کد خبر: ۳۰۹۶۲۳
تاریخ انتشار : ۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۲۰:۰۴

نقش منابع انسانی در رشد اقتصادی و شکوفایی تمدنی

 
 
علی پوریا
 
از بزرگمهر حکیم پرسیدند: علت انقراض دولت ساسانی چه بود؟ بزرگمهر پاسخ گفت: کارهای بزرگ را به خُردان سپردند و کارهای خُرد را به بزرگان. خُردان از کار بزرگ بر نیامدند و بزرگان به کار خُرد دل نسپردند. در این حکایت کوتاه به روشنی، نقش بسیار مهم و اساسی منابع انسانی در شکوفایی تمدنی و حفظ و بقای دولت‌ها و تمدن‌ها بیان شده است. 
نویسنده با بهره‌گیری از آموزه‌های قرآنی درباره ویژگی‌های عمومی منابع انسانی و شاخصه‌های عمده منابع انسانی در عرصه مدیریتی سخن گفته است.
***
عوامل رشد اقتصادی و شکوفایی تمدنی 
قرآن به مسئله اقتصاد و تمدن توجه ویژه‌ای مبذول می‌دارد. این اهمیت از آن‌روست که دستیابی انسان به همه توانمندی‌های سرشته در ذات و فعلیت بخشی آن، زمانی تحقق می‌یابد که دو دسته از عناصر مادی و معنوی در کنار هم به شکل اعتدال قرار گیرد. از این رو در آموزه‌های قرآنی به عناوین مختلف بر ابعاد دوگانه انسانی توجه داده شده و برنامه‌ها و دستورهایی نیز برای ایجاد وضعیت مطلوب صادر شده است. 
از نظر قرآن یکی از اهداف میانی و نیز یکی از مسئولیت‌ها و وظایف بشر، آبادانی و عمران زمین است که در آیه 61 سوره هود چنین می‌فرماید: هو أنشأكم من الأرض واستعمركم فيها؛ خداوند شما از زمين آفريد و از شما خواسته كه آن را آباد كنيد.
این بدان معناست که ایجاد تمدن انسانی و حفظ و نگهداشت آن از وظایف و مسئولیت‌های دینی بشر در کره زمین است و هرگونه تخلف از آن به معنای کفر و بی‌ایمانی تلقی می‌شود.
در قرآن به دو دسته علل مادی و معنوی برای دستیابی به رشد اقتصادی و شکوفایی تمدنی اشاره شده است. از جمله عوامل مادی به آب (هود آیه 52 و جن آیه 16)، زمین مناسب و مرغوب (اعراف آیه 58 و سبا آیه 15)‌، کار و تلاش بر روی زمین (ملک آیه 15) توجه داده شده و در تبیین عوامل معنوی به اموری چون استغفار و توبه (هود آیه 3 و 52 )، استقامت بر دین و ملازمت با حق (جن آیه 16)‌، امنیت و آرامش روانی و اجتماعی (بقره آیه 126 و نحل آیه 112)‌، انفاق و کمک مالی به دیگران (بقره آیه 276 و روم آیه 39) رعایت تقوای الهی (اعراف آیه 96 و طلاق آیه 2 و 3) اشاره کرده است. هر چند که در این علل و عوامل بصراحت از منابع انسانی سخنی به میان نیامده ولی اگر به همه عوامل معنوی توجه و دقت شود، به آسانی نقش پررنگ و اساسی منابع انسانی در رشد و شکوفایی اقتصادی و تمدنی معلوم می‌شود. در عوامل مادی نیز کار، مفهومی است که ارتباط تنگاتنگی با مفهوم منابع انسانی دارد و این انسان است که با کار و تلاش خود در عوامل مادی تغییرات و تصرفاتی را پدید می‌آورد و شکوفایی و رشد اقتصادی و اعمار زمین را سبب می‌شود و تمدن بشری را پی می‌ریزد.
شرایط مطلوب در منابع انسانی
آیات پیش گفته به شکلی به این مطلب توجه داده است که برای دستیابی به رشد و شکوفایی اقتصادی و تمدنی، چه شرایط و ویژگی‌هایی می‌بایست در انسان به عنوان منبع اصلی هرگونه تغییر در زمین و آبادانی آن تحقق داشته باشد.
