نفوذیها بدتر از دشــمن
فاطمه قاسمآبادی
در تاریخ استعمار و ظلم، کشور انگلستان به نوعی پیر مکار این راه به حساب میآید و کشورهایی مانند آمریکا، بعداً با توجه به ژن مشترکشان با انگلیسیها، از همان روشها استفاده کردند تا ادامهدهنده استعمار مدرن خودشان باشند.
جالب است که ایرلندیها در تاریخ معاصر خود، همیشه به مردمی آزاده معروف بودهاند که با مردم فلسطین ابراز همدردی کردهاند و حمایت خودشان را در مورد آنها ابراز کردهاند.
تاریخ مبارزات مردم ایرلند علیه انگلیسیها، موضوعی است که نویسندگان و تاریخنگاران زیادی تا به حال به آن پرداختهاند و هر یک با زاویه دید خود، این مبارزات را به تصویر کشیدهاند.
این نویسندگان گاه با دید مثبت، رنجها و سختیهای مبارزین ایرلندی را برای رهایی از دست استعمارگران به رشته تحریر درآوردهاند و گاه از دیدگاه انگلیسیها این مبارزات را تنها دستوپا زدنهایی بیفایده که به ضرر مردم ایرلند تمام شد، نشان دادهاند!
کتاب «رنج و سکوت: داستانی واقعی از قتل و خاطره» نوشته «پاتریک رادن کیف» نویسنده آمریکایی است. موضوع این کتاب، شرح زندگی برخی از مبارزین ایرلندی و ارتباط آنها با قتل زنی به نام «جین مک کانویل» است.
داستان جاسوسان گمشده
داستان کتاب رنج و سکوت...، در واقع از چند جهت مبارزات مردم ایرلندشمالی را علیه استعمار انگلستان بررسی میکند. اولین رویکرد داستان، گمشدن «جین مک کانویل» مادر ده فرزند را به تصویر میکشد که در سال 1972 زمانی که یک شب از منزل خارج میشود، دیگر باز نمیگردد تا اینکه در سال 2003 استخوانهایش در گوری در ساحل، همراه چند گمشده دیگر پیدا میشود.
در روند داستان معلوم میشود که جین مک کانویل، به جرم جاسوسی برای انگلیسیها، توسط ارتش آزادیبخش ایرلند، کشته شده است.
در رویکرد بعدی، مخاطبین در مورد «دلورس پرایس» و «ماریان» خواهرش میخوانند. این دو مبارز در سن زیر 18 سال، به گروههای مبارز میپیوندند و به این نتیجه میرسند که صرف عملیاتهای خرابکارانه در ایرلند نمیتواند فشاری بر انگلستان وارد کند و بهترین راه ضربهزدن به انگلیسیها در خود انگلستان است.
آنها بعد از عملیات در انگلستان، به عنوان گروهی خرابکار دستگیر میشوند و در زندان به خاطر داشتن حقوق زندانیان سیاسی، دست به اعتصاب غذا میزنند که البته با خشونت انگلیسیها، این اعتصاب غذا، به مدت ششماه به شکنجهای طاقتفرسا تبدیل میشود و با تغذیه اجباری، تقریباً بیشتر رسانهها «مارگارت تاچر» را به خاطر این ظلمها زیر سؤال میبرند.
تاچر که قبلتر به خاطر مرگ «بابی ساندز» مبارز ایرلندی و دوستانش، به خاطر اعتصاب غذا و رسیدن به حقوق طبیعیشان، تحت فشار بینالمللی بود، با موافقت برای آزادی دلورس پرایس بعد از هشت سال، سعی میکند چهره انسانی به خود بگیرد و خشم مردم را کمتر کند.
رویکرد سوم کتاب به مبارزات «برندن هیوز» دیگر مبارز ایرلندی میپردازد که با اعتصاب غذای سنگین خود در سال 2005، انگلستان را مجبور کرد به خواستههای بر حق زندانیان سیاسی ایرلندی رسیدگی کند.
این مبارز در سال 2017 به خاطر عواقب شدید اعتصاب غذای خود درگذشت ولی مهمترین قسمت کتاب، رابطه دلورس پرایس و براندن هیوز با «گری آدامز» رهبر شین فین (احزاب جمهوریخواه ایرلند) را بررسی میکند.
بعد از مبارزه طولانی و بهای سنگینی که مبارزین ایرلندی در این راه دادند، رهبر شین فین برای نجات از محاکمه توسط انگلستان، عضویت در این گروه را کاملاً کتمان میکند و با قبول کنارگذاشتن مبارزات مسلحانه و کمکردن فشار روی انگلستان، عملاً مبارزات را به راهی میکشاند که درد و احساس تحقیر بسیار زیادی برای مبارزین سابق به وجود میآورد....
