کد خبر: ۳۱۴۷۱۸
تاریخ انتشار : ۲۸ تير ۱۴۰۴ - ۲۰:۲۳
چرا ایران پیروز جنگ 12 روزه بود؟

اثبات حقانیت برنامه منطقه‌ای ایران در جنگ تحمیلی 12 روزه

حسن‌‌ رضایی -  بخش پایانی
تحلیل ابعاد مختلف جنگ تحمیلی 12 روزه رژیم جعلی اسرائیل و آمریکا علیه کشور عزیزمان، بی‌گمان بخشی از جنگ جاری بین ما و این جرثومه‌های فساد و تباهی است. دشمن از روز نخست جنگ، با بهره‌گیری از شبکه رسانه‌ای گسترده و امپراطوری قدرتمند خود در این حوزه، سعی در روایت‌سازی از این مسئله داشته، در این مسیر ابدا ابایی از دروغگویی، فریبکاری و هر اقدام دیگری نخواهد داشت. بر این اساس، روایت صحیح جنگ، ابعاد و پیامدهای آن در حوزه‌های مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، بین‌المللی و... اکنون یکی از مهم‌ترین کارویژه‌های رسانه‌های داخلی است. ما در دو بخش پیشین گزارش به بررسی برخی ابعاد اجتماعی، سیاسی، نظامی و بین‌المللی این موضوع پرداختیم. شکست دشمن صهیونیستی در جنگ سخت 12 روزه اما پیامدهای مهمی در حوزه نرم برای ایران و جمهوری اسلامی در پی داشته است. نتایج و پیامدهایی که باید آن را شناخت، روایت کرد و البته محافظت کرد.
شکل‌گیری انسجام ملی حول جنگ با دشمن وحشی و متجاوز و پر شدن شکاف‌های اجتماعی در سایه مواجهه با دشمن خارجی را می‌توان بزرگ‌ترین این دستاوردها نامید. امری که طبعاً دلخواه دشمن درنده‌خوی ملت ایران نیست. برخی کارشناسان سیاسی معتقدند ورای شکست دشمن در جبهه سخت و درخواست آتش‌بس زیر ضربات سهمگین نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران، جنگ تحمیلی 12 روزه به طور معجزه‌آسایی بودجه‌های چندین میلیارد دلاری رسانه‌های غربی و مزدوران فارسی زبان آنها برای تاثیرگذاری بر جامعه ایران را تا حد زیادی بر باد داده است.
 محمدحسین قدیری ابیانه، کارشناس مسائل استراتژیک در همین زمینه به گزارشگر کیهان می‌گوید: «این جنگ مشخص کرد که دشمن نه جمهوری اسلامی را می‌فهمد، نه معنی ولایت را می‌داند و نه مردم ایران را می‌شناسد و در یک‌کلام، در شناخت جامعه ایران بسیار احمقانه و سطحی عمل می‌کند. نوع عمل آنها در روز نخست جنگ که با زدن سران نظام و تهدید بسیاری از مسئولان شروع شد، مشخص می‌کند که آنها واقعاً به دنبال فروپاشی ایران در یک‌زمان بسیار کوتاه بودند؛ به گمان اینکه مردم با این موج همراه می‌شوند.»
هدف اسرائیل و آمریکا تجزیه و نابودی ایران بود!
وی با بیان اینکه آنها مردم ما را نشناخته‌اند، می‌افزاید: «درست است که به‌هرحال یک عده از مردم به‌خاطر مسائل سیاسی، اقتصادی و... معترض بودند و پیش‌بینی‌ها هم می‌گفت که ممکن است دشمن به دنبال ایجاد فتنه‌ای مثل سال 1388 یا 1401 باشد، ولی اینکه دشمن روی همراهی مردم با حمله نظامی به کشور حساب کرده بود، نشان می‌دهد آنها چقدر احمق هستند و مردم بزرگ ایران را نشناخته‌اند. ما دیدیم که چقدر محاسبه اینها اشتباه بود و چقدر عکس این مسئله اتفاق افتاد. یعنی کسانی هم که چه در داخل و چه در خارج از کشور با نظام مخالف بودند به دفاع از ایران پرداختند. این مسئله برای آنها روشن شد که هدف دشمن فقط نظام جمهوری اسلامی نیست، بلکه تمام ایران است؛ لذا ما الان شاهد یک اتحاد در درون کشور هستیم. حتی خیلی از کسانی که مخالف نظام، مخالف رهبری و حتی مخالف روحانیت بوده‌اند، الان در حال دفاع از رهبری هستند و متوجه شده‌اند که وجود رهبری برای کشور امنیت‌ساز است. خلاف تصور دشمن این انسجام درونی در کشور ما ایجاد شده است که دشمن تلاش خواهد کرد آن را از بین ببرد.»
