اخبار ویژه
تلفات اسرائیل در جنگ با ایران ۸۹۳ نفر، نه ۳۵ نفر
یک مدیر صهیونیست میگوید تلفات اسرائیل در جنگ با ایران، نه
۳۵ نفر بلکه بیش از 800 نفر بوده است. همزمان یک تحلیلگر آمریکایی گفت: در زمان توافق آتشبس، توانایی دفاع هوائی اسرائیل و آمریکا تقریباً به اتمام رسیده بود، در حالی که ایران شروع به استفاده از رو به افزایش موشکهای پیشرفتهتر کرده بود.
رابی سلمان مدیر شرکت ردلاین اسرائیل، در گفتوگویی با شبکه ۱۴ تلویزیون اسرائیل شرکت کرد. این گفتوگو به جرّ و بحث و مبادله کلمات تند میان مجری و او منتهی شد. در حالی که مجادله به اوج رسیده بود، رابی سلمان گفت: بس کنید با این دروغ و مهندسی ذهن! تعداد کشتههای اسرائیل در جنگ با ایران، ۸۹۳ بود نه ۳۵! لعنت به شما و کانال بیارزشتان!
از سوی دیگر، رسانه عبری زبان والانیوز در گزارشی نوشت، مراکز تجاری که ساختمانهای مختلفی که در جریان جنگ با ایران، مورد اصابت موشکهای ایرانی قرار گرفته و تعداد آنها هم کم نیست، همچنان و یکی پس از دیگری در معرض تاراج سارقان قرار میگیرند.
در همین حال، ویلیام شرایوِر، تحلیلگر آمریکایی در حوزه نظامی، ژئوپولیتیک و تاریخ در تحلیلی از جنگ موشکی بر فراز اسرائیل، طی
۱۲ روز جنگ جاری با ایران نوشت: نخستین پاسخ موشکی ایران به اسرائیل (۱۴ ژوئن) با چندصد پهپاد و موشکهای کروز زیرصوت نسبتاً قدیمی آغاز شد که مأموریت اصلی آنها تضعیف ذخایر سامانههای دفاع هوائی و گنبدآهنین بود. علاوهبر این، ارتش اسرائیل مدعی است که ایران در ۱۴ ژوئن بیش از ۲۰۰ موشک بالستیک شلیک کرده است. به نظر من این رقم احتمالاً اغراقآمیز است. اما در هر صورت، اکثریت قریب به اتفاق این موشکها از ذخایر قدیمیتر ایران و طعمههای طراحیشده برای فریب بودند.
برآورد من این است که در حمله ۱۴ ژوئن، حداکثر حدود سه دوجین از موشکهای بالستیک نسل جدید ایران استفاده شدهاند. اکثر این موشکها، اگر نگوییم همه، بدون آسیب به اهداف خود اصابت کردند.
طی هفته بعد (۱۵ تا ۲۱ ژوئن)، علاوهبر ادامه حملات پهپادی، ایران به طور میانگین روزانه حدود ۲۵ موشک بالستیک شلیک کرد (براساس ادعای ارتش اسرائیل).
در این زمان، گزارشهایی در محافل تحلیلی اسرائیل و غرب منتشر شد مبنی بر اینکه سامانههای دفاع هوائی آمریکا و اسرائیل بهشدت فرسوده شدهاند و کارایی آنها بسیار کمتر از آنچه تبلیغ شده بود، به نظر میرسد. سامانههای زمینی THAAD آمریکا، موشکهای SM-3 و SM-6 از کشتیهای آمریکایی در شرق مدیترانه، و رهگیرهای موشک ضدبالستیک ارو (Arrow) اسرائیل با سرعت بالایی مصرف میشدند، اما در رهگیری تعداد اندک موشکهای بالستیک ردهبالای شلیکشده از ایران، موفقیت چندانی نداشتند یا اصلاً موفقیتی کسب نکردند.
در ۲۲ ژوئن، یک پاسخ موشکی بزرگ از سوی ایران انجام شد که شامل حدود ۱۰۰ موشک بالستیک بود.در این مرحله از نبرد، گنبدآهنین به طور قابلتوجهی تضعیف شده بود و حتی پهپادهای کندپرواز ایران در بسیاری از موارد آن را شکست میدادند. سامانه THAAD عملاً غایب بود و سامانههای ارو اسرائیل با گزارشهایی از «نقصهای متعدد» مواجه شده بودند.
