اخبار ویژه
لیلاز: نوسانات اقتصادی بهخاطر گره زدن همه چیز به مذاکره است
عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران میگوید درباره مذاکرات با آمریکا، نگران است که اولاً از یکطرف این مذاکرات تله باشد و ثانیاً اصلاحطلبان درباره کلید حل مشکلات اقتصادی آدرس دروغ میدهند و در حالی که کشور در اوج فشارهای آمریکا رشد اقتصادی مداوم را تجربه کرده، حل مشکلات را به توافق گره زده و اقتصاد را شرطی کردهاند.
سعید لیلاز در گفتوگو با روزنامه شرق اظهار کرد:
- سال گذشته درآمد نفتی ما فقط 10- 15 درصد کمتر از اوج دوره برجام بوده. بنابراین اگر همین امروز بین ایران و آمریکا تفاهم شود و صادرات نفتی ایران به قله تاریخی بعد از انقلاب برسد که دو و نیم میلیون بشکه در روز بود و قیمت نفت هم کمی پایینتر بیاید، درآمد نفتی ایران معادل سال 1403 خواهد بود. نمیدانم بر چه مبنایی فکر میکنیم ممکن است در اثر برداشتن تحریمها، تحول بزرگی اتفاق بیفتد. این که برخی دوستان سادهلوح -و بسیار زرنگ ما که از منظر خودشان- ادعا میکنند اگر با آمریکا مصالحه کنیم 2- 3 هزار میلیارد دلار سرمایه جذب خواهد شد، خیلی خام اندیشی است.
- آمریکاییها برخلاف ادعا، امکان عملیات نظامی علیه ایران را ندارند. اینها خالیبندی است و اگر امکانش را داشتند مذاکره نمیکردند، مثل دفعه قبل که آقای ترامپ امیدوار بود تحریمها ایران را به زانو درمیآورد. آمریکاییها فهمیدند تشدید تحریمها راه به جایی نخواهد برد. دموکراتها هم برخلاف چیزی که برخی دوستان ما ادعا میکنند، کوچکترین رحمی به ملت ایران نکردند.
- نگرانی من درباره مذاکرات از اینجا شروع میشود که اولاً ممکن است این، تله آمریکاییها باشد. یعنی ایران و آمریکا به لحاظ ژئوپلیتیک نتوانند با هم بسازند. شواهد هم همین را نشان میدهد. شک هم ندارم که آمریکاییها دنبال صلح شرافتمندانه نیستند.
- الان آمریکاییها با چراغ جادو دربهدر دنبال جذب سرمایه میگردند، چطور ممکن است در ایران سرمایهگذاری کنند. بنابراین این هم یک خام اندیشی و در باغ سبز نشان دادن است که هزار یا دوهزار میلیارد دلار جذب سرمایه خواهیم داشت. در بهترین سالهای قبل و بعد از انقلاب که ایران هرگز تحریم نبوده، جذب سرمایه ما بیش از
پنج میلیارد دلار در سال نبوده است
- تصور کنید غنیسازی را صفر کنیم، اورانیوم غنی شده را هم بدهیم برود. در این صورت خطر حمله نظامی و تحریم افزایش پیدا میکند و کاهش پیدا نخواهد کرد، چون چیزی به نام تضمین وجود ندارد. وقتی بعضی رجال سیاسی این چرت و پرتها را میگویند، آدم مشکوک میشود که اینها چه خواندند، یا نکند عمداً میگویند و از جایی برنامهای دارند. والا ضمانتی جز لوله توپ وجود ندارد. اگر اورانیوم غنی شده را بیرون بدهید باختهاید و خطر حمله نظامی به ایران افزایش پیدا میکند، فشار بر ایران تشدید میشود.
- یا مانند دولت بییال و دم و اشکم عراق که وقتی نفت میفروشد اول باید نیویورک برود و نیویورک پول بطریهای آبی را که سربازان آمریکایی میخورند به 20 برابر حساب کند، بردارد و بقیه را سه دور دور سرش میچرخاند و میگوید شرکتهای آمریکایی در عراق سرمایهگذاری کنید. مگر نمیگویید جذب سرمایه خارجی در ایران، من میگویم 22 سال است که عراق تحت اشغال آمریکاست. درآمد سرانه هر عراقی از صادرات نفت هم حدود 7 تا 10 برابر هر ایرانی است، آب و برق و جاده و امنیت و بهداشت هم ندارد. همین الان صادراتش 3 برابر است، شاید جمعیتش کمتر از نصف است، بنابراین حدود 7 برابر صادرات سرانه هر عراقی است.
