kayhan.ir

کد خبر: ۳۰۷۰۵۷
تاریخ انتشار : ۱۵ اسفند ۱۴۰۳ - ۲۰:۰۱
مقام حزب‌الله در گفت‌و‌گو با کیهان:

ایـران حــرم است اگر آسیب ببیند، کل محور مقاومت آسیب خواهد دید

 
 
 
در یکشنبه تکرارنشدنی بیروت افتخار این را داشتم که به همراه تیم رسانه‌ای جمهوری اسلامی ایران در تشییع باشکوه «سید حسن نصرالله»، دبیرکل شجاع و مؤمن حزب‌الله لبنان حاضر باشم. به طور قطع و یقین تاریخ لبنان و جبهه مقاومت این روز را فراموش نخواهد کرد. بیش از یک میلیون و 400 هزار عاشق و دلباخته مقاومت و شخص سید مقاومت از خود لبنان و 79 کشور جهان در تشییع پیکر پاک و مطهر این سید عزیز فریاد سر دادند که همچنان بر سر عهد و پیمان خود با نصرالله خواهند بود تا روزی که قدس آزاد شود مسئولین حزب‌الله نیز که مسئولیت برگزاری مراسم تشییع سید مقاومت را بر عهده داشتند خود اذعان داشتند که این روز در تاریخ لبنان بی‌سابقه بود و بیروت تاکنون چنین جمعیتی به خود ندیده بود. ما خود شاهد بودیم که همه مسیرها به سمت ورزشگاه « کمیل شمعون» در همه خیابان‌های اطراف از شمال بیروت تا جنوب آن قفل شده بود و مردم حتی از روزهای قبل برای گیرنیفتادن در ترافیک خود را به بیروت رسانده بودند. 5 اسفند مردی از مردان میدان و شیرمرد تکرارنشدنی جبهه مقاومت بر دوش مردم تشییع شد که رزمندگان دلیر حزب‌الله را از یک پیروزی به پیروزی دیگر رهبری کرد و در جنگ‌های بسیاری پوزه صهیونیست‌ها را به خاک مالید و سرانجام پس از سال‌ها مبارزه در راه دفاع از ملت مظلوم فلسطین و لبنان توسط رژیم صهیونیستی در حمله به مرکز فرماندهی حزب‌الله به شهادت رسید و نامش در تاریخ مقاومت جاودانه شد. سلام بر او در آن روزی که چشم به جهان گشود، سلام بر او در روزگاری که در آن زیست و مبارزه کرد‌، سلام بر او در روزی که به شهادت رسید، سلام بر او در روزی که پیکر پاکش تشییع شد و سلام بر او در روزی که محشور خواهد شد. در میانه مراسم تشییع جنگنده‌های رژیم صهیونیستی از سر استیصال از فراز ورزشگاه «کمیل شمعون» محل برگزاری مراسم تشییع عبور کردند. اما 500 خبرنگار حاضر در این مراسم از رسانه‌های منطقه و جهان به خوبی صحنه‌های واکنش مردم به این نمایش مضحک رژیم را ثبت کردند. همگان دیدند که  حاضران در ورزشگاه سر سوزنی ترس و واهمه از پرواز جنگنده‌های صهیونیستی از ارتفاع پایین به خود راه ندادند و این اقدام اتفاقاً با واکنش شدید و کوبنده حاضران مواجه شد و فریاد «هیهات من‌الذله» و «الموت الاسرائیل» واکنش مردم به این نمایش از سر استیصال بود. مصاحبه پیش‌رو با یکی از مسئولان بخش امدادرسانی حزب‌الله لبنان بعد از مراسم تشییع انجام شده است. ایشان با بزرگواری دعوت ما را برای مصاحبه پذیرفتند. «ایمن فرهاد» در این مصاحبه تاکید کرد که تشییع باشکوه سید حسن نصرالله به خوبی نشان داد که حزب‌الله دیگر از یک حزب به مکتب مقاومت تبدیل شده است و خود وجود نصرالله نماد این مکتب است و نه‌تنها شهادت نصرالله، صفی‌الدین و سایر فرماندهان مقاومت خللی در این راه نورانی ایجاد نکرده و نخواهد کرد بلکه خون آنها درخت تنومند مقاومت را آبیاری کرده و سلاح بر زمین افتاده را صدها‌هزار لبنانی دیگر به دست گرفته و مسیر مقاومت را با قدرت و قوت ادامه خواهند داد. وی در این مصاحبه تاکید کرد تسکین دهنده قلوب نیروهای حزب‌الله در مصیبت بزرگ فقدان سید حسن وجود مقدس امام عصر و آیت‌الله خامنه‌ای می‌باشد.
