معنا که انسان به عنوان خلیفه الهی در چارچوب قسط و عدالت و براساس آموزه‌های عقلانی و وحیانی باید بکوشد تا سعادت را برای همگان فراهم کند؛ زیرا در این شرایط بهتر می‌تواند به سمت کمالات حرکت کند و به بلوغ در آفرینش برسد. رفاه و آسایش به معنای فراخی و آسان‌شدن زندگی (لسان العرب، ج 5، ص 277، «رفه»؛ لغت‌نامه، ج 10، ص 10706، «رفاه») و برخورداری از امکانات (فرهنگ بزرگ سخن، ج 4، ص 3645، «رفاه») امری مطلوب و خوب است. اما باید توجه داشت که این رفاه و آسایش بر‌اساس چه رفتاری تحقق می‌یابد و در چه محدوده‌ای به کار گرفته می‌شود یا به چه هدفی تامین می‌شود؟ در حقیقت چرایی و چگونگی تامین رفاه مسئله اساسی از نظر اسلام است؛ زیرا اسلام از بشر می‌خواهد تا همه‌چیز زندگی خویش از کوچک‌ترین تا بزرگ‌ترین و کلی‌ترین امور را در چارچوب هدف آفرینش تنظیم کند. 
پس باید رفاه در راستای کمال انسان و جامعه باشد و این‌گونه نیست که به هر شکلی این رفاه مطلوب باشد و یا تامین شود،‌ بلکه چگونگی تامین آن نیز بسیار مهم است؛ ‌از این‌رو در آیات قرآن بر معیارهایی چون طیب‌بودن ذاتی و حلالیت آن تاکید شده است؛‌ به این معنا که رفاه و آسایشی که فراهم می‌شود باید از مصادیق طیب و پاک و از مسیر حلال به دست آمده باشد. پس اگر رفاه و آسایش، انسان را از خدا دور کند و او را به خودش مشغول دارد، به عنوان عامل غفلت، ضد ارزشی خواهد شد؛ و اگر همین رفاه انسان را از یاد خدا بازدارد و به خود سرگرم کند، به همین عنوان مطلوبیت خودش را از دست می‌دهد. (اسراء، آیه 83؛ فصلت، آیه 51)
همچنین اگر رفاه از راه نادرست فراهم آید و شخص یا جامعه برای تامین آن به ظلم و تجاوزگری رو آورند تا خودشان به رفاه و آسایش برسند،‌ این به سبب حرام بودن رفتار کسب رفاه و گناه بودنش، یک رفاه ضد ارزشی خواهد بود.
تغییر هر‌ گونه رفتار اخلاقی در انسان از خوب به بد زمانی که به رفاه و آسایش رسید‌، موجب می‌شود که آن رفاه به عنوان یک رفاه ضد ارزشی تلقی شود؛ یعنی زمانی که شخص به سبب رفاه‌، تفاخر ورزد (هود، آیه 10؛‌ کهف، آیات 32 و 34)، ‌عجب و غرور داشته باشد (کهف، آیات 32 تا 34) و یا شادمانی غرور‌آمیزی داشته باشد که او را از خدا و یادش دور می‌سازد (انعام، آیه 44؛ هود، آیات 9 و 10؛ ‌رعد، آیه 32) و یا رفتارهایی همانند فسق و فجور (اسراء، آیه 16) و مانند آن را در پیش گیرد،‌ این رفاه ضد ارزشی خواهد بود؛ چرا که این‌ها برخلاف معیارهای الهی است که انسان بر‌اساس آن آفریده شده و به عنوان خلیفه به سوی خداوند به زمین فرستاده شده است.
رفاه‌زدگی، امر ضد ارزشی
بر‌اساس آموزه‌های قرآنی رفاه‌زدگی به سبب آنکه انسان را از خدا دور می‌کند به عنوان یک امر ضد ارزشی معرفی شده است. بنابراین اگر جامعه‌ای بخواهد رفاه‌زدگی را به عنوان یک راهبرد در دستور‌کار قرار دهد بر‌خلاف فلسفه زندگی الهی و شیوه و سبک زندگی اسلامی اقدام کرده است.
برخی از راهبران در جوامع اسلامی در‌صدد هستند که همانند اروپای غربی به رفاه برسند و جامعه را به هر شکلی‌شده رفاهی کنند. از این‌رو اصول اساسی و معیارهای اسلامی و اخلاقی را زیر پا می‌گذارند تا به این هدف برسند. چنین شیوه‌ای در مدیریت جامعه اسلامی یک آسیب و بحران جدی است.
اصولا انسان آرامش و آسایش را نباید در زیادی مال و ثروت بجوید. البته ثروتمندی جامعه به رشد و کمالات فردی و جمعی افراد اجتماع کمک می‌کند ولی اگر به هر شکلی این تامین شود یا به هر شکلی مورد استفاده قرار گیرد، این موجب می‌شود که چون قارون گرفتار شویم و دین و آیین خود را از دست دهیم. رفاه و آسایش خوب است ولی نه به هر قیمتی.
از آیات و روایات بسیار به دست می‌آید که انسان نباید اصول را فدای آسایش دنیوی کند و اگر بین امنیت و آرامش‌، امنیت را ترجیح می‌دهد، در رفاه به اندازه‌ای تلاش کند که او را از آرامش نیندازد و آخرت را از یاد نبرد. 
از نظر امام صادق(ع) این‌گونه نیست که انسان با رفاه و ثروت به آرامش و راحتی برسد،‌ بلکه آرامش قلبی را باید در جایی دیگر جست‌وجو کرد. آن حضرت می‌فرماید: طَلَبتُ فَراغَ القَلبِ فَوَجَدتُهُ فی قِلَّةِ المالِ؛ آرامش دل را جست‌وجو کردم و آن را در کمی مال و ثروت دیدم. (مستدرک الوسائل‌، ج12‌، ص 174)
به نظر می‌رسد که برخی از انسان‌ها برای رسیدن به رفاه حاضرند از همه اصول ایمانی و اخلاقی خود دست بردارند و همه‌چیز را فدای آسایش دنیوی کنند؛ چنان‌که برخی از مسلمانان این‌گونه بودند و در گذشته می‌خواستند برای رفاه‌، دین را کنار بگذارند و مرتد شوند. (مریم‌، آیه 77؛ قصص، آیات 76 و 77)
امروز نیز برخی از افراد جامعه بر آن هستند تا برای رسیدن به رفاه و آسایش و به قول خود پیشرفت در اقتصاد و رشد و شکوفایی آن‌، اصول اساسی را زیر پا گذارند و به هر شکلی شده به ثروت و مال برسند و کشوری رفاه زده داشته باشند. البته انسان‌ها به طور طبیعی خواهان رفاه و ثروت هستند و آسایش را دوست می‌دارند (فصلت، آیه 49) ولی سخن این است که این رفاه و آسایش به چه قیمتی؟