درواقع، با آغاز جنگ تحمیلی اسرائیل و آمریکا علیه جمهوری اسلامی، توجه افکار عمومی ایران در تمام اقشار، افکار و سلایق به این نکته جلب شد که هدف چنین جنگ وحشیانه و بی‌منطقی، آن هم در میانه مذاکرات هسته‌ای، تنها نمی‌تواند ضربه ‌زدن به جمهوری اسلامی باشد. وانگهی، ضربه خوردن و شکست جمهوری اسلامی در چنین شرایطی، شکست همه ایرانیان تلقی شده، دشمنان پلید ایران به دنبال اجرای سناریویی شبیه به سوریه یا لیبی در ایران هستند. سناریویی که در آن کشور تجزیه شده، یکپارچگی و قدرت ایران برای همیشه به تاریخ خواهد پیوست. چنان‌که جان مرشایمر نظریه‌پرداز و استراتژیست مطرح آمریکایی در همین زمینه به‌درستی می‌گوید: «هدف نهائی اسرائیل، تجزیه و تکه‌تکه کردن ایران است. اگر ایران توانمندی هسته‌ای خودش را رها کند، اگر همه توان غنی‌سازی و بازفرآوری  خودش را رها کند، البته این اتفاق نخواهد افتاد؛ اما به طور فرضی تصور کنید ایرانی‌ها حاضر به انجام چنین کاری شوند، این کار باعث پایان منازعه اسرائیل و ایران نخواهد شد چرا که هدف نهائی اسرائیل بسیار بزرگ‌تر است: تجزیه و تکه‌تکه کردن این کشور!»
بانیان شعار نه غزه نه لبنان دوباره زبان ‌باز کردند!
در روزهای اتحاد و انسجام ملت اما با فروکش ‌کردن موقت آتش جنگ، برخی چهره‌های سیاسی - رسانه‌ای غربگرا فوراً با طرح دوگانه امت- ملت، سعی در تخریب این اتحاد ملی کرده‌اند. مدعای این جماعت آن  است که در جریان جنگ 12 روزه، امت‌گرایی نتوانست کمکی به ما کند و این نشان می‌دهد که ما باید دست از این رویکرد برداشته، با درس گرفتن از اشتباهات گذشته!، فقط بر ملی‌گرایی تاکید کنیم! واگویه‌های غیرعقلانی این افراد شبه روشنفکر در حالی است که عموم مردم کوچه و بازار این روزها با تمجید از طراحی بلندمدت جمهوری اسلامی برای حمایت از محور مقاومت، می‌گویند تا وقتی که نظام بشار اسد و شهید سیدحسن نصرالله حضور داشتند، اسرائیل و آمریکا توانایی اقدام نظامی علیه ایران را نداشته‌اند. این در حالی است که همین شبه روشنفکرهای غربگرا و جریان سیاسی منتسب به آنها، پیش از این با کارپردازی رسانه‌های لجنی مانند بی‌بی سی و اینترنشنال، با حمایت از شعارهای احمقانه‌ای چون «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران»، همواره به محور مقاومت و برنامه منطقه‌ای ایران که در واقع سپر دفاعی کشور بوده است، حمله کرده‌اند.
این در حالی است که دولت استاندارد و کدخدای این جماعت، ایالات متحده آمریکا است که با داشتن 750 پایگاه نظامی در سراسر جهان، همواره از سوی آنها به عنوان نماد دموکراسی و عقلانیت تمجید می‌شود! رهبر معظم انقلاب سال 1398 در دیدار مجمع عالی فرماندهان سپاه، در همین زمینه می‌فرمایند: «این نگاه وسیع جغرافیای مقاومت را از دست ندهید؛ این نگاه فرامرزی را از دست ندهید. قناعت نکنیم به منطقه خودمان: ما غُزِیَ قَومٌ قَطُّ فی عُقرِ دارِهِم اِلّا ذَلّوا؛... آن کسانی که در خانه نشستند تا به آنها حمله بشود دچار ذلت شدند. این‌جوری نباشد که یک چهاردیواری را انتخاب کنیم و دیگر کارمان به این نباشد که پشت این دیوار چه کسی است، چه تهدیدی وجود دارد. این نگاه وسیع فرامرزی، این امتداد عمق راهبردی گاهی اوقات از واجب‌ترین واجبات کشور هم لازم‌تر است که مورد توجّه قرار بگیرد که خیلی‌ها متوجّه به این نیستند... بعضی‌ها هم توجه دارند و به نفع دشمن حرف می‌زنند [مثلاً، می‌‌گویند] نه غره، نه لبنان.»
