سالگرد شهادت آیتالله استاد مرتضی مطهری
حکایت ساعت 2 نیمه شب 12 اردیبهشت 1358
دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان
«... ايشان استوانه اسلام است. مبادا فيض حضور در جلسات او را از دست بدهيد. هنوز خيلي مانده است كه مردم شخصيت برجسته آقاي مطهري را بشناسند. آقايان! به اميد اينكه بعدها سخنرانيهاي ايشان به كتاب تبديل شود، خود را از حضور در جلسات درس استاد محروم نكنيد. در محفل درس و كلام آقاي مطهري، نوري وجود دارد كه نبايد آن را از دست بدهيد...»1
این بخشی از توصیفی بود که مرحوم علامه محمدتقی جعفری در اوایل دهه 50، درباره استاد مطهری در یکی از جلسات درس خود خطاب به حاضران گفته بود. کسانى که از نزدیک با استاد مطهری محشور بوده و خدمات علمى گسترده او را دیده و به شخصیت علمى و روحیات معنوى وى آشنایى داشتهاند، او را به صفاتى چون «جامعیت علمی، نشر آثار گسترده و ابداع در تدوین، نثر روان، روح لطیف و شعرشناس، اهتمام فراوان به قرآن و نهجالبلاغه، شناخت دقیق سیره نبوى، اطلاع از احوال عالمان پیشین، شناخت تحلیلى از تاریخ اسلام، خوى علمى، عبادت و تهجّد، حریّت فکرى و شناخت مباحث اقتصادى زمان ستودهاند.»2
بروز شخصیت علمى او بهگونهاى بود که در یکى از معدود ملاقاتهایش با آیتالله خویى، ایشان، او را «بحر موّاج» نامید و از او چنین یاد کرد: «مطهرى از دور به منطق شبیه بود (خیلى آهنین) از میانه راه به فلسفه و حکمت شبیه مىشد و اما از نزدیک عین عرفان بود.»3
استاد مطهری ورای فراگیری دروس مختلف حوزه در محضر اساتید آن، اساس شخصیت علمی و اخلاقی و دینی خود را از محضر استاد محبوبش، حضرت امام به دست آورد. او در مورد درس اخلاق امام میگفت:
«... درس اخلاقى که شخصیت محبوبم هر پنجشنبه و جمعه مىگفت و در حقیقت درس معارف و سیر و سلوک بود، نه اخلاق به مفهوم خشک علمى، مرا سرمست مىکرد. بدون اغراق و مبالغهاى، این درس آن چنان مرا به وجد و شوق مىآورد که تا دوشنبه و سهشنبه هفته بعد، خودم را به شدت تحتتأثیر آن مىیافتم. بخش مهمى از شخصیت فکرى و روحى من، در آن درس و سپس درسهاى دیگرى که طى دوازده سال از آن استاد الهى فرا گرفتم، ساخته شد و من همواره خود را مدیون او دانسته و مىدانم، راستى که او روح قدس الهى بود.»4
از محضر امام به غیر از درس اخلاق، فلسفه ملاصدرا و عرفان را نیز فرا گرفت و در درس منظومه او نیز شرکت مىکرد و اسفار را نیز بهطور خصوصى از ایشان میآموخت و افزون بر آنها یک دوره خارج اصول را هم از محضر ایشان بهرهمند شد.
چگونه علامه طباطبایی سر شوق میآمد
دقّت و هوش شهید مطهری در مجالس فلسفی علامه طباطبایی نه تنها حاضران را به وجد و حال مىآورد بلکه خود استاد علامه و آن نابغه عظیم را آنچنان بر سر شوق مىآورد که مىگفت: «... (مطهری) علاوهبر مسئله تقوا و انسانیت و جهات اخلاقى (که انصافا داشت) یک هوش فراوانى هم داشت... بنده وقتى که ایشان به درسم مىآمدند حالت رقص پیدا مىکردم از شوق و شعف...»5
بار علمی فوقالعادهای که استاد مطهری پیدا کرده بود، او را به عرصه تدریس و آموزش و سخنرانی و نوشتن و گفتن کشانید. خودش در این باره اظهار داشته است:
«.... این بنده از حدود بیست سال پیش [1332 شمسى] که قلم به دست گرفته، مقاله یا کتاب نوشتهام، تنها چیزى که در همه نوشتههایم آن را هدف قرار دادهام حل مشکلات و پاسخگویى به سؤالاتى است که در زمینه مسائل اسلامى در عصر ما مطرح است. نوشتههاى این بنده، برخى فلسفى، برخى اجتماعى، برخى اخلاقى، برخى فقهى و برخى تاریخى است. با اینکه موضوعات این نوشتهها کاملاً با یکدیگر مغایر است، هدف کلى از همه اینها یک چیز بوده و بس.»6
از این رو میتوان استاد شهید مطهری را تدوینکننده ایدئولوژی انقلاب و مدرس آن برای جوانان و سایر مردم دانست.
