کد خبر: ۳۱۲۶۰۰
تاریخ انتشار : ۲۱ خرداد ۱۴۰۴ - ۲۲:۲۵

اخبار ویژه

 
 
تایمز‌ اسرائیل: گروسی ادعای اطلاعاتی ایران را تأیید کرد
 
مدیر آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در اولین اظهارات خارجی مرتبط با نفوذ اطلاعاتی ایران در رژیم صهیونیستی گفت به نظر می‌آید اطلاعاتی که اطلاعات ایران از برنامه هسته‌ای اسرائیل به دست آورده مربوط به مرکز پژوهش هسته‌ای سورک است.
به گزارش روزنامه تایمز اسرائیل، «گروسی» در اولین تأیید خارجی ادعای تهران راجع به دستیابی به انبوه اطلاعات محرمانه اسرائیل، گفت به نظر می‌آید اسناد مربوط به تأسیسات پژوهش هسته‌ای سورک باشد. اما دفتر نخست‌وزیری اسرائيل هنوز به اظهارات رافائل ماریانو گروسی، دبیرکل IAEA در کنفرانس خبری وین پاسخ نداده است.
تایمز اسرائیل می‌افزاید: سرقت مزبور در دوره‌ای از تجدید تنش بر سر برنامه هسته‌ای ایران، که به نظر می‌آید آماده رد طرح ایالات‌متحده پیرامون قرارداد احتمالی در رابطه با برنامه اتمی باشد مطرح شد. ایران اورانیوم را در سطحی غنی می‌کند که با درجه تسلیحاتی گامی کوتاه و فنی فاصله دارد گروسی به خبرنگاران گفت «برخی گزارش‌ها در مطبوعات دیده‌ایم. در این‌باره هیچ ارتباط رسمی نداشته‌ایم. در هر حال،‌ به نظر می‌آید موضوع مربوط به سورک باشد، تأسیسات پژوهشی، که البته تحت بازرسی ما نیز هست. ما دیگر بخش‌های استراتژیک این برنامه را بازرسی نمی‌کنیم، اما این بخش از برنامه را بارزسی می‌کنیم.»
سورک که در ۲۰ کیلومتری (۱۲ مایل) جنوب تل‌آویو واقع است، یک لابراتوار برای علوم هسته‌ای است که اسرائیل در ۱۹۵۸ ایجاد کرده و در زمینه‌های علوم هسته‌ای، و ایمنی پرتوی و فیزیک کاربردی فعالیت می‌کند.
 