- دولت عربستان، صادرات نفت سرانهاش 12 برابر ایران است، ولی به هیچ وجه سطح زندگیشان 12 برابر ایرانیها نیست. با شکوهمندسازی ما را گول میزنند، در حالی که دولت عربستان امسال هم کسری بودجه و هم کسری تراز بازرگانی دارد. روزی 700-800 میلیون دلار نفت صادر میکنند که سالی حدود 250 میلیارد دلار میشود. 250 میلیارد دلار با 30 میلیون نفر جمعیت، اما نمیتوانند به سادگی اداره کنند.
-زمینه اقتصادی ایران نیرومند است. این تبلیغاتی که الان میکنند که اقتصاد را از بین بردند، خیلیهایش دروغ است. از بهمن 1398 تا امروز به مدت بیش از پنج سال، بدون وقفه اقتصاد در حال رشد است تا اواخر سال گذشته که بین 4 تا 5 درصد در سال رشد داشتیم. حجم اقتصاد ما در سال 1400 و 1401 از بالاترین عدد 1396 دوره برجام عبور کرده، با وجود بدترین فشارها.
- در دولت آقای روحانی با حداکثر قوایی که داشتیم، به توافق شرافتمندانه رسیدیم. ولی آن توافق برقرار نماند، به دلیل اینکه طرف آمریکایی موازنه را برهم زد. در آمریکا آقایی روی کار آمد که فکر میکرد میتواند با به هم زدن بازی، به نتیجه بهتری برسد. اگر رقیب دموکراتش هم انتخاب شده بود همین اتفاق میافتاد.
- بین سالهای 1394 تا 1397 که برجام در ایران حاکم و جاری بود، کسی حاضر نشد یک ریال سرمایه خارجی بیاورد. من با طرفهای اروپایی، چینی، آمریکایی و کانادایی مذاکره کردهام. هیچ کدام حاضر نبودند سرمایهگذاری کنند. میگفتند طبق خبرها و تحلیلهای ما این توافق، موقت است و آمریکاییها میخواهند زیرش بزنند.
- روشنفکری که از روی لجبازی حرف بزند که متأسفانه کثیری هم این طورند، دیگر روشنفکر نیست، عوام زده است. بعضی وقتها حرفهای چرت و پرت را باورشان میشود که مثلاً اگر با آمریکا صلح کنیم ناترازی برق یکشبه حل میشود. سه هزار میلیارد دلار منابع داخل ایران خواهد آمد. اصلا چنین پولهایی در دنیا وجود ندارد. پس چرا این پول به عربستان نمیرود؟
- من عضو کمپین آقای پزشکیان بودم، ظرف پنج تا هفت روز بعد از برکناری معاون پارلمانیاش یک آقایی را به عنوان معاون انتخاب کرد. معاون پارلمانی آن قدر هم ضرورت روز نیست، اما الان سه ماه است که وزیر اقتصاد نداریم. چرا آقای دکتر مدنیزاده را همین الان (زمان انجام مصاحبه) معرفی نمیکنند، چرا هفته دیگر! اینها نشان میدهد وقتی در عمل منتظر مذاکره هستیم، معلوم است که اتفاقی نمیافتد. ما هرگز اینطور نبودیم، اگر آقای ترامپ اخم کند قیمت دلار بالا میرود، اگر خوب بگوید، پایین میآید. به خاطر این است که همه چیز را به مذاکره گره میزنیم و بعد در کارش میمانیم.
مهملگویی «کورتکس مغزی»توجیه تئوریک جنایات غرب در منطقه است
مهملگویی عضو شورای راهبری کابینه و از فعالان جبهه اصلاحات، مبنی بر اینکه کورتکس مغزی ما ایرانیان در مقایسه با اروپاییها کوچک است و به همین علت عقب ماندهایم، با اعتراض گسترده کارشناسان در فضای رسانهای مواجه شد.
محسن رنانی اخیرا مدعی شد: کورتکس مغزی اروپاییان نسبت به آسیاییان ضخیمتر است. کارکرد عقلانیت فرد از کورتکس مغزی او نشأت میگیرد.
کارشناسان مختلف از طیفهای مختلف به این اراجیفگویی رنانی اعتراض، که چند نمونه را میخوانید:
- ما تا حالا فکر میکردیم موانع توسعه، فرهنگی و اجتماعیه؛ حتی گاهی به اشتباه فکر میکردیم سلطه و استعمار باعث عقبماندگی بوده؛ بعضی هم تصور میکردند استبداد مانع بوده و دموکراسی و آزادی، مقدمه توسعه است. نگو اصل ماجرا ضخامت کورتکس مغزه!
