حکایت 8 ماه فتنه 1388
برنده قطعی با نسبت آراء بسیار بالا اینجانب هستم!
دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان
«... همه آشوبهاي ايجاد شده در ايران پس از انتخابات رياست جمهوري، توطئه آمريكا براي بي اعتبار و منزوي كردن ايران بود تا اين كشور را به زانو درآورد. چرا که به عنوان مثال «كنت تيمرمن» كه يك نومحافظهكار است و رياست بنياد ملی برای دموکراسی(NED) را بر عهده دارد، روز 11 ژوئن يعني پيش از برگزاري انتخابات در ايران نوشت: «صحبت از يك انقلاب سبز در ايران است.»
این صحبتهای پال رابرتس معاون اسبق وزارت خزانهداري آمريكا در مصاحبه اختصاصي با مجله آمريكايي «فارين پاليسي» در میانه تابستان 1388 بود، در حالی که فتنه پس از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری، برخی نقاط را جولانگاه خود قرار داده بود.
پال رابرتس در همان مصاحبهاش با مجله فارین پالیسی ادامه داد:
«... به عبارت ديگر قبل از رأيگيري چيزي آماده شده بود كه باعث ميشود به خودجوش بودن اعتراضات شك كنيم. چون تيمرمن در ادامه نوشته بود: NED (بنیاد ملی برای دموکراسی وابسته به سازمان سیا) در طول دهه گذشته ميليونها دلار را صرف گسترش انقلاب «رنگي» در كشورهايي همچون اوكراين و صربستان كرده و تكنيكهاي ارتباطي و سازماني مدرن را به كارگران آموزش داده است. بخشي از اين پول به دست حاميان موسوي، رسيده است، البته از طریق ارتباط با سازمانهاي غيردولتي در خارج از ايران كه NED بودجه آنها را تامين ميكند...»
این ادعا را سخنان «لرد بالتيمور» تحليلگر ارشد غربي در پايگاه خبري «خانه شفافسازي اطلاعات» درباره نحوه تامين مالي ايجاد اغتشاش و انقلاب رنگي در ايران نیز تایید کرد.
حکایت ژنرال شکست را از پیش میدانستند!
نکته قابل تامل اینکه برای مراکز نظرسنجی و آمارگیری در آمریکا و اروپا از خیلی پیشتر مشخص شده بود که برنده انتخابات دهم ریاست جمهوری کیست؟
از جمله سازمان غیردولتی «فردای عاری از وحشت» که سازمانی تخصصی در آمریکاست و در زمینه مطالعات افکار عمومی فعالیت دارد، روزنامه عربي زبان «القدس العربي» در گزارش مفصل خود پيش از برگزاری انتخابات، خبرگزاري فرانسه، روزنامه فرامنطقهاي «الشرقالاوسط»، روزنامه آمريكايي «وال استريت ژورنال»، روزنامه «واشنگتن پست»، روزنامه صهيونيستي «جروزالم پست»، پايگاه خبري عربي زبان «المحيط» و... که اغلب نظرسنجیهایی که انجام داده بودند، نشان از پیروزی کاندیدای اصولگرایان داشت.
از همین روی برای مقابله با چنین پیشآمدی که از نظر آنها شکستی سنگین به شمار میآمد، مراکز تصمیمگیری و اتاقهای فکر، استراتژی تکراری خود را بر روی میز قرار دادند که مانند سایر موارد مشابه در کشورهای دیگر مراحل مختلفی را در بر میگرفت، از جمله:
«تشكيك در سلامت انتخابات و القاء تقلب در آن»، «اعلام پيروزي در انتخابات قبل از آغاز یا پیش از پایان آن»، «زمينهسازي براي اعتراض به نتيجه انتخابات»، «بازي با رنگها» و... اینها برنامههایی بود که در کودتاهای مخملی گرجستان و اوکراین و مانند آن، جواب داده بود. اما در نهایت همه این برنامهها نه برای پیروزی فلان کاندیدا یا شکست بهمان کاندیدای انتخاباتی بود، بلکه تمامی این طرحها برای شکست انقلاب و فروپاشی نظام اسلامی بود.
یک ادعای مشکوک 16 ساله
از همین روی بود که ساعت 22 جمعه 22 خرداد 1388، میرحسین موسوی یکی از نامزدهای انتخابات دهم ریاست جمهوری، در یک کنفرانس مطبوعاتی برنامهریزی شده با شرکت خبرنگاران داخلی و خارجی اعلام کرد:
«... برابر اطلاعاتی که ما از ستادهامون داریم، در سطح کشور، برنده قطعی، برنده قطعی با نسبت آراء بسیار زیاد اینجانب هستم...»
