اخبار ویژه
از شیدایی مذاکره تا بدبینی و اذعان به دغلبازی ترامپ
روزنامه ترویجکننده خوش خیالی درباره مذاکره با ترامپ، اکنون میگوید: پس از خوشبینیهای اولیه، بدبینی در بین ناظران سیاسی حکمفرما شده و ناظران بیطرف، قرینهای برای خوشبینی و یا پیشرفت مذاکرات به دست نمیآورند، هممیهن همچنین تصریح کرد که رویکرد و رفتار ترامپ، گمراهکننده است.
این روزنامه در سرمقاله خود نوشت: «روشن است که موضع غنیسازی اورانیوم به صورت جدیترین مشکل و مانع در مذاکرات بین ایران و آمریکا درآمده است و عمانیها تلاش میکنند تا با طرح ایدهها و پیشنهادهایی راهی برای عبور از این مانع پیدا کنند. اما چه ایده و پیشنهادی برای پل زدن بین مواضع متضاد دو طرف بر سر این موضوع قابل تصور است؟
پس از پنجمین دور مذاکرات ایران و آمریکا در رم، وزیرخارجۀ عمان مذاکرات دو طرف را «همراه با مقداری پیشرفت» و «بدون نتیجهگیری نهائی» قلمداد کرد و «روشن شدن مسائل باقیمانده» را به روزهای آینده واگذارد.
از فحوای سخنان مقامهای ایرانی و عمانی آشکار است که مذاکرات ایران و آمریکا با موانعی جدی روبهرو شده است... در حقیقت، پس از خوشبینیهای اولیه دربارۀ روند مذاکرات ایران و آمریکا، نوعی بدبینی در بین ناظران سیاسی در اینباره حکمفرما شده است. روند بدبینی از زمانی آغاز شد که استیو ویتکاف مذاکرهکنندۀ آمریکایی پذیرش «هر سطح از غنیسازی اورانیوم در خاک ایران» را «خط قرمز بسیار بسیار روشن» دولت ترامپ در مواجهه با ایران دانست و تأکید کرد که کشورش حتی با «غنیسازی یکدرصدی» در ایران کنار نخواهد آمد. واکنش به سخنان ویتکاف، شدید و قاطع بود. مقامهای جمهوری اسلامی غنیسازی اورانیوم را «حق مذاکرهناپذیر» ایران دانستند و با لحنی قاطع بر استمرار غنیسازی تأکید کردند.
بدین ترتیب، روشن است که موضع غنیسازی به صورت جدیترین مشکل و مانع در مذاکرات بین ایران و آمریکا درآمده است. با این حساب، مقامهای عمانی مسئولیت بسیار دشواری به جان خریدهاند و ایدهای که همزمان ایران و آمریکا و سایر کشورهای دخیل در این ماجرا را راضی کند، دور از ذهن به نظر میرسد.
با این همه، آنچه داستان را قدری عجیب و گیجکننده میکند، اعلام نظرهای دونالد ترامپ پس از برگزاری هر دور از مذاکرات است. ترامپ معمولاً پس از هر دور مذاکره، آن را همراه با پیشرفت و «بسیار خوب» توصیف کرده است!
درحالیکه یک ناظر بیطرف از مواضع رسمی دو طرفِ مذاکره، قرینهای برای خوشبینی و یا پیشرفت مذاکرات به دست نمیآورد، سخن ترامپ چه معنایی دارد؟ ظاهراً تیم ترامپ به تأسی از آموزههای فلسفی لئو اشتراوس و ملهم از افلاطون «سیاست» را به صورتی گمراهکننده دنبال میکنند!».
گفتنی است روزنامه هممیهن یک روز قبل هم رفتار ترامپ در مذاکرات را سرکارگذاری توصیف کرده بود و این در حالی است که همین روزنامه، چند ماه قبل با تیتر یکهای تمام صفحهای در صفحه اول (مانند: کانال ایلان(ماسک)، پیام رسید، پزشکیان پیام مذاکره میدهد؟) برای مذاکره با ترامپ ابراز ذوقزدگی میکرد.
