کد خبر: ۳۱۰۶۳۹
تاریخ انتشار : ۲۲ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۲۱:۱۷

حمله صهیونیست‌ها به زیرساخت‌های یمن؛ 3 بندر را دیوانه‌وار بمباران کردند

 
 
سرویس خارجی-
جنگنده‌های رژیم صهیونیستی موجی از حملات دیوانه‌وار هوائی را علیه زیرساخت‌های بنادر سه‌گانه یمن به راه انداختند.
رژیم آپارتاید اسرائیل در برخورد با دشمنان خود، سابقه‌ای طولانی در نقض اصول حقوق بین‌الملل بشردوستانه و بی‌توجهی به استانداردهای پذیرفته‌شده جنگ دارد. یکی از الگوهای تکرارشونده در اقدامات این رژیم، هدف قرار دادن زیرساخت‌های غیرنظامی به‌عنوان ابزاری برای اعمال فشار بر جوامع دشمن است. مثال غره در این روزها که اکنون پیش‌روی همه شماست، اما برای ذکر نمونه‌ها به چند سال پیش‌تر می‌رویم: در جریان جنگ ۳۳روزه لبنان در سال ۲۰۰۶، نیروی هوائی رژیم اسرائیل صدها حمله به زیرساخت‌های حیاتی لبنان انجام داد، از جمله بمباران فرودگاه بیروت، پل‌ها، نیروگاه‌ها و شبکه برق‌رسانی. همچنین در تهاجمات مکرر به نوار غزه، از جمله عملیات «سرب گداخته» (۲۰۰۸-۲۰۰۹)، «ستون ابر» (۲۰۱۲) و «صخره سخت» (۲۰۱۴)، حمله به مدارس وابسته به سازمان ملل، بیمارستان‌ها، و سامانه‌های تصفیه آب و فاضلاب ثبت شده که گزارش‌هایی از سازمان عفو بین‌الملل، دیده‌بان حقوق بشر و دفتر هماهنگی امور بشردوستانه سازمان ملل (OCHA) آن را تأیید کرده‌اند. توجه دارید که تمرکز بر روی زیرساخت‌هاست و از نسل‌کُشی‌ها و کودک‌کُشی‌ها می‌گذریم! هدف از این حملات، انتقال جنگ از عرصه نظامی به حیات غیرنظامیان و وارد کردن فشار روانی، اقتصادی و معیشتی بر جمعیت محلی است تا روحیه مقاومت در آنان تضعیف شود. در این چارچوب، حملات اخیر رژیم اسرائیل به زیرساخت‌های یمن نیز تکرار همین الگوست: تلاشی برای کشاندن میدان جنگ به دل زندگی مردم، فارغ از رعایت مرزهای حقوقی و اخلاقی که برای محافظت از غیرنظامیان در نظر گرفته شده است.
بمباران سه بندر
اگر دشمنی که زیرساخت‌های آن مورد حمله قرار می‌گیرد، دشمنی باشد که صهیونیست‌ها در موردش می‌گویند: «اسرائیلی‌ها در شوک هستند که اینها تبدیل به قهرمان شده‌اند!» روشن است که حملات چقدر دیوانه‌وار خواهد بود. رسانه‌های یمنی بامداد دیروز گزارش دادند جنگنده‌های رژیم اسرائیل موجی از حملات هوائی را علیه بنادر یمن آغاز کرده‌اند. ارتش رژیم صهیونیستی در ادامه تحرکات بی‌ثبات‌کننده خود در منطقه غرب آسیا، به ساکنان سه بندر در یمن هشدار تخلیه داده است. طبق ادعای ارتش رژیم صهیونیستی، این هشدار پس از حمله موشکی یمن به سمت سرزمین‌های اشغالی صادر شد و سه بندر الحدیده، رأس عیسی و صلیف را شامل می‌شود. آن‌طور که «تسنیم» نوشته است، «جنگنده‌های رژیم اسرائیل موجی از حملات هوائی را علیه بنادر سه‌گانه یمن به راه انداختند. جنگنده‌های اسرائیلی در ابتدا با 10 بمب بندر رأس عیسی در یمن را هدف حمله خود قرار دادند. همزمان برخی منابع محلی از آغاز حملات هوائی اسرائیل به بندر الصلیف یمن نیز خبر می‌دهند.» همزمان که این اخبار را پیش چشم داریم باید توجه داشته باشیم که آمریکا حدأقل به طور علنی و رسمی دست از حمایت رژیم در برابر یمنی‌ها شسته است که در سطور آتی به چرایی آن اشاره خواهیم کرد.
چرا آمریکا جا زد؟
مجموعه‌ای از تحولات نظامی «بسیار خطرناک» بین آمریکا و یمن که علنی نشد، باعث شد واشنگتن از هدف اعلام‌شده خود یعنی جلوگیری از «تهدید امنیت ناوبری بین‌المللی» توسط صنعا دست بکشد. در عوض، واشنگتن به وعده یمن مبنی بر عدم هدف قرار دادن منابع نظامی یا غیرنظامی آمریکا تن داد و همچنین تعهد خود به حفاظت از منابع و منافع رژیم صهیونیستی در دریای سرخ را کنار گذاشت. یک هفته قبل از تصمیم «دونالد ترامپ» برای توقف حملات هوائی علیه یمن، فرماندهی مرکزی آمریکا با صدور بیانیه‌ای اعلام کرد که به اشتراک‌گذاری جزئیات عملیات در یمن را متوقف کرده است. تحلیلگران این اقدام را تلاشی از سوی رهبری نظامی برای پنهان کردن «رویدادهای مهم» در آنجا می‌دانستند، آمریکا به طور سیستماتیک اظهارات یمن را در مورد درگیری‌هایی که بین پهپادها و موشک‌های یمنی از یک‌سو و سیستم‌های دفاعی تعیین‌شده برای محافظت از ناو هواپیمابر هری ترومن از سوی دیگر در جریان بود، رد کرد یا کم‌اهمیت جلوه داد؛ علی‌رغم این واقعیت که این درگیری‌ها ساعت‌ها ادامه داشت.
