کد خبر: ۳۰۸۸۹۱
تاریخ انتشار : ۲۷ فروردين ۱۴۰۴ - ۲۰:۱۲

نگاه ویژه قرآن  به صبر و صابران 

 
 
نرگس دوست‌محمدی
در قرآن، فضائل و مقاماتی برای صابران بیان شده که بیانگر اهمیت و ارزش این اسم و صفت در میان اسماء و صفات کمالی است. صابران با‌ شکیبایی و مقاومت در برابر انواع سختی‌ها بی‌جزع و فزع، نماینده انسان‌هایی هستند که تهدیدها و سختی‌ها را به فرصت‌های بی‌بدیل رشد تبدیل می‌کنند و از درون تکالیف سخت و دشوار و مصیبت‌های کمر‌شکن و مخالفت‌های معصیت کاران، همانند درختی در کویر و شوره‌زار در برابر تندبادها و مصیبت‌های دیگر استوار می‌مانند.
بی‌گمان هر انسانی به طور فطری گرایش به کمالات و فضائل اخلاقی دارد حتی اگر خود متخلق به آن نباشد. از این‌رو همگی ستایشگر صابران هستند و آن را به عنوان کمال و فضیلتی اخلاقی بر‌می‌شمارند و خواهان آن می‌شوند.
حقیقت صبر و انواع و اقسام آن
صبر به معنای تاب‌آوری، نقیض جزع و بىتابى، در لغت به سه معنا آمده است: 1. حبس و نگهدارى. 2. قسمت بالاى یک چیز. 3. نوعى از سنگ سخت است. (ترتیب العین، ج 2، ص 966؛ معجم مقاییس اللّغه، ج 3، ص 329) 
در اصطلاح فرهنگ قرآنی صبر عبارت از امساک در تنگناها و خویشتندارى به مقتضاى عقل و نقل یا حبس نفس از چیزى است که عقل و نقل، حبس نفس از آن را اقتضا کند (نگاه کنید: مفردات الفاظ قرآن‌کریم، ص 474)؛ زیرا اصولا قلب انسان بر اساس نور هدایت فطری تکوینی، نه‌تنها حقایق هستی را می‌شناسد و بدان گرایش دارد، بلکه نسبت به باطل نفرت دارد و آن را نمی‌پسندد و دوست ندارد تا آلوده به امور ناپسند شود. همین گرایش و‌ گریزش فطری نفس انسان را به سوی نور هدایت نقل وحیانی به عنوان حجت ظاهری سوق می‌دهد تا در قالب «نور علی نور» با استفاده از نور هدایت نقل وحیانی شناخت جامع و تمام کمالی را به دست آورده و گرایش‌ها و‌گریزش‌هایش را با اطمینان بیشتری مبتنی بر علم‌الیقین یا عین‌الیقین یا حق‌الیقین ساماندهی کند؛ چرا که نقل وحیانی اطلاعات تازه و کامل‌تر با تفصیل بیشتری را در اختیار قلب می‌گذارد و این‌گونه است که داده‌های بیرونی به یاری داده‌های درونی می‌آید و انسان با استقامت و ثبات در امری وارد می‌شود.
بنابراین، صابر کسی است که زندگی خویش را بر مدار دو حجت ظاهری و باطنی وحی و عقل تنظیم می‌کند و این‌گونه هرگز در برابر مصیبت‌ها و معصیت‌ها و فشار تکالیف در مقام طاعت، از مدار حق خارج نمی‌شود و با جزع و فزع و بی‌تابی‌، رفتاری خارج از تعادل و اعتدال از خود بروز نمی‌دهد.
صابر در سه‌گانه‌های اصلی با نمایشی از تاب‌آوری به دور از جزع نشان می‌دهد تا چه اندازه در تعادل و اعتدال نفس ثابت قدم است؛ زیرا صابر باید در برابر سه‌گانه‌های سنگین: 1. مشکلات و مصیبت‌های سخت؛ 2. طاعت خدا در مقام اقامه تکالیف دشوار؛ 3. فشار سهمگین هواهای نفسانی و وسوسه‌های شیطانی با اجتناب از گناه بتواند «قوام» و استقامت خویش را در تمامیت تعادل و اعتدال به نمایش گذارد.