وقتی که میرحسین موسوی این ادعا را در کنفرانس مطبوعاتی خود مطرح کرد، هنوز 2 ساعت به پایان ساعت رایگیری برای نامزدهای دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری باقی مانده بود و اساسا پس از این دو ساعت (اگر زمان رایگیری تمدید نمیشد) تازه شمارش آراء آغاز گردیده و طبعا ساعتها به طول میانجامید.
بنابراین، این سؤال بزرگ وجود داشته و دارد که واقعا میرحسین موسوی بر اساس کدام اطلاعات، در آن زمان، ادعای پیروزی در انتخابات را مطرح کرد؟! خصوصا که پیش از آن و حتی در همین کنفرانس مطبوعاتی، بارها از سوی او و ستادش مطرح شده بود که ناظران انتخاباتی او را سر صندوقهای اخذ رای، راه ندادهاند!!
این در حالی بود که تقریبا یکسال قبل از برگزاری انتخابات دوره دهم ریاستجمهوری، اسناد قابل توجهی از برنامهریزی مراکز استراتژیک غرب و بهخصوص آمریکا برای آشوب پس از انتخابات منتشر شده بود.
در 29 ژوئن 2008 ميلادي (9 تیرماه 1387)، «سيمور هرش»، تحلیلگر مشهور سیاسی در نشريه «نيويوركر» با اشارهاي قابل تأمل به كمك مالي ايالات متحده براي ايجاد يك عمليات پنهاني گسترده عليه ايران و درخواست 400 ميليون دلار از سوي رئيسجمهوري آمريكا به همين منظور نوشت:
«جمعآوري اطلاعات درباره پرونده هستهاي ايران، تحليل بردن تواناييهاي هستهاي و تلاش براي تضعيف دولت ايران از طريق كار بر روي گروههاي مخالف و ارائه پول به آنها به منظور تغيير رژيم در ايران از جمله اقدامات تصويب شده در دولت بوش بود.»
طبق نوشتههای سیمور هرش در نیویورکر، بخش عمدهاي از اين بودجه به منظور «جنگ رسانهاي در درون نظام» بهصورت محرمانه در اختيار گروههاي به اصطلاح اصلاحطلب ايراني داخل كشور قرار گرفت تا در رقابتهاي انتخاباتي دهمين دوره رياستجمهوري (22 خرداد 1388) صرف شده و مثلا برای مدیریت یک هجوم تبلیغاتی، بين برخي رسانهها و روزنامههاي مخالف با دولت نهم تقسیم شود.
طراحی فتنه 88 از انستیتو بروکینگز
در اینباره «جيمز كاربت»، صاحبنظر مسائل سياسي، در روزهای فتنه پس از انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری، یادداشتی در پايگاه خبري «ويلي لومن» منتشر کرد و با توضیح بخش اول طرح براندازی نرم نظام جمهوری اسلامی از طریق اجرای طرحهای فوق پیش از انتخابات، آن را با اقدامات سازمانيافته اينترنتي براي نفوذ در افکار عمومی مقایسه کرد. کاربت نوشت:
«... برنامه بيثباتسازي 1 با مشاركت گروههاي به اصطلاح مردمنهادي (NGO) كه هدف خود را ارتقاي سطح دموكراسي اعلام ميكردند و نامهايي از قبيل «بنياد جامعه باز»، «خانه آزادي» و «بنیاد ملي برای دموكراسي» داشتند، انجام شد. بهطوري كه غرب اقدام به تامين مالي، آموزش، پشتيباني و تجهيز و تحريك جنبشهاي مخالف در كشورهاي هدف ميكرد كه اغلب اين موارد نيز در زمان انتخابات و با ايجاد يك نماد رنگي، صورت ميگرفت...»
اين تحليلگر غربي با اشاره به اين مطلب كه آغاز برنامه بيثباتسازي 2 در قضاياي پس از انتخابات سال 88 ايران مشهود است، نوشت:
«... اكنون به برنامه بيثباتسازي 2 رسيدهايم كه چيز خيلي بيشتري از بيثباتسازي 1 ندارد و تنها فرق آن استفاده از سايتهاي اينترنتي «تويیتر»، «فيسبوك»[Facebook]، «يوتيوب» و ديگر رسانههاي اجتماعي است كه با هدف وسعت دادن به تاثير آشوبهای داخلي به كار گرفته شدهاند...»