 
شرق بالاخره بیدار شد؟ آمریکا نمی‌خواهد تحریم را بردارد
 
با فرونشستن هیجان مذاکره و در حالی که طرف آمریکایی با بی‌منطقی مطلق و طلبکارانه حرف می‌زند، روزنامه شرق نوشت: چرا آمریکا هیچ حرفی از رفع تحریم در برابر خودداری ایران از غنی‌سازی نمی‌زند؟
 این روزنامه که نقش گسترده‌ای در بزک‌کردن برجام داشت و در دوره اخیر هم به شکل هیجانی خواستار مذاکره بود، در یادداشتی نوشت: در حالی که آمریکا مصراً از توقف غنی‌سازی در ایران سخن می‌گوید، به نظر می‌رسد ‌تاکنون مشخص نکرده است ‌در قبال این امتیازی که مطالبه می‌کند، دادن چه امتیازی را در نظر دارد.
از سخنان مقامات ایرانی و واکنش آنها به طرح اخیر آمریکا چنین برمی‌آید که طرف آمریکایی در پنج دور مذاکره با طرف ایرانی و نیز در طرح ارائه‌شده، پیشنهادی درباره نحوه و زمان‌بندی رفع تحریم‌ها علیه ایران مطرح نکرده است. آقای قالیباف در نطق پیش از دستور خود در یکشنبه گذشته گفت: «همین که در طرح آمریکا حتی اشاره‌ای به رفع تحریم نشده است، به روشنی نشان می‌دهد رفتار ایالات‌‌متحده در مذاکرات غیرمستقیم هسته‌ای، متناقض و فاقد صداقت است». این نشانه‌ها این حدس را تقویت می‌کند که گویا اساساً در جریان پنج دور مذاکره انجام‌شده، طرف آمریکایی مایل به واردشدن در بحث مربوط به نحوه رفع تحریم‌ها به موازات انجام اقداماتی توسط ایران در حوزه غنی‌سازی نبوده است.
مقامات آمریکایی در اظهارات علنی خود نیز تاکنون مطلبی راجع به تحریم‌ها و چگونگی رفع آنها مطرح نکرده‌اند. در مقابل، بر پایه برخی اشارات آنها می‌توان این احتمال را داد که آنها در قبال دریافت امتیاز در حوزه غنی‌سازی تنها مابازایی امنیتی در حد رفع تهدیدهای نظامی و حداکثر سختگیری ‌نکردن در صدور نفت ایران را در نظر دارند. به عبارت دیگر، بعید نیست که آمریکا در فکر حفظ ساختار تحریم تا حداکثر ممکن و تنها خودداری از اعمال سختگیرانه تحریم‌ها به شکلی که در مورد کره‌شمالی بعد از دو ملاقات ترامپ با کیم جونگ اون در ۲۰۱۸ انجام شد، باشد. 
نشانه دیگری در این رابطه یکی از معدود مصاحبه‌های تفصیلی ویتکاف با سایت خبری بریت‌بارت است. او در این مصاحبه گفت: «قبل از هر چیز ما هرگز کاری را که در برجام انجام شد، به این شکل که تحریم‌ها رفع شد و سررسیدهایی برای تعهدات ایران در نظر گرفته شد، انجام نخواهیم داد. برجام بندهای غروب داشت که تعهدات آنها را منتفی کرد و تحریم‌ها را برداشت. در توافق جدید هرگز چنین کاری نخواهیم کرد». ویتکاف همچنین گفت «آمریکا در نظر دارد در مراحل بعدی ایران را برای توقف کمک‌های مالی و تسلیحاتی به گروه‌هایی شبیه حماس و حزب‌الله و حوثی‌ها تحت فشار بگذارد».
این سخن نیز می‌تواند قرینه‌ای برای حفظ تحریم‌ها با هدف تحت فشار قراردادن ایران در مراحل بعدی باشد. این در حالی است که طرف ایرانی طبعاً تمرکز خود را از ابتدا بر رفع تحریم‌ها قرار داده است.
 
