kayhan.ir

کد خبر: ۳۰۷۶۵۴
تاریخ انتشار : ۲۴ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۹:۵۳
واکاوی تاریخ سینمای پس از انقلاب - بخش صد‌و‌شانزده

نگاهی به ماجرای انحلال خانه سینما/حکایت سینماتوگراف 2

 

سعید مستغاثی
خانه سینما با همان هویت سیاسی به اصطلاح دوم خردادی، در سال‌های پس از کنار رفتن به اصطلاح اصلاح‌طلبان، همچنان سعی نمود موضع خود را به عنوان اپوزیسیون حفظ کرده و در پی همان باندبازی‌ها و گروه‌گرایی و دسته‌بندی‌های سابق خود باشد. البته در طی این سال‌ها دولت و معاونت سینمایی وزارت ارشاد همچنان به لحاظ مالی، پشتیبان اصلی خانه سینما بود و به اعتراف محمد‌مهدی عسکر‌پور یکی از پایدارترین مدیران خانه سینما، بیشترین کمک‌های مالی در دوران دولت نهم به خانه سینما ارائه گردید. 
بارها و بارها اتفاق افتاد (و خود هیئت‌مدیره و حتی معاونت اداری مالی خانه سینما در دوران دولت نهم می‌توانند شهادت بدهند) که مدیریت خانه سینما حتی توان پرداخت حقوق کارمندان خود را نداشت ولی با سعه‌صدر مدیریت سینما در وزارت ارشاد، چک‌های پرداخت نشده این کارکنان از سوی بنیاد فارابی و یا مؤسسه سینما شهر (نهاد مالی معاونت سینمایی) پرداخت شد. همچنان که تعداد معتنابهی از فیلمسازان و تهیه‌کنندگانی که افه اپوزیسیون گرفته و می‌گیرند، هرماه دم درب بنیاد فارابی به صف می‌شدند تا به انحاء مختلف پول دریافت کنند. این موضوع را هم بسیاری از اهالی سینما می‌دانند.
اما این افه اپوزیسیون‌نمایی در برخی از این افراد باقی ماند و خصوصا در دوران پس از انتخابات ریاست‌جمهوری دهم، همراه با برخی محافل خارجی و داخلی که نزد خود فاتحه انقلاب و نظام اسلامی را خوانده بودند، با جریان فتنه همراهی کرده و یا لااقل در مقابل آن موضعی نگرفته و خاموش ماندند. 
در کنار فتنه پس از انتخابات 88
در جلساتی که در خانه سینما با حضور برخی اعضاء و رؤسای صنوف (که نگارنده نیز به عنوان رئیس انجمن منتقدان حضور داشت) و البته در کنار هیئت‌مدیره وقت طی ایام فتنه پس از انتخابات 1388 برگزار شد، تقریبا اکثریت قریب به اتفاق حاضران (به جز یکی دو نفر از تهیه‌کنندگان که مصلحت‌طلبانه پیشنهاد دوری از جریانات روز را می‌دادند) خواهان صدور بیانیه در حمایت از جریان فتنه بودند و حتی خیرخواهی برخی افراد در محکوم کردن اغتشاشات را همراهی با حاکمیت برمی شمردند. در همان روزها که برخی از به اصطلاح مستندسازان خانه سینما در ارتباط با جریان فتنه بازداشت شده بودند، سرانجام تصمیم گرفتند در حمایت از آزادی آنان بیانیه صادر گردد و این کار یک امر صنفی قلمداد شد! 
در همان سال و پس از برگزاری 12 دوره جشن خانه سینما، ظاهرا به دلیل عدم توانایی در تجمیع داوران جشن (در‌‌حالی که دعوت‌نامه‌های آنان نیز ارسال شده بود) ولی در حقیقت به دلیل اعتراض به شرایط سیاسی حاکم بر کشور و همراهی با جماعت تحریمی (که به جشنواره فیلم فجر نیز کشیده شد)، سیزدهمین جشن خانه سینما به صورت محدود و غیر‌ رقابتی برگزار شد! 
ماجرای اساسنامه مغایر با شورای فرهنگ