هممیهن حتی در زمان سفر ترامپ به خلیجفارس و زمزمه تغییر نام خلیجفارس هم ادعا کرده بود نباید با این موضوع به شکل ناموسی و از سر انزجار برخورد کرد بلکه این اقتضای منافع آمریکاست که با نام خلیجفارس بازی کند و باید مثل عربستان کاری کرد که ایران هم برای آمریکا جذاب شود! هممیهن حتی نوشته بود: «ترامپ، یکبار زلنسکی را از کاخسفید بیرون انداخت، اما زلنسکی به خاطر منافع ملی بر خشم خود غلبه کرد و توانست ورق را به نفع خود برگرداند. او قرارداد مواد معدنی را با آمریکا امضا کرد تا کمکها در جنگ مقابل روسیه قطع نشود. در سیاستخارجی، زلنسکی الگوی بهتری است تا شوونیستهای احساسی آرمانگرا».
هیئترئیسه مجلس هم تعیین شد اما وزیر اقتصاد باز هم معرفی نشد!
انتخابات هیئترئیسه مجلس هم برگزار شد اما وزیر اقتصاد پیشنهادی دولت، باز هم به مجلس معرفی نشد.
دو هفته پیش معاون پارلمانی رئیسجمهور اعلام کرد که وزیر اقتصاد پیشنهادی هفته آینده معرفی میشود، اما هفته بعد، الیاس حضرتی رئیس شورای اطلاعرسانی دولت گفت معرفی وزیر اقتصاد تا بعد از انتخابات هیئترئیسه مجلس در ۷ خرداد به تأخیر افتاده است!
با این حال دیروز انتخابات هیئترئیسه مجلس هم برگزار شد اما باز هم خبری از معرفی وزیر اقتصاد پیشنهادی دولت نشد و حال آنکه نزدیک به سه ماه است دولت، وزیر اقتصاد ندارد. وزیر اقتصاد، سکاندار کابینه اقتصادی است و نقش هماهنگکننده و سیاستگذار را دارد.
تأخیر انداختن این معرفی، در حالی است که نفر مدنظر دولت نزدیک به یک ماه است معلوم شده اما با این وجود، علت تعلل و معطلی و فرصتسوزی دولت در اینباره معلوم نیست.
سه ماه تأخیر انداختن ماجرا به این معناست که دولت بهخاطر سه ماه فقدان سکاندار اقتصادی کابینه، هیچ دغدغهای ندارد! و این در حالی است که کجکارکردی این وزارت در دولت وزیر معزول و سپس بیسکاندار ماندن آن، موجب تشدید برخی مشکلات اقتصادی مانند تورم و رکود شده است.
بیعملی در این زمینه حتی صدای حامیان دولت را هم درآورده است، چنانکه روزنامه هممیهن نوشت: «دولت فارغ از حوزه سیاست خارجی و چند وزارتخانه معدود، اگر نگوییم نمره قابلقبولی نمیگیرد، حداقل اقدام ملموس و محسوسی انجام نداده است... از عمر دولت، حدود ده ماهی میگذرد. در داخل مرزها موضوع حساسیتبرانگیز و مورد سؤال، عملکرد روزمره دولتمردان است. از مدیریت مبحث ناترازی تا قیمت اقلام و کالاهای معیشتی و عمل به وعدههای اندک اما مهم دولت. اگر مذاکرات آغاز نشده بود، معلوم نیست در این برهه زمانی با چه وضعیتی روبهرو بودیم و شماری از دولتمردان چه کارنامهای برای عرضه و ارائه داشتند. شاهد آن هستیم که اقتصاد، چند ماه اخیر را بدون متولی اصلی خود سپری کرده است. روند گزینش وزیر تازه بسیار کُند و بیتوجه به شرایط خاص موجود اقتصاد پیش رفته است».
