برنامهریزی بر پایه توانمندیها و انگیزههای درونی
امیرحسین بسطامی
هر روز صبح ما از نو به دنیا میآییم. آنچه امروز انجام میدهیم، مهمتر از هر چیز دیگر است. هر سال، در بهار و بهویژه فروردینماه همانطور که درختان شکوفا میشوند، گل میدهند و شروع به میوه دادن میکنند، احساس امید به تغییر، به ساختن یک زندگی جدید و یک نقشه جدید را برای ما به همراه دارند. این احساسی فوقالعاده است، زیرا این شروع جدید به ما فرصتی میدهد تا خودمان و زندگیمان را از نو بسازیم. این به ما اجازه میدهد که خودمان را قویتر از قبل بسازیم. سنگینیهای سال قبل را رها کنیم و هر کاری که مایلیم را شروع کنیم. دوستان این شروع جدید یک موهبت بزرگ است و پیشنهاد من به شما این است که از این فرصت نهایت استفاده را ببرید. نه صرفا با تصمیم به تغییر یکسری از ویژگیهایتان، بلکه با از نو شکل دادن به سبک کلی زندگیتان.
بسیاری از اوقات، ما توسط انبوهی از ناکامیها، تعهدات، احساسات و موانع گذشته، از حرکت به سمت جلو باز داشته میشویم. ما نمیتوانیم شغلمان را تغییر بدهیم، زیرا به آن عادت کردهایم، یا شاید فکر میکنیم تغییر شغل، فرآیندی آزاردهنده است، یا اصلا اعتماد به نفس این را نداریم که بتوانیم کار جدیدی شروع کنیم. ما زمانی برای تغذیه سالم داشتن و ورزش کردن نداریم، زیرا کارهای دیگری که دوستشان هم نداریم عمده وقت ما را به خود مشغول میکنند. ما زمان کافی برای عزیزانمان نداریم، زیرا فکر میکنیم تعهدات مهمتری وجود دارد که باید به آنها بپردازیم. همه اینها در این زمان از سال میتواند کنار گذاشته شود و شما میتوانید یک شروع جدید داشته باشید. هر آنچه در سال گذشته یا سالهای گذشته، سنگین نگهتان داشته را رها کنید و از نو شروع کنید. خود را از وابستگیهایی که در سال گذشته داشتید، رها کنید؛ از ناکامیها، از ترسهایی که درون شما جمع شده و لانه کردهاند، از تردیدها، از تصویری که از زندگیتان دارید و به خاطر شیوه زندگیتان تاکنون، خود را از عادتها و باورهای کهنه و پوسیده قدیمی رها نکردهاید. شما فرصتی دارید برای یک شروع جدید، گذشته را کنار بگذارید و تازه شروع کنید.
چگونگی برنامهریزی برای سال جدید
حمید شجاعی ۴۶ ساله و کارمند پتروشیمی دراینباره به ما میگوید: در سال جدید قصد دارم خانه را عوض کنم و به جای دیگری نقل مکان کنم. کارم را هم میخواهم عوض کنم. هدف من در سال جدید همین است و برایش مدتها برنامهریزی و تلاش داشتهام.
مهارت برنامهریزی مؤثر و عملیاتی شامل ۸ مرحله است که از ارزیابی سال گذشته و نوشتن چشمانداز یکساله آغاز میشود و بعد از تعیین اهداف بلندمدت و میانمدت، به اولویتبندی اهداف و برنامهریزی زمانی میرسد. در نهایت نیز با پیشبینی چالشها، ایجاد انگیزه و سازگار کردن برنامه زمانی با رویدادهای جدید تمام میشود. این ۸ مرحله عبارتاند از: ارزیابی سال گذشته، نوشتن چشمانداز یک ساله، هدفگذاری واقعبینانه و جامع، اولویتبندی اهداف، برنامهریزی مبتنی بر اهداف، ارزیابی چالشهای احتمالی، ایجاد انگیزه برای پایبندی به برنامه و سازگار کردن برنامه با اتفاقات جدید.