شواهد ویدئویی منبعباز (OSINT) نشاندهنده الگوهای شلیک تقریباً آشوبزده علیه تعداد محدودی از موشکهای هایپرسونیک ایران بود. نیم دوجین یا بیشتر موشکهای اسرائیلی بدون موفقیت علیه تکموشکهای ورودی ایران شلیک میشدند، در حالی که موشکهای ایرانی با پوششی پلاسمایی که در آسمان شب میدرخشید، به سمت اهداف خود پیش میرفتند.
تا زمان توافق آتشبس در ۲۴ ژوئن، توانایی دفاع هوائی اسرائیل و آمریکا در منطقه نبرد تقریباً به اتمام رسیده بود، در حالی که ایران شروع به استفاده از تعداد محدود اما رو به افزایش موشکهای پیشرفتهتر کرده بود.
اسرائیلیها خسارات بسیار بیشتری نسبت به هر آنچه در تاریخ خود تجربه کرده بودند، متحمل شدند. آنها همچنین داراییهای اطلاعاتی و خرابکارانهای را که سالها در داخل ایران توسعه داده بودند، به کار گرفتند و عملیات جمعآوری این داراییهای افشاشده همچنان ادامه دارد.
ایران به طور قاطع ثابت کرده است که قادر به انجام حملات هایپرسونیک با کلاهکهای بزرگ و دقت بالا (CEP کمتر از ۱۰ متر) است.
اگرچه هنوز مشخص نیست که ایران واقعاً چه تعداد از این موشکهای پیشرفته را در اختیار دارد و نرخ تولید آنها چقدر است، اما نتیجه این است که ایران یک پیروزی استراتژیک بزرگ به دست آورده که اثری بازدارنده قوی به دنبال دارد.
با گذشت هر ماه، ایران قویتر خواهد شد و اسرائیلیها برای انجام اقدامی در این زمینه ناامیدتر میشوند. بعید میدانم صلح در دستورکار آنها باشد.
چرا اصرار دارند این همه عبرت را نبینند؟!
دبیرکل حزب منحله مشارکت میگوید اگر برجام در دولتهاي روحاني يا رئيسي احيا ميشد، گشودن جبهه جنگ براي طرف مقابل دشوار بود.
روزنامه اعتماد از محسن میردامادی پرسید: پس از جنگ ۱۲ روزه، بسياري از تحليلگران معتقدند نوبت نظام حكمراني است كه پاسخ همراهي و انسجام مردم را با اعمال اصلاحات بدهد، برخي حتي از ضرورت پارادايم شيفت در نظام حكمراني صحبت ميكنند. حاكميت در دوران پساجنگ چگونه ميتواند پاسخ انسجام، مشاركت و اتحاد مردم را بدهد؟
میردامادی در پاسخ میگوید: اگر حكومت بهگونهاي رفتار ميكرد كه زمينه مشاركت اكثريت ايرانيان فراهم شود، شايد اساساً دشمن چنين طمعي نميداشت و دست به حمله نميزد. اگر دشمن از قبل ميدانست كه مردم يكپارچه از كشورشان و تماميت ارضي خود دفاع ميكنند، دچار اين اشتباه راهبردي نميشد. برگزاري انتخابات با مشاركت زير 50 درصد، همگي زنگهاي خطر را براي نظام حكمراني به صدا درآوردند اما توجهي به آن نشد. اگر در ايران انتخاباتي برگزار ميشد كه مانند دوران اصلاحات بيش از 80 درصد ايرانيان در آن حضور داشتند، از منظر امنيتي، قدرت بيشتري را نصيب ايران ميكرد و امنيت ايران تضمين ميشد. اما به اين ضرورت توجهي نشد و مردم از صحنه تصميمات دور شدند. حكومت پس از رفتار مردم بايد در تصميمات خود تجديدنظر اساسي صورت بدهد. بايد كاري كند كه مردم علاقهمند شده و اميد بيشتري به آينده داشته باشند و در بزنگاههاي مختلف از جمله انتخابات حضور پر شورتري داشته باشند.
میردامادی همچنین مدعی شد: در ايران افراد و گروههايي هستند كه از جنگ استقبال ميكنند. اينها مخالف مذاكره و توافق هستند. اين افراد و گروهها ضربات سختي به كشور زدهاند. در اواخر دولت آقاي روحاني كه همهچيز براي توافق و احياي برجام آماده بود، اينها اجازه توافق ندادند. در دولت آقاي رئيسي هم همينگونه عمل كردند. اين تفكرات افراطي است كه زمينهساز جنگ 12روزه شد. اگر برجام در دولتهاي روحاني يا رئيسي احيا ميشد، گشودن جبهه جنگ براي طرف مقابل دشوار بود. همانطور كه در دوره قبل هم ترامپ از برجام خارج شد اما منجر به جنگ نشد. چون مخالفتهاي بينالمللي وجود داشت. تندرويها اما اجازه چنين اصلاحاتي را نداد. امروز اما با تجربه قبلي بايد مراقب باشيم تا اين تندرويها تكرار نشود.