بر اساس گزارش‌های قرآنی، «عبادالرحمن» کسانی هستند که با ایمان استوار و عمل صالح خویش نماد تمام صابران حقیقی هستند؛ زیرا آنان در برابر رفتارهای جاهلانه با سلام و کرامت عبور می‌کنند و در مقام اطاعت از اوامر الهی، شبانه به قیام و سجده می‌پردازند و در برابر هواهای نفسانی و وسوسه‌های شیطانی مقاومت کرده و بر اساس نواهی شریعت و با انفاق معتدلانه به دور از بخل یا اسراف عمل کرده و از قتل بی‌گناه، زنا، گواهی دروغ و مانند آنها اجتناب می‌کنند و این‌گونه تعادل و اعتدال رفتاری صحیح را به نمایش می‌گذارند. از همین‌رو پاداش‌های الهی در دنیا و آخرت نصیب آنان می‌شود و زندگی سعادتمندانه را به عنوان «عبادالرحمن» تجربه می‌کنند. (فرقان، آیات 63 تا 75)
در حقیقت صابران همان عبادالرحمن و تجلی بندگان خاص خدای رحمان هستند که تعادل تمام را در همه احوالات و شرایط گوناگون حفظ کرده و نفس خویش را با حبس و امساک و خویشتنداری در چارچوب دین الهی چنان پرورش می‌دهند که در همه شرایط دشوار بتواند تعادل و قوام داشته و به سوی افراط و تفریط گرایش نیابد و به جزع و فزع نیفتد و بیتابی نکند. این‌گونه است که این بندگان صابر خدا با تخلق به اخلاق می‌توانند پاداش و میوه شیرین را از درخت تلخ صبر بر‌چینند و به سعادت ابدی نیز دست یابند. (همان)
البته صبر همانند هر امر باطنی و معنوی و نفسانی دارای مراتب و درجات متعدد است تا جایی که برخی از مراتب آن همچون «صبر جمیل» بسیار ستوده است. (یوسف، آیات 18 و 83) از همین‌رو خدا پیامبرش را به صبر جمیل دعوت می‌کند (معارج، آیه 5)؛ زیرا صبر جمیل از نظر زیباشناختی‌ رفتاری تجلیاتی در ظاهر دارد که موجب جمال و زیبایی دارنده آن می‌شود و هر‌کسی بدان گرایش می‌یابد؛ زیرا صابر در مقام صبر جمیل هر چیزی را بر اساس مقدرات و مشیت حکیمانه تفسیر و تاویل می‌کند و با افزایش آستانه تحمل به جایی می‌رسد که هر مصیبتی حتی حادثه عظیم تلخ و سنگین کربلا می‌تواند در قالب «ما رایت الا جمیلا؛ جز زیبایی ندیدم» تفسیر و تحلیل و توصیف شود.
در حقیقت صابر در مقام صبر جمیل، در برابر تسویلات نفسانی که عامل بسیاری از مصیبت‌ها و ظلم‌ها به دیگری است، چنان استوار باقی می‌ماند که هیچ تندباد سهمگین و بنیان‌کنی نمی‌تواند او را از استقامت بیرون برد و از مدار مکارم اخلاقی خارج سازد؛ بلکه در همان حال که فشارهای فوق سنگینی را تجربه می‌کند، فضائل اخلاقی را به نمایش می‌گذارد تا کنش و واکنشی خارج از «رحمانیت» نداشته باشد؛ زیرا چنین اشخاصی تجلی کامل رحمانیت خدای سبحان هستند. (فرقان، آیات 63 تا 75) 
از همین‌رو پیامبر(ص) به عنوان مصداق اتم و اکمل صابران و عبادالرحمن متخلق به «خلق عظیم» در برابر همه تسویلات نفسانی و مصیبت‌های عظیم و تکالیف سنگینی چون تهجد دو‌ سوم شب و اذیت و آزارهای دشمنان، با صبر جمیل خویش نشان می‌دهد که مؤمنان باید با پیروی از چنین اسوه حسنه با دیگران تعامل داشته باشند و قوام را از دست ندهند. (مزمل، آیات 1 و 2 و 20؛ احزاب، آیه 21؛ قلم، آیه 4) از آن حضرت(ص) روایت شده که فرموده است: مَا أُوذِيَ نَبِيٌّ مِثْلَ مَا أُوذِيتُ؛ هیچ پیامبری چون من اذیت نشد.(المناقب، ج۳‌، ص۲۴۷؛ كشف الغمة،  ج۲، ص۵۳۷؛ الوافي،  ج۲، ص۲۳۵)