سرویس خارجی
سید محمد امین آبادی
 
لطفاً اگر امکانش وجود دارد خودتان را معرفی کنید و این که چطور این قدر فارسی را روان صحبت می‌کنید؟
من«ایمن فرهاد» اهل لبنان هستم. علت این که به زبان فارسی مسلط هستیم این هست که تحصیلات خود را در ایران در رشته مهندسی نفت به پایان رسانده ام. دوست عزیم آقای حسین که در هلند ساکن هستند و هم اکنون برای تشییع پیکر سید عزیز در لبنان حضور دارند از بنده دعوت کردند که در هتل محل اقامت شما حضور داشته باشم و نظرات خود را بیان کنم.
نظر شما درباره مراسم تشییع پیکر پاک و مطهر سید مقاومت چیست؟ مراسم را چگونه دیدید. آیا انتظار چنین جمعیتی را داشتید؟
درخصوص مراسم تشییع پیکر سید حسن نصرالله، باید بگویم که ایشان شخصیتی بی‌نظیر و تکرارنشدنی هستند.
بله بنده هم در گزارش خود به روزنامه کیهان از مراسم تشییع به این نکته تاکید کردم که سید حسن نصرالله واقعاً یک شخصیت تکرارنشدنی بود.
 در صحبت با دوستان و اعضای خانواده، وقتی ابراز ناراحتی می‌کردند و از فقدان ایشان سخن می‌گفتند، بیان کردم که سید حسن نصرالله از یک شخصیت فراتر رفته و به یک مکتب، یک مدرسه و یک الگوی فکری تبدیل شده است. این شخصیت تنها یک فرد نیست، بلکه یک تفکر عمیق و یک جریان فکری است که تأثیر گسترده‌ای بر جامعه داشته است. اندیشه و آرمان‌های ایشان به عمق قلب مردم نفوذ کرده است و نسل‌های مختلف، اعم از جوانان، سالخوردگان، زنان و مردان، تحت تربیت و تأثیر ایشان قرار گرفته‌اند. سید حسن نصرالله توانست با آموزش و ترویج آرمان‌های خود، یک ملت را تربیت کند.
رابطه بین سید و مردم چگونه بود؟
خب خدمت شما عرض کنم سید با ظرفیت‌هایی که خداوند در وجودش به ودیعه گذاشته بود توانست در قلب مردم لبنان جای بگیرد و رابطه‌ای عمیق بین مردم و مخصوصاً شیعیان لبنان و نیروهای حزب‌الله با ایشان برقرار شده بود. این رابطه یک رابطه عادی و معمولی نبود بلکه پیوندی عمیق، قلبی و عاطفی میان یک رهبر و پیروانش شکل گرفته بود. این ارتباط فراتر از رابطه رئیس و مرئوس بوده و یک رابطه دوستانه، صمیمانه و سرشار از عشق و احترام است. افراد در سنین مختلف، از کودکان تا سالخوردگان، این احساس عمیق را نسبت به ایشان دارند و همواره برای سلامتی و بقای ایشان دعا می‌کردند. همیشه مردم لبنان دعا می‌کردند که خداوند سید را حفظ کند. به عنوان یک جوان دانشگاهی و فارغ‌التحصیل دانشگاه، معتقدم که سید حسن نصرالله الگویی بی‌نظیر برای تمامی جنبه‌های زندگی است؛ چه در زمینه تحصیل، چه در سبک زندگی، رفتار، پوشش و حتی عادات روزمره. تأثیر ایشان چنان گسترده و عمیق است که می‌توان از شخصیت و منش ایشان به عنوان الگوی کاملی برای زندگی الهام گرفت.