اما مهمترین سندی که درباره تدارک فتنه 1388 در ایران منتشر شد، در ژوئن 2009، توسط مركز تحقيقات پيشرفته ضد تروريسم و در پايگاه اطلاعرساني رسمی اینترنتیشان قرار گرفت. در این سند رسمی بخشها و ابعادي از پروژه موسوم به «کدام راه به سمت ایران؟» ارائه شده بود كه نشان ميداد فتنه پس از انتخابات سال 2009 ايران در انديشكده آمريكايي «بروكينگز» طراحي شده بود.
اين مركز به ریاست ميلياردر صهيونيست به نام «حيیم سابان»، در یک گزارش مفصل 60 صفحهاي، راهکار اغتشاش عمومي و گسترش آن و سپس استمرار تا مرحله فروپاشي را نشان میداد.
حضور گروهک تروریستی منافقین در فتنه 88
راهپیمایی روز 25 خرداد اصلیترین نقطه آغاز آشوبهای فتنهگران بود که برخلاف همه ادعاهای ریز و درشت مبنی بر مسالمتآمیز بودن آن، در کمال تاسف، بهانه حمله مسلحانه به پایگاه بسیج قرار گرفت. هجوم مسلحانه از پیش طراحی شده با بمب و نارنجک و مسلسل که تا مدتها انکار میشد. چراکه در صورت اثبات چنین موضوعی، همه تبلیغات گسترده، مبنی بر غیرخشونتآمیز بودن اعتراضات بر باد میرفت.
اما چند سال بعد در خاطرات یکی از عوامل خارجی فتنه به نام «مازیار بهاری» (خبرنگار نشریه نیوزویک) که مدتی هم بازداشت بود، به طور علنی منتشر شد که دستههای تروریستی گروهک مجاهدین خلق در 25 خرداد 1388 و از میان جمعیت، با سلاحهای مختلف به پایگاه بسیج حمله برده و موجب کشته و زخمی شدن عدهای شدند. این خاطرات یا بهتر بگوییم اعترافات، چندی بعد در قالب یک فیلم ضدایرانی به نام «گلاب» بر پرده سینماهای جهان رفت و آن بخش از خاطرات مازیار بهاری یعنی حمله تروریستی منافقین به پایگاه بسیج در راهپیمایی به اصطلاح سکوت، نیز بازسازی شد و در معرض دید همگان قرار گرفت.
حتی بهائیها هم که با وجود همه فتنهگریهایشان، همیشه مدعی بودهاند با سیاست و مسائل سیاسیکاری ندارند، رسما به اغتشاش ملحق شده و خودشان نیز به آن اعتراف کردند. آنچنان که علاوه بر بازداشت دهها نفر از آنها طی اغتشاشات، بخشی از نریشن فیلم مستند «شمعی را روشن کن» که به سفارش مرکز فرقه ضاله بهائیت در حیفای اسرائیل ساخته شد نیز بر این واقعیت صحه گذارد.
در اجرای طرح انستیتو بروکینگز، فتنهگران با هدایت گام به گام محافل وابسته، در روز قدس سال 88 به میدان آمدند و شعار «نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران» (برگرفته از شعار طراحی شده وب سایت وزارت امور خارجه اسرائیل) را سر دادند. روز 16 آذر هم آمدند و شعار «جمهوری ایرانی» را عربده کشیدند تا اینکه بالاخره در عاشورای 88، آنچه نباید انجام میدادند، انجام دادند و با هدایت مراکز خارجی، به عزاداری و عزاداران حضرت اباعبدالله الحسین(علیهالسلام) حمله کرده و خیمهها و تکایای آنها را به خاک و خون کشیدند، دست و سوت زدند و آنچه سالهای سال به صورت عقده در دل خود و اربابانشان مانده بود را فریاد کرده و بر علیه عمود خیمه انقلاب شعار دادند.
اما همه این طرح و برنامهها و صرف بودجههای میلیاردها دلاری، به فضل الهی و با درایت رهبری انقلاب و با به صحنه آمدن مردم انقلابی این مرز و بوم، فروپاشید و به هم ریخت. مردم بابصیرت مسلمان، پس از 8 ماه تحمل و مدارا، دیگر نتوانستند جسارت و گستاخی فتنهگران را نسبت به ساحت مقدس سرور و سالار شهیدان تاریخ تحمل کنند و بدون هیچگونه هماهنگی و برنامهریزی، در روز 9 دیماه 1388، بهگونهای عاشورایی و حسینی به میدان آمدند و بساط فتنه و فتنهگران را در هم پیچیدند.