از سوی دیگر روزنامه اعتماد وابسته به الیاس حضرتی اذعان کرده است: «افزايش سرسامآور قيمت كالاهاي اساسي بهويژه پروتئينهاي حيواني مانند گوشت قرمز و لبنيات، موجب تغييرات اساسي در الگوي مصرف غذايي شده است. افزايش قيمتها به دليل سياستهاي ارزي است... صادرات برخي محصولات نيز در افزايش قيمتها بيتأثير نبوده و همه اين عوامل دست به دست هم دادند تا قيمت حبوبات به عنوان يكي از اقلام جايگزين گوشت و پروتئين افزايش پيدا كند. دولت در اين شرايط نهتنها كنترل موثري بر بازار ندارد، بلكه برخي كالاهاي در اختيار خودش را هم گرانتر عرضه ميكند و بهنظر ميرسد كه سياستهاي اقتصادي دولت نيز به افزايش قيمتها دامن زده است».
یادآور میشود معاون ارتباطات دفتر رئیسجمهور ماه گذشته گفته بود: گزینه نهائی برای وزارت اقتصاد از سوی دولت قطعی شده و بهزودی به مجلس معرفی میشود. البته گزینه اول آقای دکتر پزشکیان، حتماً آقای طیبنیا بود، اما تنها مانعی که وجود دارد عدم پذیرش ایشان است. هنوز هم گزینه اول آقای پزشکیان، آقای طیبنیا است، اما ایشان این مسئولیت را فعلاً نپذیرفتهاند.
طیبنیا پیش از این هم از پذیرفتن وزارت طفره رفته و صرفاً به عنوان مشاور ارشد بسنده کرده بود. با این وجود او پس از مدت کوتاهی از حضور در جلسات دولت منصرف شد. اکنون بیش از یک ماه است که نام مدنیزاده به عنوان نامزد پیشنهادی زمزمه میشود.
اعتماد: ترامپ با نتانیاهو هماهنگ و غیرقابل اعتماد است
روزنامه اعتماد پس از ترویج طولانیمدت خوشبینی به مذاکره با آمریکا (ترامپ) و القای اختلاف میان آمریکا و اسرائیل، اذعان کرد آمریکا و اسرائیل نقشه پلیس خوب/ پلیس بد را پیش میبرند و ترامپ غیر قابل اعتماد است و ایران هم حق دارد به او اعتماد نکند.
این روزنامه در یادداشتی نوشت: مذاكرات در حالي جريان داشت كه آنچه در ظاهر به نظر ميآمد تلاش ايران و آمریکا حول جهتدهي مثبت به مذاكرات و تمركز بر مواضع همگرا بوده تا نكات افتراقآميز. در وهله اول مشخص است تمايل دو طرف به دوري از هرگونه برخورد نظامي شكل گرفته و در وهله دوم تامين حداقل نظراتشان تا حدي كه طرف مقابل را رنجيده نكند، اما طي يك هفته اخير آمریکا با تغيير مواضع خود از آن روي ديگر سكه نيز رونمايي كرد.
در حالي كه بازگشت ترامپ به كاخسفيد هيچكس مثل اسرائيل را خوشحال نكرده بود و بيم آن ميرفت كه با مشاركتي دوطرفه وارد حملات رفت و برگشتي با جبهه مقاومت شده و دوراني تيره و تار را رقم بزنند، ترامپ زبان ديپلماسي را برگزيد، او طرحهاي جنگطلبانه اسرائيل را كنار گذاشت و استفاده از آن را به شكست مذاكرات منوط كرد. استراتژي كه واكنش تندي از سوي اسرائيليها نداشت كه همين موضوع همگان را به اين فكر انداخت كه آيا در پشت صحنه اين مذاكرات آمریکاييها برنامهاي ديگر دارند؟
هيچكس نميتواند منكر حمايتهاي آمریکا از اسرائيل شود. شريك مهم منطقهاي آمریکا هيچوقت بدون كمكهاي آنها توان رويارويي با جبهه مقاومت را نداشته است. آمریکا تمام جنايات اسرائيل در غزه را زير صداي «حق دفاع»! اسرائيل خفه كرده است. حال چطور ميشود باور داشت كه به ناگهان اسرائيل براي حصول موفقيت در مذاكرات ايراني- آمریکايي كنار گذاشته شده باشد؟ بدون شك ترامپ از اهرم اسرائيل بموقع براي فشار غيرمستقيم به كشورمان استفاده خواهد كرد كمااينكه او چند روز پيش در قبال صحبتهاي خصمانه نتانياهو كاملاً سكوت كرد.
