تحقیر زلنسکی نشان داد اروپا نباید به آمریکا دلخوش باشد (خبر ویژه)
«رفتار دونالد ترامپ و تیم او با ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین، از سطح تازهای از بینزاکتی دیپلماتیک رونمایی کرد؛ چه از نظر ادبیات، شخصی کردن موضوعات، تحقیر و محتوای مذاکره و چه حتی شکل و برملا بودن هر آنچه میشد به یک رئیسجمهور، آن هم رئیسجمهور کشوری در ظاهر متحد روا داشت».
روزنامه اصلاحطلب دنیای اقتصاد نوشت: این مصاف در بدو، نشان از تعمیق شکاف دو سوی آتلانتیک دارد که لاجرم به فشار افکار عمومی جهانی و بهخصوص اروپایی بر دولتهای قاره سبز منجر خواهد شد که به نحوی و در افقی بلندمدت برای بازسازی استقلال، حیثیت و امنیت خود اهتمام کنند.
نخستین ضربه اروپا، ناشی از شناخت غلطشان لااقل درخصوص دو مورد ترامپ و نظم نوین جهانی بود. اروپا پس از فروپاشی جنگ سرد در ابتدای دهه ۹۰ میلادی نسبت به تغییرات واقعی در نظم جهانی دچار خطای دید شد، سپس از ابتدای هزاره جدید از نظم گذار از دوقطبی قبلی و سپس پساقطبی در حال شکلگیری غافل بود. اصرار به حفظ پیمانی همچون ناتو که بیشک از کلاسیکترین نمونههای بهجایمانده از دوران جنگ سرد است، تلاشی واپسگرایانه و در عین حال فرصتطلبانه از سوی اروپائیان بود که به نوعی با شرکت کمهزینه در آن امنیت خود را واسپاری کنند. واسپاری امنیت معمولاً در درازمدت هم به ضد خود تبدیل خواهد شد و هم منافع اساسیتری را با از دست رفتن قدرت چانهزنیاش، ناچار به واگذاری میکند. اینکه اروپا فکر کند در درازمدت میتواند امنیت خود را به مواضع نظامی-امنیتی مشترک با ایالاتمتحده تکیه دهد، خیالی خام است. اروپا نباید به پایداری اشتراک نظر با ایالاتمتحده دلخوش میماند.
دوم آنکه اروپاییها ترامپ را در دوره نخست، استثنایی در سیاست ایالاتمتحده قلمداد کردند و این موجب شد که بیش از هرچیز برای عبور از این لحظه ناهنجار تاریخی بردباری کنند. اما انتخاب دوباره ترامپ، آن هم با اکثریت آرای ماخوذه، آرای الکترال، اکثریت ایالتها، اکثریت کنگره و اکثریت قضات دیوان عالی کشور نشان داد که ترامپیسم را باید لااقل یکی از جریانهای جدی در سیاست ایالاتمتحده در نظر گرفت.
تحقیر و آزار علنی زلنسکی، با نهایت اصرار و اهتمام انجام شد. گویی ترامپ و معاون او، ونس، هیچ ابای دیپلماتیکی از حاضران جلسه و نیز میلیاردها ناظر در سراسر جهان ندارند که هر نوع تازهای از ادبیات و هنجارشکنی را به نمایش بگذارند.
در دوره پیشین ترامپ و بهخصوص زمانی که ترامپ از برجام خارج شده بود، کشورها و بهخصوص قدرتها و اتحادیه اروپایی رعایت خواسته نامشروع و غیرقانونی ایالاتمتحده را به ایفای تعهداتشان ترجیح دادند و علت همیشگی «حفظ منافع ملی کشورهای اروپایی» را عنوان کردند.
آنچه برای اروپا مانده است، جز نادیده انگاشتهشدن نیست. برخورد سهمگین با این واقعیت البته ممکن است افقی را برای قاره سبز فراهم کند که تلاشی مجدد را برای بازسازی و بازیابی خود در بلندمدت آغاز کنند که البته به هیچ روی ساده نخواهد بود.