کد خبر: ۳۱۴۴۵۳
تاریخ انتشار : ۲۳ تير ۱۴۰۴ - ۲۱:۱۴

لغو تحریم‌ها چه شد؟(یادداشت روز)

نقطه‌های خیالی عنوان طرحی بود که 9 بهمن 1393 پایگاه حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری منتشر کرد. طرحی که با تصویر قدم زدن خارج از چهارچوب مذاکرات محمدجواد ظریف با جان کری وزیر خارجه وقت آمریکا در 24 دی 1393 در خیابان‌های لوزان سوئیس ساخته شده بود. این طرح واکنشی به اقدام غیرموجه آقای ظریف آن هم درست یک هفته پس از سخنان صریح رهبر انقلاب در نفی دل سپردن به مذاکرات و اعتماد به آمریکا بود: «دستگاه استکبار، دستگاه ترحّم و انصاف و انسانیّت و ملاحظه که نیست؛ هرچه شما عقب بروید، آنها جلو مى‌آیند. فکر اساسى بکنید. فکر اساسى این است که کارى کنید که کشور از اَخم دشمن ضربه نبیند، از تحریم دشمن لطمه نخورد؛ و راه‌هایى هست، کارهایى هست که می‌شود کرد؛ بعضى را هم کرده‌اند و موفّق بوده است و جواب داده است؛ می‌شود کارهایى کرد؛ می‌شود این حربه را از دست دشمن گرفت، والا اگر چنانچه چشم ما به دست دشمن باشد که «آقا، اگر این‌کار را نکردى تحریم باقى می‌ماند» [فایده‌اى ندارد].» رهبر انقلاب از اظهارات گستاخانه مقامات آمریکایی برای حفظ تحریم‌ها علی‌رغم مذاکرات و در نتیجه عدم اعتماد و اطمینان به آمریکا گفتند و از مسئولان خواستند به مذاکرات دل نبندند: «من معتقدم باید دل را به نقطه‌هاى امیدبخش حقیقى سپرد، نه به نقطه‌هاى خیالى... نه به نقطه‌هاى خیالى! آنچه لازم است این است.»
در دولت آقای روحانی اما دل سپردن به «نقطه‌های خیالی» روایت 
هر روزه آن ایام بود. آنها مذاکرات را با هدف «لغو تحریم‌ها» آغاز کردند اما در پایان فعالیت‌شان، علی‌رغم تعطیلی و محدودسازی بی‌سابقه صنعت هسته‌ای، تحریم‌های ایران بیش از دو برابر شد تا جایی که محمدجواد ظریف که قرار بود با مذاکره تحریم‌ها را بردارد؛ خودش هم تحریم شد و با دست خالی برگشت! حسن روحانی و دولتمردانش پس از این کارنامه ناموفق به سراغ «نقطه‌های خیالی» دیگری رفتند. آنها با کتمان و حتی انکار کردن هدف مذاکرات به سراغ ساخت و ساز اهداف و دستاوردهای خیالی برای مذاکرات منتهی به برجام رفتند.
آنها در سخنرانی‌های مختلف مواردی مثل «رسوایی آمریکا با برجام» و «شکاف میان اروپا و آمریکا با برجام» را از دستاوردهای برجام لقب دادند. اهدافی که پیشتر هرگز برای مذاکرات هسته‌ای اعلام نشده بودند. دل بستن به این «نقاط خیالی» آن‌قدر ادامه داشت که دوم خرداد 1397 به سخنرانی حسن روحانی در محضر رهبر انقلاب رسید تا با این تذکر مقام معظم رهبری مواجه شود: «[اگر] به چیزهای کم‌اهمّیّت دلمان را خوش کردیم [ضرر می‌کنیم]. همین‌طور که آقای رئیس‌جمهور گفتند واقعاً آمریکایی‌ها در این قضیّه از لحاظ اخلاقی، از لحاظ حقوقی، از لحاظ آبروی سیاسی در دنیا شکست خوردند؛ خُب بله، آمریکا بی‌آبرو شد؛ این یک واقعیّتی است و در این تردیدی نیست امّا من می‌خواهم این را مطرح کنم که آیا ما مذاکره را شروع کردیم برای اینکه آمریکا بی‌آبرو بشود؟ هدف مذاکره‌ ما این بود؟ ما مذاکره را شروع کردیم برای اینکه تحریم‌ها برداشته بشود -و شما ملاحظه می‌کنید که بسیاری‌ از تحریم‌ها برداشته نشده...- یا گفته می‌شود مثلاً بین اروپا و آمریکا شکاف به ‌وجود آمد؛ خب بله، ممکن است یک شکاف ظاهریِ‌ کم‌اهمّیّتی هم بینشان [به ‌وجود آمده]، لکن ما برای این مذاکره نکردیم. ما مگر مذاکره کردیم که بین آمریکا و اروپا شکراب به ‌وجود بیاید؟ ما مذاکره کردیم که تحریم برطرف بشود؛ شروع مذاکره برای این بود، ادامه‌ مذاکره برای این بود؛ و این باید تأمین بشود؛ اگر این تأمین نشد، بقیّه چیزهایی که حاصل شده، ارزش زیادی را نخواهد داشت.»
