کد خبر: ۳۱۱۸۳۰
تاریخ انتشار : ۰۷ خرداد ۱۴۰۴ - ۲۱:۳۳

اخبار ویژه

 
 
چگونگی تعامل با عربستان و لا اُبالی‌های ناگهان نگران!
 
مافیای رسانه‌ای در هم تنیده، به خاطر یک اظهارنظر آقای قاسمیان، به جان وی افتاده‌اند و می‌گویند حتی اگر طرف سعودی ماجرا را رها کند، ما رها نمی‌کنیم.
حتی او را متهم به نفوذی بودن کردند و با ژست نگرانی برای منافع ملی و روابط خارجی، مدعی شدند اظهارنظر آقای قاسمیان در یک گروه محدود در فضای مجازی، موجب خدشه در روابط با عربستان می‌شود.
اما همین مویه‌کنندگان و ضجّه‌زنندگان(!) سال‌هاست به شکل سازمان یافته، بدترین ادبیات را نثار چین و روسیه و یا دوستان و متحدان منطقه‌ای ایران می‌کنند؛ هرگز هم یادشان نمی‌افتد که شاید این ادبیات سخیف و موهن (و غالباً آمیخته با دروغ و تحریف) موجب اخلال در روابط راهبردی با شرکای اقتصادی و سیاسی کشور می‌شود. بلکه بعضی از آنها مأمور نیابتی برای تخریب روابط هستند.
به تعبیر عامیانه، «قربان بِرَم خدا را- یک بام و دو هوا را»! ما کدام را باور کنیم؛ قسم حضرت عباس این جماعت را یا دُم خروس را؟!
اما در موضوع سخنان اظهار شده از سوی آقای قاسمیان و بازداشت وی در مدینه منوره باید توجه کرد که قضاوت در این‌باره، از جنس قضاوت‌های ساده و یکسره نیست که با یک کلمه «آری» یا «نه»، انجام شود. بلکه باید با حوصله و به تفکیک و تدقیق سخن گفت.
اولاً گفته می‌شود او این سخنان را نه برای انتشار عمومی بلکه برای دوستان خود در یک گروه مجازی فرستاده است. اگرچه این فضا، جایی نیست که محتوای ارسالی برای جمعی معدود، به همان جمع، محدود بماند.
ثانیاً محتوای سخنان مبنی بر اینکه در عربستان مراکز لهو، قمارخانه‌ها، فحشا و کنسرت‌های مبتذل ترویج می‌شود و اراده الحاد پشت آن است، محتوایی خلاف واقع یا دور از اطلاع مردم عادی نیست. آقای قاسمیان، این روش را روش بنی امیه دانسته و اینکه «فشارها و محدودیت‌ها بر زائران تا آنجاست که حتی اجازه فهم و تجربه‌ معارف حج را نمی‌دهند».
وضعیت عربستان، ترکیبی از تناقض‌هاست. این سرزمین، مهبط آدم ابوالبشر، میزبان ابراهیم خلیل الله برای تأسیس خانه کعبه، و مولد و مرکز رسالت حضرت خاتم الانبیا (ص) است و سالانه میلیون‌ها مسلمان به امر پروردگار باید برای انجام مناسک حج، عازم این سرزمین مقدس شوند. اما دولت عربستان، ظرف چند دهه اخیر در جایگاه خادم حرمین شریفین ظاهر نشده است. از یکسو به ترویج وهابیت منحرف پرداخته و به نیابت از دشمنان ملت‌های منطقه، سرمایه‌گذار تروریسم تکفیری بوده است؛ از سوی دیگر، به گسترش مظاهر الحاد غربی در سرزمین نزول وحی پرداخته و به سرکوب شیعیان بلکه مطالبه‌گران اجرای احکام اسلامی دست یازیده است.
طرف آمریکایی از عربستان به عنوان «گاو شیرده» یاد می‌کند و به غارت منابع آن می‌پردازد. افغانستان، پاکستان، عراق، سوریه، لبنان، فلسطین، یمن، بحرین، قطر و...، هرکدام زخم‌هایی خونین از نقش منفی دولت سعودی بر پیکر خود دارند. بی‌تردید اگر این نقش‌آفرینی منفی نبود، جنایت و نسل‌کشی اخیر در فلسطین امکان تداوم نداشت.
ثالثاً حکومت سعودی، نسبت به ملت ایران کم جفا نکرده است. از پشتیبانی همه‌جانبه صدام در جنگ تحمیلی تا پشتیبانی طیفی از گروهک‌های سلطنت‌طلب، تروریستی، تکفیری و تجزیه‌طلب، و دوبار بی‌حرمتی و شهادت صد‌ها نفر از حجاج. این رویکرد طبیعتاً انزجار برانگیز است، مخصوصاً اگر با نقشه‌های آمریکا و رژیم صهیونیستی پیوند بخورد.
