سرمایهگذاری برای تولید راهکارها و چالشها
گام نخست تحقق شعار سال شرطی نکردن اقتصاد ملی
حسن رضایی
بخش نخست
در میانه مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا به واسطه کشور عمان، رصد تحرکات آمریکاییها در موضوعات مرتبط با ایران، حائز اهمیت زیادی است. پیش از شروع دور دوم این مذاکرات که گفته میشود در رم برگزار خواهد شد، اسکات بسنت وزیر خزانهداری آمریکا طی توئیتی در همین زمینه مینویسد: «دولت ترامپ یک چیز را روشن کرده است: ما بیشترین فشار را بر ایران وارد خواهیم کرد و زنجیره تأمین و صادرات نفت رژیم را که از گروههای تروریستی و شرکای آنها حمایت میکند، مختل خواهیم ساخت. هر پالایشگاه، شرکت یا دلالی که تصمیم بگیرد نفت ایران را خریداری کند یا تجارت نفت ایران را تسهیل کند، خود را در معرض خطر جدی قرار میدهد. ما آمادهایم تا از تمام اقدامات موجود استفاده کنیم تا صادرات انرژی ایران را به صفر برسانیم، جایی که حق آن است، و از ایمنی آمریکاییها محافظت کنیم!» وی دقیقاً یک روز پیش از آغاز دور نخست مذاکرات در عمان نیز در سخنانی تهدیدآمیز گفته بود: «آمریکا صنعت نفت و فروش نفت ایران را تعطیل خواهد کرد. برای این کار، از معیارها و جدول زمانی از پیش تعیین شده استفاده میکنیم. فقیر کردن مجدد ایران، آغاز سیاست تحریمی بهروز شده ما خواهد بود.»
همراستا با این اظهارات رسانهای، شامگاه پنجشنبه 21 فروردین و پیش از شروع دور نخست مذاکرات غیرمستقیم هیئتهای ایرانی و آمریکایی در عمان، آمریکا در تحریمهای جدیدی، یک فرد و چند نهاد مستقر در هند و امارات متحده عربی را تحریم کرد. در متن بیانیه وزارت خزانهداری آمریکا در همین زمینه آمده بود: «امروز، دفتر کنترل داراییهای خارجی وزارت خزانهداری یک تبعه هندی مستقر در امارات متحده عربی، جوگویندر سینگ برار را که مالک شرکتهای کشتیرانی متعددی است که بسیاری از آنها به عنوان بخشی از «ناوگان سایه» ایران فعالیت میکنند، تحریم میکند.» دفتر کنترل داراییهای خارجی وزارت خزانهداری آمریکا همچنین ۲ نهاد مستقر در امارات و ۲ نهاد مستقر در هند را که مالک و ادارهکننده کشتیهای برار هستند را به اتهام «حمل» و «انتقال» نفت ایران تحریم کرد. 27 فروردین، همزمان با رجزخوانیهای جدید وزیر خزانهداری آمریکا در آستانه دور دوم مذاکرات در رم اما آمریکا تحریمهای جدید دیگری را علیه صنعت نفت ایران اعمال کرد. بر همین اساس، وزارت خزانهداری آمریکا اعلام کرد که دفتر کنترل داراییهای خارجی (OFAC) یک پالایشگاه مستقل مستقر در چین به نام شرکت شیمیایی شاندونگ شنگشینگ را به بهانه نقش آن در خرید بیش از یک میلیارد دلار نفت خام ایران تحریم میکند.
لزوم جلوگیری از تکرار دهه سوخته نود
دولت ایالات متحده پیش از 21 فروردین نیز و بعضا با فاصله زمانی تنها یک روز، مکررا تحریمهای متعددی را علیه صنعت نفت و دیگر بخشهای کشور عزیزمان اعمال کرده است. چنانکه در جریان مذاکرات موسوم به برجام و حتی در روز اجرای رسمی برجام، چنین کرد و تحریمهای جدیدی را علیه کشورمان اعمال نمود. تحریمهایی که در نهایت باعث شد تا به اذعان مکرر محمدجواد ظریف و دیگر اعضای برجسته دولت حسن روحانی، ایران نتواند هیچ بهره اقتصادی قابل توجهی از قرارداد برجام ببرد. همه اینها در حالی بود که ما تعهدات خود پیرامون برچیدن سانتریفیوژهای نسل جدید، بتن ریختن در قلب رآکتور اراک و.... را همان ابتدا به صورت کامل انجام داده بودیم! علیرغم تجربه تلخ برجام و عملکرد روشن آمریکا در این روزها، متاسفانه اما برخی جریانات و چهرههای سیاسی در داخل کشور، مانند دوره برجام، روند گره زدن همه چیز کشور به مذاکرات با آمریکا را با قدرت در پیش گرفتهاند. امری که میتواند به ایجاد خطای محاسباتی در مسئولان منجر شده، باعث عقب افتادن کشور در حوزههای مختلف شود. چنانکه در دهه نود چنین اتفاقی رخ داد. به صورتی که روزنامه اصلاحطلب اعتماد در تاریخ 22 مهر ماه 1400 تیتر یک خود را «دهه سوخته اقتصاد ایران» نهاده، مینویسد«پر بيراه نيست اگر كارشناسان به دهه نود، لقب بدترين دهه تاريخي اقتصاد ايران را دادند.»