از جمله ویژگی‌هایی که برای منابع انسانی به شکل مطلوب و آرمانی گفته شده‌، داشتن ایمان به خدا و معارف الهی است که نقش بسیار مهمی در توسعه و شکوفایی اقتصادی و به ویژه در بقای آن دارد؛ زیرا هر چند که رشد اقتصادی‌، بی‌ایمان می‌تواند شکل گیرد ولی نمی‌تواند باقی و برقرار باشد. از این رو قرآن به شماری از تمدن‌های بشری اشاره می‌کند که به کمال رشد و شکوفایی اقتصادی و تمدنی رسیدند ولی به دو سبب اصلی کفر و کفران از هم پاشیدند و نابود شدند. از این رو خداوند در آیه 96 سوره اعراف به ایمان به عنوان رکنی مهم در بهره‌مندی از مواهب الهی و دستیابی به رفاه و آسایش و آرامش اشاره می‌کند و بر نقش آن تأکید می‌ورزد.
البته ایمان به تنهائی کفایت نمی‌کند؛ زیرا باید این مسئله به شکل عملی در ظاهر زندگی مردم نیز خود را نشان دهد. لذا خداوند در آیه 66 سوره مائده بر پایبندی و عمل به تعالیم الهی به عنوان یکی از عوامل بهره‌مندی انسان از توسعه اقتصادی و مواهب الهی تأکید می‌کند و در آیه 16 سوره جن به شکلی دیگر آن را مرتبط با استقامت و پایداری بر دین حق می‌شمارد. 
از نظر قرآن، جامعه‌ای به رشد و شکوفایی اقتصادی دست می‌یابد که مردمانش گرایش بر کار و تلاش (ملک آیه 15) داشته و کسب و کار را تأمین‌کننده نیازهای اقتصادی خود بشمارند (هود آیه 61 و نحل آیه 14 و اسراء ‌آیه 12) و نسبت به کار و تلاش،‌ تنبلی و کوتاهی نکنند؛ زیرا هرگونه تنبلی به معنا و مفهوم‌، دور شدن از مسئولیت و وظیفه انسانی آبادانی تمدنی زمین است که در حقیقت به معنای خروج از مسیر حرکت اصلی آفرینش و اهداف آن می‌باشد.
از دیگر ویژگی‌هایی که خداوند برای انسان به عنوان عامل شکوفایی تمدنی و بقا و حفظ آن بر می‌شمارد، داشتن تقوای الهی و رعایت آن است که در آیاتی چون 96 سوره اعراف و 2 و 3 
سوره طلاق بر آن تأکید داشته است. انسان بی‌تقوا به معنای انسانی است که به خود و جامعه خیانت می‌کند و افزون بر اینکه از خداوند دور می‌شود و بر خلاف آفرینش خویش گام برمی‌دارد‌، با تجاوز به حدود الهی و عبور از مرزهای سنت و قوانین آسمانی‌، فساد و تباهی را در جامعه دامن می‌زند و فرصت‌های رشد و شکوفایی را در همه زمینه‌ها از جمله اقتصادی و تمدنی از جامعه سلب می‌کند.
از دیگر ویژگی‌هایی که قرآن برای انسانی که در مسیر شکوفایی اقتصادی و تمدنی گام برمی‌دارد بیان می‌کند‌، انفاق کنندگی است. انفاق همواره از بخشی از ثروت و مال و نعمت‌هایی انجام می‌شود که خداوند در اختیار شخص گذاشته است. حال اگر شخص بیش از نیاز خویش از مال استفاده کند و یا آن را به شکل کنز و تکاثر نگه دارد و از گردش سالم آن ممانعت کند‌، عامل بازدارنده رشد و شکوفایی اقتصادی و تمدنی می‌شود. از این رو خداوند در بسیاری از آیات خواهان آن است که نعمت‌های الهی که در اختیار فرد قرار می‌گیرد، انفاق شود؛ زیرا شخصی که انفاق می‌کند این فرصت را به خود و دیگری می‌دهد تا نعمت‌ها در جریان آزاد و گردش سالم قرار گیرد و از انباشت و تراکم به شکل کنزی که هیچ سودی برای اقتصاد و رشد ندارد جلوگیری کند.(بقره آیه 276 و روم آیه 39 و سبا آیه 39)
شاخص‌های منابع انسانی در سطوح مدیریتی
اینها ویژگی‌های عمومی برای منابع انسانی است. اما افزون بر این ویژگی‌ها ‌قرآن برای منابع انسانی ویژگی‌های دیگری را ذکر می‌کند که برخی از آنها مرتبط با سطوح مدیریتی است.
