کیهان بررسی کرد
گروسی، مدیرکل آژانس یا گماشته رژیم صهیونیستی؟
سرویس سیاسی-
در حالیکه آژانس بینالمللی انرژی اتمی باید نهادی فنی، بیطرف و مستقل باشد، گروسی، مدیرکل آن، بیش از هر زمان دیگری چهره واقعی خود را به عنوان مأمور اجرای خواستههای رژیم صهیونیستی و دنبالهرو سیاستهای غرب آشکار کرده است. این در حالی است که اسنادی بسیار مهم از برنامه مخفی و تسلیحاتی هستهای رژیم صهیونیستی آماده انتشارند؛ اسنادی که نه تنها چهره واقعی اسرائیل، بلکه میزان تبانی و روابط کشورهای غربی عضو NPT (و مدعی مخالفت با اشاعه تسلیحات هستهای) با این رژیم را نیز برملا خواهد کرد.
آژانس بینالمللی انرژی اتمی بر پایه اصول فنی و بیطرفی بنا شده و مأموریت آن باید صرفاً نظارت بر فعالیتهای صلحآمیز هستهای در جهان باشد، ولی رفتارها و اظهارات اخیر «رافائل گروسی»، مدیرکل این نهاد، بار دیگر نشان داد که نهتنها استقلال و بیطرفی در آژانس به یک افسانه تبدیل شده، بلکه شخص گروسی نیز بیش از آنکه مدیرکل یک نهاد بینالمللی باشد، کارگزار و گماشته رژیم صهیونیستی و کشورهای سلطهگر غربی است.
گروسی در تازهترین وقیحگویی خود، اعلام کرده است که «راستیآزمایی آژانس از فعالیتهای هستهای ایران به اسرائیل اطمینان میدهد.» به عبارتی دیگر، این مقام ظاهراً بیطرف، به صراحت نقش آژانس را در خدمت به رژیم اشغالگر قدس تعریف کرده و مدعی شده که مأموریت نظارتی بر برنامه هستهای ایران برای رفع نگرانیهای اسرائیل است!
این اعتراف بیسابقه نه تنها پرده از عمق وابستگی فکری و سیاسی گروسی به تلآویو برمیدارد، بلکه نشان میدهد که او حتی ابایی از زیر پا گذاشتن اصول ابتدائی دیپلماسی و مأموریت فنی آژانس ندارد. مدیرکل آژانس، بهجای ایستادن در برابر تهدیدات جنایتکارانه رژیم صهیونیستی علیه تأسیسات هستهای ایران، در موضعی شرمآور اعلام میکند که «اظهارات مربوط به اقدام نظامی به اسرائیل مربوط میشود» و تلویحاً آن را نهتنها محکوم نمیکند بلکه آن را «در حوزه مسئولیت اسرائیل» میداند!
دیپلماسی معکوس
گروسی و وقاحت دوچندان
شنیدهها حاکی از آن است که گروسی برای سفر به ایران بارها و بارها تقاضا ارائه داده و به شکلی التماسگونه خواهان این سفر و دیدار با مقامات ارشد کشورمان شده بود. اما در اوج وقاحت، پس از انجام این سفر، در اظهاراتی تحریفشده مدعی شد که دعوت برای این سفر از سوی ایران بوده است! این دست از دروغپردازی و تحریف واقعیات، نه یک اشتباه دیپلماتیک، بلکه بخشی از سناریوی مشخص برای تضعیف جایگاه ایران در صحنه بینالمللی و خوشخدمتی به رژیم صهیونیستی است.
گروسی حتی پس از بازدید از سایت فردو، نهتنها تهدیدات آشکار اسرائیل علیه تأسیسات صلحآمیز ایران را محکوم نکرد، بلکه با لحنی که بیشتر نگران موفقیت اقدام حماقت بار رژیم صهیونیستی باشد، اذعان کرد که «نابودی این تأسیسات کار آسانی نیست!» گویی در حال ارائه مشاوره نظامی به رژیم اسرائیل بود نه بازرس یک نهاد فنی.
شخصیت آلوده به سیاست
نه علم و دیپلماسی
گروسی نه در گفتار، نه در رفتار و نه در تصمیمگیریهای خود، حتی حداقلهای نزاکت دیپلماتیک و بیطرفی فنی را رعایت نمیکند. او با وقاحتی کمنظیر بارها نشان داده که از سیاسیکاری در قالب مأموریت فنی خود هیچ ابایی ندارد. در واقع، آژانس تحت مدیریت او نهتنها یک نهاد فنی نیست، بلکه به ابزاری اطلاعاتی و فشارآور برای غرب و رژیم صهیونیستی تبدیل شده است.
محصول حذف آمانو؟
رفتارهای گروسی زمانی بیشتر مشکوک به نظر میرسد که سرنوشت یوکیا آمانو، مدیرکل سابق آژانس، را به خاطر آوریم. آمانو در بسیاری از موارد، در برابر خواستههای غیرقانونی و فشارهای اطلاعاتی اسرائیل و سرویسهای جاسوسی غربی مقاومت نشان میداد. مرگ ناگهانی و مشکوک او، گمانهزنیهایی درخصوص «ترور بیولوژیک» با هدف حذف او و هموارسازی مسیر برای گروسی را قوت بخشید. این سناریو زمانی باورپذیرتر میشود که ببینیم گروسی در همان ابتدای ورودش به آژانس، با فشار غرب و رأی کشورهای نهچندان مهم پیروغرب در شورای حکام به این سمت منصوب شد؛ آن هم پس از ناکامی در دور نخست انتخابات!
جاهطلبی برای ریاست سازمان ملل
گروسی در مسیر «خیانت سازمانیافته»
گروسی جاهطلبی خاصی برای رسیدن به صندلی دبیرکلی سازمان ملل دارد و برای رسیدن به این هدف، هرگونه خوشخدمتی به آمریکا، رژیم اسرائیل و دیگر کشورهای سلطهگر غربی را در دستور کار خود قرار داده است. چنین جاهطلبی خطرناکی، عملاً استقلال آژانس را به گروگان مطامع شخصی یک مقام تبدیل کرده که حاضر است اصول بینالمللی را برای جاهطلبیهای فردی قربانی کند.
مدیرکل فعلی آژانس بینالمللی انرژی اتمی، از همان ابتدای حضور خود در این نهاد فنی، بیش از آنکه به وظایف حرفهای و بیطرفانهاش پایبند باشد، رفتاری را از خود به نمایش گذاشت که گویای نقشهای بلندمدت و کاملاً شخصی برای رسیدن به کرسیهای بالاتر در ساختار سازمان ملل است؛ مشخصاً دبیرکلی سازمان ملل متحد.
بر اساس گزارشهای غیررسمی اما مستند و معتبر از محافل دیپلماتیک، گروسی مدتهاست در حال زمینهچینی برای ارتقای موقعیت خود به عنوان دبیرکل آینده سازمان ملل است؛ هدفی که تنها با جلب حمایت آمریکا، انگلیس، فرانسه و مهمتر از همه رژیم صهیونیستی ممکن میشود. در همین راستا، وی به شکلی خزنده اما مداوم، آژانس را از یک نهاد فنی مستقل، به سکویی تبلیغاتی برای منافع صهیونیسم جهانی و نئوکلونیالیسم غربی تبدیل کرده است.
او در یک سال گذشته، بارها بدون کوچکترین اشاره به تهدیدات هستهای اسرائیل، تمام ظرفیت و انرژی آژانس را بر روی پرونده صلحآمیز ایران متمرکز کرده است؛ گویی مأموریت اصلی آژانس از نظارت متناسب با بزرگی برنامه هستهای کلیه کشورهای عضو NPT به بازرسی بیپایان و یکطرفه از تأسیسات هستهای ایران تنزل یافته است. این در حالی است که اسرائیل نه تنها NPT را امضا نکرده، بلکه با دهها و یا صدها کلاهک هستهای، بزرگترین تهدید هستهای برای منطقه و جهان به شمار میرود.
اما برای گروسی، حفظ توازن و عدالت جهانی اهمیتی ندارد. آنچه برای او مهم است، رضایت لابیهای صهیونیستی و آمریکایی برای مطرح شدن نامش بهعنوان گزینه جدی جانشینی آنتونیو گوترش است. و چه چیزی بهتر از ضربه زدن به جمهوری اسلامی ایران- نماد ایستادگی در برابر نظم ناعادلانه جهانی- برای جلب رضایت این قدرتها؟
جاهطلبی گروسی، دیگر یک ویژگی شخصی نیست، بلکه به تهدیدی برای تمامیت استقلال آژانس و حتی اعتبار کل ساختار سازمان ملل تبدیل شده است. امروز، این مدیرکل به نقطهای رسیده که نه فقط تصمیماتش، بلکه کل کارنامهاش باید زیر ذرهبین افکار عمومی جهانی قرار گیرد.
پرسش روشن ما از جامعه جهانی این است: آیا سازمان ملل قرار است در آیندهای نزدیک، توسط فردی اداره شود که در مهمترین نهاد فنی آن، نهتنها اصول بیطرفی را زیر پا گذاشت، بلکه برای رسیدن به منافع شخصی، خود را به اراده دولتهای زورگو و یک رژیم اشغالگر فروخت؟ اگر چنین باشد، نه فقط آژانس، بلکه کل ساختار سازمان ملل باید در مشروعیت خود تجدیدنظر کند.
و ایران، بهعنوان یکی از قربانیان این روند ناعادلانه، هرگز این سکوت و سازش را فراموش نخواهد کرد.
اسناد سری از تأسیسات اتمی رژیم صهیونیستی
گزارشهای موثق حاکی از آن است که بهزودی اسناد مهمی از برنامه پنهانی نظامی هستهای رژیم صهیونیستی که به ایران منتقل شدهاند، منتشر خواهد شد و به احتمال زیاد در اختیار نهادهای بینالمللی از جمله آژانس قرار خواهد گرفت. این اسناد میتوانند چهره واقعی و مخفی پروژههای هستهای اسرائیل را که خارج از چارچوب پادمان و بدون عضویت در NPT انجام میشود، آشکار کنند. اکنون باید دید آیا آژانس تحت مدیریت گروسی، همانگونه که با ذرهبین بر برنامه صلحآمیز ایران مینگرد، با برنامه تسلیحاتی اسرائیل هم برخورد خواهد کرد؟ یا باز هم سکوت و انفعال و توجیه وقیحانه در پیش خواهد گرفت؟
این نخستین بار خواهد بود که جهان با تصویری دقیق، مستند و برگرفته از درون ساختار اطلاعاتی رژیم صهیونیستی مواجه میشود؛ تصاویری که «دکترین سکوت» را که تلآویو سالها با آن خود را از پاسخگویی فراری داده، به چالش میکشد.
حال سؤال اینجاست: آیا آژانس بینالمللی انرژی اتمی که برای یک پیچ و مهره در نطنز و فردو بیانیه صادر میکند، برای این کوه اسناد و شواهد نیز واکنشی خواهد داشت؟ یا باز هم طبق معمول، با یک سکوت معنادار، کارنامه سیاه خود را سنگینتر میکند؟
اسنادی که کابوس تلآویو
و آزمون صداقت آژانس خواهند بود
چنانچه آژانس بینالمللی انرژی اتمی، پس از انتشار این اسناد همچنان به سکوت و جانبداری آشکار از اسرائیل ادامه دهد، تنها گزینه پیش روی جمهوری اسلامی ایران، پایان همکاری کامل با این نهاد یا مشروط کردن آن به کنار رفتن گروسی از سمت مدیرکلی خواهد بود. جای مهرههای رژیم صهیونیستی در نهادهای بینالمللی نیست.
اگر جامعه جهانی میخواهد اعتبار نهادهای بینالمللی را حفظ کند، باید گروسی را به عنوان مهرهای سیاسی و خطرناک از ساختار آژانس حذف کند.
آژانس و شخص گروسی بدانند: بازی با اعتبار نهادهای بینالمللی و تبدیلشدن به ابزار دست صهیونیسم جهانی، تا ابد نمیتواند بیهزینه باشد. اگر پس از ارائه این اسناد، هیچ اقدام جدی، بیطرفانه و مقتدرانهای برای بازخواست رژیم صهیونیستی آغاز نشود، ایران نهتنها همکاری خود را با آژانس بازتعریف خواهد کرد، بلکه گام به گام تا قطع کامل همکاری پیش خواهد رفت.
تداوم سکوت در برابر رژیم صهیونیستی، به معنای شراکت آشکار آژانس در جرم بینالمللی توسعه تسلیحات اتمی توسط یک رژیم غاصب و کودککش خواهد بود. این بار با انتشار هدفمند اسناد، ایران نه برای رفع اتهام، بلکه برای محاکمه متهم اصلیِ اشاعه هستهای در سطح منطقه و جهان پا به میدان خواهد
گذاشت.
اگر گروسی و همپیمانانش بخواهند این حقایق را نادیده بگیرند، نه تنها مشروعیت مدیریتی او بلکه موجودیت فنی و قانونی آژانس به زیر سؤال خواهد رفت. وقت آن رسیده که نهادهای جهانی تکلیف خود را با دوگانگی رفتاری و سیاسیکاری مشخص کنند.
منتظر انتشار اسناد محرمانه از رژیم صهیونیستی باشید. این آغاز یک پایان است.