ما در کوران برخورد با مشکلات اقتصادی اما چگونه میتوانیم از تکرار تجربه تلخ دهه سوخته نود جلوگیری کنیم؟ بهترین راه، شاید مرور تجربیات تلخ آن دوره از زبان مسئولان وقت دولت حسن روحانی باشد. به دو مثال زیر توجه کنید؛ سید عباس عراقچی، معاون سیاسی وقت وزارت خارجه در تاریخ سوم دیماه سال 1396 در اندیشکده سلطنتی چتمهاوس در همین زمینه میگوید: «ایران برجام را داستانی موفق نمیداند چراکه ایران از آن بهرهمند نشده و تحریمها برداشته نشده است. دلیل ساده است، آمریکا تقریبا هر روز تعهداتش در برجام را نقض میکند و آمریکا دلیل این مسئله است که برجام برای ایران موفق نبوده است. حتی متن و کلمات برجام نقض شدهاند.» پیش از آن و در تاریخ ۱۲ شهریور ۱۳۹۵، ظریف، وزیر امور خارجه وقت ایران، نامهای به فدریکا موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و هماهنگکننده اصلی برجام، ارسال کرده، به صراحت به مشکلات جدی در زمینه اجرای توافق هستهای برجام اشاره میکند و موارد متعددی از نقض تعهدات طرفهای مقابل را برجسته میسازد. او تأکید میکند که «مردم ایران هیچ بهرهای از برجام نبردهاند.»
اقتصاد ملی را به اخم و لبخند دشمن گره نزنید!
یکی از مواردی که ظریف به طور صریح در نامه خود به آن اشاره کرده، فرمان اجرائی جدید ایالات متحده است که برخی از تحریمهای لغو شده را مجدداً برقرار کرده است. ظریف با ذکر این فرمان در نامه خود مینویسد: «فرمان اجرائی جدید ایالات متحده که برخی تحریمهای لغو شده را مجدداً برقرار کرده است، نقض صریح برجام از سوی ایالات متحده است.» او در ادامه میافزاید: «این اقدام نهتنها در تضاد با تعهدات آمریکا طبق برجام است، بلکه موجب زیر سؤال بردن اعتبار این توافق بینالمللی میشود.» نهایتاً اما آمریکا کاملاً از قرارداد مذکور خارج شد و اروپاییها نیز هرگز به تعهدات خود در زمینه برجام عمل نکردند.
رهبر فرزانه انقلاب، مبتنی بر همین تجربیات تاریخی، در جریان دیدار اخیر با جمعی از مسئولان ارشد سه قوه، در همین زمینه میفرمایند: «این گفتوگوها، یکی از دهها کار وزارت خارجه است؛ یعنی وزارت خارجه دهها کار دارد که یکیاش هم این گفتوگوهای عمان و این مسائلی است که حالا اخیراً مطرح شده. سعی کنید مسائل کشور را به این گفتوگوها گره نزنید؛ این تأکید من است.»
ایشان میافزایند: «اشتباهی که در برجام کردیم، اینجا تکرار نشود. آنجا ما همه چیزمان را منوط کردیم به پیشرفت مذاکرات؛ یعنی کشور را شرطی کردیم. خب سرمایهگذار وقتی که کار کشور منوط به مذاکره باشد، سرمایهگذاری نمیکند دیگر؛ معلوم است؛ میگوید: ببینیم عاقبت مذاکرات به کجا میرسد. این مذاکرات هم یک کاری است، یک حرفی است، یکی از کارهای چندینگانه وزارت خارجه است که دارد انجام میدهد. کشور هم کار خودش را در بخشهای مختلف باید بکند؛ بخش صنعت، بخش کشاورزی، بخشهای گوناگون خدماتی، بخش فرهنگ، بخشهای سازندگی، موضوعات خاصّی که تعریف خاصّی برایش شده، مثل همین مسائل جنوب شرق کشور؛ اینها را با جدّیّت دنبال کنید؛ اینها اصلاً هیچ ارتباطی ندارد به این گفتوگوهای جاریای که در عمان شروع شده.»
تأکید رهبر فرزانه انقلاب بر عدم تکرار تجربه تلخ برجام اما جایی اهمیت بیشتری مییابد که بدانیم هم اکنون برخی دروغهای شاخدار پیرامون مذاکرات عمان توسط رسانهها و چهرههای سیاسی غربگرا در داخل کشور در حال تکرار است.