به سخن دیگر، انسان‌ها به‌ویژه مؤمنان بر اساس سنت ابتلاء همواره گرفتار انواع مصیبت‌های شر و خیر هستند. (انبیاء، آیه 35؛ حجرات، آیه 14؛ بقره، آیه 155) پس همان گونه که انسان با قدرت برخاسته از فرزندان و ثروت، آزموده می‌شود (تغابن، آیه 15)، همچنین با اوامر و نواهی و طاعت و معصیت و مصیبت امتحان می‌شود. اگر انسان با بهره‌گیری از صبر بتواند خود را در حالت تعادل حفظ و صیانت کند، به کمالاتی می‌رسد که هیچ چیز دیگری جایگزین آن نمی‌شود؛ زیرا پیامبران اولوا‌ ‌العزم با صبر به چنین جایگاه بزرگ رسیده‌اند. (شوری، آیه 43؛ آل عمران، آیه 186)
بر اساس آموزه‌های قرآنی، اگر مؤمن در ابتلائات الهی و تکالیفی مانند: نماز (بقره، آیه 153؛ لقمان، آیه 17)‌، امر به معروف و نهی از منکر (لقمان، آیه 17)، مصیبت‌ها در مال و جان (آل عمران، آیه 186) و معصیت‌ها صبر کند و حتی به جای تقابل مثلی بدی در برابر بدی، بدی و زشتی را با نیکی و خوبی دفع کند و با عفو و اصلاح و کرامت از آن عبور نماید (شوری، آیات 40 تا 43؛ فصلت، آیات 34 و 35؛ فرقان، آیات 63 تا 75) خود را به سطح مکارم اخلاقی می‌رساند که خاص عبادالرحمن و اولوا العزم از پیامبران الهی است و این‌گونه است که نه‌تنها دشمنان را به دوستان صمیمی تبدیل می‌کند، بلکه از پاداش‌های اخروی و بهشت‌های ابدی بهره‌مند می‌شود که سعادت تمام و کامل است. (فصلت، آیات 34 و 35؛ لقمان، آیه 17)
اصولا تنها کسانی از خسران در زندگی رهایی می‌یابند که خود در مقام ایمان و عمل صالح قرار گیرند و دیگران را نیز در مقام فریضه امر به معروف و نهی از منکر به «صبر» و «حق» (عصر، آیات 1 تا 3) و «مرحمت» (بلد، آیه 17) دعوت کنند که تجلیات آن همان تبلیغ دین اسلام‌، اقامه نماز، دادن زکات در قالب اطعام به مسکین و آزادسازی بندگان خدا از بند بردگی و مانند آنها است، هر‌چند که باید انواع اذیت‌ها و مصیبت‌ها را تحمل کنند. (بلد، آیات 12 تا 17)
از نظر قرآن، برخی از امور نیازمند صبر است، ولی برخی از امور چنان دشوار است که مراتب عالی‌تر صبر را نیاز دارد تا انسان بتواند آن را انجام دهد. در حقیقت انسان باید در فرآیند رشد کمالی خویش به سطحی از صبر برسد که بتواند در انجام همه عبادیات تحمل داشته باشد و سختی‌های آن را به جان بخرد و تاب بیاورد. این عبادیات شامل همه اوامر و نواهی می‌شود، چنان‌که شامل امور تبلیغ و توصیه‌های الهی به دیگران در مقام امر به معروف و نهی از منکر می‌شود. پس مؤمنان می‌بایست در سطح «اصطبار» آستانه تحمل خویش را بالا برند؛ چنان‌که پیامبر(ص) در مقام عبودیت و عبادت، مامور به «اصطبر» می‌شود: و اصطبر لعبادته (مریم، آیه 65)؛ زیرا متعدّى شدن «اصطبار» با «لام» به جاى «على» براى بيان اين است كه گويا عبادت يك هماورد است كه انسان بايد در برابر آن استقامت كند و مقصود اين است كه عبادت، شدايد و مشقّت‌هايى را بر تو وارد مى كند كه در برابر آن بايد استقامت كنى و سستى به خرج ندهى. (الكشّاف، ج 3، ص 30)
