ترادف در قرآن (پرسش و پاسخ)
پرسش:
آیا در آموزههای وحیانی قرآنکریم کلمات مترادف و با معنای واحد وجود دارد؟ یا اینکه واژههای قرآنی هرکدام به مقتضای شأن نزول و سبک و سیاق کلام معنای خاص خود را دارند؟
پاسخ:
مفهوم ترادف
ترادف در لغت به معنی پیاپی آمدن است. «و ترادف الشیئ» یعنی بخشی از آن در پی بخشی دیگر قرار گرفت. رادف یعنی دنبالهرو، و مردف یعنی پیشرو آنکه دیگری را پشت سر دارد. مترادف آن است که چند اسم برای یک چیز باشد و آن زاییده و مشتق از تراکم اشیاء است. ر.ک به: (مفردات راغب، لسانالعرب و تاجالعروس)
اما ترادف در اصطلاح، متاسفانه اتفاقنظر کاملی میان دانشمندان و محققان قدیم و جدید روی یک تعریف اصطلاحی برای مفهوم ترادف وجود ندارد، آن هم به سبب اختلاف گستردهای است که در مورد این پدیده دارند.پیچیدگی ترادف مصطلح در نظر لغویان، باعث اختلاف بزرگی میان آنها شده و نظراتی ارائه دادهاند که به حد تناقض بین قبول ترادف و افکار آن رسیده است.
تهانوی در کتاب کشاف اصطلاحات الفنون، ج 3، ص66 میگوید: ترادف در لغت: سوار شدن یکی پشت سر دیگری است، و از نظر عالمان زبان عربی، اصول و منطق پیاپی آمدن دو لفظ جدا یا الفاظ جداگانه در دلالت، برحسب وضع به یک معنی خاصی، بر یک معنی واحد از جهت واحد است. «تهانوی» تصریح کرده که این تعریف ماحصل تمام چیزهایی است که دانشمندان زبان عربی، اصول و منطق بیان داشتهاند. شیخ محمد طاهر ابن عاشور میگوید: «به نظر من تعریف مترادف آن است که لفظ مفردی به دلالت وضعیه بر معنایی دلالت کند که لفظ مفرد دیگری نیز به دلالت وضعی به همان معنا دلالت نماید که در بعضی از حروف موضوعهاش برخلاف آن باشد، به گونهای که تمام قبایل عرب بنا به اراده خود بدان تکلّم میکردند، یا الفاظ مفرده این چنینی به شرط استقلال آن مفردات در کاربرد و در دلالت» (المترادف فی اللغه العربیه، مجله مجمع قاهره، ج 4، ص 241) با توجه به این نظرات مختلف قول ارجح در بحث ترادف به این است که دو لفظ مفرد یا بیشتر به دلالت حقیقی اصیل مستقل و در محیط لغوی واحد، بر یک معنا دلالت کند مانند: سیف و صارم. بنابراین به الفاظ مرکب و معانی مجازی و عوامل بلاغی اعتنایی نیست.
انکار ترادف در قرآن
جهتگیریهای منکران ترادف از افرادی که به قرآن و علوم قرآنی اشتغال دارند متفاوت و نظراتشان مختلف است، و درباره انکار ترادف در قرآنکریم نیز با هم فرق دارد.
بعضی از آنها از نظر لغوی قبول دارند، ولی از نظر فصاحت و روانی عبارت رد میکنند، و برخی از آنها درپارهای از الفاظ قرآنکریم به زحمت از ترادف فاصله گرفته و تا ممکن بوده، عدم ترادف را ترجیح دادهاند. و همچنین برخی از آنها ترادف را در زبان عربی بهطور عام و در قرآن به طور خاص، با صراحت انکار کردهاند، و از آن جمله کسانی هم در امر ترادف سرگردان هستند، یک مرتبه با طرفداران همراهی کرده و آن را اثبات کردهاند، و یکبار هم با منکران اصل ترادف در قرآن را انکار کردهاند. اما به طور کلی از میان کسانی که به علوم قرآنکریم اهتمام میورزند، درباره انکار ترادف در قرآنکریم به سه دسته تقسیم شدهاند و نظرات آنان متفاوت است:
1- گروه اول در اصل زبان عربی ترادف را از اساس انکار کردهاند، و در درجات فصاحت و بلاغت از جهت زیبایی و زشتی آن را انکار کرده و مثالهایی نیز برای آن آوردهاند که بیانگر این اعتقاد و رویکرد است. 2- گروه دوّم از اعتقاد و باور به ترادف الفاظ قرآنکریم اجتناب کردهاند، و در حد ممکن قول به تباین را برگزیدهاند و در پی تفاوتهای دقیق میان کلماتی رفتهاند که احتمال ترادف در آنها میرفته است. 3- و بالاخره گروه سوم نیز در اصل این زبان عربی ترادف را انکار کردهاند مگر اینکه از دو لهجه باشد، و انکار این گروه درخصوص ترادف در قرآن به مراتب شدیدتر میباشد و آنان در پی جستوجوی تفاوتهای دقیق بین بعضی از واژگان قرآن بوده و اعتراف به قصور خود از اشاره به تفاوتهای موجود بین بسیاری از واژگان نمودهاند و به این گروه میپیوندد کسی که در کار خود مردد و در رأی خود سرگردان است، با منکران ترادف را انکار و سپس دیری نمیپاید که با موافقان آن را اثبات میکند.