کد خبر: ۳۱۴۱۶۸
تاریخ انتشار : ۲۰ تير ۱۴۰۴ - ۲۰:۲۲
جنگ سرد فرهنگی؛ سازمان سیا در عرصه فرهنگ و هنر- 137

«هنر» بی‌طرف نیست

فرانسیس استونر ساندرس
ترجمه حسین باکند

این‌ها مانند اورلیان1‌ متقاعد شده بودند که خط دفاعی خود را در برابر ویرانی پیش‌رو [گوت‌ها] مستحکم کنند.
آنها در سال ۱۹۴۹ تصمیم گرفتند به ازرا پوند، جایزه شعری بولینگن را به خاطر خلق اثر پیزان کانتوس اهدا کنند. 
یک روایت می‌گوید که روزی پاول مِلون، آن نیکوکار سخاوتمند، به آلن تیت و جان کرو رنسوم از زیادی نویسندگان چپ‌گرا شکایت کرد. 
خود ملون در سلیقه هنری پیشرو بود، اما در سیاست محافظه‌کار، ویژگی تقریباً ضروری فرشتگان جنگ سرد. 
تیت این‌گونه جواب داد که نویسندگان همیشه نیازمندند، پس چرا ملون برای بورسیه، جوایز و یا هرچیزی که دریافت‌کنندگان را شادتر و از رویکرد انقلابی دورتر می‌کند، پولی پرداخت نکند؟  بنابراین، ملون جوایز بولینگن- ملون را (به عنوان موقوفات خصوصی) هر کدام به ارزش حدود ۲۰۰۰۰ دلار، بنیان نهاد.
«چرا آن‌ها پوند را پیشنهاد دادند؟» ریچارد المان پرسید. 
چون او نماینده نهایت فرهنگ ماندارین [و اشرافی] بود که آن‌ها سعی در حفظ و ترویج آن داشتند. جایزه جنجال بزرگی به پا کرد. به ویژه به این دلیل که پوند در آن زمان در بیمارستان مخصوص بیماران/ مجرمان روانی بستری بود، و تنها آمریکایی بود که متهم به خیانت در جنگ جهانی دوم شد. 
برنامه‌های او [احتمالاً در ایتالیا] در زمان جنگ برای رادیو وابسته به مین‌پاپ‌کال2 (وازرت فرهنگ فاشیستی) موسولینی شامل نطق‌های تند علیه «آقای جوزیولت»، «فرانکلین فینکلشتاین روزولت»، «روزنشتاین حال به‌هم‌ زن» و «جهود بی‌مایه و آدم‌های چرب‌زبان» بود. 
او استدلال می‌کرد که «نبرد من3» یک «تاریخ تحلیل شده تیزبینانه» است و نویسنده‌اش را «یک قدیس و شهید» همچون ژاندارک نامید. 
او گفت آمریکا «مورد هجوم جانوران موذی قرار گرفته است». 
کارل شاپیرو، سردبیر مجله پوئتری، نوشت: «من تنها مخالف اعطای جایزه بولینگن به پوند بودم، به‌جز پل‌گرین که رأی ممتنع داد. الیوت، آودن، تیت، لول، همه به پوند رأی دادند. یک مشت فاشیست.» 
وقتی ویلیام بارت به تصمیم هیئت منصفه حمله کرد، آلن تیت او را به دوئل دعوت کرد. 
تصمیم اعطای جایزه به پوند، بار دیگر تمامی مجادلات هنر- در برابر- سیاست را که از دهه‌ ۱۹۳۰ شعله‌ور شده بود، داغ کرد و به نظر تأییدی بود بر ترس بسیاری از چپ‌گرایان: اینکه در بین کسانی که خود را لیبرال می‌نامیدند تمایلی برای بخشیدن و یا حداقل نادیده‌گرفتن سازش‌های تاریخی [یعنی سازش در برابر فاشیسم] وجود داشت. 
نتیجه این سازش این شده بود که بسیاری از هنرمندان (که حالا بسیاری از آن‌ها با خیال راحت در آمریکا دوباره سکنی گزیده بودند) استعداد خلاقانه خود را در تمجید و خوشایند فاشیسم به‌کار گیرند. 
در دوره‌ای که هنر و هنرمندان به‌شدت سیاسی شده بودند، این ادعای هیئت داوران بولینگن کافی به نظر نمی‌رسید: «اگر اجازه دهیم ملاحضات دیگری غیر از دستاوردهای شاعرانه بر تصمیم‌های ما سمت‌و‌سو دهد، اهمیت جایزه از بین خواهد رفت و در اصل، اعتبار [مفهوم] درک عینی از ارزش4 را که جامعه‌ متمدن باید بر آن استوار باشد، زیر سؤال می‌برد.» 
چگونه ممکن بود هنر از یک‌سو خودمختار باشد و از سوی دیگر، هر‌جا که مناسب باشد، به خدمت اهداف سیاسی درآید؟
پانوشت‌ها:
1- امپراتور روم از ۲۷۰ تا هنگام مرگش در ۲۷۵ میلادی بود. او در طول زمامداری‌اش بارها توسط گوت‌ها مورد هجوم قرار گرفته و حتی از آن‌ها شکست خورده بود.
2- Minpopcul: ministry of popular culture مخفف وزارت فرهنگ فاشیستی ایتالیا در زمان ایتالیا بود. این وزارت با هدف کنترل فاشیست‌ها بر رسانه و پیشبرد اهداف فاشیستی دولت وقت تأسیس شده بود.
3- نوشته هیتلر
4- درکی عینی (و بی‌طرفانه و جهان‌شمول) از ارزش و یا اثر هنری یعنی باید اثر هنری را آن‌طور که هست ببینیم و به قضاوت آن بنشینیم، و سابقه و گرایش‌های سیاسی طرف (و حتی محتوای آن) نباید در قضاوت تأثیر بگذارد. در متن مورد بحث، هیئت داوران جایزه بولینگن با استناد به این مفهوم، انتخاب ازرا پاند (شاعری که از فاشیسم و موسولینی حمایت کرده بود) را توجیه می‌کنند و ادعا می‌کنند که تنها معیارشان «دستاورد شاعرانه» او بوده است. آنان استدلال می‌کنند که اگر عوامل غیرهنری (مانند همکاری پوند با فاشیست‌ها) در تصمیم‌گیری دخالت داده شود، اساسِ مفهوم «ارزش هنری» به عنوان امری عینی و مستقل از سیاست، زیر سؤال می‌رود و تهدید می‌شود.