حسن نیکروان، مشاور درباره ارزیابی سال گذشته توضیح میدهد: اگر نوروز سال پیش نیز برای فعالیتهای طول سال خود برنامهریزی داشتهایم، کولهباری از تجربیات ارزشمندی داریم که میتوانیم از آنها برای هدفگذاری سال جدید استفاده کنیم. در نتیجه، قبل از اینکه برای سال جدید برنامهریزی کنیم، بهتر است که نگاهی به برنامهریزی سال گذشته و میزان موفقیتی که در رسیدن به اهداف داشتهایم، بیندازیم. برای این کار، با توجه به تجربیات سالی که گذشت، به این سؤالات پاسخ دهیم:
- تا چند درصد از اهداف سال گذشته محقق شد؟
- تا چه میزان توانستید انگیزه و انرژی خود را در طول سال حفظ کنید؟
- چه موانع پیشبینی نشدهای در طول سال گذشته اتفاق افتاد؟
- برنامهریزی سال گذشته تا چه میزان واقعبینانه بود؟»
این مشاور در ادامه میافزاید: شناخت موانع پیشبینی نشده به ما کمک میکند تا آمادگیمان برای سال جدید، از سال گذشته بیشتر باشد. همچنین، تلاشی که در سال گذشته داشتیم، به ما کمک میکند تا انرژی و انگیزه خود را تخمین بزنیم و برای سال جدید، برنامهریزی واقعبینانهتری داشته باشیم. در نهایت، اگر در طول سال گذشته، برخی از اهداف را بهکلی فراموش کردهایم یا کنار گذاشتیم، میتوانیم در آنها بازنگری کنیم تا مطمئن شویم که در راستای ارزشهای ما بودهاند یا خیر؟
نوشتن چشمانداز یک ساله
چشمانداز یکساله هر آن چیزی است که قصد داریم تا در پایان سال به آن برسیم یا در آن مسیر حرکت کنیم. این چشمانداز مبهمتر از هدفگذاریهای بلندمدت یا کوتاهمدت است. نکته بسیار مهم برای چشمانداز یک ساله، تطبیق دقیق آن با سایر اهداف موجود در زندگی است. برای مثال، این چشمانداز میتواند استقلال مالی از خانواده، یادگیری مهارت تندخوانی، تجربه سفر به مکانهای جدید یا افزایش تعداد دوستان مثبتاندیش و حمایتگر در زندگی باشد. قرار دادن چشمانداز به ما کمک میکند تا هدفگذاری یکپارچهای داشته باشیم که هر کدام از اهداف متناسب با سایر اهداف باشد. به عبارت دیگر، نوشتن چشمانداز یکی از ضروریات این است که بدانیم چگونه برای سال جدید برنامهریزی کنیم؟ در حالیکه افراد بهطور معمول این گام را فراموش میکنند.
رسول حاجحسینی، برنامهریز شغلی و تحصیلی برایمان تبیین میکند: بعد از ارزیابی سال گذشته، میتوانیم اهداف بلندمدت و کوتاهمدت خود را برای سال جدید تعیین کنیم. اهدافی که تعیین میکنیم باید قابل اندازهگیری، روشن و واقعبینانه باشند. همچنین، هر چهار حوزه اصلی زندگی از جمله کار و تحصیل، روابط اجتماعی و عاطفی، تفریح و توسعه فردی را پوشش دهند. ما تنها در صورتی میتوانیم به دستاوردهای بزرگ برسیم که پیشرفتهای کوچک و در عین حال پیوستهای به صورت روزمره داشته باشیم. در نتیجه، در برابر افکار کمالگرایانه و استانداردهای سختگیرانه با تمام قدرت مقاومت کنیم.
از این برنامهریز سؤال میکنم: چگونه میتوانیم واقعبینانه هدفگذاری کنیم؟ وی پاسخ میدهد: برای هدفگذاری دقیق و واقعبینانه میتوانیم از مدل SMART استفاده کنیم. این عبارت مخفف پنج ویژگی مورد نیاز برای هدفگذاریهای دقیق است:
- مشخص و ملموس (Specific)
- قابل اندازهگیری (Measurable)
- قابل دستیابی (Achievable)
- متناسب با سایر اهداف (Relevant)
- محدود در یک بازه زمانی (Time bound)
برای مثال، کسب استقلال مالی از خانواده هدفی مبهم است و همچنین، قابلیت اندازهگیری دقیقی ندارد، اما رسیدن به درآمد معینی در ماه هم مشخص است و هم قابلیت اندازهگیری را دارد. اگر اهداف ما قابل اندازهگیری باشند، با دیدن روند پیشرفت، انگیزه و انرژی ما برای رسیدن به اهداف حفظ میشود.