سردار کاظمی، رئیس سازمان اطلاعات سپاه پاسداران، ۲۹ خرداد ۱۴۰۲ در گفت‌وگویی خبر داد: «سرویس‌های اطلاعاتی نزدیک به ۲۰کشور از جمله آمریکا، انگلیس، امارات، عربستان، فرانسه، آلمان، و... در اغتشاشات ۱۴۰۱ نقش‌آفرینی کردند».
کدام یک از گزاره‌های خبری که در بالا درباره عملکرد دولت عربستان گفته شد، قابل انکار و کتمان است؟ این عملکرد، چه از نگاه اسلامی و چه از نگاه انسانی، صد در صد محکوم و مردود است.
در عین حال حال، دولت سعودی، خصم اول ما نیست. عربستان، هم همسایه ماست، هم میزبان حرمین شریفین است، و هم فرصت‌هایی در آن نهفته است که عمدتاً، هرز می‌رود، یا خلاف مصلحت منطقه و امت اسلام صرف می‌شود. خصم اول، آمریکا و اسرائیل هستند. هم ترامپ و هم نتانیاهو، ترجیح می‌دهند به جای درگیری مستقیم و هزینه‌دار با ایران، طرف سعودی را با ایران درگیر بکنند، بلکه کشورهای منطقه را به جان هم بیندازند.
 بر مبنای آنچه گفته شد، هم اعتراض دقیق و حساب شده به عملکردهای نادرست دولت سعودی، کار درست و لازمی است؛ و هم تلاش برای کاهش تنش‌ها و دعوت به رعایت حسن همجواری، به شرط مراعات طرف مقابل.
قطعاً میزبانی ترامپ در ریاض و اراجیفی که او علیه ایران گفت، خلاف آداب حسن همجواری با ایران است. اگر کسی درباره اظهارات یک روحانی ایرانی در مدینه ترش می‌کند، به طریق اولی باید صد برابر غلیظ‌تر، از آن میزبانی ضد ایرانی شاکی شود. نمی‌شود معدود محافلی، گاو شیرده شدن عربستان را نشانه نبوغ بن سلمان و مایه جلب احترام جهانی بنامند(!) یا بگویند درباره تعرض رئیس‌جمهور آمریکا به نام خلیج‌ فارس و توهین به ایران غیرتی نشوید(!) اما ناگهان درباره اظهارات یک فرد روحانی (عدم رعایت حرمت سرزمین وحی از سوی دولت سعودی)، غیرتی شوند.
در حالی که ده‌ها رسانه سعودی یا وابسته به این رژیم، روزانه علیه ایران لجن‌پراکنی و دروغ‌پراکنی می‌کنند، نمی‌توان به اظهار‌نظر یک عالم دینی که مسئولیت سیاسی رسمی هم ندارد، خرده گرفت. 
از منظری دیگر، درباره اینکه زمان و مکان سخنان وی درست، و بیان عمومی (یا انتشار آن از سوی دیگران) به مصلحت بوده یا نه، می‌توان گفت‌و‌گو یا نقد کرد؛ اما اینکه جماعت اباحی غربگرا، ناگهان غیرتی و تکفیری شوند و اتهاماتی به او نسبت دهند که خود سزاوار آن هستند، بیشتر به طنزی مبتذل می‌ماند تا بحثی حکیمانه و قابل اعتنا.
اما فارغ از اظهار‌نظر‌های مختلف افراد، سیاست جمهوری اسلامی ایران در قبال دولت عربستان و هر دولت دیگری، متناسب با رویکرد همان دولت است: تحبیب در برابر تحبیب، و تهدید در برابر تهدید. ضمن اینکه در اولویت‌بندی دشمنان و جدا کردن حساب همسایه از بیگانگان هم دقت لازم را دارد.
در دوره اخیر، هنگامی که عربستان از جنایت و اشغالگری در یمن نتیجه نگرفت و از طریق واسطه‌هایی مثل چین خواستار کاهش تنش با ایران شد، جمهوری اسلامی ایران هم استقبال کرد. رهبر انقلاب ۸ خرداد ۱۴۰۲ در این‌باره در دیدار سلطان عمان تأکید کردند: «موضوعاتی مانند آغاز روابط مجدد ایران و عربستان، نتیجه سیاست خوب دولت جناب آقای رئیسی برای گسترش و تقویت روابط با همسایگان و کشورهای منطقه است».
رهبر انقلاب همچنین 11 مهرماه ۱۴۰۲ در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشور‌های اسلامی و میهمانان کنفرانس وحدت خاطر‌نشان کردند: «اگر کشورهایی مثل ایران و عراق و عربستان و مصر با هم متحد باشند دولت آمریکا نمی‌تواند در منطقه زورگویی کند. در امور داخلی اینها، در سیاست خارجی اینها دخالت کنند».
