کد خبر: ۳۰۹۷۸۱
تاریخ انتشار : ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۹:۴۷
زنگ خطری که باید شنیده شود

رابطه مستقیم بین «سطح تحصیلات» و «بیکاری»!

 
 
 
مرکز آمار ایران در جدیدترین گزارش خود، داده‌های نگران‌کننده‌ای را در مورد وضعیت بیکاری در کشورمان مورد اشاره قرار داده است. براساس گزارش مرکز آمار، در ایران حدودا 2 میلیون بیکار وجود دارد که 40 درصد از آن‌ها با جمعیتی تقریبی 800 هزار نفر را فارغ‌التحصیلان دانشگاهی تشکیل می‌دهند. این مرکز همچنین به این مسئله اشاره کرده که 40 میلیون ایرانیِ بالای 15 سال(با فرض جمعیت 86 میلیونی ایران)، جمعیت غیرفعال بازار کار کشورمان را تشکیل می‌دهند. 
مرکز آمار خاطرنشان کرده که تنها 17 درصد از جمعیت کشور به صورت مرتب و روزانه تا هشت ساعت فعالیت کاری دارند. تنها اندکی پس از انتشار داده‌های مذکور در گزارش مرکز آمار ایران، شاهد انعکاس آن‌ها در رسانه‌های مختلف و طرح تحلیل‌های مخنلف درباره آن بوده ایم. در این راستا، توجه به 2 نکته در مورد آمارهای مذکور از اهمیت زیادی برخوردار است.
اول اینکه سهم بالای بیکاری فارغ‌التحصیلان دانشگاهی از جمعیت کلی بیکاران در ایران، حقیقتا نگران‌کننده است. سالانه هزاران میلیارد تومان در حوزه آموزش و به‌طور خاص آموزش عالی ایران هزینه می‌شود تا نیاز کشور به نیروی متخصص و آموزش‌ دیده رفع شود. با این حال، اینکه شاهدیم یکی از بروندادهای این هزینه‌کردها خود را در قالب سهم 40 درصدی فارغ‌التحصیلان دانشگاهی از کل جمعیت بیکار کشور نشان می‌دهد، موضوع مناسبی نیست. در حقیقت، این بدان معناست که بخش قابل ملاحظه‌ای از بودجه و منابع کشور، به هدفی که برای آن طراحی و تخصیص داده شده، نمی‌رسد.
در عین حال، این مسئله که این گزاره در اذهان افراد جا بیفتد که گذراندن تحصیلات دانشگاهی نمی‌تواند مقدمه‌ای برای کسب موقعیت شغلی مناسب و ایجاد یک زندگی بهتر برای آن‌ها باشد نیز به هیچ عنوان در راستای منافع کلان کشورمان نیست. بگذریم که وجود شمار قابل‌توجهی فارغ‌التحصیل دانشگاهی بیکار، خود در ابعاد سیاسی، اجتماعی و امنیتی نیز برای ایران هزینه‌زا است.
به نقل از الف؛ نکته دوم اینکه در گزارش مرکز آمار ایران این مسئله مورد اشاره قرار گرفته که تنها 17 درصد از جمعیت و نیروی کار در کشورمان، روزانه تا هشت ساعت که ساعت استاندارد کاری است، فعالیت دارند. این در حالی است که 40 میلیون ایرانی بالای 15 سال که در سن فعالیت اقتصادی قرار دارند، عملا در زمره جمعیت غیرفعال کشورمان قرار گرفته‌اند. انتشار این آمار نیز در نوع خود این موضوع را مورد اشاره قرار می‌دهد که فرهنگ کار آن‌طور که باید و شاید بر طبق آموزه‌های دینی و البته عرفیِ فرهنگ ایران، مورد توجه طیف‌های قابل‌توجهی از افراد نیست. 
در این میان، برخی این نقد را مطرح می‌کنند که شرایط اقتصادی نه چندان مطلوب ایران در طی سال‌های اخیر، خود بسترهای مساعدی را برای بدتر شدن آمارهای مرتبط با وضعیت بیکاری در ایران فراهم کرده است. این موضوع را نمی‌توان انکار کرد با این حال، اینکه صرفا از منظر حکمرانی به ماجرا بنگریم و نقش مؤلفه‌های انسانی و فردیت انسان‌ها در رابطه با مسئله کار را مورد بی‌توجهی قرار دهیم، چندان منطقی نیست.