انفـاق صحیح و انفـاق مقبـول
فرشته محیطی
انفاق یکی از مهمترین اعمال عبادی واجب پس از نماز است که آموزههای قرآنی بر آن اهتمام و تأکید بسیار دارد. تزکیه نفس و رسیدن به کمالات جز از طریق اعمال واجبی اتفاق نمیافتد که بیانگر ایمان به خدا و عالم غیب است؛ زیرا نماز و انفاق که تواضع و خشوع در برابر خدا و گذشت از زینتها و آرایههای دنیوی بهویژه مال است، تنها از کسانی صادر میشود که به آخرت و حسابرسی آن ایمان دارند و بر آن هستند تا تقوای الهی را در شاکله شخصیتی خویش چنان «تثبیت» کنند که مصداق «متقین» باشند.
البته ممکن است دیگرانی نیز اقداماتی در راستای انفاق انجام دهند، ولی این انفاقات برای اهدافی دیگر چون ریا، منت، اذیت و آزار تحقیری، خودستایی و مانند آنها باشد. از نظر قرآن، هر عمل عبادی از جمله انفاق اگر فاقد حسن فاعلی (نیت خالص و صادقانه) نباشد، هرچند که صحیح باشد، ولی مقبول نیست و آثار و پاداشهای عمل صالح برای شخص مترتب نخواهد شد. بنابراین، انفاق مانند هر عمل عبادی صالح باید در راه خدا و برای خدا باشد تا مقبول افتد.
از صحت انفاق تا قبولی آن
انفاق در راه خدا، نوعی «نفق» و نقب زدن به سوی خدا از طریق چیزهای مازادی است که میتوان به دیگری داد بیآنکه ضرر و زیانی به انسان برسد؛ از همین رو، حتی فقیر نیز میتواند از برخی چیزهای خویش به دیگری بدهد که بدان نیاز دارد. پس فرقی میان غنی و فقیر و دارا و ندار در انفاق نیست؛ هرچند که مسئولیت غنی و دارا بیشتر است.
هر عملی حتی عبادی چون نماز و زکات میتواند از هر جهت «صحیح» باشد، ولی «مقبول» نباشد؛ زیرا از نظر قرآن یک اصل اساسی در قبولی اعمال وجود دارد و آن اصل: «انما یتقبل الله من المتقین؛ خدا جز از متقین قبول نمیکند»(مائده، آیه 27) است که اجازه نمیدهد هر عمل حتی صحیح، مقبول پیشگاه خدا باشد. بنابراین، مؤمنان همواره باید دغدغه قبولی اعمال را داشته باشند.
از نظر آموزههای قرآنی، وقتی از آثار و پاداش عملی سخن به میان میآید، مراد اعمال مقبول در پیشگاه خدا است؛ از همین رو بسیاری از اعمال عبادی مردم هر چند که صحیح است، ولی چون «قبول» نیست، هیچ آثاری بهویژه اخروی بر آن مترتب نیست؛ لذا در احادیث و روایات معصومان(ع) بارها از این حقیقت سخن گفته شده که به «کثرت عمل» نگاه نکنید، بلکه به «کیفیت عمل» بنگرید؛ زیرا فرق زیادی میان عمل صحیح و عمل مقبول وجود دارد.
خدا در قرآن با بیان شرایط و آداب صحت و قبولی اعمال به این نکته توجه میدهد که در قبولی اعمال شروطی چون حسن فاعلی و حسن فعلی لازم است؛ یعنی عمل صالح باید از انسان صالح صادر شود تا ارزشمند باشد. از همین رو به صراحت از قبولی اعمال صالح صادر شده از متقین سخن میگوید که صفت تقوا را در خویش ملکه و مقوم و شاکله شخصیتی خود ساخته باشند.(مائده، آیه 27) بر همین اساس، اعمال صالح که حسن فعلی دارد، از کسی که قبح فاعلی دارد، قبول نمیشود؛ چنانکه انفاقات از افرادی چون: کافر(توبه، آیه 54، انفال، آیه 36)، فاسق(توبه، آیه 53)، ناخرسندان(توبه، آیه 54) قبول نمیشود و هرچند که عمل صالح است؛ اما عمل صالحی است که از افراد ناصالح صادر شده است.
