کد خبر: ۳۱۴۷۰۵
تاریخ انتشار : ۲۷ تير ۱۴۰۴ - ۲۱:۳۹

خواب و بیدار(یادداشت روز)

خون شهید علاوه‌بر ارزش وصف‌ناپذیری که در پیشگاه خدای متعال دارد، دارای اثری بر روی زمین است که شاید محاسبه و باور به این اثرگذاری برای بسیاری ظاهربینان مشکل باشد، اما به دلایل متعدد تاریخی و معاصر باید اذعان کرد که این ویژگی بی‌نظیر معجزه‌ایست که خدای متعال در خون شهید قرار داده است.
این اثر معجزه‌گونه که در خون شهید به ودیعه گذاشته شده است؛ خاصیت بیدارسازی خفتگان و غافلان، خواه مردمانی خفته و غافل و یا جامعه و جهانی در غفلت مانده است. خون شهید نه‌تنها مثل هر خون دیگری نیست، بلکه در بیداری خفتگان همچون نسیمی قدسی عمل می‌کند که اگر بر غافلان مستعد بیداری و هدایت بوزد؛ امکان ندارد که هدایت و آگاهی نیاورد.
می‌توان مستند‌ترین مثال از اثر خون شهید بر بیداری جامعه را خون پاک سیدالشهدا(ع) و یاران باوفایش در عاشورای 
سال 61 هجری قمری دانست.
نگاهی به جامعه به غفلت رفته مسلمانان در سال‌های پس از رحلت نبی‌اکرم(ص) و ایجاد انحراف در جانشینی ایشان، به آنجا ختم شد که بر صدر حکومت اسلامی فرد منحرف و فاسقی همچون یزید نشسته بود و مردم در سرزمین‌های اسلامی به این ذلت تن داده بودند. 
آنجا که امام حسین(ع) هدف از قیام بزرگ خود علیه دستگاه ظلم و ستم یزید را اصلاح دین جد بزرگوارشان بیان فرمودند و پایان این قیام را چه با پیروزی و یا شکست ظاهری و کشته‌شدن، رسیدن به پیروزی ترسیم کردند، شاید برای بسیاری مبهم بود که چگونه می‌توان با شکست در جنگ نیز پیروز شد؟!
پاسخ در این نکته مهم بود که شهادت آن بزرگواران علاوه‌بر سعادت ابدی، بیداری جهان اسلام و واردآوردن ضربه جبران‌ناپذیر بر پیکره حکومت ظلم و جور یزیدیان را به ارمغان آورد.
این خون بابرکت و مقدس امام حسین(ع) و یاران وفادارش بود که هم ریشه حکومت یزیدیان را هدف قرار داد و هم مردمان غرق‌شده در تبلیغات دروغین دستگاه تبلیغی و شیطانی یزید را
- که فرزندان رسول‌خدا(ص) را خارج از دین(!) و شورشی معرفی می‌کرد- بیدار کرد. این‌چنین بود که خون شهدای کربلا دین اسلام را از خاموشی و انحرافی ابدی نجات داد و خود سرمنشأ بسیاری از قیام‌ها و ایستادگی‌ها در برابر ظلم در طول تاریخ شد.
یکی از برجسته‌ترین نمونه‌ها در تأثیرپذیری از قیام عاشورا در جریان پیروزی انقلاب اسلامی در کشورمان رقم خورد و صدالبته نمی‌توان از تأثیر خون پاک شهیدان که در جریان نهضت اسلامی به دست طاغوت بر زمین ریخته شد، در مسیر بیداری و همراهی مردم با پیشوای بزرگ‌شان سخن نگفت.
خون پاک رزمندگان سلحشورمان در جریان جنگ هشت‌ساله تحمیلی نیز جلوه‌ای دیگر از بیداری ذهن‌ها و جداسازی جبهه حق از باطل بود، خون‌های پاکی که هنوز راهنمای نسل‌های جدید و مشعل‌های نورانی هدایت در این عصر پرتلاطم هستند. 
اگر بخواهیم در همین سال‌های اخیر نمونه‌ای از تأثیر خون شهدای مظلوم در بیداری بی‌خبران و غافلان سخن بگوییم، بی‌درنگ باید به سراغ بیش از 50هزار شهید مظلوم فلسطینی ساکن غزه، از جمله ده‌ها هزار کودک و زن بی‌گناه برویم که از سال گذشته تاکنون خون پاک‌شان عالمی را بیدار کرده است. امروز به برکت این خون‌ها، فریاد نفرت از اسرائیل و حامیانش تا اعماق پایتخت‌های اروپایی و آمریکا را دربر گرفته است. به‌راستی کدام هماوردی می‌توانست در برابر دستگاه‌های بی‌شمار تبلیغاتی یزیدیان زمان یعنی صهیونیست‌های جنایتکار تا این حد نقش بیدار‌کننده مردمان جهان را به خوبی ایفا کند؟
هنوز اربعین شهدای جنگ تحمیلی 12روزه اخیر در کشورمان نرسیده است، اما آیا می‌توان منکر این شد که خون پاک این هزار و 60 شهید که از فرماندهان قهرمان تا دانشمندان هسته‌ای و از زنان و کودکان بی‌گناه تا مردم عادی در بین آنها وجود دارد و تنها یک بخش از این شهیدان مظلوم 34 شهید دانش‌آموزی است که امروز تصاویر پاک‌شان زینت‌بخش صفحه اول کیهان شده است، یک‌بار دیگر معجزه بیداری خود را نمایان ساخته است؟