«نقطه‌های خیالی» همچنان روایت این روزها هم هست. دولت مسعود پزشکیان بدون توجه به تجربه تلخ دولت حسن روحانی کمابیش همان مسیر را پیش گرفته است. این بار دولت ایران حتی بدون در نظر گرفتن مطالبات بر زمین مانده‌اش از آمریکا راضی به نشستن پای میز مذاکرات غیرمستقیم شد که به منزله اعطای امتیازی رایگان به طرف مقابل بود. با این حال هدف پذیرش این مذاکرات نامطلوب از همان ابتدا مشخص بود: «لغو تحریم‌ها».
این روزها اما از تنها چیزی که سخن به میان نمی‌آید «لغو تحریم‌ها» است! «لغو تحریم‌ها» تنها دلیل خطرپذیری و مصلحت‌سنجی ایران برای تن دادن به خواسته دولت چهاردهم در پیشبرد مذاکرات بود اما دیپلمات‌های دولت چهاردهم آن‌قدر که در 5 دور مذاکره غیرمستقیم با آمریکا درباره اعتمادسازی و محدودسازی برنامه هسته‌ای ایران سخن گفتند از چند و چون لغو تحریم‌ها توسط آمریکا سخن به میان نیاوردند.
اگر فقط تحریم‌های آمریکا بر شبکه فروش نفت ایران را به عنوان اصلی‌ترین تحریم‌ها حساب کنیم؛ از زمان شروع به کار دولت چهاردهم با رویکرد «مذاکره برای لغو تحریم» تا آغاز دور اول مذاکرات غیرمستقیم با آمریکا در 23 فروردین 1404 (12‌آوریل 2025) در مسقط، دست‌کم 214 تحریم بر شبکه فروش نفت ایران اعمال شد. پنج روز پس از دور اول مذاکرات، آمریکا 12 تحریم دیگر نیز بر شبکه فروش نفت ایران اعمال کرد و دور دوم مذاکرات سه روز بعد در 30 فروردین 1404 (19‌آوریل 2025) در رم برگزار شد. سه روز پس از دور دوم مذاکرات، آمریکا 15 تحریم دیگر هم اضافه کرد، با این وجود ایران پذیرفت که دور سوم مذاکرات را در 6 اردیبهشت (26‌آوریل 2025) در مسقط برگزار کند. پس از دور سوم مذاکرات، آمریکا 28 تحریم جدید دیگر نیز علیه ایران اعمال کرد و با این حال دور چهارم مذاکرات 21 اردیبهشت 1404 
(11 می ‌2025) در مسقط ادامه یافت. دو روز پس از این دور از مذاکرات نیز آمریکا طبق روال همیشگی‌اش و در انفعال ملال‌آور دولت چهاردهم 18 تحریم دیگر نیز بر شبکه فروش نفت ایران اضافه کرد. دولت چهاردهم اما باز هم پذیرفت که دور پنجم مذاکرات را 2 خرداد 1404 (23 می‌2025) در رم برگزار کند. دو هفته بعد در 16 خرداد (6 ژوئن 2025) آمریکا 26 تحریم دیگر نیز علیه ایران اعمال کرد ولی دولت چهاردهم قرار دور ششم مذاکرات را هم در 25 خرداد (15 ژوئن 2025) گذاشت. این فقط جنگ و حمله به ایران بود که باعث شد دولتمردان چهاردهم از مذاکره منصرف شوند و البته با پایان جنگ 12 روزه و شهادت فرماندهان ارشد نظامی، دانشمندان برجسته هسته‌ای و نزدیک به 1000 غیرنظامی و تخریب بخشی از تأسیسات نظامی و هسته‌ای، آنها یک بار دیگر بدون اینکه حتی از لزوم پرداخت غرامت جنگ تحمیل شده به ایران سخن بگویند، دوان دوان به دنبال مذاکره با آمریکا افتاده‌اند.
