گشت و گذار در دنیای کتاب و یک حسرت!
اگرچه نویسندگی پای دلم را به سیر و سفر میان کتابها میکشاند تا نفسی تازه کنم، اما پیام رهبری که فرمودند: «باید جوانان، پیران، مردان، زنان، شهریها، روستاییها و هر کسی که با کتاب میتواند ارتباط برقرار کند، باید کتاب را در جیبش داشته باشد»، دلیل کافی بود برای اینکه چهارده ساعت در قطار بنشینم و همراه دختر هفت سالهام از مشهد راهی تهران شوم تا ساعاتی را مهمان نمایشگاه کتاب باشم.
بازدید از غرفه کودک و نوجوان، سرآغاز این مهمانی بود که با خوانش آثار دوستان خوبم، لذت گشتن میان داستانهای کودکان را دوچندان کرد. در ادامه، به گشت و گذار در سالن ناشران عمومی پرداختم و حضور در جشن امضای کتاب دوستانم، بهترین دقایق را برای من رقم زد.
تنها چیزی که نهتنها برای من، بلکه برای همه دوستانم حسرت شد، این بود که سالنی برای گپ و گفتوگو درباره داستان، نقد، خوانش کتاب و دیدار جمعی نویسندگان برای تبادل تجربیات وجود نداشت. ما مجبور بودیم ایستاده، دور اساتید خوبمان حلقه بزنیم و با دقت به نکات در باب چگونه نوشتن گوش بسپاریم!
سمانه قائینی