از جمله این ویژگی‌ها می‌توان به دانش کافی در مسئولیت و کاری که به‌عهده می‌گیرد باشد. خداوند در آیه 55 سوره یوسف به این ویژگی مهم برای انتخاب کارگزاران و مسئولان در سطوح مدیریتی توجه می‌دهد. این در حالی است که در عصر حاضر به اسباب بسیاری‌، مسئولیت‌ها بر اساس دانش واگذار نمی‌شود؛ به این معنی که مثلاً کارشناس علوم خاک، مسئولیت فرهنگی یک نهاد غیر مرتبط را به‌عهده می‌گیرد و خبره در دانش کودکان‌، در حوزه سیاست مسئولیتی را عهده‌دار می‌شود.
از دیگر ویژگی‌های کارگزاران‌، توانایی مدیریتی است. بسیاری از اشخاص از توان مدیریتی برخوردار نمی‌باشند هرچند که در همان حوزه کاری خویش دارای دانش بسیار و متبحر باشند. بنابراین در شرایط منابع انسانی تنها دانش شخص در حوزه مسئولیتی کفایت نمی‌کند بلکه باید توانایی مدیریتی در آن حوزه را نیز دارا باشد.
هرکسی که مسئولیتی را در اختیار می‌گیرد باید امانتدار باشد. خداوند به این ویژگی در آیه 55 سوره یوسف اشاره می‌کند؛ زیرا کسی که امین در کار نباشد نمی‌تواند کار را در مسیر تعالی قرار دهد و زمینه رشد و شکوفایی جامعه را فراهم آورد.
از دیگر ویژگی‌هایی که قرآن برای مسئولان و مدیران برمی‌شمارد‌، رشد و خردمندی است. از این رو در آیه 5 سوره نساء واگذاری مسئولیت‌های مالی و اقتصادی را به اشخاص سفیه و بی‌خرد نادرست برمی‌شمارد و رشد و خردمندی را به عنوان مهم‌ترین شرایط واگذاری مسئولیت‌ها در این حوزه معرفی می‌کند. 
هر چند که شخص دارای تقواست که خود عامل بازدارنده از انحراف و کژروی است، ولی قرآن برای دستیابی به رشد و شکوفایی اقتصادی و تمدنی شرط ارزشیابی و نظارت دائمی را بیان می‌کند. 
به این معنا که اگر شخص حتی اگر انسانی خردمند و رشد یافته باشد ولی ممکن است که در مسیر نادرستی قرار گیرد‌، از این رو لازم است که همواره نظارت و ارزشیابی از کارها از سوی مسئولان انجام پذیرد تا احتمال خطا و کژروی به صفر کاهش یابد. 
اصولاً نظارت مستمر مسئولان سبب بهره‌گیری بهینه از امکانات اقتصادی و منابع انسانی و بهینه‌سازی کار و فعالیت‌ها می‌شود. این مطلب را می‌توان از آیات 93 تا 97 سوره کهف و 12 و 13 سوره سبا به دست آورد. البته مسئولان و مدیران ارشد لازم است انسان‌هایی با برنامه باشند و برای هر کاری برنامه‌ای منظم و از پیش تهیه شده داشته باشند تا بر اساس آن معیار،کارها را بسنجند و عمل کنند. از این رو در آیات 47 و 55 سوره یوسف بر نقش برنامه‌ریزی در شکوفایی اقتصادی و تمدنی توجه داده شده است.