تا قبل از دور سوم مذاكرات نه از آژانس انرژي هستهاي خبري بود و نه از اروپائيان، اما به ناگهان رافائل گروسي با فاصلههاي كوتاه شروع به هشدار درخصوص فعاليتهاي هستهاي ايران كرد و ادعاهاي جديدي را براي پروپاگانداي دستگاه تبليغاتي غرب انجام داد و فرانسه نيز به ناگهان هشدار داد كه مكانسيم ماشه را به اتفاق متحدانش فعال خواهد كرد! پرواضح است كه فشار لابي اسرائيل در آژانس، اروپا و دولت جديد آمریکا جواب داده است و به نظر نقشه پليس خوب/ پليس بد آمریکائيان تندرو براي ترسيم ويترين يك كشور صلحطلبِ مذاكرهدوست، با اجراي نيت شوم جنگاوري در پشت صحنه در حال ادامه راه خود است.
ايران خوب ميداند نميشود به دولت بدون ثبات حال حاضر آمریکا اعتماد كرد، وقتي رئيس اين دولت متكبرانه از برجام خارج شده و عاشق كودككشي چون نتانياهو است، پس در هر حال ايران نهتنها از حق غنيسازي اورانيوم كوتاه نخواهد آمد، بلكه با حفظ توان موشكي خود، در مسير ارتقاي آن نيز گام خواهد برداشت. از سوي ديگر وقتي انپيتي غنيسازي صلحآميز هستهاي را زير 4درصد مجاز شمرده چرا ايران بايد از حق مسلم خود رويگردان باشد؟ و اگر قرار است ايران غنيسازي قانوني را در داخل انجام ندهد چه دليلي براي حضور در انپيتي دارد؟
ترامپ دير يا زود پي خواهد برد كه براي حصول توافق، علاوه بر رعايت حقوق بينالملل بايد احترام به شأن و شخصيت تاريخ ايران را نيز مدنظر قرار بدهد، اينكه او براي خوشامد كشورهاي منطقه، خليج تا ابد فارس را دستمايه بخشي از صحبتهاي خود قرار بدهد، انتخابي اشتباه براي رويارويي با مردمي است كه در قرون متمادي در راه دفاع از وجب به وجب آب و خاك خود، خونها دادهاند. رعايت ادب و احترام به تاريخ و حقوق مسلم ايران تنها راه برگشت عقلاني او به منطق مذاكرات است وگرنه فرصت تاريخي تعامل با ايران را از دست خواهد داد.
هر توافقي (به شرط بازگشت آمریکا به اصول منطقي يك مذاكره) با يك چالش بزرگ روبهرو است، آيا سياستمداران متفرق آمریکايي تحت تاثير مخالفتهاي داخلي و سنگاندازيهاي بدخواهان يك توافق عقلاني در خارج از آمریکا، به تعهدات خود پايبند خواهند ماند؟
هیل: مردم ایران در برابر تهدیدهای آمریکا متحد هستند
نشریه آمریکایی هیل میگوید: ایران، برخلاف ادعای تندروها در آمریکا، کشوری در آستانه فروپاشی نیست، بلکه ملتی است که توانایی اتحاد علیه تهدیدات خارجی را دارد. برای اجتناب از اشتباهات گذشته، ایالات متحده باید درکی واقعبینانه از تابآوری ایران داشته باشد.
نشریه کنگره آمریکا در تحلیلی نوشت: در تاریخ ۲۶ آوریل، انفجاری ویرانگر شهر بندری پرجنبوجوش بندرعباس در ایران را لرزاند و جان ۵۷ نفر را گرفت. این انفجار در بزرگترین مرکز کانتینری ایران، رخ داد و امواج شوکآوری را به شهر فرستاد که شیشههای پنجرهها را شکست. در میان این فاجعه، واکنش مردم ایران درس مهمی برای سیاستگذاران آمریکایی به همراه داشته است. نباید ظرفیت ایران برای اتحاد در برابر بحرانها را دستکم گرفت.