بمب استعمارگران در قلب مستعمرات
تقریباً بیشتر مردم دنیا با شعار کثیف انگلیسیها با عنوان «تفرقه بینداز و حکومت کن» آشنا هستند. این روش که بعدها به سبک معروف انگلستان در استعمار مشهور شد، در هر کشوری با توجه به اعتقادات و تفکرات مردم آن کشور پیاده شد.
مثلاً در کشورهای مسلمان، تمرکز این شیطانصفتان روی تفرقه انداختن بین شیعیان و سنی مذهبها بود ولی در کشوری مانند هند، اختلاف انداختن بین سیکها، بوداییها و بقیه مذاهب، جلوه بیشتری داشت.
بعدها در مورد کشور بغل گوششان ایرلند هم تفرقه مذهبی بین مردم، نقش بزرگی در شکست مبارزین ایرلندی ایفا کرد.
با تغییر مذهب هنری هشتم، پادشاه انگلستان برای رهایی از دست کلیسای کاتولیک و گرفتن جواز طلاق از همسرش برای ازدواج مجددش، نهتنها مذهب پروتستان به مردم آن زمان انگلستان تحمیل شد، که تا سالها بعد درگیریهای بین این دو فرقه به کشتار زیادی منجر شد. در نهایت انگلستان در دهههای بعدی سعی کرد مذهب پروتستان را در ایرلند هم گسترش بدهد و متحدین زیادی در این کشور برای خودش جمع کند. به خاطر همین هم در بین مردم ایرلند، با وجود تفکرات قالب کاتولیک، عده زیادی از پروتستانها هم زندگی میکنند.
زمانی که ایرلندیها تصمیم گرفتند جدی پا در راه مبارزه با انگلیسیها بگذارند و از اسلحه استفاده کنند، بیشترین مشکلشان نفوذ تفکری بود که در آن انگلیسیهای پروتستان را با وجود ظلمشان، در چشم اقلیت پروتستان ایرلند، انسانهای بهتری نشان میداد.
واقعیت این است که در نظر انگلیسیهای نژادپرست، مردم ایرلند، صرفنظر از نوع مذهبشان، ارزش چندانی ندارند. ظلمهای بیشمار انگلیسیها در حق تمام این مردم، نشانه این ادعا است اما به خاطر درگیریهای زیاد مذهبی بین کاتولیکها و پروتستانها در ایرلندشمالی، زمانی وضعیت به قدری وخیم شد که مردم خودشان بلای جان خودشان شدند و مبارزین ایرلندی هم به خاطر عصبانیت از جهتگیریهای پروتستانها، به جای دشمن مشترکشان، با مردم پروتستان خودشان درگیر شدند...
به دلیل تمام این اتفاقات، عجیب نیست که چرا جین مک کانویل پروتستان، به عنوان مادر ده فرزند یتیم، سعی میکند با جاسوسی برای انگلیسیها پول کم ولی بیزحمتی به جیب بزند و در ادامه وقتی مبارزین ایرلندی کاتولیک، به او در مورد این کارش هشدار میدهند، او اهمیتی به این هشدارها نمیدهد و سرانجام هم کشته میشود و فرزندانش با درد از دستدادن او زندگیشان را میگذرانند و خانوادهشان از هم میپاشند.
در کتاب رنج و سکوت... میبینیم که تفرقه بین مردم یک کشور، چطور میتواند آنها را که همدرد هستند، مقابل هم قرار بدهد و دشمن شادشان کند.
در رنج و سکوت هم مبارزین رنج میکشند و هم مردم عادی، چرا که تلاشها و امید برای رسیدن به آزادی، به خاطر بمبی که استعمارگر مکار، از سالها قبل بینشان منفجر کرده است، به نتیجه دلخواه نمیرسد.
با الهام از مبارزین موفق
در کتاب رنج و سکوت... میبینیم، مبارزین ایرلندی در دهه 70 میلادی محکم و قاطع طرفدار مبارزه مسلحانه هستند و این راه را تنها چاره پیروزی بر انگلیسیها میدانند.
قبل از هر چیز باید گفت که از یک زمانی به بعد، مبارزان علیه استعمار انگلستان، در همه جای دنیا به این نتیجه رسیدند که تا خود مردم انگلستان مجبور به دادن هزینه نشوند، هیچ اهمیتی به خرابکاریها در مستعمرات خود نمیدهند (بمبگذاری و خرابکاریهایی که باعث کشتهشدن مردم آن کشور میشد) و تنها راه آوردن فشار واقعی به انگلیسیها، برای رسیدن به خواستههایشان، سیلیزدن به آنها در خود انگلستان است.