ویژگی‌های منابع انسانی از نظر امیرمؤمنان‌(ع)
با توجه به اینکه مسئولیت‌ها باید براساس توانمندی‌ها و ظرفیت‌های هر شخص واگذار شود‌، امیرمؤمنان ‌از اینکه روابط خانوادگی و پارتی‌بازی سبب شود تا گروهی از بستگان و خویشان و دوستان به مقام‌ها و مسئولیت‌ها دست یابند برحذر می‌دارد؛ زیرا این دوستان و بستگان برای خود حاشیه امنی می‌سازند و به دور از نظارت‌ها و چشم‌های ارزشیابی اندک اندک به سوی کژی می‌روند.
امیرمؤمنان‌(ع) در نامه 53 نهج‌البلاغه به مالك اشتر فرمود:«هنگام رسیدن به قدرت، نور چشمان و نزدیكان وابستگان را به خود نزدیك مساز و برای آنها حاشیه امن درست مكن؛ زیرا نزدیكان قدرت، ویژه‌خوارند و تجاوزگر، اینان به حقوق مردم دست درازی می‌كنند و تن به عدل و انصاف و قانون نمی‌دهند. تو ریشه اینان را قطع كن. از نظر امیرمؤمنان(ع) کارگزار دولت اسلامی در هر سطحی نباید در مهمانی‌های اشرافی كه اشخاص فرودست در آنها دعوت نشده‌اند و حضوری در آنها ندارند و فقط بر سر این سفره‌ها و مهمانی‌ها، اشراف و متمولان حضور دارند، حضور یابد.
از نظر آن حضرت پست‌ها و مقام‌های حكومتی و اداری امانتی در دست کارگزاران است‌، نه وسیله چپاول اموال عمومی و غارت اموال خصوصی مردم. بنابراین نمی‌توان از مسئولیت سوء‌استفاده کرد و آن را وسیله‌ای برای رشد اقتصادی خود و خانواده قرار داد و به انباشت ثروت از راه مقام پرداخت. نظارت دائمی مسئولان امری واجب و لازم است. از این رو امام علی‌(ع) می‌فرماید: باید بر بازارها و نرخ‌ها و ترازوها نظارت شود و ناظر خائنی كه پول می‌گیرد و از ستم‌هایی كه در خرید و فروش بر مردم بی‌پناه می‌رود، چشم می‌پوشد، به شدیدترین وجه مجازات شود... تازیانه بخورد و دور شهر گردانده شود تا مردم خائنان را بشناسند. در كار كارگزارانت ‏بنگر و پس از آزمايش به كارشان برگمار، نه به سبب دوستى با آنها و بى‏مشورت ديگران به كارشان مگمار، زيرا به رأى خود كار كردن و از ديگران‏مشورت نخواستن، گونه‏اى از ستم و خيانت است.كارگزاران شايسته را در ميان‏ گروهى بجوى كه اهل تجربه و حيا هستند و از خاندان‌هاى صالح، كه در اسلام ‏سابقه‏اى ديرين دارند می‌باشند. اينان به اخلاق شايسته‏ترند و آبرويشان محفوظتر است و ازطمع‌كارى بيشتر رويگردانند و در عواقب كارها بيشتر مى‏نگرند. در ارزاقشان بيفزاى،زيرا فراوانى ارزاق، آنان را بر اصلاح خود نيرو دهد و ازدست اندازى به مالى كه در تصرف دارند،باز مى‏دارد. پس در كارهايشان تفقدكن و كاوش نماى و جاسوسانى از مردم راستگوى و وفادار به خود بر آنان بگمار؛ زيرا مراقبت نهانى تو در كارهايشان آنان را به رعايت امانت و مدارا در حق رعيت ‏وامى‏دارد و بنگر تا ياران كارگزارانت تو را به خيانت نيالايند. 
هرگاه يكى از ايشان ‏دست ‏به خيانت گشود و اخبار جاسوسان در نزد تو به خيانت او گرد آمد و همه بدان‏گواهى دادند، همين خبرها تو را بس باشد. بايد به سبب خيانتى كه كرده تنش را به‏تنبيه بيازارى و از كارى كه كرده است، بازخواست نمايى.سپس، خوار و ذليلش ‏سازى و مهر خيانت ‏بر او زنى و ننگ تهمت را بر گردنش آويزى.