تعداد 1052 نوار کاست باقیمانده از سخنرانیهای استاد در مساجد و حسینیهها همچون حسینیه ارشاد (که خود پایهگذارش بود) و مسجد الجواد و جاوید و هدایت و... و کلاسهای دانشگاه و جلسات هفتگی در مراکز علمی همچون انجمن اسلامی پزشکان و مهندسین و دانشجویان، 64 جلد کتاب در معرفی ابعاد مختلف اسلام که بعضا دو جلدی و سه جلدی هستند، مقالات ارزشمند و مستدل در نشریات علمی و آکادمیک و... از جمله همین جهاد علمی استاد شهید مطهری بود که طی سالهای حیات پربرکتش و از طریق همان کتابها و فایلهای صوتی سخنرانی تا به امروز استمرار داشته است.
در سطوح بالای نهضت امام بود
هوشمندی شهید مطهری آنجا بود که در کنار این جهاد علمی گسترده، همواره در سطوح بالای نهضت امام و انقلاب فعالیت داشت، اما کمتر کسی از آن آگاهی داشت. چنانکه بسیاری از انقلابیون بر این باور بودند استاد مطهری تنها به تدریس و سخنرانی و کلاسهای دانشگاه سرگرم است و به اصطلاح کاری با سیاست ندارد.
شاید تا سالها بعد، هیچکس متوجه نشد، استاد مطهری آرام و سر به کار درس و دانشگاه، عضو شورای روحانیت هیئتهای مؤتلفه اسلامی به شمار میرفت، از سال 1347 وکیل تامالاختیار امام تبعیدی امت در ایران و رابط اصلی ایشان با مردم در داخل کشور بود.
اگرچه در برخی موارد هم، استاد مطهری این فعالیتها (همچون کمک به فلسطینیها) را علنی کرد تا حدی که شک و تردیدهای ساواک در مورد ابعاد مبارزاتیاش به یقین مبدل گشت. چنانکه در اسناد متعددی از ساواک به این ابعاد اشاره شده و اینکه در موارد بسیار تحت نظر قرار داشته، اغلب سخنرانیها و کتابهایش بهعنوان مدرکی در جهت مخالفت با رژیم پهلوی و طرفداریاش از امام تلقی گردید، ممنوعالمنبر و ممنوعالتدریس شد، چندینبار دستگیر شد و به زندان رفت و عاقبت، از سوی ساواک صلاحیتش برای ادامه تدریس در دانشگاه رد شد.
در سالهایی که نهضت امام اوج میگرفت و مردم مسلمان و جوانان و دانشجویان بر اثر روشنگریها و آموزشهای امثال استاد مطهری به اهداف و آرمانهای اسلام و نهضت آشنایی پیدا کرده بودند، شهید مطهری به همراه روحانیون مبارزی مانند شهید بهشتی، جامعه روحانیت مبارز را سازماندهی کرد که در واقع هدایتگر مبارزات و اعتصابات و تظاهرات سالهای 56 و 57 در داخل کشور بود.
اعتماد امام به استاد مطهری آنچنان بود که در اوج نهضت، تشکیل شورای انقلاب اسلامی و انتخاب اعضا و همچنین ریاست آن را برعهده استاد گذاردند که تا پیروزی کامل انقلاب و پس از آن تا استقرار نظام جدید، نهضت و کشور را مدیریت کند.
اما چنین شخصیت عظیمی که امام در سوگشگریستند، او را حاصل عمرشان دانسته، در ساعت
23 یازدهمین روز از اردیبهشت 1358 در حالی که فقط دو ماه و 20 روز از پیروزی انقلاب میگذشت، با گلولهای از اسلحه استعمار و به دست خوارج روزگار در گروه فرقان بر خاک افتاد.
