درباره حضور فیلمهای سعید روستایی و جعفر پناهی در جشنواره کن
شعاری، سفارتی، سفارشی
آرش فهیم
جشنواره فیلم کن و خیلی دیگر از محافل سینمایی بینالمللی تبدیل به یک نوع آپارتاید علیه سینمای ایران شدهاند. چون در این جشنوارهها، اکثریت قریب به اتفاق فیلمسازان و فیلمهای ایرانی، ممنوعالورود هستند و فقط چند چهره انگشتشمار به صرف ساخت آثار سفارشیِ سفارتی حق خودنمایی و شرکت در چنین جشنوارههایی را دارند.
جشنواره فیلم کن، در سالهای اخیر، تبدیل به فضائی برای ابراز مواضع سیاسی علیه ایران شده است. یکی از مسائلی که به طور ویژه در این سالها مورد توجه قرار گرفته، رویکرد سیاسی جشنواره کن در قبال سینمای ایران و حضور فیلمهایی است که به نظر میرسد بیش از آنکه به جنبههای هنری توجه داشته باشند، به دنبال پیشبرد پیامهای سیاسی و تبلیغاتی هستند.
به طور مشخص از میانه دهه 80 به اینسو و تحت تأثیر التهابات سیاسی در ایران، برخی فیلمسازان و آثار سینمایی که در این جشنواره حضور دارند، بهطرز قابل توجهی جنبههای سیاسی پیدا کردهاند. یکی از این موضوعات، بهرهبرداری از سینما بهعنوان ابزار سیاسی برای نقد سیاستهای داخلی ایران بوده است. در این راستا، برخی فیلمهای ایرانی که به جشنواره کن راه پیدا کردهاند، بهجای تمرکز بر جنبههای هنری و سینمایی، بیشتر به حملات سیاسی علیه ایران پرداختهاند. در بسیاری از موارد، آثار بهصورت شعارزده و سطحی به مسائل پرداخته و در نهایت موجب افت سطح سینمای ایران میشوند. این مسئله باعث شده تا برخی منتقدان معتقد باشند که جشنواره کن از سینمای ایران استفاده ابزاری میکند و بهجای توجه به هنر سینما، بیشتر به دنبال ارسال پیامهای سیاسی خاص است.
در این میان، دو فیلم اخیر از کارگردانان ایرانی یعنی زن و بچه ساخته سعید روستایی و تصادف ساده ساخته جعفر پناهی، بهعنوان نمونههایی از آثار سفارشی و سطحی در هفتاد و هشتمین جشنواره کن مطرح شدهاند. این دو فیلم، آثاری با سطح سینمایی پایین و پر از شعارهای سیاسی هستند که نهتنها تأثیری در ارتقای سینمای ایران ندارند، بلکه بهجای معرفی آثار با کیفیت، به نوعی موجب کاهش اعتبار سینمای ایران میشوند. همچنانکه جعفر پناهی و سعید روستایی با آثار اخیرشان درعمل موجب آبروریزی برای سینمای ایران شدند! شواهد و قرائن نشان میدهد که این دوره هم وضع به همان منوال است!
منابع خبری از شباهت فیلم «زن و بچه»، که توسط سعید روستایی ساخته شده، با فیلم قبلی این فیلمساز یعنی «برادران لیلا» نوشتهاند. اگر این طور باشد، فیلمی است که در آن بیشتر از اینکه شاهد داستانی هنرمندانه و ژرف باشیم، با یک سری دیالوگ طولانی و سطحی درباره مشکلات اجتماعی و خانوادگی در ایران روبهرو هستیم. فیلمی که بیشتر به یک اثر سفارشی شبیه است تا یک اثر هنری. بسیاری از منتقدان به این موضوع اشاره کردهاند که روستایی بهجای تمرکز بر فرم و ساختار سینمایی، در تلاش بوده است که پیامهای خاص سیاسی را از طریق داستان به تماشاگران منتقل کند و این باعث افت شدید آثار اخیر اوست. چون بهجای ساخت فیلم به سمت بیانیه تصویری و پر از حرافی میرود!
از طرف دیگر، آثار اخیر جعفر پناهی نیز به عنوان یک محصولاتی کمعمق و شعارزده و باب طبع سفارتخانههای اروپایی شناخته میشود. پناهی در فیلمهای دو دهه اخیرش بیشتر از آنکه بر زیباییشناسی سینمایی تمرکز داشته باشد، در تلاش است تا یک پیام سیاسی را به ضعیفترین شکل ممکن منتقل کند. این رویکرد باعث میشود تا فیلم از ارزشهای هنری فاصله بگیرد و به یک اثر شعاری تبدیل شود.
این وضع باعث شده تا خیلی از علاقهمندان سینما در اروپا و برخی نقاط جهان، تصور کنند سینمای ایران، آثار ضعیف و شعارزدهای چون «برادران لیلا» و خیلی از فیلمهای جعفر پناهی، محمد رسولاف و امثال اینها هستند.
بنابراین، با توجه به مسدود و محدود بودن جشنوارهها برای حضور فیلمهای ملی مسئولان سینمایی باید برای حضور جهانی آثاری که نمایندگان واقعی سینمای ایران در سطح جهان هستند، در بازارها و اکرانهای بینالمللی تلاش زیادی کنند.