همچنین خدا به مؤمنان هشدار میدهد که اعمال صالح از جمله انفاقشان که فاقد «اخلاص» باشد و در راه خدا نباشد، مقبول نیست، چنانکه انفاقاتی دیگر چون: انفاق همراه با اذیت(بقره، آیه 264)، منّت(همان)، ریا و خودنمایی(همان؛ نساء، آیات 36 و 38)، ربوی(بقره، آیه 267)، مانع از راه خدا(انفال، آیه 36) و مانند آنها مقبول نیست و هیچ فایدهای ندارد؛ زیرا چنین انفاقی از مصادیق کارهای صالح و خیر است که با ابطال عمل همراه شده است.
انسانهایی با شاکلههای شخصیتی چون: مقربان(انسان، آیات 8 و 9)، عبادالرحمن(فرقان، آیات 63 و 67)، عالمان خداترس و اهل خشیت(فاطر، آیات 28 تا 30)، متقین(بقره، آیات 2 و 3؛ آل عمران، آیات 133 و 134)، محسنین(آل عمران، آیه 134) و مخبتین(حج، آیات 34 و 35) از کسانی هستند که انفاقشان مقبول است؛ زیرا حقیقت اخلاص و تقوا در شاکله آنان به اوج رسیده است و عمل صالح را تنها برای رضای خدا و «فی سبیل الله» و «قربه عندالله» انجام میدهند.(بقره، آیات 261 و 265 و 272؛ توبه، آیه 99؛ انسان، آیه 9) بنابراین، هر کسی که عمل خویش را در راستای «وجه الله» انجام دهد(لیل، آیات 17 تا 20)، احتمال آنکه عملش مقبول باشد زیاد است؛ چنانکه عمل انفاقی بادیه نشینان به این سبب مقبول است.(توبه، آیه 99)
آثار و پاداشهای انقاق مقبول
از نظر آموزههای وحیانی، انفاقهای مالی مقبول آثار فردی و اجتماعی بسیاری دارد که شامل موارد زیر است: آرامش درونی و رهایی از خوف و حزن (بقره، آیه 264)، ثبات شخصیتی(بقره، آیه 265)، مغفرت الهی(آلعمران، آیات 134 و 136؛ توبه، آیه 99)، قرارگیری در مقام صالحین(منافقون، آیه 10)، قرار گرفتن در جرگه نیکوکاران(آل عمران، آیه 134)، یاریشدگان(بقره، آیه 270)، رستگاران(تغابن، آیه 16)، خاشعان(حج، آیات 34 و 35)، رهایی از مشکلات و رسیدن به آسانی در امور زندگی(لیل، آیات 5 و 6)، رفع مشکلات اقتصادی مردم (نور، آیه 22)، تقویت بنیه دفاعی امت(بقره، آیه 195؛ انفال، آیه 60)، برخورداری از برکت (بقره، آیه 272)، تقرب به خدا(توبه، آیه 99)، تزکیه نفس(لیل، آیات 18 تا 20)، رحمت رحیمی خاص خدا(توبه، آیه 99)، محبت خدا (آلعمران، آیه 134)، هدایت خاص الهی. (بقره، آیات 4 و 5)
بیگمان انفاقکنندگان از پاداش دنیوی و اخروی خاص الهی برخوردار میشوند که شامل اموری چون: بهشت جاودان(آل عمران، آیات 134 تا 136)، رزق کریم دنیوی و اخروی(انفال، آیات 3 و 4)، مغفرت و فضل خاص خدا(بقره، آیات 267 و 268)، نیل به درجات عالی در نزد خدا(انفال، آیات 3 و 4)، مقام مؤمنان حقیقی در پیشگاه خدا(همان)، مقام رضا(انفال، آیات 18 تا 21)، رهایی از خوف و حزن دنیوی و اخروی(بقره، آیات 262 و 274)، برخورداری از تجلیات اسم غفور و شکور(فاطر، آیات 29 و 30) و مانند آنها است.