اسناد تکان دهنده لانه جاسوسی
احسان طبري (يكي از چند نظريهپرداز بلندآوازه ماركسيسم، از اعضای مرکزیت حزب منحله توده و عضو برجسته آكادمي علمي شوروي كه شهرتي جهاني داشت)، با قاطعيت می گفت كه «ترور ايشان نميتواند كار يك گروه بيشعور نظير گروه فرقان باشد. طبري بهجدّ معتقد بود (و براي اين اعتقاد خود نيز دلايل و شواهد فراواني ميآورد) كه ترور استاد مطهري، طرح و برنامه سازمان سيا و موساد بوده و صرفاً با هدف خشك كردن يكي از چشمههاي جوشان معارف اسلامي صورت پذيرفته است. مرحوم طبري ميگفت كه آكادمي علوم شوروي نيز بهاندازه آمريكاييها از توليد فكر شهيد مطهري نگران بود...»7
یکی از دانشجویانی که در زمان تسخیر لانه جاسوسی حضور داشت، در مورد وابستگی گروه فرقان به آمریکا در کتابش مینویسد: «...تکاندهندهترین اسناد درباره گروهی به نام فرقان بود. مردم معتقد بودند که گروه فرقان را عناصر خارجی حمایت و هدایت میکنند. اسنادی که در سفارت به دست آمد، درستی گمان مردم را ثابت کرد. این اسناد نشان میداد آمریکا از طریق اشخاص ثالث با گروه فرقان تماس گرفته بود.»8
یکی از آن اسناد که در تاریخ 12 اسفند 1358 افشا گردید، دلالت کافی بر ارتباط وثیق دستگاه سیاست خارجی آمریکا با این گروه داشت:
«محرمانه
از سفارت آمریکا در تهران
به وزارت امور خارجه و فوری
یکی از دوستان قدیمی دفتر سیاسی که یک طلبه قدیمی است و سال گذشته مرکز بحثهای ایدئولوژیک برای شاگردانش بود... (میگوید) یازده نفر از شاگردان قدیمی این شخص عضو گروه فرقان در تهران هستند... یکی از اعضای فرقان افتخار میکرد که آنها در نظر دارند خرابکاری را با ترور هفتهای یک روحانی شروع کنند و تا رسیدن به موفقیت ادامه دهند... منبع بیان داشت اعضای گروه فرقان که با آنها در تماس است توجهشان را به اهداف داخلی معطوف کردهاند...»
پیوند و ارتباط گروه فرقان با سفارت آمریکا از طریق «ویکتور تامست» برقرار میشد که از فعالان جاسوسی در ایران بود و در آن زمان یکی از حلقههای ارتباط سیا و آمریکا با گروه فرقان بهشمار میرفت.9
ساعت 2 نیمه شب 12 اردیبهشت 1358، در حالی که دو، سه ساعتی از شهادت استاد مطهری میگذشت، مثل همیشه، ساعت کوکی اتاقش به صدا درآمد تا استاد را به مانند هر شب برای نماز و تهجّد بیدار کند، غافل از آنکه دیگر روح مرتضی مطهری خود به پرواز درآمده بود تا برِ دوست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- حسین شریعتمداری- نگاه طبری به پشت صحنه فرقان- نشریه یادآور (شماره 6،7و8)- صفحات 163 تا 165- مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران- زمستان 1388
2- سپیده باوران- محمدرضا حکیمى- صفحه 79
3- پارهاى از خورشید- صفحه 279- به نقل دکتر غلامعلى حداد عادل
4- علل گرایش به مادیگرى- مرتضی مطهری- انتشارات صدرا- صفحات 8-9
5- ویژهنامه استاد مطهرى- حزب جمهورى اسلامى- صفحات 27-28
6- عدل الهى- مرتضی مطهری- انتشارات صدرا- صفحات 8-10
7- حسین شریعتمداری- نگاه طبری به پشت صحنه فرقان- پیشین
8- معصومه ابتکار- تسخیر- انتشارات اطلاعات- صفحه 146- چاپ اول- 1379
9- تکاندهندهترین اسناد، مربوط به فرقان بود- مهدی علوی- مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی