ضرورت تغییر نگاه به مذاکره با آمریکا و اروپا!(یادداشت میهمان)
دکتر محمدحسین محترم
رهبرمعظم انقلاب در سالگرد رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی با تبیین انواع توطئهها و خباثتهای آمریکا علیه ملت ایران از اول انقلاب تاکنون و تبیین ایستادگی حضرت امام (ره) در مقابل آمریکا، صنعت هستهای را یک «صنعت مادر» و غنیسازی اورانیوم را «کلید» آن برشمردند. ایشان در پاسخ به طرح آمریکاییها در مذاکرات عمان و یاوهگویی آنها که نباید ایران صنعت هستهای داشته باشد، با مطرح کردن این سؤال که «آمریکا چه کاره است و به آمریکا چه که ایران غنیسازی داشته باشد یا نداشته باشد»،تاکید کردند«در این مورد هم نمیتوانند هیچ غلطی بکنند!» که این برگرفته از مواضع قاطع حضرت امام (ره) است که فرمودند «آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند». رهبرمعظم انقلاب «استقلال ملی» را «منتظر چراغ سبز یا قرمز آمریکا» نبودن تعبیر کردند و طرح آمریکا در قضیه هستهای را صددرصد ضد «ما میتوانیم» دانستند. در تبیین بیانات رهبری و این نکات اساسی چند نکته مهم:
۱- ۴۶ سال است که آمریکا با سیاست ایرانستیزانه در مقابل ملت ایران ایستاده و رفتار آمریکاستیزانه ملت ایران نیز در حقیقت واکنشی طبیعی به رفتار آمریکاست و۴۶ سال مشکل آمریکا با جمهوری اسلامی نه هستهای است و نه حقوق بشر، و نه مسئله دیگری، بلکه فقط سر «باید و نباید» است. یعنی «باید» آمریکا امر و نهی کند که ایران «باید» چه کاری بکند و«نباید» چه کاری انجام دهد! این یعنی همان «سیاست قطعا شکستخورده»ای که رهبری فرمودند «ترامپ در پی تحمیل این الگوست که کشورهای منطقه بدون آمریکا حتی ۱۰ روز هم نمیتوانند به زندگی خود ادامه دهند.»
۲-رئیسجمهور آمریکا چهار دستور اجرائی برای گسترش تولید انرژی هستهای و ساخت رآکتورهای هستهای جدید و توسعه استخراج و غنیسازی اورانیوم در داخل خاک آمریکا امضا کرد. همزمان رسانههای آمریکا اعلام کردند آمریکا از بمب هسته ای جدید خودش به نام B61-13 رونمایی کرد که قدرتش۲۴ برابر بمب هیروشیما و برای نابودی تاسیسات و اهداف زیرزمینی است! از سوی دیگر رئیسجمهور آمریکا ادعا میکند ایران «نباید بمب هستهای بسازد» و «باید غنیسازی در خاک ایران را تعطیل کند» و «باید بتوانیم با بازرسان وارد شویم، هرچه را بخواهیم برداریم، هرچه را بخواهیم منهدم کنیم. ما میتوانیم تأسیسات هستهای ایران را منهدم و آزمایشگاهها را منفجر کنیم»! روبیو وزیر امور خارجه آمریکا هم در اظهارنظر جدیدی اول اذعان کرده است «ایرانیان برنامه غنیسازی خود را وقار و غرور ملی میدانند و غنیسازی اورانیوم برای آنها یک عامل بازدارنده است» و بعد ادعا کرده است «️پایه مذاکره ما با ایرانیان، برچیده شدن برنامه غنیسازی اورانیوم آنهاست». این یعنی میگوید میخواهیم با مذاکرات غرور ملی ایرانیان را بشکنیم تا بتوانیم به ایران بگوییم چه باید بکند و چه نباید بکند! «روبرتو نچا» دیپلمات پیشین وزارت خارجه ایتالیا در گفتوگو با BBC هشدار میداد «آمریکا با ترفند مذاکره به دنبال تحمیل است، نه توافق!».لذا هرچه بیشتر میگذرد، افکارعمومی در ایران بیشتر به این واقعیت پی میبرد که مذاکره با آمریکا راهحل مشکلات کشور نیست و مسیر اشتباهی است و طرف آمریکایی در مذاکره جدی نیست و مذاکرات را نه برای یک توافق واقعنگر، بلکه برای تضعیف و تسلیم ایران دنبال میکند و هدف آنها از مذاکرات تشدید فشار حداکثری و محکمکردن پایه تحریمها علیرغم فضاسازیهای موجود است.
۳-روش ترامپ برای رسیدن به اهدافش در این دوره از ریاست جمهوری تحقیر طرفها برای تحمیل خود و باج گیری از آنها و القای این است که هیچکس در دنیا بدون آمریکا نمیتواند به حیات خود ادامه دهد! ترامپ در اقدامی زشت و غیردیپلماتیک در دیدار رئیسجمهور آفریقای جنوبی در کاخ سفید با نشان دادن عکسها و بیان ادعاهایی درباره نسلکشی سفیدپوستان به وی حمله کرد. البته رئیسجمهور آفریقای جنوبی با هوشیاری پاسخ ترامپ را داد که «متاسفم که ما هواپیما نداریم به شما هدیه بدهیم»! ترامپ قبل از این نیز چنین رفتارهای تحقیرآمیزی با زلنسکی و نخستوزیر کانادا و... داشت. حالا با یاوهگوییهایش تلاش دارد خود را به عنوان رهبر جهان به ملت ایران و به جهان نیز القا کند که این من هستم که به ایرانیها میگویم چه باید بکنند و چه نباید بکنند! اما رهبری با تشخیص به موقع و موضع شجاعانه، در اقدامی پیشدستانه با این عبارات که «ترامپ دروغ گفت که میخواهد از قدرت برای صلح استفاده کند» و «صحبتهای ترامپ در سفر به منطقه لایق پاسخ دادن نیست»، و «این قدر سطح حرفها پایین است که موجب سرافکندگی و شرمندگی گوینده و ملت آمریکاست» و «آمریکاییها یاوهگویی و غلط زیادی نکنند»! ترامپ را تحقیر کردند و این پیام را به ترامپ دادند که ملت ایران هوشیارتر از آن هستند که بتوانید «الگوی شکستخورده» را بر آنها تحمیل کنید! رهبری با این بیانات و ادبیات در حقیقت به کمک تیم مذاکرهکننده ایرانی آمدند و ترامپ را خلع سلاح و یاوهگوییها و تاکتیکهای او برای ایجاد فشار جهت امتیاز گرفتن از تیم مذاکرهکننده ایرانی و همچنین جنگ روانی و فرافکنی ترامپ برای مقصر جلوه دادن ایران در صورت شکست مذاکرات را خنثی کردند. لذا مواضع قاطع رهبرمعظم انقلاب و تاکید بر اینکه ملت ایران از کسی اجازه نمیگیرد که چه بکند و چه نکند، ذهن متوهّم ترامپ و نتانیاهو را پریشانتر کرد و باعث شد تا تحلیلگران بینالمللی و رسانههای جهان و حتی تحلیلگران مشهور سیاسی و متخصصان رسانههای خود آمریکا مثل «گارلند نیکسون» اذعان کنند که «گرچه ایالات متحده میخواهد به ایران بگوید باید چه کار را انجام دهد و شرایط را برای ایرانیها تعیین کند، اما واشنگتن توان دیکته کردن به ایران را ندارد! چون ایران از نظر نظامی چنان قدرتمند است که آمریکا نمیتواند با آن مقابله و شرایط خود را به ایران تحمیل کند.»
۴-متاسفانه براساس بند دوم دیباچه برجام عملا حق دستیابی به انرژی صلحآمیز هستهای نفی شد و آمریکا و غربیها آن هم با مذاکرات طولانی و گرفتن امتیازهای بیسابقه، «اجازه allow» دادند تا ایران از یک برنامه محدود غنیسازی در مکانهای خاص البته با اعتمادسازی برخوردار باشد! ️در حقیقت برجام رسما حق غنیسازی تصریح شده در معاهده NPT را واگذار و سلطه چند کشور را پذیرفت. اما غنیسازی طبق معاهده NPT حق قانونی ایران است نه اجازه آمریکا و غربیها! و اساسا نیازی به مذاکره و دادن امتیاز برای به رسمیت شناختن این حق ندارد و قرار نیست دیگر آنچه که در برجام تحمیل شد، تکرار شود.
