کد خبر: ۳۱۱۱۱۲
تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۲۱:۲۶
مروری بر دیدگاه‌های دکتر پرویز داودی

تــورم و راه‌هـای کنترل آن در اقتصـاد ایـران 

 
 
 
تورم یکی از پدیده‌های بنیادین در اقتصاد کلان بوده و همواره به عنوان چالشی جدی در سیاست‌گذاری‌های اقتصادی، به‌ویژه در کشورهای در حال توسعه مانند ایران مطرح بوده است. 
تورم نه‌تنها بر ثبات اقتصادی تأثیر می‌گذارد بلکه بر رفتارهای مصرفی، سرمایه‌گذاری، توزیع درآمد و رفاه عمومی جامعه نیز بازتاب مستقیم دارد. در این میان، شناخت منشأ و عوامل مؤثر بر شکل‌گیری تورم، ضرورتی اجتناب‌ناپذیر در طراحی سیاست‌های کنترل آن محسوب می‌شود.
اقتصاددانان مختلف به تبیین تورم از منظرهای گوناگونی پرداخته‌اند. از دیدگاه بسیاری از اقتصاددانان، تورم یک پدیده پولی است که ریشه در افزایش نقدینگی دارد. معمولاً این دیدگاه در قالب رابطه مقداری پول MV= PQ 
مطرح شده است که در بلندمدت صادق فرض می‌شود اما در عمل، وضعیت اقتصاد ایران با وجود تحولات گسترده در حوزه نقدینگی، همواره به‌صورت مستقیم و خطی منجر به تورم نشده است.
مرحوم دکتر پرویز داودی؛ اقتصاددان برجسته و استاد پیشکسوت دانشگاه شهید بهشتی که سمت مدیریت گروه اقتصاد مؤسسۀ آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) را نیز در کارنامۀ علمی خود داشت در تحلیل علل تورم در اقتصاد ایران، بر نقش «نقدینگی فعال» به ‌عنوان محرک اصلی افزایش قیمت‌ها تأکید دارد. 
از منظر ایشان، صرف افزایش کمّی حجم نقدینگی در اقتصاد، به‌تنهائی تورم‌زا نیست مگر آن‌که این نقدینگی در چرخۀ اقتصاد جریان یابد. به بیان دیگر، نقدینگیِ «ساکن» یا غیرمولد (مانند سپرده‌های بلندمدت بانکی) تأثیر محدودی بر شاخص قیمت‌ها دارد اما نقدینگیِ در گردش (فعال) از طریق افزایش تقاضا، موجب تشدید فشار تورمی می‌شود. ایشان در تکمیل این نظریه، متغیر «سرعت گردش پول» را به ‌عنوان عاملی تعدیل‌کننده معرفی می‌کنند. بر این اساس، کاهش سرعت گردش پول مانند ترمزی در برابر تأثیر نقدینگی بر تورم عمل می‌کند.
 با این حال، دکتر داودی هشدار می‌دهد که در کوتاه‌مدت، عوامل غیرپولی نیز می‌توانند به‌مثابه «جرقه‌ای» عمل کرده و موجب فعال‌سازی نقدینگی ساکن و تشدید تورم شوند. از جملۀ این عوامل می‌توان به مارک‌آپ‌های انحصاری (افزایش حاشیۀ سود بنگاه‌های انحصارگر)، شوک‌های ارزی (نوسانات ناگهانی نرخ دلار) و تحریم‌های بین‌المللی اشاره کرد که با مختل‌سازی زنجیرۀ تأمین، ایجاد کمبود کالا و انتظارات تورمی، نقدینگی را به سمت بازارهای موازی (مانند ارز، سکه یا مسکن) سوق می‌دهند. به باور وی، ترکیب این عوامل با حجم بالای نقدینگی، می‌تواند به ایجاد تورمی افسارگسیخته و پایدار بینجامد.
در ادامۀ، متن مصاحبۀ تهیه‌شده با این استاد برجستۀ حوزۀ اقتصاد اسلامی در واپسین ماه‌های عمر ایشان، تقدیم خوانندگان محترم می‌ شود. این گفت‌وگو، با حضور جمعی از پژوهشگران و اساتید مرکز پژوهش کاربردی اقتصادی-اجتماعی قدر در تاریخ دوازدهم خرداد‌ماه ۱۴۰۲ در تهران انجام شده بود. این مصاحبه به ‌عنوان سندی علمی- تحقیقاتی، بازتابی از دغدغه‌ها و آرای ایشان در حوزۀ اقتصاد اسلامی است و با رعایت امانت‌داری کامل باز‌نویسی و تدوین شده است.