شکست دشمن در هر دو جبهه جنگ سخت و نرم
رهبر حکیم انقلاب همچنین سال 1400 در جریان دیدار با خانواده و مسئولان ستاد بزرگداشت سالگرد شهادت شهید حاج قاسم سلیمانی در همین زمینه می‌فرمایند: «بعضی‌ها سعی می‌کنند یک دوگانه‌ ملت و امت درست کنند؛ ریشه‌ این کار در اختیار دشمن است و آنها دارند این کار را می‌کنند. البتّه بعضی‌ها هم اشتباه می‌کنند و غافلانه همین خط را می‌روند. در داخل هم گاهی اوقات می‌بینیم که آن کسی که برای امت اسلامی کار می‌کند، دیگر نگاهش لزوماً به سمت ملت ایران نیست؛ یا به‌عکس. شهید عزیز ما، شهید سلیمانی، ثابت کرد که هم می‌توان ملی‌ترین چهره‌ کشور بود، هم می‌توان امتی‌ترین چهره‌ کشور بود؛ در آن ‌واحد ملی‌ترین و امتی‌ترین بود.»
بر این ‌اساس، دمیدن در دوگانه جعلی و غلط‌انداز امت - ملت را می‌توان امتداد جنگ دشمن در میدان رسانه‌ای - سیاسی دانست. وانگهی، افزایش قدرت نرم جمهوری اسلامی در سطح جهان پس از جنگ 12 روزه با اسرائیل، مرهون شناخته‌ شدن ایران به ‌عنوان مهم‌ترین حامی ملت مسلمان و مظلوم فلسطین بوده است! در چنین شرایطی، چطور و با کدام عقل، می‌توان باز هم دعوای امت - ملت راه انداخت و در پوشش آن، کماکان به برنامه منطقه‌ای ایران و منافع روشن آن برای امنیت ملی کشور حمله کرد؟!
محمدحسین قدیری ابیانه، در همین زمینه به گزارشگر کیهان می‌گوید: «دشمن در هر دو جبهه جنگ نرم و سخت، شکست سختی از جمهوری اسلامی خورد. شما می‌بینید که الان بسیاری از مردم در سراسر دنیا که طی دو سال اخیر علیه رژیم صهیونیستی موضع‌گیری کرده بودند، وقتی صلابت ایران در سرکوب این رژیم جعلی را دیدند، همان‌طور که طرفدار فلسطین بودند، طرفدار ایران هم شدند و پرچم ایران را هم در تظاهرات خودشان سردست می‌گیرند. این پدیده کوچکی نیست. در حال حاضر رژیم صهیونیستی در سطح جهان بسیار منفور است و جمهوری اسلامی در سطح جهان بسیار محبوب است. این در حالی است که کشورهای غربی در طی دهه‌ها میلیاردها دلار خرج کرده‌اند تا چهره جمهوری اسلامی را در نزد افکار عمومی جهان و خصوصاً در نزد مردم کشورهای غربی مشوه کنند. آنها در این جنگ با ایستادن در کنار اسرائیل، در واقع به جنگ رسانه‌های خودشان آمدند و علیه خودشان کار کردند!»
این کارشناس مسائل سیاسی با تأکید بر لزوم برخورد قاطع قوه قضائیه با مزدوران دشمن در داخل کشور، می‌افزاید: «دشمن فکر می‌کرد اقوام مختلف ایرانی علیه نظام شورش می‌کنند و مثلاً برای تجزیه کشور اقدام می‌کنند؛ ولی عکس آن رخ داد. یعنی اقوام و مذاهب مختلف، همه به دفاع از کشور پرداختند و این اتحاد و یکپارچگی دشمن را ترساند. البته هستند منافقین و ضدانقلاب‌هایی هستند که ممکن است تحریک شوند تا دست به اقداماتی بزنند. یادآوری کنیم ماجرای عملیات مرصاد را که منافقین فکر می‌کردند که تنها توهم خودشان برای پیروزی کافی است و باید تا تهران فقط راهپیمایی کنند و همه به آنها می‌پیوندند. این توهم باعث شد ضرباتی بخورند که ما اگر هزار تا خانه تیمی آنها را هم کشف می‌کردیم، این‌طور ضربه‌ای نمی‌خوردند و خب بعد از عملیات مرصاد دیگر کمر راست نکردند. اگر گروه‌هایی مثل جیش‌الظلم، کومله و غیره دست به حماقتی بزنند مثل ماجرای مرصاد ضرباتی خواهند خورد که تا سال‌های سال نتوانند سر بلند کنند.»