۵-نباید اجازه بدهیم آمریکایی که از در بیرون انداخته شده از پنجره وارد شود. اجازه ورود بازرسان آمریکایی به تأسیسات هستهای در صورت هرگونه توافقی و یا تشکیل کنسرسیوم سیاسی! دقیقا مصداق این سخن است. حضور بازرسان آمریکا نه تنها بر اعتمادسازی نمیافزاید بلکه راه نفوذ آنها را باز و قبح حضور رسمی آمریکاییها در کشور شکسته خواهد شد و منجر به آن چیزی خواهد شد که نباید بشود! ثالثا راه جاسوسی و ترور دانشمندان و خرابکاری در تاسیسات هستهای هموارتر خواهد شد. رابعا حضور بازرسان آمریکایی در ایران هدف نهائی آمریکاییها از مذاکرات هستهای۲۴ ساله را محقق خواهد کرد! اصولا آمریکا بعد از اینکه به این نتیجه رسید با تحریم و تهدید جنگ و بلوف گزینه نظامی نمیتواند با جمهوری اسلامی مقابله کند، بوش در راهبردی جدید به فکر مهار جمهوری اسلامی از طریق «نفوذ» و حضور در داخل ایران افتاد و به اندیشکده ویلسون ماموریت داد راهی برای نفوذ در ایران پیدا کند که این اندیشکده پس از جلسات متعدد و فراوان با سایر اندیشکدههای آمریکایی به این نتیجه رسید که«موضوع هستهای میتواند راه نفوذ و حضور آمریکا در ایران را باز کند».همزمان با مذاکرات برجام در سال۹۴ مقامات و رسانههای آمریکایی از جمله روزنامه دیلیبیست و نیویورک تایمز، شبکه سی ان ان و رئیس مؤسسه راکفلرها،فیلیپ زلیکو معاون وزیر خارجه در دولت بوش،مایکل جونز مدیر نشریه آمریکایی«جنگ فرهنگها» و
آلن استوارت فرانکن سناتور معروف دموکرات آمریکایی از این راهبرد آمریکا پرده برداشتند که «توافق هستهای مشابه ماجرای ایران کنترا- مکفارلین است که نشان میدهد هنوز سیاستمداران آمریکایی به نفوذ به داخل ایران باور دارند و بوش جمهوری خواه با مهندسی مذاکرات هستهای، آمریکا را در مسیر نفوذ در ایران قرارداد و برجام کارآمدترین راه نفوذ در ایران است».اما رهبرمعظم انقلاب هوشیارانه و تیزبینانه با هشدار نسبت به «نفوذ هستهای» تاکید کردند«ما راه سوءاستفاده هستهای برای نفوذ دشمن را میبندیم». لذا بجاست آماده مقابله با این توطئه برنامهریزی شده، بود.
۶-ترس از شکست مذاکرات باید ریخته شود. ۲۴ سال مذاکره شده و تماما یکطرفه جمهوری اسلامی ایران راستی آزمایی شده اما هیچ نتیجهای که حاصل نشده بلکه همراه با خسارات فراوانی بوده است. لذا حال که نیات ترامپ آشکار شده که همان نیات سلف خود و پمپئو و بولتون است اولا ایران باید از مسیر و موضع دفاعی و لاک اعتمادسازی و راستیآزمایی گذشته خارج شود و از الفاظ گفت وگو و مذاکره با آمریکا و اروپا فاصله بگیرد و با توجه به تحولات و همچنین توانمندیهای جدید وارد فضای جدیدی از مواجهه با آمریکا و اروپاییها و گفتمان تهدید شود.