آن‌طور که «ایسنا» نوشته است، سیاست «کتمان» سؤالاتی را در محافل برخی کارشناسان و اعضای کمیته‌های خارجه، امنیت و دفاع در کنگره درباره اهداف پنهانی ایجاد کرد و موجب شد تا از وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) انتقاد کنند به ویژه اینکه عبدالملک الحوثی، رهبر انصارالله یمن بارها تأکید کرده که یمن کنترل حریم هوائی خود را در دست دارد، هرچند که روزانه در معرض حملات هوائی آمریکا است و جنگنده‌های آمریکایی، اسرائیلی و انگلیسی حریم هوائی آن را نقض می‌کنند. بسیاری از تحلیلگران غربی واقعیت این کنترل را تأیید کرده‌اند. به عنوان مثال، «کورتنی کوبی»، خبرنگار امور امنیت ملی و پنتاگون در شبکه «ان‌بی‌سی‌نیوز»، در پستی در پلتفرم ایکس اعلام کرد که با وجود تعداد زیادی از حملات هوائی علیه یمن، حوثی‌ها همچنان حریم هوائی را کنترل می‌کنند. وی ادعاهای دولت دونالد ترامپ در مورد موفقیت حملات خود را زیر سؤال برد.
اما درباره حقیقت اعلام‌نشده پشت آتش‌بس اخیر، فرماندهان نظامی در واشنگتن به این نتیجه رسیدند که موشک‌های فراصوت شبیه آنچه فرودگاه بن‌گوریون را هدف قرار داد و توانستند از سامانه تاد عبور کنند، قادر هستند تا یکی از ناوهای هواپیمابر آمریکایی را که مساحت آن معادل چهار زمین فوتبال است، هدف قرار دهند. این مسئولان پیش‌بینی کردند که ناوهای هواپیمابر در جریان توقف خود، مورد هدف قرار گیرند و به این ترتیب میزان خطر با ادامه فعالیت آنها در دریای سرخ افزایش می‌یابد. طبق گزارش «الاخبار»، رهبران نظامی این نگرانی‌ها را به دولت ترامپ منتقل کردند که همراه با عوامل دیگر، تصمیم به آتش‌بس را تسریع کرد. به ویژه اینکه عواقب این سناریو در صورت تحقق، نه‌تنها می‌توانست به ناو آسیب برساند، بلکه می‌توانست منجر به انهدام یا انفجار آن نیز شود و در نتیجه با توجه به وزن تخمینی کلاهک این موشک که حدود نیم‌تن مواد منفجره دارد، فاجعه‌ای بی‌سابقه در تاریخ نیروی دریایی آمریکا رقم بزند.
در پایان گفتنی است، تحولات اخیر، به ‌ویژه عقب‌نشینی آشکار آمریکا از درگیری مستقیم با یمن، نقطه عطفی در معادلات منطقه‌ای به‌شمار می‌رود. شاید بتوان به گفتن این نکته خطر کرد که این عقب‌نشینی تنها یک تصمیم تاکتیکی نبود، بلکه پاسخی مستقیم به موازنه جدید قدرت و پیام روشن مقاومت یمنی بود؛ پیامی که از توان بازدارندگی موشکی تا کنترل حریم هوائی را دربر می‌گیرد. اکنون این پرسش مطرح است: آیا رژیم صهیونیستی، که همواره زیر سایه حمایت آشکار آمریکا، جسارت اقدامات نظامی خود را به‌دست می‌آورد، پس از تنها ماندن در این صحنه، مسیر مشابهی را در پیش خواهد گرفت؟ تجربه تاریخی رژیم اسرائیل نشان داده که در صورت مواجهه با هزینه‌های نظامی و امنیتی پیش‌بینی‌ناپذیر، دچار عقب‌نشینی‌های ناگهانی و حتی تغییر رویکرد می‌شود. از ماجرای عقب‌نشینی از جنوب لبنان در سال ۲۰۰۰ گرفته تا جنگ فرسایشی ۳۳روزه در ۲۰۰۶ همگی شاهدی بر این واقعیت‌اند که سیاست تهاجمی این رژیم در برابر مقاومت‌های چابک و فناورانه، لزوماً به پیروزی منجر نمی‌شود. اکنون که قدرت‌های بزرگ‌تر نیز از حضور نظامی مستقیم عقب نشسته‌اند، رژیمی که در جنگ روانی و پشتیبانی به‌شدت به این قدرت‌ها متکی است، ممکن است در برابر هزینه‌های فزاینده و بدون پشتوانه، تجدیدنظر کند.