آنچه سالها در جشنواره فیلم فجر سانسور شد/حکایت سینماتوگراف 2
سعید مستغاثی
روزگاری بود که تقریباً تمامی تولیدات یکساله سینمای ایران در جشنواره فیلم فجر به نمایش درمیآمد؛ یعنی در هر دوره این جشنواره، 70 تا 80 فیلم در بخش مسابقه سینمای ایران حضور داشت. چراکه اکران عمومی فیلمها منوط به شرکت در جشنواره فجر بود.
در آن روزگار هر فیلمی و از هرگونهای را با هر میزان نقاط قوت و ضعف و یا بدون ارتباط با فضای خاص جشنوارهای، در سینماهای جشنواره فیلم فجر مشاهده میکردیم؛
از آثار به اصطلاح هنری با تصاویر تجریدی و بعضاً انتزاعی مثل«نار و نی» و «نقش عشق» و «زشت و زیبا» و فیلمهای مدعی نئورئالیسم و البته کشدار و رنجآور همچون «یک داستان واقعی» تا اکشنهایی همانند «حادثه در کندوان» و «افعی» و «از بلور خون» و «بدل» و...
اما از نیمه دهه 70 که شرط حضور در جشنواره برای اکران فیلمها برداشته شد، تعداد فیلمهای بخش مسابقه سینمای ایران هم به حدود 20 فیلم محدود گشت و از آن پس، حساسیت بیشتری برای انتخاب فیلمهای این بخش صورت گرفت. به طوری که قرار بود فیلمهایی انتخاب شوند که اولاً حالوهوای جشنوارهای داشته باشند و ثانیاً در حد و اندازه جشنواره فیلم فجر باشند.
جشنواره مینیبوس نیست!
البته در بسیاری از موارد، شاخصها و عناصر فوق درنظر گرفته نشد و از آنجا که در اغلب سالها، تولیدات قابلتأمل و استاندارد از تعداد انگشتان دست فراتر نمیرفت، بنا به یک سنت نهچندان قابلقبول برای پُرکردن سبد فیلمهای بخش مسابقه، از فیلمهای متعددی استفاده شد که نه در شأن و منزلت جشنواره فیلم فجر به نظر میرسیدند و نه استانداردهای لازم را برای حضور در یک جشنواره سینمایی را دارا بودند.
متأسفانه در جشنواره چهلم فیلم فجر نیز چنین اتفاقی افتاد و فیلمهایی در فهرست آثار بخش سودای سیمرغ آن قرار گرفتند که بعضاً در قالب یک فیلم جشنوارهای نبوده و یا همان ساز سالیان گذشته را در تقلید محض و خدشهدار نمودن اعتبار این جشنواره میزدند. مانند فیلمهای «نمور»، «لایههای دروغ»، «ماهان»، «بیمادر» و...
اگرچه توجیه مدیران جشنواره مبنی بر خالی بودن سبد تولیدات سینمایی از آثار متناسب با جشنواره فجر تا حدودی قابلقبول بود اما این بهانه که بایستی حتماً 22 فیلم برای بخش مسابقه انتخاب شوند، پذیرفتنی نیست. چون جشنواره با مینیبوس سرخط متفاوت است که برای حرکت کردن لزوماً باید پر شود!
میتوان بنا به موجودی فیلمهای مناسب، بهجای 22 اثر، 20 یا 15 و یا 10 اثر که در حد استانداردهای جشنواره فیلم فجر ارزیابی میشوند را برگزید. به نظرم خود مدیران جشنواره هم تأیید میکنند که اعتبار و منزلت جشنواره فیلم فجر بر پُرشدن سبد فیلمهای بخش مسابقه اولویت دارد. یادمان نرفته که در نخستین جشنواره فیلم فجر علیرغم وجود انبوهی از فیلمهای انقلابی و جنگی و دفاع مقدس، تنها 5 فیلم ایرانی در بخش مسابقه حضور داشت و از آن 5 فیلم هم هیچکدام شایسته هیچ جایزهای شناخته نشد.
