جامی از صهبای خمّ غدیر (مقاله وارده)
سید ابوالحسن موسوی طباطبایی
آیه ۶۷ سوره مائده مشهور به «آیه تبلیغ» در سال آخر عمر شریف رسول گرامی اسلام(ص) و در بازگشت از سفر حجهًْالوداع در محل «غدیر خُمّ» نازل شد و وظیفهای بسیار خطیر را بر عهده آن بزرگوار گذاشت:
«یا أیّهَا الرّسُولُ بَلّغْ ما اُنزِلَ إلَیکَ مِن رَبّکَ وَ إنْ لَمْ تَفعَلْ فَما بَلّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ إنَّ اللهَ لایَهْدِی الْقَومَ الکافِرینَ؛ای پیامبر! آنچه از سوی پروردگارت بر تو نازل شده ابلاغ کن که در غیر این صورت، رسالت او را انجام ندادهای و خدا تو را از گزند مردم نگاه میدارد. قطعا خداوند کافران را هدایت نمیکند.»
غدیر خم، آبگیری است در نزدیکی جُحفه (یکی از میقاتهای پنجگانه حج در سی فرسخی شمال غربی مکه). حاجیان در بازگشت از مکه، چون به این منطقه میرسیدند، راهشان از هم جدا میشد و اهالی مدینه، عراق، مصر و شام هر کدام به سرزمین خود مراجعت میکردند.
...سال دهم هجرت است. پیامبر مهربانی در واپسین زیارت کعبه، مناسک زیبا و باشکوه حج را بیکم و کاست به مسلمانان آموخته است و اینک همچون نگینی در حلقه انبوه یکصد و بیست و چهار هزار نفری حُجاج به مدینه بازمیگردد.
در این خلال، نزول سه باره امین وحی؛ جبرائیل و تأكید او بر ابلاغ پیام به مردم، پرده از مأموريتی خطیر و حیاتی برمیگیرد. مأموريتی که پیامبر غمخوار امت، خود میبایست به انجامش رساند.
مگر این خبر چه بود که در آن وادی سوزان و تفتیده که در بسترش جز رمل داغ و خار مغیلان یافت نمیشد باید به اطلاع همه مسلمانان میرسید؟!
آیا موضوع مهم و اساسی دیگری از قوانین اسلام باقی مانده که هنوز رسول خدا رسما آن را اعلام نکرده باشد؟ از سوی دیگر این حکمِ بااهمیت چیست که اظهار نکردن آن برابر است با از بین رفتن تلاشهای بیدریغ و جانفرسای آن حضرت در طول ۲۳ سال دوران رسالتش؟ زیرا به تصریح آیه، ابلاغ نکردن این فرمان برابر است با عدم ابلاغ اصل دین و مجموعه اسلام!
این حکم آن قدر از درجه ارزش و بایستگی برخوردار است که به تعبیر علامه طباطبایی در تفسیرالمیزان، فقدانِ آن، دین را تبدیل به جسدی بیروح خواهد کرد که نه دوامی دارد و نه حس و حرکت و خاصیتی!
به یقین پس از مجاهدتهای بیوقفه و خستگیناپذیر رسول خدا(ص) در مبارزه با دشمنان و نابودی شرک و خرافهپرستی و پاک کردن خانه کعبه از لوث وجود بتها و به اهتزاز درآوردن پرچم توحید و نیز تبیین و نشر قوانین در اصول و فروع دین، موضوع مهمی جز جانشینی پیامبر و سرپرستی امت اسلام پس از آن حضرت باقی نمانده است.
علامه بزرگوار امینی در کتاب شریف الغدیر سی تن از علمای اهل تسنن را نام میبرد که در آثار خود تصریح نمودهاند آیه تبلیغ در روز غدیر خم و در شأن علی بن ابی طالب علیهالسلام نازل شده است. برخی از این دانشمندان عبارتند از:
ابوبکر فارسی شیرازی متوفای ۴۰۷ قمری در کتاب ما نزل من القرآن فی امیرالمؤمنین(ع) / ابواسحاق ثعلبی نیشابوری م ۴۲۷ق در تفسیر خود الکشف و البیان/ حافظ ابونعیم اصفهانی م۴۳۰ در کتاب خود ما نزل من القرآن فی علی/ حاکم حسکانی در کتاب شواهد التنزیل/ شیخ الاسلام ابواسحاق حموینی م ۷۲۲ در کتاب فراید السمطین/ سید علی همدانی م ۷۸۶ در کتاب مودة القربى/ ابن صباغ مالکی م ۸۵۵ در کتاب الفصول المهمه/جلال الدین سیوطی م ۹۱۱ در تفسیر الدُرّ المنثور/شهاب الدین آلوسی م۱۲۷۰ در تفسیر روح المعانی / شیخ سلیمان قندوزی م۱۲۹۳ در کتاب ینابیع الموده.