همچنین در تقابل با اذیت‌های دیگران باید گاه آستانه تحمل را چنان بالا برد تا به مقام «اصطبر» برسد؛ چنان‌که حضرت صالح(ع) مامور می‌شود تا این‌گونه در برابر مخالفت‌ها و تکذیب‌ها استقامت ورزد و عالی‌ترین سطح صبر را به نمایش گذارد و بی‌تابی و جزع نداشته باشد.(قمر، آیات 23 تا 27)
از نظر قرآن، کافران و مشرکان بر باطل خویش صبر می‌کنند و دیگران را به استقامت و صبر بر باطل دعوت می‌کنند؛ در‌حالی که مؤمنان سزاوارتر بر صبر هستند که بر حق و حقانیت هستند. (ص، آیه 6؛ مریم، آیه 65؛ قمر، آیات 23  تا 27)
همراهان خوب صبر
امور دیگری می‌تواند به صبر یاری رساند و موجب دستیابی به کمال و توفیقات بیشتر شود. از جمله این امور تقوای الهی و توکل است؛ زیرا از نظر آموزه‌های قرآن، صبر همراه با تقوا دژ مستحکمی در برابر اذیت و آزارهای دشمنان (آل عمران، آیات 120 و 186)، عامل موفقیت در ابتلائات (همان) و بهره‌مندی از امدادهای الهی است. (آل عمران، آیه 125) همچنین مؤمنان، صبر را با توکل بر خدا همراه می‌سازند تا به موفقیت برسند و از مشکلات سنگین و سهمگین عبور کنند؛ زیرا از نظر قرآن، صبر در برخی از امور موقتی است، اما توکل بر خدا امری دائمی است و مؤمنان اصولا متوکلین هستند. (نحل، آیه 42؛ عنکبوت، آیه 59) آنان صبر و توکل را با هم جمع می‌کنند و از مشکلات به وکالت الهی به سلامت عبور می‌کنند و در شرایط سخت اذیت و آزارها در پناه خدا قرار می‌گیرند. (ابراهیم، آیات 11 و 12)
البته اندوه و شدت حزن هرگز با مقام صبر حتی صبر جمیل در تضاد نیست؛ زیرا حزن و اندوه یک واکنش احساسی و عاطفی و طبیعی است که صابر در عین اینکه صبر می‌ورزد و جزع و بیتابی ندارد، ولی در دل خویش اندوهگین است و حتی اشک بر دیدگانش جاری می‌شود.(یوسف، آیه 84) پس صابران جزع نمی‌کنند، اما‌ گریه و دعا می‌کنند تا خدا مصیبت را از ایشان بردارد. (ص، آیات 41 تا 44) لذا دعا برای رهایی از مشکلات و ابتلائات و مصیبت‌ها و توفیق در طاعت و انجام تکالیف هیچ تضادی با مقام صبر ندارد. (همان)
همچنین بر اساس گزارش قرآنی، صبر هیچ منافاتی با شکایت به پیشگاه خدا ندارد (یوسف، آیات 83 تا 86)، بلکه آنچه در تضاد است، گلایه و شکایت از این امور در نزد مردم است.
بر اساس آموزه‌های قرآنی، صبر همراه با عمل صالح نشانه ایمان و توحید (هود، آیه 11) و حتی عمل صالح در کنار صبر شرط کارایی و تاثیرگذاری صبر است. (همان)
صابران مقابله به مثل نمی‌کنند، بلکه در سطح مکارم اخلاقی عفو و گذشت دارند و بدی را با نیکی دفع می‌کنند که این امور بیانگر عزم جدی آنان در مقام صابرین و تعالی روحی و روانی آنان است. (نحل، آیه 126؛ شوری، آیات 40 تا 43؛ فرقان، آیات 63 تا 75)
همچنین صبر با یقین ارتباط دارد، با این فرق که صبر در بسیاری از امور موقتی است، اما یقین همانند توکل امری دائمی است و انسان‌های مؤمن همواره اهل یقین و اهل توکل به خدا هستند. 