مهمترین مثال چنین سیلی محکمی درتاریخ، برمیگردد به سال 1940. در این سال «اودهام سینگ» مبارز هندی در انگلستان، فرماندار سابق پنجاب «مایکل اودویر» که مسئول قتلعام جلیان والا باغ (در سال 1919 انگلیسیها برای سرکوب سیکها، آنها را در مکانی جمع کردند و به رگبار بستند در این قتلعام، صدها هندی کشته و هزاران نفر بهشدت زخمی شدند) بود را، در خود انگلستان، به ضرب گلوله، جلوی همقطارانش میکشد.
اودهام سینگ بعد از قتلعام جلیان والا باغ، به گروههای مبارز علیه انگلستان میپیوندد و در نهایت بعد از سالها مبارزه، به این نتیجه میرسد که تنها راه ادبکردن استعمارگران، ضربهزدن به آنها در خود انگلستان است.
به این منظور او به انگلستان سفر میکند و در کنفرانسی به اودوایر شلیک میکند و با نام «راممحمد سینگ آزاد» که نمادی از اتحاد مذاهب در هند است، این فرمانده بیرحم را میکشد.
این حرکت قهرمانانه به کوتاهکردن دست انگلستان از هند، سرعت میبخشد و منبع الهامی برای تمامی مبارزین دنیا، علیه استعمار انگلستان میشود.
شکست استقامت توسط نفوذیها و منفعتطلبان
در کتاب رنج و سکوت... میبینیم که مبارزین بعد از دهه 70، 80 و 90 میلادی، بهشدت از رویکرد فرماندهان خود ناراضی شدند و احساس کردند که بعضی فرماندهان به خاطر دنیاطلبی، بعد از چند دهه، مبارزات ایرلند را نابود کردند.
در کتاب رنج و سکوت... دلورس پرایس و برندن هیوز، مستقیماً خبر از وجود نفوذیهای انگلیسی در ردههای بالای شین فین میدهند و مطمئن هستند، کنارگذاشتن مبارزه مسلحانه که تنها اهرم فشار علیه انگلستان بود، با فشار همان نفوذیها اتفاق افتاده است.
از طرف دیگر هیوز به عنوان مبارزی که به خاطر اعتصاب غذای طولانی، بهشدت بیمار شده بود، از دنیاطلبی گری آدامز (فرمانده سابقش) و دار و دستهاش عصبانی بود و ولخرجیهای آنها را که حتی زیر بار عضویت در گروههای مبارزان هم نمیرفتند را زشت میدانست و اسم آنها را دار و دسته کت و شلوار آرمانی (مارک معروف و گرانقیمت لباس و...) گذاشته بود! (ص316)
در روند کتاب میبینیم دلورس پرایس که از منتقدین دوآتشه گری آدامز شد، سیاستبازیهای جدید را قبول نکرد و عنوان کرد که اگر میدانست مبارزه به اینجای کارش میرسد، این همه در زندان انگلیسیها گرسنگی و شکنجه را تحمل نمیکرد. او هم وجود نفوذیهایی را تأیید کرد که بقیه مبارزین ردهبالا را، به سمت قبول پیشنهادات منفعتطلبانه، در ازای زمینگذاشتن اسلحهها کشاندند.
رفیق دزد و شریک قافله
در کتاب رنج و سکوت... میبینیم، مهاجرین ایرلندی که سالها قبل از شروع مبارزات معاصر، به آمریکا مهاجرت کرده بودند، چطور از وضعیت استفاده میکردند و به خارجنشینهایی معروف بودند که بیرون از گود نشسته بودند و فرمان جنگهای خونین میدادند. (ص283)
این آمریکاییها که اجداد ایرلندی داشتند، با فروش اسلحههایشان به ایرلندیها، علاقهمند به ادامه مبارزه مسلحانه بودند و چون انگلستان را رسماً قدرت سقوط کرده میدیدند، ترجیح میدادند از مبارزه بین ایرلند و انگلستان، سود خودشان را ببرند.
به خاطر همین هم آنها، ایرلندیها را به مبارزات داخلی در کشورشان ترغیب میکردند و از ایرلندیها میخواستند دامنه درگیریها را به شلیک به مردم عادی و مأموران دولتی مانند پستچیها و... در ایرلند بکشانند!
در واقع میتوان گفت آمریکایی- ایرلندیها، که کاملاً خوی آمریکاییها را به خود گرفته بودند، به نوعی این وسط به کاسبی خود میپرداختند و اهمیتی به جان مردم ایرلند نمیدادند.
ادای دین به اربابان یهودی
معمولاً نویسندههای حرفهای، با توجه به جهتگیریهای ناشرانشان کتابهایشان را مینویسند.