همچنین، هر کدام از اهداف باید متناسب با سایر اهداف و در راستای چشمانداز باشد. برای مثال، اگر در چشمانداز امسال، قصد داریم تا مسیر زندگی حرفهای خود را تغییر دهیم و وارد حوزه کاری برنامهنویسی شویم، هدفی مثل کنکور ارشد مدیریت تناسبی با سایر اهداف ندارد. در نهایت برای هر کدام از اهداف محدودیت زمانی مشخص کنیم. به طوری که در فلان ماه آغاز و در فلان ماه تمام میشود یا یک روز از هفته را به خودش اختصاص میدهد. این مدل از هدفگذاری، مسیر را برای برنامهریزیهای دقیق باز میکند.
هدفگذاری کوتاهمدت
کامران حداد۴۰ ساله مهندس عمران و اهل شیراز به گزارشکر کیهان میگوید: در این بُرهه زمانی نمیشود برنامهریزی کرد. به خاطر عدم ثبات اقتصادی برای سال جدید برنامه و نقشه خاصی ندارم و هر چه پیش آید خوش آید! اهداف بلندمدت به طور دقیق مبتنی بر چشماندازه یکساله تعیین میشود.
برای مثال، اگر در چشمانداز یکساله شما، افزایش درآمد با یادگیری تولید محصولی تزئینی، آمده است، هدف بلندمدت شما میتواند دیدن فیلم یادگیری آموزش ساخت کاردستی، تولید ۳۰ محصول اولیه، ساخت پیج در فضای مجازی و قرار دادن یک پست تبلیغاتی در هفته باشد. این اهداف، تمام ویژگیهای مورد نیاز برای هدفگذاری را دارند.
نوشتن اهداف بلندمدت، مسیر را برای هدفگذاریهای کوتاهمدت باز میکند. واقعبینانه و عملیاتی بودن اهداف بلندمدت، به تخمین درست شما از انرژی و توانمندیهای خودتان برمیگردد. اگر اهداف بلندمدت ما دقیق باشند، مقدمات نظری مورد نیاز برای اینکه بدانیم چگونه برای سال جدید برنامهریزی کنیم را پایهریزی کردهایم.
چگونه هدفگذاری کوتاهمدت داشته باشیم؟ این سؤالی است که عاطفه خانزاده مشاور اینگونه پاسخ میدهد: بعد از نوشتن چشمانداز و اهداف بلندمدت، نوبت به اهداف کوتاهمدت میرسد. اهداف کوتاهمدت بسیار دقیقتر و روشنتر از اهداف بلندمدت هستند و بازههای زمانی دقیقتری را برای آنها مشخص میکنیم. هر کدام از اهداف کوتاهمدت نیز میتواند به اهداف کوتاهمدتی تقسیم شود تا مدیریت آنها سادهتر باشد. این روند تا جایی ادامه پیدا میکند که مسیر رسیدن به هدف بلندمدت بهطور کامل روشن شود.
اولویتبندی اهداف
زمانی میتوانیم رضایت بیشتری از زندگی داشته باشیم که تمام جنبههای آن از جمله روابط بین فردی، کار و تحصیل، توسعه فردی و تفریح را بهصورت متعادل پیش ببریم و به تمام نیازهای خود پاسخ مناسبی داده باشیم. چشمپوشی از این جنبهها به نارضایتی اطرافیان و مواجهه با چالشهای بزرگی در زندگی منجر میشود. در ادامه، مثالهایی را برای هر کدام از این جنبهها میآوریم:
- کار و تحصیل: یافتن فعالیت حرفهای همراستا با توانمندیها، یافتن بهترین شرکتها در حوزه کاری مورد علاقه.