ثانیا از حالا به بعد باید طرف مقابل را با تهدیدات متنوع به عقب راند و تهدید کرد هیچ تضمینی برای منافع اروپا و آمریکا متصور نیست تا زمانی که تمام منافع ایران به طور کامل رعایت شود و مثل کرهشمالی باید به آمریکا هشدار داد اگر امنیت میخواهید باید تهدید نظامی کشورها را متوقف کنید! ثالثا باید به بازی تکراری تهدید-مذاکره-تحمیل آمریکا و اروپا و اسرائیل و آژانس با عدم ورود به این بازی پایان داده شود و هرگونه مسئله فنی هستهای در گفت وگو با آژانس حل و فصل شود. رابعا این موضع اتخاذ شود که دولتی که خود بمب هستهای دارد و در اقدامی جنایتکارانه از آن استفاده کرده صلاحیت اظهارنظر و مذاکره هستهای ندارد! و هشدار داد در صورت هرگونه تهدیدی ممکن است مطالبه ملت ایران درخصوص سلاح هستهای تغییر کند. خامسا اعلام شود تا زمانی که رژیم اسرائیل بمب هستهای دارد و عضو ان پی تی نیست، هرگونه ادعائی درخصوص فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران بیارزش و فاقد وجاهت قانونی و فنی و سیاسی است و اگر آژانس و آمریکا و اروپاییها صداقت دارند اول پرونده هستهای اسرائیل را روی میز بگذارند! سادسا با اصرار آمریکاییها بر گزینههایی همچون غنیسازی صفر، مذاکرات پایانیافته تلقی شود و یا در پاسخ به اقدام تهدیدآمیز و زشت و خلاف عرف ویتکاف در نیمهکاره رها کردن جلسه مذاکرات، باید بلافاصله به مذاکرات خاتمه داده میشد و تا عذرخواهی ویتکاف دور دیگری از مذاکرات از سرگرفته نشود! سابعا باید ریل مذاکرات را عوض و اعلام کرد که اول درخصوص مطالبات ملت ایران یعنی لغو تحریمها باید مذاکره صورت گیرد، بعد درخصوص مسائل فنی هستهای! ثامنا برجام را تمام شده و خروج از ان پی تی را قبل از نشست شورای حکام اعلام کنیم و هشدار داده شود در صورت عدم صدور قطعنامه علیه ایران و فعال نشدن اسنپ بک تا انقضاء برجام در مهرماه به ان پی تی باز خواهیم گشت! تاسعا پاسخ قاطع لازم است تا شمشیر داموکلس غرب از سر ملت ایران برداشته شود. پذیرش هرگونه محدودیتی در غنیسازی و هرگونه توافق موقتی و هرگونه حضور بازرسان آمریکایی و تشکیل هرگونه کنسرسیوم سیاسی غنیسازی و هرگونه تعلیقی و...و تاخیر در استفاده از برگ برندههای خود تیغ این شمشیر را تیزتر و تیغ تحریمها را برّانتر خواهد کرد! عاشراً باید شجاعت و صراحت شهید رئیسی را روی میز گذاشت که در پاسخ خبرنگار غربی گفت«خیر»! شجاعت نه گفتن و ترک مذاکرات میتواند برگ برندهای در این دور از مذاکرات
ثانیا از حالا به بعد باید طرف مقابل را با تهدیدات متنوع به عقب راند و تهدید کرد هیچ تضمینی برای منافع اروپا و آمریکا متصور نیست تا زمانی که تمام منافع ایران به طور کامل رعایت شود و مثل کرهشمالی باید به آمریکا هشدار داد اگر امنیت میخواهید باید تهدید نظامی کشورها را متوقف کنید! ثالثا باید به بازی تکراری تهدید-مذاکره-تحمیل آمریکا و اروپا و اسرائیل و آژانس با عدم ورود به این بازی پایان داده شود و هرگونه مسئله فنی هستهای در گفت وگو با آژانس حل و فصل شود. رابعا این موضع اتخاذ شود که دولتی که خود بمب هستهای دارد و در اقدامی جنایتکارانه از آن استفاده کرده صلاحیت اظهارنظر و مذاکره هستهای ندارد! و هشدار داد در صورت هرگونه تهدیدی ممکن است مطالبه ملت ایران درخصوص سلاح هستهای تغییر کند. خامسا اعلام شود تا زمانی که رژیم اسرائیل بمب هستهای دارد و عضو ان پی تی نیست، هرگونه ادعائی درخصوص فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران بیارزش و فاقد وجاهت قانونی و فنی و سیاسی است و اگر آژانس و آمریکا و اروپاییها صداقت دارند اول پرونده هستهای اسرائیل را روی میز بگذارند! سادسا با اصرار آمریکاییها بر گزینههایی همچون غنیسازی صفر، مذاکرات پایانیافته تلقی شود و یا در پاسخ به اقدام تهدیدآمیز و زشت و خلاف عرف ویتکاف در نیمهکاره رها کردن جلسه مذاکرات، باید بلافاصله به مذاکرات خاتمه داده میشد و تا عذرخواهی ویتکاف دور دیگری از مذاکرات از سرگرفته نشود! سابعا باید ریل مذاکرات را عوض و اعلام کرد که اول درخصوص مطالبات ملت ایران یعنی لغو تحریمها باید مذاکره صورت گیرد، بعد درخصوص مسائل فنی هستهای! ثامنا برجام را تمام شده و خروج از ان پی تی را قبل از نشست شورای حکام اعلام کنیم و هشدار داده شود در صورت عدم صدور قطعنامه علیه ایران و فعال نشدن اسنپ بک تا انقضاء برجام در مهرماه به ان پی تی باز خواهیم گشت! تاسعا پاسخ قاطع لازم است تا شمشیر داموکلس غرب از سر ملت ایران برداشته شود. پذیرش هرگونه محدودیتی در غنیسازی و هرگونه توافق موقتی و هرگونه حضور بازرسان آمریکایی و تشکیل هرگونه کنسرسیوم سیاسی غنیسازی و هرگونه تعلیقی و...و تاخیر در استفاده از برگ برندههای خود تیغ این شمشیر را تیزتر و تیغ تحریمها را برّانتر خواهد کرد! عاشراً باید شجاعت و صراحت شهید رئیسی را روی میز گذاشت که در پاسخ خبرنگار غربی گفت«خیر»! شجاعت نه گفتن و ترک مذاکرات میتواند برگ برندهای در این دور از مذاکرات
باشد!
۷- این سخن را جدی باید گرفت که«گمان نمیکنم مذاکرات به نتیجهای برسد!». تردیدی نیست که منافع ملی ملت ایران از مذاکره با دولت آمریکا تامین نخواهد شد، نهایت این مذاکرات چیزی است که مقامات و رسانههای آمریکایی گفتهاند که «دولت آمریکا در حال بررسی این گزینه است که برخی از تحریمهای فعلی علیه تهران را به تعویق بیندازد»! لذا باید از توهّم لغو تحریمها و سرمایهگذاری آمریکا در صنعت هستهای ایران خارج شد و از تجربه تلخ برجام و حضور خیانتبار و جاسوسانه و فسادانگیز و فریبکارانه توتال در ایران و تجربه کنسرسیوم اورودیف در قبل از انقلاب و کنسرسیوم آب سنگین و راکتور اراک در برجام و توافق مبادله اورانیوم 3/5 درصد با ۲۰ درصد عبرت گرفت، چراکه اولا رئیسجمهور آمریکا نسخهای از توافق هستهای با ایران را در توهّم و ذهن خود دارد که بر اساس آن آمریکا اجازه خواهد داشت «هرچه بخواهد» در داخل ایران نابود و همان آرزوی اوباما را دارد که پیچ و مهرههای صنعت هستهای ایران را باز کند! ثانیا نمایندگان دموکرات و جمهوریخواه لایحه مشترکی برای اجرای دائمی تحریمهای ایران در کنگره ارائه دادهاند که بزودی تصویب میشود. ثالثا آمریکا صریحا اعلام کرده «حتی در صورت هرگونه توافقی بخش بزرگی از تحریمها باقی خواهد ماند»! رابعاً اگر بر فرض محال تحریمی لغو و یا تعلیق هم شود،به استناد دیگر تحریمها نه هیچ سرمایهگذاری حاضر به سرمایهگذاری در ایران است و نه هیچ بانکی حاضر به برقراری مبادلات پولی است! در نتیجه باید از فرصت طلایی بریکس و شانگهای و اوراسیا با فعال کردن ارزهای این نهادهای اقتصادی و همچنین ارزهای محلی و گسترش روابط منطقهای برای «خنثیسازی تحریمها» استفاده کرد و نباید اجازه داد «راههای دور زدن و خنثیسازی تحریمها» مثل آنچه که در برجام و دولت روحانی رخ داد، مجددا با توافق هستهای و پالرمو افشا شود
و از بین برود!