 
اندیشکده آمریکایی: ایران هرگز غنی‌سازی را تعطیل نمی‌کند
 
اتخاذ موضع سرسختانه‌ از سوی آمریکا درباره «تعطیلی غنی‌سازی»، هیچ شانسی برای موفقیت ندارد و موجب می‌شود ایران مذاکره را متوقف کند.
این تحلیل را وب‌سایت ریسپانسیل استیت کرافت وابسته به اندیشکده آمریکایی کوئینسی منتشر کرد و نوشت: خط قرمز «غنی‌سازی صفر» که ویتکاف فرستاده ویژه رئیس‌جمهور آمریکا مطرح کرده، هیچ بختی برای موفقیت ندارد؛ زیرا ایران هرگز توقف غنی‌سازی را حتی به صورت موقت نمی‌پذیرد و این موضع سختگیرانه آمریکا باعث می‌شود که پنجره توافق از دست برود.
نئوکان‌ها و متحدانشان در واشنگتن، اسرائیل و فراتر از آن، خواسته‌های غیرواقع‌بینانه‌ای درباره‌ نتایج گفت‌وگوهای آمریکا با ایران برای محدودسازی برنامه‌ی هسته‌ای این کشور مطرح می‌کنند. اما دونالد ترامپ هیچ دلیلی ندارد که به این خواسته‌ها گوش دهد و نباید آن‌ها را جدی بگیرد.
کارزار مخالفت با توافق هسته‌ای با ایران، هفته‌ گذشته وارد مرحله‌ای تهاجمی شد؛ زمانی که جمهوری‌خواهان کنگره طی نامه‌ای به کاخ‌سفید از ترامپ خواستند که با هیچ توافقی که شامل «برچیدن کامل برنامه هسته‌ای ایران» نباشد، موافقت نکند.
مطالبه‌ غنی‌سازی صفر، محدودیت‌های دائمی، و برچیدن کامل زیرساخت‌های هسته‌ای ایران- آن‌هم پس از اینکه آمریکا توافق سال ۲۰۱۵ را زیر‌ پا گذاشته- اصلاً یک موضع مذاکراتی محسوب نمی‌شود.
ائتلاف مذکور، هیچ پایگاه مردمی‌ای خارج از واشنگتن و اسرائیل ندارد و ترامپ در صورت نادیده گرفتن آن‌ها، هزینه‌ سیاسی چندانی پرداخت نخواهد کرد.
به ‌عنوان نمونه، در یک نظرسنجی که توسط مؤسسه SSRS و «برنامه‌‌ مسائل حیاتی دانشگاه مریلند» انجام شده، اکثریت قابل‌توجهی از مردم آمریکا -‌۶۹ درصد- از «توافقی مذاکره ‌شده برای محدود کردن برنامه‌‌ هسته‌ای ایران به اهداف صلح‌آمیز همراه با نظارت شدید» حمایت کرده‌اند و آن را به اقدام نظامی ترجیح داده‌اند. 
نماینده کنگره، مارجوری تیلور‌گرین که در میان پایگاه ترامپ نفوذ زیادی دارد، اخیراً به‌شدت علیه جنگ با ایران موضع گرفته است. او اوایل این ماه گفت: «هیچ شکافی میان پایگاه رأی‌دهندگان و رئیس‌جمهور ترامپ وجود ندارد؛ شکاف واقعی میان کنگره و جمهوری‌خواهان سنتیِ حامی وضع موجود است که در حال تضعیف برنامه‌های رئیس‌جمهور هستند.»
تاکر کارلسون، چهره‌ سرشناس رسانه‌ای محافظه‌کار به ‌طور مشابه نئوکان‌ها را به باد انتقاد گرفته و گفت: «در صورت وقوع درگیری نظامی، هزاران آمریکایی کشته خواهند شد. ما جنگی که پس از آن رخ خواهد داد را خواهیم باخت. هیچ چیز برای کشور ما ویرانگرتر از این نخواهد بود. هر‌کسی که خواهان درگیری با ایران است، نه متحد ایالات‌متحده، بلکه دشمن آن است».
کِلسی داونپورت از انجمن کنترل تسلیحات اخیراً نوشت: «نه‌تنها اتخاذ موضع سرسختانه‌ «بدون غنی‌سازی»، ایران را به‌ طور کامل از میز مذاکره خارج می‌کند، بلکه اصلاً برای رسیدن به یک توافق مؤثر ضروری نیست و خطر اشاعه‌ هسته‌ای را به‌ طور کامل از میان نمی‌برد. برچیدن زیرساخت‌ها، دانش فنی‌ای را که ایران درباره‌ غنی‌سازی اورانیوم به دست آورده، از بین نمی‌برد.
 