 همان‌طور که می‌دانید در ادبیات اقتصادی، رابطۀ مقداری پول (MV=PQ) به‌ عنوان چارچوبی کلیدی برای تحلیل علل تورم مطرح می‌شود. بر پایۀ این نظریه، افزایش نقدینگی (M) در شرایط ثبات سرعت گردش پول (V)، می‌تواند به رشد سطح عمومی قیمت‌ها (P) و وقوع تورم منجر شود. با این حال، در عمل شاهد مواردی هستیم که علی‌رغم رشد چشمگیر نقدینگی، تورم متناسب با آن افزایش نیافته است؛ پدیدۀای که در اقتصاد ایران طی دهۀ ۹۰ مشهود بود. سؤال نخست این است که آیا به نظر جنابعالی، این مشاهدات تجربی را می‌توان نوعی «نقض» رابطه مقداری پول دانست؟ و سؤال دوم اینکه، با توجه به شواهدی که نشان می‌دهد بخش قابل توجهی از نقدینگی در این دهه به جای ورود به حوزۀ تولید، به سمت بازارهای غیرمولد مانند طلا، سکه و ارز سرازیر شده است، آیا این نوع گردش نقدینگی می‌تواند باعث کمرنگ‌شدن یا حتی «اختلال در واقع‌نمایی» رابطۀ MV=PQ شود؟
با سلام و سپاس از پرسش دقیق و علمی شما. ببینید! در بلندمدت رابطه MV = PQ صادق است؛ یعنی در بلندمدت علت ایجاد تورم افزایش نقدینگی است و بنابراین تورم منشأ پولی دارد؛ یعنی افزایش عرضه پول در بلندمدت منجر به افزایش تورم می‌شود و اگر نقدینگی افزایش نیابد تورم در بلندمدت افزایش نخواهد یافت. در این‌جا منظور از نقدینگی مؤثر در ایجاد تورم نیز نقدینگی فعالی است که در اقتصاد چرخش دارد (نقدینگی در گردش)؛ برای مثال، اگر حجم نقدینگی (M) دو برابر شود، اما سرعت گردش پول (V) به نصف کاهش یابد در عمل اثر خالص بر تورم (P) می‌تواند خنثی شود.
گاهی مشاهده می‌شود که علی‌رغم افزایش آمار نقدینگی، تورم به همان نسبت افزایش نیافته است و شاید این‌گونه برداشت شود که قانون بالا (افزایش نقدینگی در بلندمدت موجب افزایش تورم می‌شود) نقض شده اما باید توجه داشت که علت آن است که هرچند این نقدینگی ایجاد شده است اما به صورت مؤثر در اقتصاد گردشی نداشته است تا در نتیجه موجب افزایش تورم گردد. البته باید توجه داشت که منظور از گردش نقدینگی مؤثر در اقتصاد شامل گردش در بازارهای غیر مولدی همچون بازار طلا و سکه و ارز و... نیز می‌شود؛ هر چند این گردش ارزش افزوده‌ واقعی در اقتصاد ایجاد نکنند و تنها قیمت‌های جاری را افزایش دهد. 
وقتی نقدینگی در اقتصاد وارد می‌شود حتما باید به همان نسبت ارزش افزوده‌ای را ایجاد کند (خواه ارزش واقعی و خواه ارزش جاری (قیمت) کالاها و خدمات) ولی در عین حال مشاهده می‌شود که در اقتصاد ایران این حجم از نقدینگی وارد شده است اما به همان نسبت موجب افزایش ارزش افزوده واقعی یا جاری نشده است. علت این اتفاق کم بودن سرعت گردش نقدینگی در اقتصاد است؛ چرا که مثلاً بانک از طریق ارائه تسهیلات به جامعه‌، حجم نقدینگی را افزایش داده است اما این نقدینگی ایجاد شده بدون این که در اقتصاد وارد شود دوباره دربانک سپرده‌گذاری شده است و گردشی در اقتصاد نداشته است. یا اینکه مثلاً بانک وام‌های قبلی خود را امهال کرده است؛ در نتیجه این نقدینگی ایجاد شده در واقع گردشی در اقتصاد نداشته است.
در کوتاه‌مدت گاهی شاهد افزایش قیمت‌ها بدون افزایش نقدینگی هستیم. لطفاً در این خصوص توضیح دهید که چه عواملی می‌توانند موجب تورم کوتاه‌مدت شوند و این تورم‌ها چه تفاوتی با تورم بلندمدت دارند و آیا این تورم‌ها در صورت عدم افزایش نقدینگی می‌توانند موجب تورم پایدار شوند؟
در کوتاه‌مدت ممکن است بدون این که نقدینگی افزایش یابد به دلایل مختلفی همچون تکانه‌های حاصل از مارک آپ‌ها در ساختارهای انحصاری صنایع، قیمت‌ها افزایش یابد یا افزایش نرخ ارز مثلاً به‌خاطرتحریم و کاهش عرضه ارز به عنوان یکی از عوامل مارک آپ، تورم کوتاه‌مدت را سبب شود.
