جعل تاریخ و افسانهسازی برای اشغال فلسطین
مصطفی محسنی
نخستین ساکنان فلسطین کنعانیان بودند. پس ازآن حضرت ابراهیم فلسطین را برای سکونت برگزید و توحید را در این سرزمین گسترش داد. حضرات اسحاق و یعقوب که به ترتیب فرزند و نوه حضرت ابراهیم بودند در این منطقه سکنی گزیدند؛ اما فرزندان حضرت یعقوب به مصر رفته و در آنجا زندگی میکردند.
پس از مدتی آنها که به بنیاسرائیل معروف شدند به فلسطین بازگشتند تا اینکه از میان آنها حضرت داود و حضرت سلیمان به حکومت رسیده و بیتالمقدس را پایتخت خود قرار دادند؛ اما همچنان ساکنان بومی یعنی کنعانیان عرب زبان در آنجا زندگی میکردند و گاه حکومت تشکیل میدادند. تا اینکه حضرت عیسی علیهالسلام در این سرزمین متولد شده و در سال سی میلادی در اورشلیم پیامبری خود را اعلام و مردم را به دین خود دعوت کرد.
به مرور زمان عدهای از همان یهودیان به مسیحیت گرویدند و رفته رفته جمعیت غالب را مسیحیان تشکیل داده و یهودیان در اقلیت محض قرار گرفتند. بر همین اساس است که شهید مطهری میفرماید:
«سرزمین فلسطین در طول تاریخاش، نه پیش از اسلام و نه بعد از اسلام، در هیچ زمانی متعلق به یهودیها نبوده است؛ تنها در مدت موقتی، داوود و سلیمان(علیهماالسلام) در آنجا سلطنت کردهاند. زمانی که مسلمانان، فلسطین را فتح کردند، فلسطین در اختیار مسیحیان بود و مسلمانان با مسیحیان صلح کردند. یکی از بندهای صلحنامه نیز این بود که مسیحیان گفتند فلسطین در اختیار یهودیها قرار نگیرد».
بنابراین اگر کنعانیان را هم در نظر نگیریم، پس از بعثت حضرت عیسی علیهالسلام برخی از یهودیان مسیحی شده و پیروان این دو دین در آن سرزمین ساکن بودند. پس از ورود مسلمانان به فلسطین نیز برخی از همان ساکنان (اعم از یهودی یا مسیحی) به اسلام روی آورده و در آنجا به زندگی خود ادامه دادند. البته مانند همه سرزمینها مهاجرتهایی از پیروان این سه دین از فلسطین به نقاط دیگر و از نقاط دیگر به فلسطین نیز اتفاق افتاده است.
با این توضیح، اینکه تنها برههای از زمان، یهودیان در آنجا ساکن بودهاند مجوز نمیشود که کل این سرزمین را ملک خود بهشمار آوردند و دیگران را غاصب بدانند. آنچه در دوره معاصر اتفاق افتاده این است که: یهودیان طبق فراخوانی از نقاط مختلف به آنجا هجرت کرده و ساکنان مسیحی و مسلمان آنجا را به زور اخراج کردهاند. پیش از این فراخوان بیشتر جمعیت ساکن در این سرزمین مسلمان بودند و سپس مسیحی، و فقط 8 درصد یهودی در آنجا دیده میشد. این 8 درصد تنها 2 درصد از مساحت فلسطین را در اختیار داشتند.
پس از جنگ جهانی اول انگلیس با بیانیه بالفور خواستار ایجاد کشور فلسطینی شد. یهودیان از جایجای جهان به سوی این سرزمین مهاجرت کردند؛ و در سال 1348 کشور اسرائیل تأسیس شد و کمکم اسرائیلیها توانستند 97 درصد فلسطین را به اشغال خود درآورند.
ادعای پوچ صهیونیسم بر اشغال فلسطین
اینگونه بود که به کمک انگلیس و آمریکا کشوری جعلی به نام اسرائیل تشکیل شد و تاکنون موردحمایت آنها قرار گرفته است. ادعای یهود از نگاه دیگری نیز باطل است. بر فرض که آنها 3000 سال پیش مالکان بلامنازع فلسطین بودند.