از همین ‌رو خدا صبر را با فعل ماضی به کار می‌برد در‌حالی توکل و یقین را با فعل مضارع بیان می‌کند تا استمرار بودن اینها را مورد تاکید قرار دهد: الذین صبروا و علی ربهم یتوکلون. (سجده، آیه 24؛ نحل، آیه 42) بر اساس گزارش‌های قرآنی، ضعف یقین موجب ضعف در توکل و در نتیجه ضعف در صبر می‌شود؛ در‌حالی که هر‌چه یقین شدیدتر و قوی‌تر شود، توکل نیز قوی‌تر و شدیدتر شده و صبر به حدی افزایش می‌یابد که بیست نفر در برابر دویست نفر و صد در برابر دویست و هزار نفر در برابر دو هزار نفر می‌توانند استقامت ورزند و در جهاد پیروز شوند.(انفال، آیات 65 و 66)
عوامل ایجاد صبر و آثار آن
اموری در تحقق صبر نقش دارند که اصلی‌ترین آنها همان ساحت علم و یقین است که آثار آن در ساحت عزم و عمل خودنمایی می‌کند. 
بر همین اساس، خدا در قرآن به مسئله علم و آگاهی (کهف، آیه 68؛ روم، آیات 58 تا 60)، یقین به خدا و آیات الهی در هستی (سجده، آیه 24)، بصیرت و درک عمیق (انفال، آیات 65 و 66؛ رعد، آیات 19 تا 22)، خردمندی نسبت به امور هستی و ملکوت و باطن آنها (رعد، آیات 19 تا 22)، بینش توحیدی(بقره، آیات 155 و 156)، آگاهی و توجه به اموری چون حقانیت وعده‌های الهی (روم، آیه 60؛ غافر، آیات 55 تا 77)، عنایت خاص الهی (طور، آیه 48)، قدرت خدا (ق، آیات 36 تا 39)، پاداش‌های الهی برای صابران (نحل، آیات 95 و 96)، اعتقاد به معاد و لقاء‌الله (بقره، آیه 249؛ معارج، آیات 19 تا 26)، توجه به عواقب ناخوشایند بی‌صبری (قلم، آیات 48 و 49) و مانند آنها به عنوان عامل اساسی تحقق صبر در انسان توجه می‌دهد؛ زیرا این علم است که عمل و عزم انسان را می‌سازد و به آن جهت می‌دهد.
آثار و برکات صبر را می‌توان در ساحت روان‌شناسی اجتماعی و رفتار و اخلاق شخصی و اجتماعی یافت؛ به‌طوری که انسان صابر از هر‌گونه رفتارهای نابهنجار و هنجارشکنانه و باطل (فرقان، آیات 63 تا 75) چون قتل بی‌گناه، طغیان، بخل، اسراف و مانند آنها اجتناب می‌کند (همان) و به اعمال نیک در سایه اطاعت از خدا و پیامبرش رو می‌آورد. (همان؛ انفال، آیه 46؛ بقره، آیه 45؛ عنکبوت، آیات 58 و 59)
بنابراین، صابران اهل تواضع در برابر خدا و خلق هستند و به دور از هر‌گونه فرح و تفاخر و بدمستی و سرمستی و کفران نعمت زندگی می‌کنند. (همان؛ هود، آیات 9 تا 11)
بی‌گمان اهل صبر به سبب رفتارهای نیک و هنجاری از پاداش‌های الهی در دنیا و آخرت بهره‌مند می‌شوند که شامل نجات از اذیت و استبداد و استثمار در دنیا 
(اعراف، آیات 127 و 128)، رسیدن به مقام و منازل محسنین (هود، آیه 115)، اهل رضا (طه، آیه 130)، مقام امامت (سجده، آیات 23 و 24)، عاقبت‌بخیری (اعراف، آیه 128)، صلوات و رحمت و دیگر نعمت‌های عظیم بهشتی در قالب فوز عظیم است. (بقره، آیات 155 تا 157؛ آل عمران، آیه 200؛ مؤمنون، آیه 111)