پيامبر خدا(صلى الله عليه و آله) درباره تأثیر انفاق مقبول در رهایی از خوف و حزن قیامتی میفرماید: أرضُ القِيامَةِ نارٌ ما خَلا ظِلَّ المُؤمِنِ؛ فإنَّ صَدَقَتَهُ تُظِلُّهُ؛ سرزمين قيامت سراسر آتش (گرما) است، مگر سايه مؤمن؛ زيرا كه صدقهاش بر او سايه مى افكند.(میزان الحکمه، ج 12؛ ذیل واژه انفاق)
پيامبر خدا در جایی دیگر میفرماید: كُلُّكُم مُكَلِّمٌ ربَّهُ يَومَ القِيامَةِ لَيس بَينَهُ و بَينَهُ تَرجُمانٌ، فيَنظُرُ أمامَهُ فلا يَجِدُ إلاّ ما قَدَّمَ، و يَنظُرُ عن يَمينِهِ فلا يَجِدُ إلاّ ما قَدَّمَ، ثُمّ يَنظُرُ عن يَسارِهِ فإذا هُو بالنّارِ، فاتَّقوا النّارَ و لَو بِشِقِّ تَمرَةٍ، فإن لَم يَجِدْ أحَدُكُم فبِكَلِمَةٍ طَيّبَةٍ؛ هر يك از شما در روز قيامت با پروردگارش سخن مى گويد و ميان او و خدا هيچ واسطه و مترجمی نيست. پس، روبهروى خود را مى نگرد و جز آنچه پيش فرستاده است چيزى نمى يابد، سمت راست خود را مى نگرد جز آنچه پيش فرستاده چيزى نمىيابد. سپس سمت چپ خود را مى نگرد ناگاه آتش را مىبيند. بنابراين، اگر شده با [صدقه دادن] نصف خرمايى خود را از آتش برهانيد و اگر كسى از شما همان را هم نيافت، با سخنى خوش و پسنديده اين كار را بكند.(مستدرك الوسائل: ج7 ص 167)
انفاق مقبول مانند هرس کردن شاخههای اضافی درخت است که موجب افزایش کمی و کیفی محصول است. اینگونه است که هر دانهای فراتر و بیشتر از هفتصد دانه میشود.(بقره، آیه 261) پيامبر خدا میفرماید: مَن أعطى دِرهَما في سَبيلِ اللّه ِ كَتَبَ اللّه ُ لَهُ سبعَمِائةِ حَسَنَةٍ؛ هر كه يك درهم در راه خدا بدهد، خداوند برايش هفتصد ثواب مى نويسد.(میزان الحکمه، ج 12؛ ذیل واژه انفاق)
براساس آموزههای قرآنی، انفاق در راه خدا به معنای «خیر» است که انسان در نزد خدا برای خویش ذخیره کرده و رهتوشه اخروی بسیار مهم برای او به شمار میرود.(مزمل، آیه 20؛ بقره، آیه 254؛ ابراهیم، آیه 31) امام على(ع)نیز میفرماید: إنّ إنفاقَ هذا المالِ في طاعَةِ اللّه ِ أعظَمُ نِعمَةٍ، و إنّ إنفاقَهُ في مَعاصِيهِ أعظَمُ مِحنَةٍ؛ براستى كه هزينه كردن اين مال در راه طاعت خدا بزرگترين نعمت است و خرج كردن آن در راه معاصى او بزرگترين محنت و رنج. (میزانالحکمه، ج 12؛ ذیل واژه انفاق) نفاق برای غیرخدا یا در راه معصیت چیزی برای انفاقکننده جز حسرت(منافقون، ایه 10)، سرزنش(نجم، آیات 33 و 34)، محرومیت از لطف خدا(توبه، آیه 67) و محرومیت از یاری خدا(بقره، آیه 270؛ قصص، آیات 76 تا 81) و مانند آنها به دنبال ندارد.