 
روزنامه حامی مذاکره: به هیچ قیمتی نباید طرح کنسرسیوم را پذیرفت
 
«پیشنهاد تشکیل کنسرسیوم و خارج کردن صنعت غنی‌سازی از ایران، هیچ تفاوتی با محروم شدن ایران از صنعت هسته‌ای و تعطیلی غنی‌سازی ندارد.»
این تحلیل را روزنامه جمهوری اسلامی، از روزنامه‌های حامی مذاکره عنوان کرد و در یادداشتی با عنوان «فریب کنسرسیوم را نخورید»، نوشت: حق قانونی غنی‌سازی و استفاده از فناوری هسته‌ای در عرصه غیرنظامی چیزی نیست که ایران از آن بگذرد. آحاد مردم ایران بر حفاظت از حق استفاده صلح‌آمیز از فناوری هسته‌ای نظر دارند و این موضوع مورد اتفاق نظر همگان است. با این همبستگی ملی نمی‌توان مقابله کرد و رئیس‌جمهور آمریکا باید بداند که در این زمینه اگر بخواهد سرسختی نشان بدهد، با اراده خلل‌ناپذیر ۹۰ میلیون ایرانی مواجه خواهد شد. روشن است که چنین مواجهه‌ای اقدامی دور از عقل و درایت است و نتیجه‌ای غیر از شکست برای آمریکا نخواهد داشت. 
آمریکا حق ندارد به هیچ کشوری بگوید شما نمی‌توانید از فلان صنعت استفاده کنید و این حرف ترامپ که به ایران اجازه نمی‌دهیم فعالیت هسته‌ای داشته باشد، بی‌مبناترین سخنی است که می‌توانست مطرح کند. طبق مقررات پیمان منع گسترش سلاح اتمی، ایران به عنوان عضو این پیمان حق استفاده صلح‌آمیز از فناوری هسته‌ای را دارد و دولت آمریکا حق ندارد برخلاف مقررات آژانس و پیمان «ان.‌پی.‌تی» اظهار نظر کند.
پیشنهاد تشکیل کنسرسیوم و خارج کردن صنعت غنی‌سازی از ایران، هیچ تفاوتی با محروم شدن از صنعت هسته‌ای و تعطیلی غنی‌سازی ندارد. این، تجربه‌ای تلخ و شکست خورده است که قبل از انقلاب اسلامی با مرکزیت فرانسه شروع شد و غربی‌ها به هیچ یک از تعهداتشان عمل نکردند. بنابراین، هیچ پیشنهادی که دربردارنده انجام غنی‌سازی در داخل ایران نباشد، قابل قبول نیست و باید آن را نوعی فریب دانست.
روزنامه جمهوری اسلامی همچنین به قلم رضا امراللهی، رئیس اسبق سازمان انرژی اتمی، نوشت: شاید همه مردم عزیز ایران به ویژه جوانان به یاد نیاورند که ایران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی با فرانسه و چهار کشور اروپایی، کنسرسیومی را در فرانسه بنا نهادند که به کارخانه غنی‌سازی اردیف مشهور شد و در سال 1354 برای عضویت در کارخانه اردیف به فرانسه دو میلیارد دلار وام داد. قرار بود ایران بتواند برای ده نیروگاه اتمی حق برداشت سوخت از این کارخانه را داشته باشد. پس از پیروزی انقلاب بدون هیچ دلیلی فرانسه ساخت نیروگاه اتمی در حال ساخت در دارخوین را رها کرد و رفت. مدیران شرکت کنسرسیوم اردیف و مقامات فرانسه به اینجانب که نماینده و صاحب سهام ایران در آن کارخانه بودم اعلام کردند که علی‌رغم قرداد موجود و پول پرداخت شده برای سوخت نیروگاه اتمی، اورانیومی تحویل نخواهد داد.
فرانسه توجیه می‌کرد شما که نفت دارید، برای چه نیروگاه اتمی می‌خواهید در حالی که 3 سال بود که در کنار رود کارون مشغول ساخت نیروگاه اتمی بود و درست در همان زمان بیش از نود درصد برق فرانسه از نیروگاه‌های اتمی گرفته می‌شد. در پاسخ ما که چرا قبل از شراکت و پول گرفتن از ایران و شروع به همکاری و ساخت کارخانه این حرف‌ها را نگفتید و بعد از 5 سال و این ‌همه خسارت این حرف‌ها را می‌زنید سکوت کرده و پاسخی نداشتند. این‌جا بود که ایران معنی کنسرسیوم غنی‌سازی آن هم در خارج کشور را فهمید و متوجه شد که آزموده را آزمودن خطاست.
تجربه کنسرسیوم شاه، به ما نشان داد مشارکت در کنسرسیوم غنی‌سازی به ویژه در خارج از ایران، تهیه سوخت نیروگاه‌های اتمی در موقع نیاز را توجیه نمی‌کنند یا به بیان دیگر عضویت در کنسرسیوم ضامن Assurance of supply سوخت در موقع نیاز نیست. امروز و پس از سی و چند سال می‌گویم همین تجربه گرانبها بود که ما را به ساخت صنعت غنی‌سازی در کشور رهنمون شد. در یک کلام آزموده را آزمودن خطاست.
 