مذاکراتی که قرار بود در دولت چهاردهم برای «لغو تحریم‌ها» انجام شود پس از 5 دور، 313 تحریم جدید طی 11 بسته تحریمی فقط برای شبکه فروش نفت ایران به ارمغان آورد، یعنی آمریکا به ازای هر دور مذاکره دو بسته تحریمی جدید علیه ایران اعمال کرد و در نهایت نیز به ایران حمله کرد. حالا دولتمردان چهاردهم بدون آنکه از هدف‌شان برای «لغو تحریم‌ با مذاکره» سخنی به میان بیاورند برای ما از اختلاف‌افکنی بین ترامپ و نتانیاهو با مذاکره سخن می‌گویند! آیا هدف مذاکراتی که با چشم پوشیدن بر خون‌بهای حاج قاسم سلیمانی و صرف‌نظر کردن از طلب‌های خسارت برجام آغاز شد، شکاف بین آمریکا و اسرائیل بود؟ این یکی دیگر از همان «نقطه‌های خیالی» است که رهبر انقلاب 10 سال پیش مسئولان را از دل سپردن به آن نهی کردند. در این زمینه نیز دولت چهاردهم کاملا به دولت حسن روحانی اقتدا کرده و مشغول ساخت و ساز اهداف و دستاوردهای خیالی است.
حتی اگر بی‌صداقتی دولت چهاردهم در مسکوت گذاشتن هدف 
«لغو تحریم‌ها» و جایگزینی آن با «ایجاد شکاف میان آمریکا و اسرائیل» برای مذاکرات را نادیده بگیریم. آنها در این هدف خیالی هم شکست خورده‌اند. حمله مشترک آمریکا و اسرائیل به ایران بزرگ‌ترین شاهد این مدعاست. «پیت هگست» وزیر جنگ آمریکا در دیدار با نتانیاهو توضیح داد که حتی پیش از حمله مستقیم آمریکا، هواپیماهای سوخت‌رسان آمریکایی چگونه از اولین روز جنگ برای پشتیبانی از جنگنده‌های اسرائیل در حمله به ایران وارد عمل شدند. «یسرائیل کاتس» وزیر جنگ رژیم صهیونیستی به روزنامه جروزالم پست گفت که 17‌آوریل 2025 (28 فروردین 1404) یعنی 5 روز پس از
 دور اول مذاکرات ایران و آمریکا با پیش‌بینی کمک واشنگتن در اجزای حیاتی عملیات علیه ایران، به ارتش دستور آماده‌باش داد. طبق سخنان او 10 روز بعد در 27‌آوریل (7 اردیبهشت 1404) یعنی یک روز پس از دور سوم مذاکرات ایران و آمریکا، آنها فرماندهی سنتکام را در جریان حمله به ایران قرار دادند. 22 می‌(2 خرداد 1404) یک روز قبل از دور پنجم مذاکرات ایران و آمریکا؛ اسرائیل و آمریکا مانورهای نظامی مشترک برای حمله به ایران را نیز برگزار کرده بودند. آن‌طور که روزنامه آمریکایی وال‌استریت‌ژورنال فاش کرد مسئولان آمریکایی و اسرائیلی عمداً خبرهایی را در رسانه‌ها منتشر کردند تا به نظر برسد اختلافات زیادی بین ترامپ و نتانیاهو بر سر ایران وجود دارد؛ اما در واقعیت، رئیس‌جمهور آمریکا درست همان زمانی که در پست‌های شبکه اجتماعی خود از دیپلماسی حرف می‌زد؛ از حملات اسرائیل باخبر بوده است. نتانیاهو در پایان سفر اخیر خود به آمریکا نیز با تمجید از ترامپ به شبکه نیوزمکس گفت: «ما هرگز در تاریخ دوستی و حامی‌ای مانند رئیس‌جمهور ترامپ، برای اسرائیل و دولت یهود در کاخ سفید نداشته‌ایم.» ایجاد شکاف میان آمریکا و اسرائیل با سخنان آقای پزشکیان و کنش‌های دیپلماتیک دولت چهاردهم همانقدر واقعی و قابل اعتناست که ادعای دولتمردان روحانی در ایجاد شکاف میان اروپا و آمریکا واقعی و قابل اعتنا بود. با این حساب دولتمردان چهاردهم حتی در خیالبافی هم انسان‌های موفقی نیستند؛ اگرچه هزینه این خیالبافی را ایران و ایرانی پرداخت می‌کند.

سید محمدعماد اعرابی