دروغ شاخدار روزنامه اصلاحطلب
که خودش تکذیب کرد!
یک کارشناس مسائل سیاسی در همین زمینه میگوید: «شما سخن خود آقای ترامپ را ببینید؛ ایشان میگوید: ما از جنگ تعرفهای روزانه دو میلیارد دلار درآمد کسب میکنیم؛ یعنی به عبارتی میشود سالانه 720 میلیارد دلار! این تمام درآمدی است که به قیمت فروپاشی خیلی از اقتصادها، آمریکا از رهگذر این جنگی که در دنیا راه انداخته است میخواهد سود کند. ایالات متحده به 720 میلیارد دلار نیاز دارد و با این فضاحت میخواهد آن را کسب کند. بعد میآید یک تریلیون دلار در ایران سرمایهگذاری کند و آب به حلق دشمن خودش بریزد؟! بعضی جاها دیدم که میگویند دو تریلیون دلار! این شایعات بیاساس را چه کسانی در جامعه رواج میدهند؟ رسانههایی که دوست دارند جای مسائل فرعی و اصلی را عوض کنند و جامعه را مثل دوره برجام، شرطی کنند.»
جالب اما این است که شایعه فضائی و سراسر کذب سرمایهگذاری یک تریلیون دلاری آمریکا در ایران و بالاتر از آن، موافقت رهبر معظم انقلاب با این سرمایهگذاری را دقیقاً همان روزنامهای منتشر کرده است که در سال 1400 در تیتر یک خود، از دهه نود با عنوان دهه سوخته اقتصاد ایران یاد میکند! فارغ از این دروغپردازی و رؤیابافیها اما واقعیت این است که ظرفیتهای اقتصاد ایران برای سرمایهگذاریهای تولیدی، بسیار زیاد است. سرمایهگذار خرد و کلان اما برای ورود به عرصه تولید، بیش از همه چیز نیازمند ثبات اقتصاد و بازار است. امری که با گره زدن اقتصاد کشور به مذاکرات خارجی در تضاد است. خاصه آنکه طرف مذاکره، یک فرد نامتعادل، بیمنطق، زورگو و دیوانه نما است و از این دیوانهنمایی برای پیشبرد اهداف خود در حوزههای مختلف بهشدت بهره میبرد.
حجتالاسلام محمدجواد محققنیا؛ اقتصاددان و استاد حوزه و دانشگاه در همین زمینه میگوید: «شرطیسازی اقتصاد به مذاکرات خارجی در سالهای گذشته یکی از موانع جدی در مسیر ثبات و رشد اقتصادی بوده است. اقتصاد کشور نباید به روند مذاکرات گره بخورد، بلکه باید با اصلاح ساختارها، تقویت تولید و استفاده از ظرفیتهای داخلی مسیر پیشرفت را مستقل از تحولات سیاسی خارجی دنبال کرد. در چنین شرایطی، مردم و فعالان اقتصادی نیز ناچار شدهاند، تصمیمات خود را نه بر اساس شاخصهای واقعی اقتصادی، بلکه با تکیه بر گمانهزنیهای سیاسی اتخاذ کنند. همین موضوع موجب کاهش میل به سرمایهگذاری، توقف پروژههای تولیدی و افزایش رفتارهای سوداگرانه در بازار شده است.»
مرور تجربیات تلخ دهه نود در همین زمینه، گواه روشنی بر خطرات شرطی کردن اقتصاد ملی نسبت به نتایج مذاکرات با طرفهای خارجی است. به عنوان مثال، 28 بهمنماه سال 1394 رهبر فرزانه انقلاب در همین زمینه میفرمایند: «یکی از هدفهای کسانی که دنبال این مذاکرات بودند گشایش اقتصادی با سرمایهگذاری خارجیها بود؛ امّا امروز آمریکاییها جلوی همین را میگیرند.» ایشان بار دیگر در 8 اردیبهشتماه سال 95 میفرمایند: «برخلاف آنچه روی کاغذ است، آمریکاییها در عمل کاری میکنند که بانک جرأت نکند جلو بیاید، سرمایهدار خارجی جرأت نکند بیاید سرمایهگذاری کند.»
نهایتا نیز آمریکاییها از قرارداد مذکور خارج شده، چنان تورمی در اقتصاد ایران ایجاد کردند که هنوز تبعات آن ادامه دارد! بر این اساس، درس نخست برای عملیاتی کردن شعار سال، بلکه برای تحقق رشد هشت درصدی برنامه هفتم توسعه، شرطی نکردن اقتصاد ملی و گره نزدن همه چیز کشور به مذاکرات با یک کشور خارجی است. ما چنین تجربه تلخی را در دهه نود داشتهایم و اگر مجدد بخواهیم آن را تکرار کنیم، طبعا نتیجهای جز همان نتایج سابق و سوختن فرصتهای اقتصاد ملی برایمان دربر نخواهد داشت.