انقلاب اسلامی، گام دوم و شهر در تراز تمدن نوین اسلامی (مقاله وارده)
نماد و نمود همه تعاملات اجتماعی یک جامعه در شهر تجلی مییابد. در همین منظر سنجش سطح فرهنگ یک جامعه نیز با شناسههای فرهنگی و در بستر شهر قابل ارزیابی است. شهر در ساختار هندسه معرفتی اومانیسم، معیار توسعهیافتگی و پیشرفت جوامع تلقی شده و تَعیُن یافته است.
سزاوار است شهر اسلامی نیز معیارها و شناسههای مبتنی بر فرهنگ اسلامی خود را بازتعریف کرده و در معیارها و شاخصهای توسعهیافتگی جهان معاصر جای خود را پیدا کند. از آنجا که همچون دیگر حوزههای تمدنی شاخصههای شهروندی، شهرسازی با صبغههای نظام اجتماعی غرب تدوین و تکوین یافته و به عنوان مرجع علمیِ علوم شهرسازی در جهان تلقی به قبول شده، تولید ادبیات نوین و مبتنی بر آموزههای فرهنگ اجتماعی اسلام در شکل و محتوای شهر اسلامی ضرورتی عصری و پیشنیاز تمدن نوین اسلامی است.
فرهنگ دینی ما در حوزه شهرسازی دهها و صدها معیار و ملاک دارد که نیازمند پردازشی نو توسط اساتید و دانشجویان رشته شهرسازی است تا در مقیاس مبانی طراحی شهر اسلامی مورد اهتمام قرار گرفته و به اجرا در آید.
قرآن کریم در بیش از هفتاد آیه از شهر و مدینه و قریه سخن گفته همچنین روایات معصومین (علیهمالسلام) صدها معیار در این باب عرضه کردهاند. بیان موجز وحی نیز در آیه 9 سوره حجر « اُدخلوها بسلامٍ آمنین» چندین منظر و لایه از مفهوم شهر و رابطه آن با سِلم و سَلام و سلامت را بیان میکند همچنین رابطه چند وجهی امنیت را با شهروندی و شهرسازی و نهایتا شهرداری تبیین مینماید که نیاز به تدقیق و تحقیق عمیق دارد.
در روایات ما سلام گفتن سواره به پیاده به عنوان یکی از آداب اجتماعی سفارش شده است صرف نظر از مفهوم اخلاقی این بیان والا، نقش و نگرش این مفهوم در ساماندهی شهری و تنسیق رابطه معابر و ابنیه در شهر بسیار عمیق و قابل توجه است در این مفهوم به ظاهر ساده مبنای شهر اسلامی تعیین شده است که اصالت انسان و ترجیح او بر دیگر ارکان شهری است.
در شهر مدرن تفوق اتومبیل بر عابرین، کالبد شهری را سامان میدهد و توسعهیافتگی با معیار کاهش طول سفر و دسترسی آسانتر به کاربریهای شهری با احداث تقاطعهای غیرهمسطح و بزرگراهها خود را نمایان ساخته است درحالیکه در فرهنگ اسلامی شهر، مدرسه عبرت و سیمای شهری، تابلوهای ذکر است که خوانش آن در گرو تامل و تأنی در حرکت است.
بازارها و چشمانداز نهائی هر راسته بازار که به مسجد یا حسینیه یا یک کاربری فرهنگی تکیه دارد عبور و مرور را با عبرت و ذکر در آمیخته و دهها پیام شهرسازی دارد که باید بازتعریف و روزآمد گردد.
از پهلوی اول جریان استعمار در کشور ما به بافت شهری متوجه و حساس شد و تا حد زیادی در بیقواره کردن بافت شهرها موفق گردید هرچند این مهندسی برون مرزی بوده و از خارج هدایت میشد که بیشتر ناظر به کاربریهایی مانند بیمارستان، هتل و مراکز نظامی بود اما در پهلوی دوم روند تخریب بافت سنتی شهرها به صورت مهندسی شده از داخل و توسط معماران و شهرسازان وابسته به نظام فکری غرب ادامه یافت تا جایی که اگر احداث خیابانی میتوانست از کنار راسته بازار بگذرد طرح شهری ترجیح میداد این خیابان را با قطع راسته بازار به اجرا در آورد و یا اگر بنای ارزشی و فرهنگی در جایی چشمانداز خوبی داشت سعی میشد در جوار و تناظر با آن بنایی مدرن احداث گردد تا اساساً بافت شهری با رویکرد نوسازی، از حقیقت و محتوای فرهنگی خود جدا گردد.
مهندسی فرهنگی پهلوی در حوزه تخریب معماری و شهرسازی ایران مقولهای با اهمیت است که تاکنون فرصت پرداختن به آن دست نداده است اما میتوان گفت آسیبی که فرهنگ ایرانی - اسلامی از ناحیه شهرسازی غربی تحمل کرده بسیار فراتر از آسیبهای دیگر فرهنگی بوده است.
در نظام معماری و شهرسازی ما و پس از عبور از دهه چهارم انقلاب اسلامی هنوز به طور شایسته و بایستهای به این امر توجه نشده و اهمیت آن برای مسئولین و مردم بهطور کامل تبیین نگشته است. راقم به مناسبت رونمایی ریاست جمهور از طرح احیای بافت فرسوده در دولت آقای روحانی سوگمندانه، عینی و مستند این ضعف خودی و هوشمندی بیگانه را اطلاعرسانی نموده و کتابی با عنوان الگوی شهر اسلامی به علاقهمندان پیگیر این حوزه تقدیم داشتهام. امید که همه دغدغهمندان برای وصول به تمدن نوین اسلامی، معنا و مفهوم شهر اسلامی را با ادبیات قرآنی و هدایت اهل بیت (علیهمالسلام) واکاوی نموده و مورد تأمل قرار دهند.
رضا کرمی
کارشناس ارشد معماری و شهرسازی - دکتری تمدن اسلامی