 
نیویورک‌تایمز: ترامپ با هرج‌ومرج و آشفتگی حکومت می‌کند
 
ماسک با در اختیار داشتن پلتفرم X و ۲۲۰میلیون دنبال‌کننده، قادر است صدای خود را حتی بلندتر از ترامپ در «Truth Social»، شبکه اجتماعی که چندان گسترده نیست و مخاطبان زیادی ندارد، به گوش دیگران برساند.
روزنامه نیویورک‌تایمز در یادداشتی نوشت: دونالد ترامپ، پس از ورود دوباره به کاخ‌سفید با مخالفت معناداری از سوی نهادهای سیاسی یا رسانه‌ای روبه‌رو نشده بود تا اینکه ایلان ماسک به‌عنوان رقیبی بی‌سابقه و نیرومند در برابر او ظاهر شد؛ کسی که هم‌سطح یا حتی فراتر از رئیس‌جمهور در فضای رسانه‌ای قدرت دارد.
ماسک با در اختیار داشتن پلتفرم X و ۲۲۰میلیون دنبال‌کننده، قادر است صدای خود را حتی بلندتر از ترامپ در «Truth Social»، شبکه اجتماعی که چندان گسترده نیست و مخاطبان زیادی ندارد، به گوش دیگران برساند. او مانند دونالد ترامپ به حمله مستقیم و بازی بی‌قاعده میل دارد. از این‌رو می‌توان تشابهات روانی‌ای را میان این دو چهره یافت.
این در انتخابات متحد هم شدند و ماسک با تمام توان و قوای خود به حمایت از ترامپ وارد میدان شد. بعد از تشکیل دولت نیز او یکی از افراد کلیدی دولت ترامپ شد و وزارت تازه‌تاسیس بهره‌وری را برعهده گرفت. هدف او اصلاح ساختار سیاسی دولت آمریکا و بازگرداندن منابع به هدر رفته و جلوگیری از ضایع‌شدن منابع بود. اما این همراهی زیاد دوام نیاورد. ماسک با انتقادهای داخلی در درون دولت آمریکا مواجه شد و رفته‌رفته به حاشیه رانده شد. تا آنجا که مجبور شد استعفا دهد و کاملاً از دولت کناره‌گیری کند.
در ابتدا انتظار می‌رفت که این فاصله گرفتن صرفاً جدایی سیاسی بدون رویارویی باشد. اما مدتی است که این دو وارد فاز تقابل و رویارویی شده‌اند.
ترامپ تهدید کرده است که قراردادهای ناسا با اسپیس‌ایکس را لغو می‌کند. در مقابل ماسک نیز به توقف یکی از کپسول‌های فضائی تأمین ایستگاه فضائی بین‌المللی تهدید کرده است، هرچند بعداً از این تهدید خود عقب‌نشینی 
کرد.
ترامپ ماسک را به طمع‌ورزی و تلاش برای کسب سوبسید از دولت متهم کرده، و ماسک نیز ضمن طرح موضوع ارتباط ترامپ با پرونده جفری اپستین (کسی که به سوءاستفاده جنسی از دختران نوجوان متهم شده)، خواهان استیضاح رئیس‌جمهوری شده است.
متحدان ترامپ، از جمله استیو بنن، خواهان اخراج ماسک از آمریکا شده‌اند. در مقابل، طرفداران ماسک حتی در پلتفرم خود ترامپ نیز به او حمله کرده‌اند و از رفتارهای او نسبت به ماسک انتقاد کرده‌اند و او را به ناجوانمردی متهم کرده‌اند و گفته‌اند که اگر ماسک نبود او رئیس‌جمهور نمی‌شد. استادانی چون ویلیام هاول معتقدند که این درگیری، توهمات درباره نظم احتمالی در دور دوم ریاست‌جمهوری ترامپ را از بین می‌برد و نشان می‌دهد که او همچنان با هرج‌ومرج و آشفتگی حکومت می‌کند.
جمهوری‌خواهان کنگره تلاش دارند در این نزاع طرف هیچ‌کدام را نگیرند و با حفظ تعادل، از تهدیدهای ترامپ و خشم ماسک در امان بمانند؛ مانند کودکانی که در طلاق والدین، باید بین پدر و مادر یکی را انتخاب کنند. حالا باید دید دامنه این اختلافات به کجا می‌انجامد و عواقب آنچه خواهد بود. آیا صحنه سیاسی آمریکا از این دعوای درون‌حزبی جان سالم به در خواهد برد یا متأثر از آن 
خواهد شد؟