اما گذشت روزگار مانع قبول چنین ادعایی از سوی آنها است، زیرا در هر صورت برخی از آنها بالغبر دو هزار سال و گروهی دیگر بیش از هزار سال است که مهاجرت کردهاند و عقلاً، عرفاً و شرعاً نمیتوانند چنین ادعایی داشته باشند.
برای مثال گروهی از ایرانیان هستند که در یمن زندگی میکنند و به ابناءالفرس مشهورند. این گروه به دستور انوشیروان برای بیرون راندن حبشیان به آن ناحیه حمله کرده و در آنجا ساکن شدند و سکونت آنها تاکنون ادامه یافته است.
آنها قطعاً ایرانی هستند؛ اما بسیاری از ساکنان فعلی ایران نمیتوانند اثبات کنند که حتی 10 جد قبل آنها ایرانی بوده است. برخی اصالتاً عرب، برخی از بازماندگان مغول و... هستند زیرا آنقدر اختلاط نژاد پیش آمده که به ندرت میتوان در بین ساکنان فعلی ایران، ایرانیالاصل پیدا کرد.
حال با این مقدمه آیا ابناءالفرس یمن میتوانند همه ایران را مطالبه کرده و در صورت قدرت یافتن، ساکنان فعلی را بیرون رانده و این کشور را از آنِ خود بدانند. هیچ عاقلی چنین حقی به آنها نمیدهد و هیچ ایرانی با این ادعا خانه، شهر و کشور خود را تسلیم آنها نمیکند. از سوی دیگر، برفرض پذیرش این ادعای واهی از طرف فلسطینیان و همه مسلمانان، کار به اینجا ختم نخواهد شد، زیرا صهیونیستها ادعای مالکیت از نیل تا فرات را در سر میپرورانند. در کتاب مقدس آنها آمده است که: «در آن روز، خداوند با ابراهیم پیمان بست و گفت: این زمین را از رود مصر تا به رود بزرگ، یعنی رود فرات، به تبار تو بخشیده ام».
در سال 1985 م. ایران نیز که هیچگونه ارتباطی با موضوع ارض موعود نداشت در موضوع وارد گردید؛ به این ترتیب که در یکی از چاپهای کتاب «پروتکلهای صهیون»، نقشهای با عنوان «رؤیای صهیونیسم» انتشار یافت.
در این نقشه مصر، بخشهایی از سرزمین عربستان سعودی تا شهر مدینه، سوریه، عراق، کویت، مناطق نفتخیز ایران و جنوبشرقی ترکیه در حالی نشان داده شده بودند که اسرائیلیان در آنها اسکان داده شده بودند. آنها پس از تسلط کامل و با ثبات بر فلسطین (که هنوز موفق نشدهاند) قطعاً به لبنان، پس از آن سوریه، عراق، اردن، مصر و ایران لشکرشی خواهند کرد. کسی که ادعای آنها بر مالکیت سرزمین فلسطین را بپذیرد با ادعای آنها بر دیگر نقاط دنیای اسلام حتی بخشی از ایران را نیز بپذیرد.
با توجه به مطالب فوق ادعای یهودیان مبنی بر مالکیت فلسطین به بهانه سکونت آنها در 3000 سال پیش، از اساس باطل است؛ زیرا برفرض پذیرش چنین ادعا باید موارد مشابه آن نیز پذیرفته شود. با مطالعه تاریخ جهان میتوان در جایجای مختلف، موارد مشابه به آن را پیدا کرد که جامعه بینالمللی چنین ادعائی را از آنها نمیپذیرد. حتی سرخپوستان آمریکا که ساکنان بومی آنجا هستند، با آنکه به زور و کشتار بیرون رانده شدهاند و این کار در همین قرون اخیر اتفاق افتاده؛ اما اگر ادعای مالکیت کل آمریکا را بکنند، آمریکاییها به سختی با آنها برخورد میکنند تا چه رسد به 3000 سال پیش که قومی جایی باشند و بیرون رفتن آنها با خشونت قابل اثبات نباشد.