شخصی که انفاق میکند باید از محبوب و مقبول پیش خود بدهد (انسان، آیات 8 و 9؛ بقره، آیه 267)، چنانکه براساس قاعده اعتدال در انفاق(اسراء، ایه 29؛ فرقان، آیات 63 و 97)، بهتر است به گونهای عمل کند که خود و دیگری از نعمت برخوردار شوند؛ بنابراین، از زیادی مال خویش یا همان «العفو» که زیادتی هر چیزی است، انفاق کند.(نور، آیه 22؛ بقره، آیه 219)
بیگمان کسی که از زیادی مال خویش انفاق نمیکند، روزی میرسد که حسرت میخورد تا دمی بازگردد و انفاق کند و صدقه دهد(منافقون، آیات 10 و 11) بنابراین، زیرک و زرنگ کسی است که خود خورد و به دیگری از زیادت مال خویش بدهد؛ چنانکه امیرمؤمنان على(ع)می فرماید: طُوبى لِمَن أنفَقَ الفَضلَ مِن مالِهِ و أمسَكَ الفَضلَ مِن كلامِهِ؛ خوشا كسى كه زيادى مال خويش را انفاق كند و جلو زيادهگويى خود را بگيرد.(میزان الحکمه، ج 12؛ ذیل واژه انفاق)
انفاقاتی که از سوی مؤمنان حقیقی در راه رضای خدا انجام میشود، بیانگر صداقت آنان در دین و ایمان است. اینگونه است که چنین انفاقات صادقانه رشدی مضاعف دارد که بیان شد؛ امیرمؤمنان على(ع) میفرماید: الصَّدَقَةُ تُنْمى عِندَ اللّه ِ؛ صدقه، نزد خداوند بارور مىشود.(میزان الحکمه، ج 12؛ ذیل واژه انفاق)
اهمیت و آثار انفاق در راه خدا
اعمال صالح یا غیرصالح انسانها که در قیامت محاسبه میشود دوگونه است؛ اعمالی که پیش از خود فرستادهاند و اعمالی که به عنوان باقیات باقی گذاشته و پس از آنها نیز برایشان به عنوان تبعات فرستاده میشود که در قرآن به «قدمت و اخرت» تعبیر شده است.(انفطار، آیه 5)
حقیقت دنیا چیزی جز مزرعه نیست که زمان درو محصول کشت شده، آخرت است. از همین رو، هر کسی باید برای آخرتش از دنیا بهره گیرد. چنانکه پيامبر خدا به اصحاب خود فرمود: أيُّكُم مالُ وارِثهِ أحَبُّ إلَيهِ مِن مالِهِ؟ قالوا: يا رسولَ اللّه ِ، ما مِنّا أحدٌ إلاّ مالُهُ أحَبُّ إلَيهِ مِن مالِ وارِثِهِ قالَ: فإنَّ مالَهُ ما قَدَّمَ، و مالَ وارِثِهِ ما أخَّرَ؛ كدام يك از شما مال وارثش را بيشتر از مال خود دوست دارد؟ اصحاب عرض كردند: اى رسول خدا! هيچ يك از ما نيست مگر اينكه مال خودش را بيشتر از مال و دارايى وارثش دوست دارد. حضرت(ص) فرمود: مالِ هر كس همان است كه [براى آخرت] پيش مى فرستد و مال وارثش آن است كه پس از خود بر جاى مىگذارد.(میزان الحکمه، ج 12؛ ذیل واژه انفاق)