دو ماه قبل، هنگامی که دولت عربستان درخواست عزیمت فرستاده ارشد خود به تهران را مطرح کرد، رهبر انقلاب، وزیر دفاع عربستان را در تاریخ ۲۸ فروردین ۱۴۰۴ به حضور پذیرفتند. در این دیدار، خالد بن سلمان، پیام شاه عربستان را تقدیم کرد و گفت: «من با دستور کارِ گسترش روابط و همکاری در تمام زمینه‌ها به تهران آمده‌ام و امیدواریم روابط قوی‌تر از گذشته، فراهم شود».رهبر انقلاب در این دیدار، متناسب با پیام طرف سعودی فرمودند: «سال‌ها پیش همین جا که شما نشسته‌اید عمویتان ملک عبدالله نشسته بود؛ من به او گفتم ارتباط صمیمی با عربستان را به سود خود می‌دانیم. اگر شما هم آن را به سود خودتان می‌دانید، ارتباطات می‌تواند مستحکم شود. اینکه برادران در منطقه با هم همکاری داشته باشند و به یکدیگر کمک کنند، بسیار بهتر از تکیه به دیگران است. اعتقاد ما این است که ارتباط میان جمهوری اسلامی ایران و عربستان، برای هردو کشور مفید خواهد بود و دو کشور می‌توانند تکمیل‌کننده یکدیگر باشند. گسترش روابط میان جمهوری اسلامی ایران و عربستان، دشمنانی دارد. باید بر این انگیزه‌های خصمانه فائق آمد و ما در این خصوص آماده هستیم. شما به درستی اشاره کردید به اینکه رژیم صهیونیستی از اختلاف بین کشورهای منطقه سود می‌برد. ما باید بر این انگیزه‌های خصمانه فائق بیاییم. جمهوری اسلامی ایران، در عرصه‌های مختلف، پیشرفت‌های بسیاری داشته و اکنون آماده است در این عرصه‌ها به عربستان سعودی کمک کند».
متأسفانه میزبانی دونالد ترامپ و رویکرد ایرانی نفرت‌انگیزی که او در ریاض ابراز کرد و پاسخی از سوی همسایه جنوبی ما نگرفت، نقض پیام دوستی از سوی طرف سعودی بود و باید اصلاح و جبران شود.
 
 
حالا که پالرمو تصویب شده حامیان باید بهبود روابط بانکی را ثابت کنند
 
اظهارات حامیان الحاق ایران به کنوانسیون‌های پالرمو و CFT، غیر‌کارشناسی و توأم با بی‌دقتی است.
در این‌باره، مسعود براتی کارشناس حوزه تحریم‌ها و FATF در روزنامه عصر ایرانیان نوشت: مجمع تشخیص مصلحت نظام در سومین دور بررسی، لایحه عضویت در معاهده پالرمو (معاهده مبارزه با جرائم سازمان‌یافته فراملی)، عضویت ایران را به مصلحت نظام تشخیص داد. اکنون نیز مجمع، بررسی لایحه پیوستن به معاهده مقابله با تأمین مالی تروریسم CFT را در دستور‌کار دارد. این لوایح در پاییز سال ۱۳۹۶ در دولت دوم روحانی به مجلس ارسال شد و پس از طی فرآیندی پرچالش و حل نشدن ایرادات هیئت عالی نظارت بر سیاست‌های کلی نظام و شورای نگهبان، در سال ۱۳۹۷ به مجمع تشخیص مصلحت ارجاع شد. مجمع تشخیص از آن زمان درگیر این لایحه بود و در دو مرتبه قبل نتوانست مصلحت را تأیید کند و در نهایت در دور سوم، تصویب کرد و امروز هم به بررسی لایحه عضویت در CFT می‌پردازد. موافقان تصویب، حرف‌های زیادی درباره اهمیت تصویب بیان کردند. بیشتر حرف‌ها غیردقیق و غیرکارشناسی 
بود.
یکی از حرف‌های پرتکرار موافقان تصویب معاهده پالرمو، حل شدن مشکلات روابط بانکی با خارج از کشور بود. خصوصاً در این زمینه اتاق بازرگانی بسیار فعال بود. مصاحبه‌های فراوان و گزارش‌های متعددی در این زمینه تولید و منتشر شد. سایر افراد و نهادها هم در این زمینه فعال بودند. حرف مشترک آنها این بود که با تصویب معاهده، مشکلات پیش روی روابط بانکی و مشکلاتی که برای ایرانیان مقیم خارج وجود دارد، رفع خواهد شد. 