در اینجا به عنوان نمونه، خلاصهای از داستان نزول آیه تبلیغ را از قول یکی از دانشمندان بزرگ اهل تسنن به نقل از کتاب الغدیر ذکر میکنیم:
حافظ ابوجعفر محمد بن جریر طبری متوفای ۳۱۰ ق در کتاب «الولایه فی طریق حدیث غدیر» از قول زید بن ارقم چنین روایت نموده است:
رسول خدا(ص) در بازگشت از حجهالوداع هنگام ظهر به غدیر خم رسید و هوا بسیار گرم بود. آن حضرت امر کرد خار و خاشاک محل را برطرف ساختند. نماز جماعت اعلام شد و ما همگی نماز گزاردیم. آنگاه رسول خدا(ص) خطبه بلیغی ایراد کرد و فرمود:
خداوند این آیه را بر من فرو فرستاده است: «آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده ابلاغ کن که در غیر این صورت، رسالت او را بجا نیاوردهای و خداوند تو را از شر مردم حفظ میکند.»
جبرئیل از سوی پروردگارم امر نموده در این مکان بایستم و به یکایک انسانها اعلام کنم که علی بن ابی طالب(ع) برادر، وصی، جانشین و امام پس از من است. من از جبرئیل خواستم پروردگارم مرا از این کار معاف بدارد. زیرا میدانم اهل تقوا اندک و آزار دهندگان و ملامتگران فراوانند. آنان مرا نکوهش میکنند که چرا پیوسته ملازم و همراه علی(ع) هستم و از توجه زیاد من به او نگرانند.
تا آنجا که مرا اُذُن(به معنای گوش و کنایه از شخص زود باور) نامیدند و خداوند تعالی درباره آنان چنین فرمود: «وَ مِنهُمُ الذینَ یُؤذُونَ النّبىّ َوَ يَقُولُونَ هُوَ اُذُنٌ قُلْ اُذُنُ خَيرٍ لَكُم؛ و از منافقان کسانی هستند که همواره پیامبر را آزار میدهند و میگویند او شخص ساده دلی است که سخن افراد را بیدرنگ میپذیرد. بگو او در جهت مصلحت شما سراپا گوش و ساده دل خوبی است.» (سوره توبه آیه ۶۱)
اگر بخواهم آنان را نام ببرم و معرفیشان کنم، این کار را خواهم کرد ولی با پردهپوشیشان جوانمردی نشان میدهم. خداوند جز با ابلاغ این امر خشنود نمیشود.
پس ای گروه مردمان! بدانید که خداوند علی(ع) را به عنوان ولیّ و امام بر شما تعیین کرد و اطاعت امر او را بر همه واجب فرمود. حکم او جاری و سخنش نافذ است. هر که با او مخالفت کند از بخشش و رأفت خدا به دور و هر که او را تصدیق کند، مورد رحمت پروردگار است.
بشنوید و اطاعت کنید که خداوند مولای شما و علی امامتان میباشد. سپس تا روز قیامت امامت در فرزندان من از صلب او برقرار خواهد بود. هیچ حلالی نیست مگر آنچه خدا و رسولش حلال کردهاند و حرام نیز آن است که خدا و رسولش و آنان (علی و فرزندانش) ناروا شمردهاند.
علمی وجود ندارد مگر اینکه خداوند آن را به من تفضّل فرموده و من آن را به علی علیهالسلام سپردهام. پس (با فاصله گرفتن) از او گمراه نشوید و خود را از وجودش محروم نسازید. زیرا اوست که شما را به سوی حق میبرد و خود عامل به حق است.
خداوند هرگز توبه کسانی که حق او را انکار کنند نمیپذیرد و آنان را نمیبخشاید. بر خدا حتم است که آنان را به عذابی سخت و جاودانه دچار کند. علی پس از من برترین مردم است تا آن زمان که روزیِ بندگان میرسد و خلایق باقی هستند، هر که با او مخالفت ورزد از رحمت خدا به دور خواهد بود. سخن من از جبرئیل و سخن او از خداوند است تا هر کس بیندیشد که برای فردای قیامت خود چه پیش فرستاده است.
آیات محکم قرآن را فرا گیرید و در آیات متشابه که نیازمند تفسیر و تأويل است توقف نمایید و (بدانید) این آیات را هیچ کس نتواند تفسیر کرد مگر کسی که من دست او را گرفتهام و بازوی او را بلند کرده و او را به شما نشان میدهم. إنّ مَنْ کُنتُ مَولاهُ فَهذا عَلیُّ مَولاهُ؛ هر کس که من مولای او هستم این علی مولای او است. ولایت او از جانب خداوند است که آن را بر من فرو فرستاده است.
آگاه باشید من آن را ادا کردم. آگاه باشید امر حق را ابلاغ نمودم. آگاه باشید به گوشتان رسانیدم. آگاه باشید آن را واضح و مشخص بیان کردم. فرمانروایی و حکومت بر مؤمنان، پس از من برای احدی جز او جایز نیست.]
آنگاه علی(ع) را بر فراز دست خود بالا برد، آنچنان که پای او در مقابل زانوی رسول خدا (ص) قرار گرفت. سپس فرمود: «ای مردم این برادر و وصی و جامع علوم من و جانشین من بر هر کس است که به من ایمان آورده است بنا بر تفسیر کتاب پروردگارم.»
و در روایتی افزود: «أللهُمّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ وَ الْعَنْ مَن أنکره: بارالها! دوستدارانش را دوست و دشمنانش را دشمن بدار و انکارکنندگانش را لعنت فرما».... (الغدیر ج۱ صص ۲۱۴- ۲۲۳)