این مسئله مخصوصاً در کشورهای غربی که کتابها بیشتر از مسئله ادبی و آگاهسازیشان، به فروششان بستگی دارد، اهمیت بیشتری دارد.
به خاطر همین هم اگر نویسنده یک کتاب، بدون توجه به مد روز و موضوعات مورد توجه یا سفارشهای ناشران، کتابی بنویسد، ممکن است تا سالها نتواند ناشری برای چاپ کتابش پیدا کند.
این یعنی جلب توجه ناشران، مهمترین چیز است چرا که آنها قرار است هزینه چاپ و تبلیغات را تقبل کنند و سرمایه وسط میگذارند، پس نویسندگان هم به عنوان کارمندان این ناشران، باید به نظر و رویکرد مورد علاقه آنها توجه کنند.
شاید ملموسترین مثال در این مورد، کتابهای داستانی غربی باشند که در بیش از نیمقرن اخیر، با دلیل و بیدلیل، حتماً در تعداد زیادی از آنها، اشارهای به مسئله آشویتس (اردوگاههای مرگ نازیها و کشتار یهودیان) شده است.
در چنین کتابهایی معمولاً یا به خاطر پرداخت کلی نویسنده به این ماجرا و یا به خاطر گرامی داشت چند صفحهای در مورد ظلم جهان در حق یهودیان و تکرار مکررات در ذهن خوانندگان، ناشران به سمت چاپ این کتابها رفتهاند.
با این توضیحات عجیب نیست که رادن کیف، نویسنده کتاب رنج و سکوت... در لیست بلند بالای تشکرش از دستاندرکارانی که باعث چاپ کتابش شدند، از بنیاد یهودی راکفلر تشکر ویژه میکند و از آنها برای اجازه اقامت و نوشتن کتابش در این مرکز، تشکر میکند!
شاید این خودش دلیل کافی باشد برای اینکه چرا کتابی که در مورد مبارزین ایرلندی است، تنها مبارزین را هدف گرفته و روی اشتباهاتشان دست گذاشته است.
اگر بخواهیم واضحتر بگوییم، در طول کتاب ما تنها شخصیتهای ایرلندی را میبینیم که با همدیگر درگیرند و به هم ضربه میزنند ولی مشکل اصلی آنها، یا همان دشمنی که باعث این درگیریهاست را نمیبینیم و گندی که این دشمن به زندگی این شخصیتها زده است را حس نمیکنیم!
نویسنده در ابتدا با شرح پرسوز مرگ جین مک کانویل و پیداشدن استخوانهایش پس از 31 سال، ذهن مخاطب را کاملاً علیه مبارزین ایرلندی میکند و بعد آرام آرام مبارزین را پشیمان و سقوطکرده نشان میدهد و در نهایت هم با سفسطهبازی، مخاطبین را بین این مطلب که اصلاً جین جاسوس بوده یا مبارزین، محض تفریح او را به قتل رساندهاند، کلی داستان سر هم میکند و اسم این رشته طولانی را، تلاش برای روشنکردن حقیقت میگذارد!
در واقع پاتریک رادن کیف، در ظاهر بیطرف ولی با جهتگیریهایش تمام استقامتها و مقاومتی که باعث شد حداقل از پیشروی انگلیسیها در ایرلند جلوگیری کند را زیر سؤال میبرد و باعث میشود خوانندگان در انتها حس کنند که این همه مبارزه و هیاهو رسماً برای هیچ بوده است!
جهتگیریهای نویسنده کتاب که هوشمندانه مبارزین ایرلندی را بازندههای ماجرا نشان میدهد و تلاششان را از دسترفته به تصویر میکشد و بالاردههایشان را هم، خائن و فاسد معرفی میکند، مخاطبین را به یاد شعر غمانگیر مبارزین ایرلندی میاندازد که در آن سعی میکردند خودشان را از اتهاماتی جدا کنند که میدانستند انگلیسیها بعدها به آنها میزنند و با این اتهامات سعی میکنند، مبارزاتشان را بیارزش جلوه بدهند.
مبارزین و زندانیان ایرلندی در دهه 70 مدام این شعر را میخواندند:
«من نه لباس زندانیان را میپوشم و نه وقتم را در زندان تلف میکنم، چون نمیخواهم اجازه دهم انگلیسیها مبارزه ایرلند را هشتصد سال جنایت بنامند.» (صفحه 230)
متأسفانه در کتاب رنج و سکوت... این اتفاق میافتد و نویسنده رسماً مبارزات مردم در ایرلندشمالی را جنایتی بیفایده عنوان میکند و تاریخ را با آمیختن راست و دروغ، به نفع اربابان یهودیاش در بنیاد راکفلر، به تصویر میکشد.