همیشه باد غرب
دیر به شبهروشنفکران ما میرسد
در سال 2018 بود که با فیلمهایی همچون «انگل» (برنده نخل طلای کن) و«جوکر» (برنده شیر طلایی ونیز)، درونمایه آن سال فیلمهای «فصل جوایز» بنا به چالشهای روز سیاسی غرب (که در آن زمان جنبش جلیقه زردها علیه سرمایهداری را نشانه رفته بود) روشن شد: نگاهی تحقیرآمیز به طبقه فرودست و نمایش خشونتآمیز، آنارشیستی و ویرانگرانه از شورش این طبقه علیه اقشار فرادست.
این درونمایه تقریباً در اغلب مراسم و فیلمهای برگزیده فصل جوایز سال 2018، گسترده شد و موضوع و درونمایه قریب به اتفاق آثار یاد شده را در برگرفت.
اما گفتهاند که گویا تغییر و تحولات غرب با تأخیر فاز نسبتاً قابل توجهی به مقلدشان در ایران میرسد یا به قولی «باد غرب دیر به شبهروشنفکران ما میرسد»، همچنانکه مثلاً موج نو سینما، 10 سالی طول کشید تا به سینمای ما و شبهروشنفکران آن برسد. یا قضیه عشقهای ممنوعه و روابط غیر افلاطونی و... همه و همه با تأخیر چندین و چند ساله به این جماعت غربزده رسید.
آن درونمایه سال 2018 فصل جوایز آمریکا نیز پس از حدود 4 سال به سینمای ما رسید و به جز تعداد زیادی فیلمهایی از این دست که برای جشنواره انتخاب نشدند، چند نمونه کمی تا قسمتی مشابه در میان همین آثار بخش سودای سیمرغ جشنواره چهلم فیلم فجر به چشم خوردند. از جمله «علفزار» و «ملاقات خصوصی» و «بیمادر» و «شادروان» و... که در آنها، افراد طبقه فرودست اغلب خشونتطلب و لومپن و بیاخلاق و با انواع و اقسام رذایل اخلاقی در مقابل طبقه فرادست نمایش داده شدند!
چه فیلمهایی سالها غیب بودند
معمولاً وقتی به مقوله سانسور در این سینما و فیلمهایش اشاره میشود، در نهایت حذف برخی روابط و صحنههای غیراخلاقی یا جرح و تعدیل تکهپرانیهایجنسی و پردهدرانه و یا کوتاه نمودن بعضی شعر و شعارهای شبهسیاسی در نظر میآید؛ اما شاید بزرگترین سانسور تاریخ سینمای ما و جشنواره فیلم فجر که کمتر مورد توجه قرار گرفته و یا اصلاً بدان پرداخته نشده، آن است که به عنوان رسالت یک سینما و جشنواره ملی، فیلم یا تصویری از باورها و اعتقادات و ریشهها و هویت و تاریخ این مردم و سرزمینشان، بر پرده سینما نرفت و یا مواردش خیلی قلیل و معدود بود.
فیلمی درباره بیش از 10 قرن تاریخ تمدن اسلامی در این سرزمین و دانشمندان و علما و فرهیختگانش جلوی دوربین نرفت، راجع به تاریخ مبارزات معاصر این مردم از نهضتهای ضداستعمار و قراردادهای خفتبارش و حضور تلخ بیگانگان در این آبوخاک و رشادتها و مجاهدتهای ملت ایران در این سینما قدمی برداشته نشد، از امیرکبیر و شیخ فضلالله و مدرس و خیابانی و آیتالله کاشانی و نهضت ملی شدن صنعت نفت و فداییان اسلام و مقاومت سعیدیها و غفاریها و... کسی فیلمی نساخت.