امروز یک‌بار دیگر این خون‌های مظلوم اما باعظمت، کاری با ذهن‌ها و باورهایی که به هر دلیلی دچار غفلت یا تأثیرپذیری از دستگاه‌های تبلیغاتی دشمن شده بودند، کرده است که نه به اندازه یک اربعین بلکه به اندازه 40 سال غبار و زنگار دروغ و تبلیغات منفی و بدبینی، جای خود را به زلالی در گفتار و تشخیص داده است.
خون‌های به ناحق ریخته هموطنان‌مان، بسیاری از آنها که گمان می‌کردند مشکل از جمهوری اسلامی است نه از دنیای غرب و آنها که آمریکا و غرب را دلسوز کشورمان می‌دانستند، بیدار کرده است.
این خون‌های مقدس، بسیاری از آنها که تحت تأثیر رسانه‌های غربی و برخی بوق‌های تبلیغی داخلی آنها حضور مستشاران ایرانی در سوریه و عراق و کمک به فلسطین و لبنان را هدر دادن سرمایه ملت، به کشتن دادن فرزندان این کشور و ماجراجویی منطقه‌ای می‌دانستند و شعار «نه غزه، نه لبنان» سر می‌دادند، را بیدار کرد، آنهائی که سال‌ها بعد بر سیاست هوشمندانه جمهوری اسلامی در عقب نگه‌داشتن دشمن در چندهزار کیلومتر دورتر از مرزها اذعان کردند و صحه گذاشتند. آنها که اوضاع این روزهای سوریه را نیز می‌بینند، فهمیدند که خسارت جانی و مالی جنگیدن با دشمن در داخل مرزها بسیار بیشتر از کمک به عقب نگه‌داشتن دشمن در هزاران کیلومتر دورتر است.
خون‌های مقدس فرماندهان شهیدمان بود که بسیاری از غفلت‌زدگان را که هزینه‌کردن برای توسعه صنایع دفاعی و موشکی کشور را بدون منطق و سیاستی اشتباه می‌دانستند، بیدار کرد تا همان‌ها فرود آمدن این موشک‌های سهمگین بر سر دشمن را با چشمانی اشکبار از غرور مشاهده و تحسین کنند.
فراموش نمی‌کنیم که جنگ اخیر در شرایطی به کشور ما تحمیل شد که مسئولان دستگاه دیپلماسی در میانه مذاکرات با آمریکا بودند. چه تلخ است اما باید گفت، خون‌های عزیزان‌مان در حالی به زمین ریخت که بسیاری دلخوش به گره‌گشایی و لبخند دشمن بودند و فکر می‌کردند که لبخند به دشمن سایه جنگ را از سر کشور دور می‌کند، اکنون که خون شهیدان‌مان دروغ‌گویی دشمن به ظاهر خیرخواه را برای بسیاری از مردم برملا کرده است، کدام وجدان بیداری می‌تواند باز دم از اعتماد به دشمنی بزند که در خلال مذاکره هم چراغ سبز به سگ زنجیری خود برای حمله به ایران نشان داد و هم خود به تعبیر رئیس‌جمهور محترم کشورمان بر روی میز مذاکره بمب انداخت و تأسیسات هسته‌ای کشورمان را بمباران کرد؟
و البته عجیب آنکه در شرایطی که به برکت خون شهدا طینت و نیت پلید دشمن بیش از همیشه نمایان شده است و مردم کشورمان بیش از هر زمان دیگری بیدار و هوشیار و دشمن‌ستیز‌تر شده‌اند، برخی از سیاستمداران و رسانه‌ها و افراد خوش‌باور به غرب هنوز دم از مذاکره‌ای می‌زنند که با بمب دشمن نابود شده است.
در حالی که از خاصیت بیدارشدن خفتگان و غفلت‌زدگانِ مستعد بیداری با معجزه خون شهیدان سخن گفتیم، گویی برخی همچنان علاقه دارند با لالایی دشمن به خواب روند، آنچنان که رهبر حکیم انقلاب پیش از این هشدار داده بودند: «از نهج‌البلاغه من یک جمله عرض کنم؛ می‌فرماید که: «وَاللهِ لا اَکونُ کَاضَّبُعِ تَنامُ عَلی طولِ اللَدم»؛ خلاصه‌ معنایش این است: «من آدمی نیستم که با لالایی دشمن خوابم ببرد.» خیلی‌ها با لبخند دشمن خاطرشان جمع می‌شود که دیگر خطری نیست؛ اگر دشمن لالایی زمزمه کند، خواب‌شان می‌برد! امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید که «وَ مَن نامَ لَم یُنَم عَنه»؛ اگر تو خوابت برد، معلوم نیست دشمن هم خوابش برده باشد، او بیدار است. نوازش دشمن و لالایی دشمن موجب نمی‌شود من به خواب بروم؛ یعنی این هوشیاری در مقابل دشمن در اوج است.» (5/4/1403)

عباس شمسعلی