در مورد مراسم تشییع هم نظرتان را بفرمایید؟
این مقدمه را بیان کردم تا تأکید کنم که شخصیت تشییع‌شده‌، شخصیتی عادی نبود، بلکه فردی بسیار ارزشمند برای این ملت به شمار می‌رفت. به همین دلیل، حضور گسترده مردم در این مراسم کاملاً طبیعی و مورد انتظار بود. ملت با حضور پرشور خود از آرمان‌هایشان سخن گفتند و حمایت قاطع خود را از جریان مقاومت اعلام کردند. مردمی که در این مراسم شرکت داشتند، تنها یک یا دو ماه پیش، زیر آتش سنگین و بمباران شدید قرار داشتند و شرایط بسیار دشواری را تجربه کردند.
بله ما هم به عنوان تیم رسانه‌ای جمهوری اسلامی ایران در میان جمعیت تشییع‌کننده در ورزشگاه «کمیل شمعون» حضور داشتیم و با چشم خود گستردگی حضور مردم و واکنش آنها به حضور جنگنده‌های رژیم صهیونیستی را مشاهده کردیم. مردم به جای ترس، با شجاعت و استواری بیشتری به سر دادن شعارهایشان علیه رژیم اسرائیل ادامه دادند.
این مراسم را می‌توان با یک جشن ملی مقایسه کرد. از دو روز پیش از مراسم‌، مردم از شهرها و روستاهای مختلف برای شرکت در این مراسم به حرکت درآمدند. برخی از دوستان ما از مناطق جنوبی کشور، همانند راهپیمایی اربعین، یک روز پیش از مراسم، پرچم به دست به سمت بیروت حرکت کردند. ما شش صبح به بیروت رسیدیم در خیابان‌ها شاهد موج عظیم جمعیتی بودیم که همچون رودخانه‌ای خروشان به سمت محل مراسم حرکت می‌کردند. پس از پایان مراسم هنگام بازگشت نیز شاهد حضور گسترده و پرشور آن‌ها بودیم. همه مردم خودجوش آمده بودند و کسی آنها را مجبور نکرده بود. شرایط جوی آن روز نیز بسیار نامساعد بود. هوا بسیار سرد و سنگین بود و این روزها جزو سردترین ایام سال محسوب می‌شد. با این وجود، از شب پیش از مراسم، شاهد حرکت پرشور مردم زیر باران و در شرایط سخت بودیم.