هیچ فیلمسازی به نهضت پُرشکوه امام از خرداد 42 تا بهمن 57 با صدها و هزاران فراز و نشیب و اوج و فرود دراماتیک نپرداخت، هیچکس از غروب غمانگیز تبعید امام در آبان 43 و زندانها و تبعیدها و مبارزات یاران ایشان در طی آن سالها تصویری بر پرده سینما نبرد، از مطهری و مفتح و رزم جانانهشان در حوزه و دانشگاه، از بهشتی و باهنر و عراقی و مردان میدان انقلاب در سالهای سیاه طاغوت، از رجایی که از پایینترین اقشار جامعه به ریاستجمهوری رسید و توسط شقیترین افراد روزگار ترور شد، از ترور 17 هزار شهید که هر یک برگ درخشانی از حقانیت این انقلاب و نظام و ملت بودند، از دانشمندان سالهای اخیر این دیار که در سختترین دوران (تحریمهای به قول آمریکاییها فلجکننده)، این کشور را بر قلههای علم و دانش نشاندند، از ورزشکاران زن و مرد افتخارآفرین که حیرت جهانیان را برانگیختند، از... از هیچکدام فیلمی ساخته نشد و در جشنواره فیلم فجر که در واقع بایستی مکان نمایش اینگونه فیلمها باشد، به نمایش درنیامد.
از مخوفترین گروهک تروریستی تاریخ معاصر این سرزمین که سالها پیش از داعش، کوچه و خیابانهای این مملکت را به خاک و خون کشید، تنها به اندازه تعداد انگشتان یک دست فیلم ساخته شد که بعضاً هم با دهها مانع بودجه و بیتوجهی و دو تابعیتیها مواجه شدند.
از عظیمترین تجمع و پیادهروی تاریخ جهان که حیرت همگان را برانگیخت و هر ساله برای اربعین انجام شد، حتی یک پلان در هیچیک از آثار سینمایی جشنواره فیلم فجر رؤیت نشد.
از تلاش خستگیناپذیر نیروهای جهادی در طول 43 سال انقلاب که از همان روزهای نخستین پیروزی آغاز شد، از شهر و روستاهایی که آباد شدند، از دهها میلیون نفری که باسواد شدند، از ایستادگیها و مقاومتها و ایثارها و... از مجاهدتهای خاموش، از سربازان گمنام، از شهادتهای غریبانه، از... از هیچکدام فیلمی در هیچیک از بخشهای دوران مختلف جشنواره فیلم فجر حضور نداشت.
... و این بزرگترین و طولانیترین سانسور در سینمای ایران و جشنواره فیلم فجر بوده که سالها ادامه داشت و کسی نپرسید که همه این آدمها و مفاخر و فراز و نشیبها و بزنگاههای تاریخی و جلوههای اعتقادی و ملی کجای این سینما و جشنواره ملیاش جای دارند؟
اما گویا در چهلمین جشنواره فیلم فجر، برخی از این سانسورهای دیرین شکسته و نوری از امید در این جشنواره 40ساله پیدا شده؛ از فیلمی درباره یک قهرمان ورزشی به نام «بیرو» تا «هِناس» اثری درباره ترور یک دانشمند هستهای و فیلمی تحت عنوان «موقعیت مهدی» که روایت یکی از قهرمانان دفاع مقدس را پس از گذشت حدود 40 سال از شهادتش نمایش میدهد (که دیگر یادآوری نامش تنها به یک اتوبان محدود نشود) تا روایتی از جنایات گروهک تروریستی مجاهدین خلق در فیلم «ضد» و فیلم «2888» که حکایتی تکاندهنده است از سایت پدافندی مهمی در ایام دفاع مقدس با خلبانان و کارشناسان و هدایتگران گمنامش در سالهای سخت، پاسدار آسمان این کشور بودند و...
شاید اینها، امیدی را در دلها زنده گردانند که سانسور چهلساله در جشنواره فیلم فجر شکسته شده و حالا شاهد فیلمهایی هستیم که حداقل روایت بخش کوچکی از هویت و باورهای ایرانی/اسلامی بهشمار میآیند.