در این‌باره اظهار‌نظر وزیر وقت اقتصاد آقای همتی کافی است: «عادی‌سازی پرونده ایران در FATF یعنی: رفع محدودیت پولی و مالی ۲۰۰ کشورعلیه کلیه اشخاص حقیقی و حقوقی ایرانی». ما به عنوان منتقدان بارها بیان کردیم که مشکلات روابط بانکی به محدودیت‌های FATF ارتباطی ندارد. بلکه به دلیل اعمال تحریم‌های ثانویه آمریکا است. از سال ۱۳۸۸ که ایران در فهرست سیاه FATF قرار گرفت تا سال ۱۳۹۱ که تحریم‌های ثانویه بانکی آمریکا شدت یافت، مشکلی در زمینه روابط بانکی ایران گزارش نشده و همچنین بعد از تعلیق ایران از فهرست سیاه FATF در خرداد ۱۳۹۵ تا اسفند ۱۳۹۸ که حالت تعلیق ادامه داشت، اثر ملموسی بر روابط بانکی ایران نداشت و متغیر مؤثر خروج آمریکا از برجام در اردیبهشت ۱۳۹۷ بود. 
حال که این معاهده تصویب شده، موافقان باید در مقام پاسخگویی درباره اثرات تصویب بر بهبود روابط بانکی باشند. آنها به مردم چنین وعده‌هایی دادند و لذا ضروری است مردم را در جریان بهبود روابط بانکی قرار دهند. حل مشکلات بانکی ایرانیان مقیم خارج اشاره شد که یکی از ادله‌های موافقان و مدافعان FATF حل مشکلات بانکی ایرانیان مقیم خارج است. حتی شنیده شده در جلسات مجمع هم روی این موضوع تکیه زیاد شده است. شواهد و اسناد نشان می‌دهد که محدودیت‌های FATF روی شهروندان کشورهای پرخطر اعمال نمی‌شود. حتی در ابلاغیه‌‌های کشورها در این زمینه تصریح شده است. در مقابل در دستورالعمل ‌های خزانه‌داری آمریکا روی شهروندان ایران هشدار داده شده است. اما مدافعان FATF محدودیت‌های بانکی برای ایرانیان مقیم خارج را به FATF ربط می‌دادند. لذا بعد از تصویب معاهده پالرمو باید پاسخگوی وضعیت محدودیت‌های بانکی ایرانیان مقیم خارج باشند.
یکی از حرف‌های تقریباً خنده‌دار که البته نهادی رسمی پیگیر‌کننده پرونده FATF در کشور آن را تأیید و به صورت رسمی منتشر کرد، این گزاره بود که با تصویب پالرمو و حل مشکل FATF سالانه ۲۰ میلیارد دلار به نفع کشور خواهد شد. این حرف بر این اساس مطرح شده بود که مشکلات روابط بانکی حل می‌شود و دیگر نیازی به شبکه تراستی نیست و لذا ۲۰ میلیارد دلار ضرر نخواهد بود. این حرف شبیه همان حرف‌های زمان تصویب برجام است. 
آن زمان هم می‌گفتند روزی ۱۰۰ میلیون دلار ضرر ایران است. بعد از تصویب و اجرای برجام کسی متوجه نشد که روزی ۱۰۰ میلیون دلار و سالی ۳۶ میلیارد دلار کجا رفت و چرا خبری از آن نشد. اما به هرحال این هم از وعده‌هایی بود که به مردم دادند و الان باید پاسخگو باشند.
یکی دیگر از حرف‌های بدون مبنا و سند این بود که کشورهای دوست مانند روسیه و چین به ما گفته‌اند اگر مشکل FATF حل نشود، با ایران نمی‌توانند همکاری کنند. این حرف با گذشت ۶ سال از بازگشت ایران به فهرست سیاه FATF و همکاری‌های قابل‌توجه با چین و روسیه خنده‌دار است. یکی دیگر از حرف‌ها این بود که با تصویب پالرمو و CFT، از فهرست سیاه FATF خارج خواهیم شد. این هم از حرف‌هایی است که حتی چند روز هم دوام نداشت. رئیس مرکز دولتی حامی الحاق، دو سه روز پس از تصویب پالرمو در واکنش به یک رسانه گفت که تصویب معاهدات لازم است اما کافی نیست! این همان حرفی است که منتقدان می‌زدند. تصویب این دو معاهده حتی اگر مورد قبول FATF قرار گیرد، تنها دو مورد از ۲۶ مورد باقی‌مانده برنامه اقدام است. ایران تاکنون تنها ۱۵ مورد قبولی گرفته و معلوم نیست وضعیت آن ۲۴ مورد چیست؟ FATF در‌باره آنها نمره تأیید نداده است.