درباره اظهارات این نماینده تندروی مجلس ششم گفتنی است:
1) قطعاً مشارکت بالای مردم در انتخابات، موجب اقتدار بیشتر کشور است. اما افراطیون مدعی اصلاحات، چه پس از پیروزی در انتخابات 1376 و چه پس از شکست در انتخابات 1388 که هر دو انتخابات با مشارکت بالای مردم انجام شد، به نیابت از نقشه دشمن تلاش کردند همین سرمایه اجتماعی کشور و نظام را به نفع منازعات سیاسی عمیق و آشوبافکنی و تضعیف اقتدار داخلی ایران هدایت کنند. همچنین بدعملی این طیف در مقاطع حضور در دولت، یکی از دلایل اصلی دلسردی و کاهش مشارکت در برخی مقاطع بوده است. برخی از آنها حتی هماهنگ با ادبیات مسموم دشمنان تلاش کردند اصل انتخابات را لکهدار کنند.
2) محاسبه غلط دشمن برای تجاوز نظامی از جایی شکل گرفت که افراطیون مدعی اصلاحات (برخی به خاطر کجفهمی و برخی دیگر به خاطر نفوذزدگی)، کشور را ضعیف وانمود کردند و تنها چاره خروج از مشکلات را هم در مذاکرات التماسی عنوان کردند. آنها ضمناً بارها ثابت کردند که حتی در مذاکرات هم هیچ خط قرمزی در برابر دشمن ندارند و حتی در مقابل پایمال شدن برجام از سوی آمریکا و اروپا هم کمترین حساسیتی نشان نمیدهند. و این در حالی بود که در مقابل صاحبنظران منتقد در داخل، برخورد ناموسی غیرتمندانه نسبت به برجام داشتند! این رویکرد منحط، موجب جرأت ترامپ در دو مقطع، در قالب ابطال بیهزینه برجام و سپس استفاده از میز مذاکره به عنوان عملیات فریب در جریان نقشه حمله اخیر شد. در واقع متهمان تشجیع دشمن به پایمال کردن برجام و فریبکاری در مذاکرات اخیر، متهم اول ماجرا هستند ولو فرافکنی بکنند.
3) برجام دایر بود که ترامپ، آن را زیر پا گذاشت. او همچنین دستور ترور سردار سلیمانی را هم صادر کرد که گویا از نگاه آقای میردامادی، اقدام جنگی محسوب نمیشود!
4) نه دولت اول ترامپ و نه دولت بایدن خواستار احیای برجام نبودند، بلکه هر دو خواستار امتیازگیریهای گستردهتر از ایران بودند، بیآنکه درباره نقض کامل برجام و تأدیه خسارت پاسخگو باشند. در عین حال اگر ترامپ فرد آدابدان و مأخوذ به حیایی بود (چنان که میردامادی وانمود میکند)، نباید میز مذاکره را بمباران میکرد. برای تفهیم بهتر واقعیت، میردامادی را به عکس یادگاری جولانی با ترامپ و توافق و حتی صدور دستور لغو تحریمها ارجاع میدهیم که مانع از چراغ سبز ترامپ برای بمباران کاخهای ریاست جمهوری وزارت دفاع سوریه نشد. نمونه مشابه، توافقات گسترده دولت لیبی با اوباما و برخی دولتهای اروپایی بود که تصور پایان مناقشه را تداعی میکرد، اما لیبی از سوی همان توافقکنندگان (شرکای اقتصادی جدید) بمباران و تجزیه شد.
5) عجیب اینکه میردامادی به جای تأکید بر غیر قابل اعتماد بودن آمریکای جنایتکار، باز هم اصرار دارد که بحث را به موضوع مجادله داخلی تبدیل کند و با ذره بین دنبال تندروهای خیالی بگردد. آیا این کار هم از سر کجفهمی است یا مأموریت؟
6) نهایتاً باید تعبیر جیک سالیوان مشاور سابق امنیت ملی را به آقای میردامادی یادآور شد که گفته است برنامه هستهای ایران با جنگ و بمباران نهایتاً چند ماه مهار میشود، اما برجام توانست این برنامه را به مدت 15 سال عقب بیندازد و مهار کند!