امام على(ع) میفرماید: إنّما لَكَ مِن مالِكَ ما قَدَّمتَهُ لاِخِرَتِكَ، و ما أخَّرتَهُ فلِلوارِثِ؛ در حقيقت از دارايى تو همان متعلّق به توست كه براى آخرتت پيش فرستى و آنچه پس از خود بگذارى از آنِ وارث است.(همان)
اصولاً کسی که نسبت به معامله با خدا ایمان داشته باشد، هیچ تردیدی در صدقه و انفاق نخواهد داشت و با خدا معامله میکند و انفاق مینماید؛ چنانکه امام على(ع) میفرماید: مَن أيقَنَ بالخَلَفِ جادَ بالعَطيَّةِ؛ هركه به عوض دادن خدا يقين داشته باشد، بخشندگی میكند.(میزان الحکمه، ج 12؛ ذیل واژه انفاق) ایشان در جایی دیگر فرمود: رُبَّ سَلَفٍ عادَ خَلَفا؛ بسى پيش فرستاده شدهاى كه عوضش باز آيد.(میزان الحکمه، ج 12؛ ذیل واژه انفاق)
براساس آموزههای قرآنی، فقیر نیز باید با خدا معامله کند؛ زیرا اگر یک دانه هفتصد دانه با انفاق افزایش مییابد، فقیر میتواند اینگونه با همان اندک مال خویش خود را به دارایی برساند و از فقر رهایی یابد.
پيامبر خدا(ص) فرموده است: ثَلاثَةٌ مِن حَقائقِ الإيمانِ: الإنفاقُ مِن الإقتارِ، و إنصافُكَ النّاسَ مِن نَفسِكَ، و بَذلُ العِلمِ لِلمُتَعلِّمِ؛ سه چيز از حقيقتهاى ايمان است: انفاق كردن در حال تنگدستى، انصاف به خرج دادن با مردم و دانش بخشى به طالب دانش(میزان الحکمه، ج 12؛ ذیل واژه انفاق)
انفاق از دوستداشتنیها
براساس آموزههای وحیانی چیزی مورد قبول است که محبوب و مقبول انسان باشد؛ بنابراین، جنس نامرغوب و غیرمقبول در انفاق در راه خدا بیهوده است؛ چنانکه امام صادق(ع) میفرماید: كانَ أهلُ المَدينَةِ يأتُونَ بصَدَقَةِ الفِطرِ إلى مَسجِدِ رسولِ اللّه ِ و فيهِ عِذقٌ. يُسمَّى الجَعرودَ. و عِذقٌ يُسمّى معافارةَ، كانا عَظيمٌ نَواهُما، رقيقٌ لِحاهُما، في طَعمِها مَرارةٌ، فقالَ رسولُ اللّهِ(ص) للخارِصِ: لا تَخرُصْ علَيهِم هذينِ اللّونَينِ لَعلَّهُم يَستَحيونَ لا يأتُونَ بهِما، فأنزَلَ اللّه ُ «يا أيُّها الّذِينَ آمَنُوا أنْفِقُوا مِنْ طَيِّباتِ ما كَـسَبْتُمْـ إلى قولِهِـ تُنْفِقُونَ»؛ مردم مدينه زكات فطر را به مسجد رسول خدا مىآوردند. در ميان آنها خوشههاى خرمايى به نام جعرود (خرماى خشك ريز) و خوشههايى به نام معافاره نيز وجود داشت. اين دو نوع خرما هستهدرشت و كمگوشت و اندكى تلخمزه بودند. رسول خدا(صلى الله عليه و آله) به حزّار فرمود: اين دو نوع خرما را براى آنان ارزيابى مكن تا بلكه خجالت بكشند و از اينها نياورند. پس، خداوند اين آيه را نازل فرمود: «اى كسانى كه ايمان آورده ايد! از چيزهاى پاكيزه اى كه به دست آوردهايد انفاق كنيد...».(تفسير عيّاشيّ: ج 1،ص 150)