- روابط اجتماعی و عاطفی: مدیریت ارتباط با افراد منفیگرا، افزایش قاطعیت در روابط، ایجاد روابط صمیمانه، ارتباط مجدد با برخی دوستان قدیمی.
- توسعه فردی: افزایش عزت نفس و احساس ارزشمندی، یادگیری مدیریت زمان، تقویت مهارت مذاکره، یادگیری زبان بدن یا فن بیان.
- تفریح: یافتن بهترین تفریحی که در کمترین زمان، بیشترین انرژی را به افراد بدهد، برنامهریزی هفتگی برای تفریح کردن.
هر کدام از اهداف سالیانه ارزش و اهمیت خاص خود را دارند و با توجه به محدودیت زمانی و انواع چالشهای پیشرو، افراد نیاز دارند تا مهمترین اهداف را در اولویت قرار دهند. هر چقدر آینده غیرقابل پیشبینی و مسیر زندگی پر فراز و نشیبتر باشد، اولویتبندی اهداف اهمیت بیشتری پیدا میکند. ملاک اولویتبندی اهداف، ارزشهای بنیادین هستند. ارزشهای بنیادین، تمام مفاهیمی است که برای ما ارزشمند بوده و در تلاش هستیم تا به آنها برسیم. برخی از این ارزشها شامل داشتن آرامش، کسب قدرت و تسلط بر موقعیت یا کمک به دیگران است. به عبارت دیگر، اگر ارزشهای زندگی خود را بشناسیم و اهداف خود را بر اساس آن ارزشها اولویتبندی کنیم، میتوانیم میزان انگیزه خود را در طول سال حفظ کنیم. همچنین، به مهمترین اهداف سال رسیدهایم و رضایت بیشتری در انتهای سال خواهیم داشت.
برخی از ارزشهای بنیادین عبارتاند از: آرامش پایدار، رفاه پایدار، کمک به دیگران، استقلال کامل از دیگران، افزایش آگاهی و سطح علمی، رهبری و مدیریت دیگران.
برای اولویتبندی دقیق اهداف، کاغذ و خودکاری برداریم و ابتدا ارزشهای بنیادین خود را بنویسیم و در ادامه، بر اساس این ارزشها، اهداف خود را اولویتبندی کنیم. بیشترین اولویت مربوط به اهدافی است که بیشترین انطباق را با ارزشها داشته و بیشترین نقش را در رسیدن به چشمانداز یکساله ایفا میکنند.
برنامهریزی مبتنی بر اهداف
ابتدا نگاهی کلی به تقویم سالانه میاندازیم و تمام تعطیلات، تولدها و رویدادهای مهمی که نیاز به برنامهریزی دارند را شناسایی میکنیم. با این کار، متوجه میشویم که هر کدام از اهداف خود را به کدام بخش سال اختصاص دهیم و همچنین، میتوانیم واقعنگرانه بودن اهداف خود را مورد ارزیابی قرار دهیم. همچنین، برای برنامهریزیهای بلندمدت میتوانیم از انواع اپلیکیشنهای مخصوص برنامهریزی استفاده کنیم.
اگر اهداف کوتاهمدت و بلندمدت ما روشن شده باشد، برنامهریزی زمانی بسیار سادهتر میشود. برای برنامهریزی زمانی، کافی است که بتوانیم برآورد زمانی خوبی از اهداف میانمدت داشته باشیم و آنها را در هفتههای مختلف سال بگنجانیم. همچنین، ضروری است که زمانی را برای اتفاقات غیرقابل کنترل یا فعالیتهای پیشبینی نشده اختصاص دهیم. همینطور، اهداف با اولویت بیشتر را در هفتههایی قرار دهیم که احتمال وجود این چالشها کمتر است، بعد از برنامهریزی و تنظیم بازههای زمانی، مقید بودن به این بازهها از کلیدیترین اصول برنامهریزی است. توجه داشته باشیم که تا جای ممکن نباید برنامه خود را تغییر دهیم، در این مرحله نیز مقابله با کمالگرایی از اهمیت ویژهای برخوردار است.