تحلیلگر موساد: همبستگی در جامعه اسرائیل فروپاشیده است
تحلیلگر صهیونیست همکار موساد با وجود تلاش برای کوچکنمایی نفوذ اطلاعاتی ایران در اسرائیل، اذعان کرد: سرویس امنیتی اسرائیل در جلوگیری از جاسوسی اتباعش برای ایران، شکست خورده است چراکه انسجام و همبستگی در جامعه اسرائیل فروپاشیده است.
یوسی ملمن، کارشناسارشد اطلاعاتی و جاسوسی اسرائیل تاکنون کتابهای متعددی برای موساد نوشته است. او بهتازگی در روزنامه هاآرتص نوشت: از هفتم اکتبر ۲۰۲۳، (۱۵ مهر ۱۴۰۲) که حماس اسرائیل حمله کرد، مأموران اطلاعاتی ایران از طریق شبکههای اجتماعی توانستند با
یک هزار شهروند اسرائیلی برای جاسوسی ارتباط بگیرند.
ملمن با اشاره به کارزار بیسابقه ضدجاسوسی اسرائیل با عنوان «پول آسان، هزینه سنگین»، که از هفته گذشته در رسانههای اسرائیل پخش میشود، نوشت: پروندههای متهمین به جاسوسی که تا حال به دادگاه رفته، بخشی از تماس مأموران اطلاعاتی ایران با یک هزار شهروند اسرائیلی بوده است. از حدود هزار تماس مأموران ایران، تنها گروه کوچکی به جاسوسی مبادرت کردند.
حدود دو سال است که سازمان امنیت داخلی، شباک، در تلاش است تا از پدیده تازهای که در آن صدها اسرائیلی موافقت خود را برای ارتباط با تشکیلات اطلاعاتی ایران اعلام کردهاند، جلوگیری کند. شباک در خنثیکردن و دستگیری مظنونینی که عملاً وارد کارهای جاسوسی برای ایران شدند، موفق بوده اما در مأموریت اصلی خود که جلوگیری از جاسوسیکردن شهروندانش است، شکست خورده است.
به گزارش رادیوفردا، ملمن نسبت به موفقیت کارزار اخیر ضدجاسوسی اسرائیل ابراز تردید کرده و این پدیده را ناشی از فروپاشی همبستگی و انسجام در جامعه اسرائیل دانست.
به نوشته او، بازداشتیهای دو سال اخیر شامل افراد سالمند، جوان، غیرنظامی و سرباز، مذهبیون ارتدکس افراطی، غیرمذهبیون، اشکنازیها و سفارادیها، مهاجران جدید، زنان و مردان و اعراب اسرائیلی هستند که همگی یک وجه اشتراک دارند: طمع پول.
ملمن افزود بیشتر این افراد به اسرار تشکیلات امنیتی دسترسی ندارند و آسیب وارده از اقدامات آنها جزئی است و سازمان امنیت داخلی ابتدا معتقد بود که افراد منزوی و در حاشیه جامعه به چنین تماسهایی پاسخ دادهاند، اما بهتازگی شمار بیشتری از اسرائیلیها، درگیر چنین تماسهایی حتی در طول جنگ اسرائیل و ایران شدهاند.
رسانههای اسرائیل خبر دادند فرد نظامی که ۲۶ تیرماه امسال در دادگاه نظامی حضور یافت و به «جاسوسی» برای ایران متهم شد، عضو یک یگان با مأموریتهای حساس و مخفی بود که خدمت در آن نیازمند مجوزهای امنیتی است.
یادآور میشود جدیدترین جاسوس دستگیرشده ایران در اسرائیل، در حساسترین یگان ارتش مشغول فعالیت بوده است. این نظامی مأموریتهایی را برای ایرانیها انجام داده، از جمله انتقال تصاویر مربوط به رهگیریها و فیلمبرداری از محلهای برخورد راکتها در اسرائیل. همچنین یک معلم زن اسرائیلی به اتهام جاسوسی برای ایران بازداشت شده است. این فرد در جریان جنگ ۱۲روزه مأمور شده بود تصاویری از جنگندههای مستقر در پایگاه نواتیم تهیه کند.
از سوی دیگر به گزارش وبسایت صهیونیستی «ایراناینترنشنال»: در پی حملات موشکی ایران و آشکارشدن ضربات به مراکز حساس، مقامهای اسرائیلی از کشف دهها شهروند یهودی متولد اسرائیل که برای ایران جاسوسی کردهاند، بهتزده شدهاند. این افراد متهم به جمعآوری اطلاعات و شناسایی اهداف حساس برای حملات ایران هستند.