راز تورم بیشتر از نقدینگی در 4 سـال اخیـر
حسین درودیان؛ اقتصاددان در یک یادداشت اقتصادی نوشت: برای چهارمین سال متوالی، نرخ تورم در ایران از نرخ رشد نقدینگی فراتر رفته است. این پدیده از منظر نظریههای اقتصادی متعارف، غیرمنتظره و نادر است. براساس اصول رایج تحلیل اقتصادی، انتظار میرود رشد نقدینگی همواره بالاتر از نرخ تورم باشد. چرا چنین انتظاری وجود دارد؟
1) رشد اقتصادی و جذب نقدینگی توسط تولید؛ در شرایط عادی، اقتصادها رشد مثبت دارند. بخشی از نقدینگی تازه ایجادشده صرف مبادله کالاها و خدمات جدید حاصل از این رشد میشود و در نتیجه به تورم نمیانجامد.
2) واکنش عرضه به افزایش تقاضا؛ افزایش نقدینگی معمولاً بهمنزلۀ تقوی تقاضاست. این افزایش، بهویژه در کوتاهمدت، صرفاً به افزایش قیمتها (تورم) منجر نمیشود بلکه میتواند محرک افزایش تولید باشد؛ بهعبارت دیگر، تولیدکنندگان در پاسخ به تقاضای بیشتر، تولید خود را افزایش میدهند که این امر جلوی رشد قیمتها متناسب با رشد نقدینگی را میگیرد.
3) اشتغال نقدینگی به فعالیتهای غیرمولد؛ بخشی از نقدینگی صرف مبادلاتی میشود که مستقیماً به تولید ملی ارتباطی ندارد؛ مانند معاملات در بازار داراییها، کالاهای دستدوم، یا بخش مالی. این فعالیتها حتی اگر تورمزا باشند الزاماً و به همان نسبت بر قیمت کالاها و خدمات مصرفی تأثیر نمیگذارند.
براساس این دلایل، در شرایط عادی، رشد نقدینگی باید از تورم بیشتر باشد. وقوع عکس این حالت- یعنی پیشیگرفتن تورم از رشد نقدینگی- نشاندهنده وضعیتی غیرعادی و معمولاً موقتی است. مرور دادههای آماری اقتصاد ایران نیز این قاعده را تأیید میکند. در دهههای گذشته، چنین وضعیتی تنها در دورههای خاصی مانند سالهای 1387 و 1390 رخ داده است که تورم ناشی از شوکهای کوتاهمدت بود.
با این حال، اکنون با پدیدهای کمسابقه روبهرو هستیم؛ برای نخستینبار از پایان جنگ ایران و عراق، بهمدت چهار سال پیاپی، نرخ تورم از رشد نقدینگی فراتر رفته است. در گذشته، تنها در سه سال پایانی جنگ شاهد چنین الگویی بودهایم.
این اتفاق چه معنایی دارد؟ به طور خلاصه، این وضعیت نشان میدهد که نیروهای تورمزایی فراتر از رشد نقدینگی در حال اثرگذاری هستند؛ یعنی عواملی بیرون از رشد پولی نقش پررنگی در تشدید تورم ایفا میکنند.
برای درک بهتر موضوع، میتوان به دو دوره دیگر تاریخ اقتصادی کشور اشاره کرد که شرایطی مشابه، هرچند با شدت کمتر، تجربه شدهاند؛ سالهای پایانی جنگ و دوره 1373 تا 1374. در هر دو مقطع، فضای سیاسی و اقتصادی کشور با بدبینی، نااطمینانی، فشارهای ارزی، جهش قیمت دلار، و تنگناهای جدی در طرف عرضه روبهرو بوده است.
این مقایسهها فرضیهای مهم را تقویت میکند. تورمهای شدید در ایران بیش از آنکه منشأ پولی و اقتصادی داشته باشند ریشه در متغیرهای سیاسی، مناسبات خارجی، انتظارات تورمی و نوسانات ارزی دارند.
در چنین شرایطی، اعمال فشار شدید برای کنترل رشد نقدینگی، بدون توجه به عوامل ساختاری و سیاسی مؤثر بر تورم، نهتنها کماثر است بلکه میتواند نتایجی منفی به دنبال داشته باشد. این فشار ممکن است دستاوردی اندک در کاهش نرخ تورم به همراه داشته باشد اما همزمان با اختلال در تأمین مالی، کاهش رونق مبادلات و آسیب به تولید همراه خواهد بود. درنتیجه ضرورت دارد سیاستگذار پولی کشور در اعمال سیاستهای پولی محدودکننده خود تجدیدنظر جدی به عمل آورد.
خبرگزاری تسنیم