عوامل مارک آپ به مثابه جرقه‌ و سوختی عمل خواهند کرد که نقدینگی ساکن را در اقتصاد به حرکت درآورده و وارد بازارهای مختلف می‌کند که در نهایت این نقدینگی فعال شده به تورم منجر خواهد شد و چون در اقتصاد ایران موتورهای خلق نقدینگی به شدت در حال تولید است بنابراین به محض ایجاد چنین جرقه‌هایی، نقدینگی به بازارهای مختلف سرازیر شده و تورم مدام افزایش خواهد یافت. 
باید توجه داشت که این مارک آپ‌ها هر چند در کوتاه‌مدت موجب تورم و افزایش قیمت‌ها خواهد شد اما اگر نقدینگی افزایش نیابد به جهت این که این مارک آپ‌ها تقاضا را نیز کاهش می‌دهد در بلندمدت تورم را افزایش نخواهد داد و این حرکت نقدینگی است که در صورت افزایش، تورم را مدام افزایش می‌دهد.
در شرایط کنونی اقتصاد ایران می‌توان تغییرات نرخ ارز را به عنوان مکانیزم ورود نقدینگی به اقتصاد و در نتیجه ایجاد تورم تلقی کرد. البته باید توجه داشت که اگر نقدینگی به سمت تولید هدایت شود، تولید افزایش یافته و تورمی رخ نخواهد داد.
منشأ اصلی خلق نقدینگی در اقتصاد ایران دولت است یا نظام بانکی؟
بررسی‌ها نشان می‌دهد عامل 87 درصد افزایش نقدینگی در شرایط کنونی کشور بانک‌ها هستند و سهم کسری بودجه دولت از نقدینگی تنها به 13 درصد خلاصه می‌شود. همچنین اگر نقدینگی بر حسب منابع آن تجزیه شود، خواهیم داشت:
(1) خالص دارایی‌های خارجی نظام بانکی
(2) خالص دارایی‌های داخلی نظام بانکی
(3) خالص سایر
بیش از 60 درصد از مجموع نقدینگی به‌خاطر مانده بدهی مردم به بانک‌ها (تسهیلات بانک‌ها به مردم) است که آمار آن در خالص دارایی‌های داخلی نظام بانکی می‌آید و سهم ناترازی بانک‌ها در ایجاد نقدینگی بسیار پایین است. بنابراین عامل اصلی افزایش نقدینگی تسهیلات بانکی است و نه ناترازی بانک‌ها و کسری بودجه.
شما چه راهکارهایی را برای کنترل تورم و نقدینگی در اقتصاد ایران پیشنهاد می‌دهید؟
1. اصلاح ساختار بانک مرکزی در جهت اقتدار بانک مرکزی در مرحله اول بر بانک‌ها و در مرحله بعد دولت.
2. اجرای سیاست‌های پولی فعالانه بر کل‌ها (یعنی بانک مرکزی حجم پول و ذخایر را کم و زیاد و هدایت کند) (یعنی اجرای سیاست‌های پولی هدایت‌کننده حجم پول و ذخایر وکم و زیاد کردن حجم پول و ذخایر) نه اینکه بانک مرکزی عملیات بازار باز را به عنوان سیاست پولی فعال اجرا کند چرا که عملیات بازار باز نوعی فعالیت ربوی است.
3. استقرار رفتار مبتنی بر قاعده مبتنی بر اهداف کلان اقتصادی (تولید، تورم و اشتغال) چرا که هدایت صحیح پول حتی می‌تواند به تولید منجر شود (و نه رفتارمبتنی بر پوشش ناترازی دولت و بانک‌ها)
4. حجم تسهیلات متناسب با تولیدات کشور افزایش یابد و این تسهیلات صرفاً به تولید هدایت شود؛ (نقش هدایتگری دولت)
البته شکی نیست که یکی از عوامل افزایش نرخ ارز مسئله تحریم است و اما باید به سایر عوامل نیز توجه شود مانند: 1) ملاحظات بودجه‌ای،2) اثر روانی تحریم و انتظاراتی که تحریم ایجاد می‌کند و 3) اثر کاهش درآمدهای نفتی.
مرکز پژوهش کاربردی اقتصادی اجتماعی قدر 
امید ایزانلو- سیدمحمدعلی موسوی