با وجود مشکلات اقتصادی، ایرانیان پس از انفجار بندرعباس متحد شدند، در سراسر کشور، مردم برای اهدای خون به آسیبدیدگان صف کشیدند. پزشکان و روانشناسان در سراسر کشور برای کمک به مصدومان و افرادی که از این فاجعه آسیب روانی دیدند، داوطلب شدند و مکانیکهای خودرو برای تعمیر رایگان خودروهای آسیبدیده و دیگران برای ارسال شیشه جهت تعمیر پنجرههای شکسته خانهها اقدام کردند.
ایرانیان، فارغ از گلایههایشان، در مواجهه با رویدادهای خارجی یا فاجعهبار، اولویت را به انسجام ملی میدهند، پدیدهای که به اثر اتحاد حول پرچم معروف است و در آن شهروندان در زمانهای بحران پشت دولت خود متحد میشوند.
این واکنش، روایتی را که برخی گروههای مخالف ایرانی و تحلیلگران غربی ترویج میدهند، به چالش میکشد؛ روایتی که ادعا میکند نارضایتی عمومی از دولت، ایران را آسیبپذیر کرده و مردم ممکن است از مداخله خارجی استقبال کنند. اما حمایت گسترده پس از انفجار نشاندهنده چیزی متفاوت است. ایرانیان، فارغ از نارضایتیهایشان، در مواجهه با رویدادهای خارجی یا فاجعهبار، اولویت را به انسجام ملی میدهند
اتحاد نشان دادهشده در بندرعباس، یادآور واکنش عمومی در طول جنگ ایران و عراق است؛ پیشینهای تاریخی که هشداری جدی به کسانی میدهد که برای تهاجم به ایران تبلیغ میکنند. در سپتامبر ۱۹۸۰، صدام حسین، با این تصور که ایران پس از انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ تضعیف شده، حملهای را آغاز کرد و انتظار پیروزی سریع داشت. او معتقد بود که آشوب داخلی و شکافهای قومی، ایران را از دفاع منسجم بازمیدارد. این اشتباه محاسباتی صدام، تحت تأثیر گروههای مخالف ایرانی و برخی نیروهای دیگر بود که ادعا میکردند ایرانیان بیش از حد ناراضیاند تا از کشورشان دفاع کنند.
اما ایرانیان، از جمله شبهنظامیان و داوطلبان عادی، متحد شدند و تهاجم عراق را دفع کردند. تا سال ۱۹۸۲، ایران تقریباً تمام سرزمینهای ازدسترفته را بازپس گرفت. اشتباه صدام از دستکم گرفتن تابآوری مردم ایران و تمایل آنها به کنار گذاشتن اختلافات داخلی برای دفاع از میهن ناشی میشد. این یک استثنا نبود، بلکه ویژگی تکرارشونده واکنش ایران به تهدیدات خارجی است.
برخی گروههای مخالف ایرانی و تندروهای غربی همچنان روایتی مشابه با فرضیات اشتباه صدام ترویج میدهند. شواهد تاریخی و معاصر اما این دیدگاه را رد میکند؛ در طول جنگ ایران و عراق، اختلافات داخلی مانع دفاع متحدانه نشد. به همین ترتیب، انفجار بندرعباس به اقدامات همبستگی ملی منجر شده است. ایران امروز، کشوری منزوی نیست. این کشور ارتش و برنامه موشکی نسبتاً پیشرفتهای توسعه داده و از طریق شبکهای از متحدان در سراسر خاورمیانه نفوذ قابلتوجهی دارد.
سیاستگذاران غربی باید دیپلماسی را در اولویت قرار دهند و با ایران تعامل کنند. دادههای افکار عمومی نیز روایت تندروها را پیچیدهتر میکند. در حالی که برخی ایرانیان از سیاستهای دولت خود ابراز نارضایتی میکنند، آنها همچنین به حاکمیت ملی کشورشان اهمیت میدهند. نظرسنجیهای اخیر نشاندهنده حمایت از حضور نظامی منطقهای ایران است که حاکی از ترجیح برای قدرت ملی به جای دخالت خارجی است. این احساسات با همبستگی دیدهشده در بندرعباس همخوانی دارد، جایی که تمرکز بر بهبود جمعی و نه تفرقه بود.