- محسن رنانی گفته: «کورتکس اروپاییها کلفتتره بهخاطر همین عقلانیتشون بیشتره»! طبق آمارهای جهانی مردم ۵ کشور آسیایی از جمله ایران، بالاترین میزان آی کیو در جهان رو دارند.
-کاندیدای احتمالی نوبل سال آینده اقتصاد مشخص شد: محسن رنانی با نظریه اثر ضخامت کورتکس مغز در توسعه!
- چرا سوژه غربی، دیگری خود را انسان حساب نمیکند؟ چند فلسطینی باید بمیرند تا جهان غربی، انسان بودن آنها را متوجه شود؟... در داخل کشور ما هم افرادی مثل رنانی دقیقاً همان قصهای را میگویند که ناظر غربی میگوید. به عراق و سوریه و افغانستان و لیبی و ژاپن، حملههای وحشتناک میشود؛ چراکه آنها از منظر عقلی پایین هستند! «کورتکس مغزی شما پایینتر است»، ابزاری برای خشونت است. رابرت وود، نماینده آمریکا در سازمان ملل بعد از آنکه ۳۷ هزار نفر انسان بیگناه کشته شده بودند، صلح در منطقه را وتو کرد و گفت این کشتار حق اسرائیل است! در چنین جهانی، تحقیر ایرانیان، پاس گل به طرف غربی است تا فشار به کشور را مجدداً طراحی کند. این قصه که طرف غربی باهوشتر است و عقلانیتر فکر میکند، دقیقاً امتداد خشونت وسیعی است که آنها طی چند قرن شکل دادهاند و محسن رنانی همان قصه خشن را مجدداً تعریف میکند..
- روایت طنزی است که میگوید: «شاگردی سر کلاس مدعی شد انسان از نسل میمون است و استاد در پاسخ گفت مسائل شخصی شما به ما ربطی ندارد. برای یافتن منبع این روایت کافی است به متن سخنرانی فردی به نام محسن رنانی مراجعه کنید که گفته کورتکس مغزی اروپاییها ضخیمتر از آسیاییهاست و به توسعه این قاره منجر شده! این ادعا کهآمیزهای از توهینهای نژادی بدون پشتوانه علمی است، هیچ استناد آماری یا پژوهشی ندارد. در پی قهرمانی «پاری سن ژرمن»، هواداران این تیم در پاریس به جان هم افتاده و 2 نفر جان باختند. البته این در میان انبوهی از جنایات اروپاییها چیزی نیست. دو جنگ جهانی، حمایت از نسلکشی غزه، سیاستهای جنایتکارانه در غرب آسیا و تحریمهای دارویی علیه ایران، تنها بخش کوچکی از نتایج کورتکس مغزی
اروپاییهاست!
- خود تحقیری جدید روانه بازار خود تحقیرهای روشنفکر شد. یه کلمه «کورتکس» رو به من بدین تا ایرانیا رو تحقیر کنم!
- سخن رنانی نه تنها فاقد پشتوانه علمی است، بلکه اهانت به ملت ایران محسوب میشود. آیا ایرانیان همانهایی نیستند که فلسفه را در جهان شکوفا کردند؟ چگونه است که جورج سارتون نیز عنوان میکند: «قرن چهارم و پنجم هجری را میتوان عصر طلایی علم ایرانی نامید. در این قرن ابوریحان، ابن سینا و خیام نقش بینظیری در ریاضیات، نجوم و فلسفه داشتند». برخلاف اظهارنظر پوچ این فرد، توسعه علمی ایران حقیقتی انکارناپذیر است، از میرزاخانی و فریدون رخشانی، تا پروفسور چرمهینی و داریوش رضایینژاد و فخریزادهها که صنعت هستهای را متحول ساختند. مانع اصلی توسعه، نه «باریکی کورتکس»، بلکه وابستگی و وارفتگی روشنفکران غرب زده است. هدف این افراد، نه توسعه و پیشرفت ایران، بلکه دیده شدن است.
یادآور میشود محسن رنانی، چند ماه قبل هم در مطلبی با عنوان «روستای نصف جهان»، اصفهان را صرفاً به این دلیل که رأی آقای جلیلی در این شهر بالاتر از آقای پزشکیان بوده، با ادبیاتی تحقیرآمیز «روستا» خوانده بود!
رنانی «عضو شورای راهبری کابینه چهاردهم» به ریاست ظریف بود اما با وجود تعیین بیش از 70 درصد اعضای کابینه و معاونان وزرا توسط همین شورا، به پزشکیان حمله کرد و نوشت: «آقای پزشکیان، آبروی ما را بردی! امید ما را ناامید کردی! هنوز رئیسجمهور نشده رفوزه شدی!».