نگارنده به خاطر دارد که همواره هیئت‌مدیره خانه سینما تاکید می‌کرد، اساسنامه تصویبی مجمع عمومی پس از تصویب شورای فرهنگ عمومی رسمیت خواهد‌یافت و به همین دلیل خواستار هماهنگی اساسنامه صنوف مختلف با تغییرات اساسنامه خانه سینما شده بود. از همین‌رو در انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی نیز کمیته‌ای برای این هماهنگی تشکیل شد و حتی زمان معینی نیز برای انجام آن تعیین گردید و همواره در این انتظار بودیم که برای هماهنگ‌کردن اساسنامه انجمن با اساسنامه خانه سینما، ابتدا این اساسنامه از سوی شورای فرهنگ عمومی تصویب شود. ولی وقتی شنیدم این تبصره (که بایستی اساسنامه به تصویب شورای فرهنگ عمومی برسد) با رای مجمع عمومی از اساسنامه حذف شده بوده است، شگفت زده شدم! 
چگونه از اساسنامه‌ای که پس از رای مجمع عمومی برای تصویب به شورای فرهنگ عمومی ارسال شده بود (و این موضوع بارها از سوی هیئت‌مدیره مورد تاکید قرار گرفت) همان ماده لزوم تصویب در شورای فرهنگ عمومی حذف شد؟ آیا شورای فرهنگ عمومی با مفاد تغییر یافته اساسنامه مخالف کرده و آن را برگردانده بود و سپس در مجمع عمومی دیگری ماده یاد شده از اساسنامه حذف شد؟! یا ...؟!
اما به‌نظر می‌آید کار خانه سینما خیلی پیشتر از اینها متاسفانه پایان یافته بود و آمال و آرزوهای هزاران نفر اعضای صنوف مختلف به دلیل بنیاد کج این خانه صنفی بر پایه‌های دولتی و گروهی و باندی، برباد رفته و هدر شد.
تکرار تجربه تلخ خانه سینمای دولتی
شگفت آنکه مسئولین سینمایی دولت دهم خود در‌صدد ایجاد صنف و خانه صنفی جایگزین برای صنوف سینمای ایران برآمدند. قضیه از این قرار بود که محمود احمدی‌نژاد در تاریخ شانزدهم تیرماه سال ۹۲ در نامه‌ای به جواد شمقدری (رئیس سازمان سینمایی) دستور لغو انحلال خانه سینما و بازگشایی آن را ابلاغ کرد. اما جواد شمقدری با ممکن ندانستن این درخواست در دولت دهم، جواب منفی به درخواست رئیس‌جمهور وقت داد. اما پس از چند روز وزارت ارشاد از تأسیس خانه سینمای۲ خبر داد این نهاد هم مثل خانه سینما یک نهاد دولتی بود که موجب اعتراضات گسترده‌ای از طرف مردم و سینماگران به این تصمیم شد. خانه سینمای‌2 که خانه سینمای ایرانیان نیز خوانده شد به دلیل اعتراضات با حضور افرادی که خود از دست‌اندرکاران و مدیران دوره‌ای خانه سینما محسوب می‌شدند، به جامعه صنفی نیز تغییر نام داد، فعالیت خود را در دولت دهم شروع کرد و با کمک‌های دولتی میان اعضای صنوف سینمایی، ارزاق و مواد غذایی و کوپن و بن کتاب هم توزیع نمود. این به معنی تکرار یک تجربه تلخ و غم‌انگیز بودکه شرح مختصری از آن را خواندید. تاسیس نهادی دولتی برای اصناف سینمایی، همان خشت کجی بود که به پدیده خانه سینما منجر شد. معاونت سینمایی این نکته را مد نظر نداشت که دوران مدیریتش بر سینمای ایران، چندان پایدار نیست و به‌‌سان دیگر مدیران قبلی و بعدی بایستی میز مسئولیت این سینما را به دیگران بسپارد که آنها معلوم نیست با چه سیاستی با صنوف سینمایی برخورد کنند. 
چنین تسامح و تساهلی از سوی مدیران سینما علاوه‌بر خطر از چاه درآمدن و به چاله افتادن سینمای ایران را داشت، از طرف دیگر اصناف این سینما را به شدت متفرق و دل‌زده نمود. معاونت سینمایی دولت دهم حداقل در طول دو سال‌و‌نیم مسئولیت خود تا انحلال خانه سینما، می‌توانست به هدایت صنوف مختلف به سوی استقلال از خانه سینما اقدام کرده و با حمایت‌های مالی و معنوی خود در این سیر مستقل‌شدن، آنها را یاری برساند. در این صورت دیگر نیازی به برخوردهای حذفی و انحلالی نیز وجود نداشت و خود خانه سینما اساسا فاقد موضوعیت می‌شد. اما خطرناک‌ترین راهکار، نشاندن افراد معلوم‌الحال (که متاسفانه حول معاونت سینمایی گرد آمدند) به جای هیئت‌مدیره سابق بود. از تجارب تلخ قبلی درس نگرفتند و اصناف سینمایی را بازهم دولتی کردند.