اصولاً رویه معصومان(ع) اینگونه بود که از دوستداشتنیهای خود میدادند؛ چنانکه در روایت است: و قَد قيلَ لِلإِمامِ الصّادقِ(ع)، و كانَ يَتَصَدَّقُ بالسُّكَّرِ، أ تَتَصَدَّقُ بالسُّكّرِ؟! ـ: نَعَم، إنّهُ لَيس شَيءٌ أحَبَّ إلَيَّ مِنهُ، فأنا اُحِبُّ أن أتَصَدَّقَ بأحَبِّ الأشياءِ إلَيَّ؛ امام صادق(ع) شكَر صدقه مى داد. به ايشان عرض شد: آيا شكَر صدقه مىدهيد؟ فرمود: آرى، شكر را از هر چيز ديگرى بيشتر دوست دارم و از اين رو خوش دارم آنچه را بيشتر دوست دارم صدقه دهم.(میزان الحکمه، ج 12؛ ذیل واژه انفاق)
همچنین در روایت است: كانَ أبو الحسنِ الرِّضا إذا أكَلَ اُتِيَ بِصَحفَةٍ فتُوضَعُ بقُربِ مائدتِهِ، فيَعمِدُ إلى أطيَبِ الطَّعامِ مِمّا يُؤتى بهِ فيَأخُذُ مِن كلِّ شيءٍ شيئا فيَضَعُ في تِلكَ الصَّحفَةِ ثُمّ يأمُرُ بها المَساكينَ، ثُمّ يَتلو هذهِ الآيةَ «فَلا اقْتَحَمَ العَقَبَةَ». ثُمّ قالَ: عَلِمَ اللّه ُ عَزَّ و جلَّ أنّهُ لَيسَ كُلُّ إنسانٍ يَقدِرُ على عِتقِ رَقَبَةٍ فجَعَلَ لَهُمُ السَّبيلَ إلَى الجَنّةِ؛ امام ابو الحسن الرضا(ع) هرگاه غذا مىخورد، قدحى برايش مىآوردند و كنار سفرهاش مىگذاشتند و حضرت از بهترين غذاهايى كه برايش مىآوردند مقدارى برمىداشت و در آن قدح مىگذاشت و سپس دستور مىداد آن را به مستمندان بدهند و آنگاه اين آيه را تلاوت مىكرد: «نخواست به گردنه پانهد». سپس فرمود: خداوند عزّ و جلّ مى دانست كه هر انسانى توانايى آزاد كردن بنده (فكّ رقبه) را ندارد، از اينرو راه [هاى ديگرى مانند اطعام براى] رسيدن به بهشت براى آنان قرار داد.(میزان الحکمه، ج 12؛ ذیل واژه انفاق)
امام باقر(ع) در پاسخ به سؤال از آيه «و لا تيمّموا الخبيث منه تنفقون؛ و در پى ناپاك آن نرويد كه از آن انفاق كنيد»ـ فرمود: كانَ النّاسُ حينَ أسلَموا عِندَهُم مَكاسِبُ مِن الرِّبا و مِن أموالٍ خَبيثَةٍ، فكانَ الرّجُلُ يَتعَمَّدُها مِن بَينِ مالِهِ فتَصَدّقَ بها، فنهاهُمُ اللّه ُ عَن ذلكَ، و إنّ الصَّدَقَةَ لا تَصلُحُ إلاّ مِن كَسبٍ طَيِّبٍ؛ مردم زمانى كه اسلام آوردند درآمدهايى از ربا و اموال حرام در اختيار داشتند و افراد به سراغ اين درآمدها در بين دارايىهاى خود مىرفتند و آنها را صدقه مىدادند، اما خداوند آنان را از اين كار نهى فرمود؛ چراكه صدقه دادن جز از درآمد پاك و حلال درست نيست.(تفسير عيّاشيّ:ج1 ص149)