به نظر شما علت این حضور گسترده مردمی در مراسم تشییع سید چه بود؟
حضور گسترده مردم در مراسم تشییع سید‌، نشان‌دهنده وفاداری عمیق آن‌ها به آرمان‌های ایشان و تعلق خاطرشان به سید مقاومت و جریان مقاومت است. مردم با این حضور، نشان دادند که خود بخش جدایی‌ناپذیری از این مقاومت هستند. برخی از افراد اظهار داشتند که حتی اگر- با وجود این که چنین اتفاقی کاملاً بعید است- حزب‌الله اگر سلاح خود را تحویل دهد، مردم این امر را نخواهند پذیرفت و خود، حزب‌الله دیگری را تاسیس و برای جنگ با اسرائیل سلاح به دست خواهند گرفت. این امر نشان می‌دهد که حزب‌الله تنها یک حزب سیاسی نیست، بلکه یک تفکر، یک مکتب و نماد مقاومت است که در دل و جان مردم جای دارد. مردم، اعم از کوچک و بزرگ، خود را عضوی از حزب‌الله می‌دانند و این تفکر به بخشی از هویت آن‌ها تبدیل شده است. چند دقیقه قبل از این که با شما صحبت کنم با یک خانم محترم از ایرلند صحبت می‌کردیم. ایشان به عنوان یک فعال حقوق بشر در ایرلند فعالیت دارند. این فرد نه مسلمان است، نه حجابی دارد، نه ملیتی مرتبط با منطقه دارد؛ نه ایرانی است، نه لبنانی و نه عضو حزب‌الله است ولی چنان با حرارت از مقاومت صحبت می‌کرد که ما حیرت کردیم. این مسئله نشان می‌دهد که تفکر مقاومت تا آن سوی مرزها و تا دور‌ترین نقاط اروپا نیز گسترش یافته است. این نشان می‌دهد که برای داشتن اندیشه مقاومت، نیازی نیست در نزدیکی مرزهای فلسطین باشید. مقاومت یک تفکر است.
به نظر شما چرا رژیم اسرائیل جنگنده‌های خود را بر فراز محل برگزاری مراسم تشییع به پرواز درآورد؟
در گفت‌وگویی که با دوست عزیزی داشتیم، ایشان فرمودند: «دیدید این جنگنده‌های اسرائیلی که بالای سر ما آمدند؟» گفتم: «بله». ایشان پرسیدند: «مگر احمق هستند؟ چرا این کار را می‌کنند؟ برای چه این کار را انجام می‌دهند؟» گفتم: دلیلش خشم و عصبانیت اسرائیل است. مردمی که از جنگ و زیر بمباران خارج شده‌اند، با این عظمت و شکوه، با این همه شور و حرارت، به خیابان‌ها آمده‌اند تا در مراسم تجلیل و تشییع جنازه سید حسن شرکت کنند و محکم بایستند. واقعاً وقتی اسرائیل این جمعیت را می‌بیند، خشمگین و ناامید می‌شود. اسرائیلی‌ها به این عادت کرده‌اند که مردم را بترسانند.
آمریکا، خودش اسرائیل را در این منطقه مستقر کرده است. مثل سگ یا مترسک‌هایی که کشاورزان در مزارع خود می‌گذارند تا پرندگان را بترسانند، اسرائیل را هم این‌جا گذاشته‌اند که اگر کشورهای منطقه مصالح آمریکا را رعایت نکنند یا از دستورات آن سرپیچی کنند، اسرائیل وارد عمل شود و تهدید کند. اسرائیل ‌تانک مرکاوا را ساخته است،‌ تانکی که قرار بود همه مردم از آن بترسند. جنگنده‌های اف-۳۵ و دیگر تجهیزات پیشرفته نظامی را هم ساخته‌اند تا بمباران کنند و مردم را وادار به عقب‌نشینی کنند. هدف این است که مردم را از حرکت بازدارند و بترسانند. اما برادرم گفت: «مگر آن‌ها احمق هستند؟» واقعاً فکر می‌کنند مردم می‌ترسند؟ مخصوصاً مردم لبنان، به‌ویژه طرفداران حزب‌الله که سال‌ها با چنین تهدیدهایی روبه‌رو بوده‌اند. 
این جمعیت عظیم، پیامی آشکار به اسرائیل، آمریکا و جریان‌های داخلی لبنان فرستاد: شما که می‌گفتید مقاومت مرده است، حزب‌الله از بین رفته است، با ترور رهبران مقاومت، مانند سید حسن و دیگر یارانش، این جنبش را نابود کرده‌اید؛ اما اشتباه می‌کنید. بعد از این جنگ وحشیانه، همه دیدند که مردم لبنان آواره شدند، در مدارس خوابیدند، این‌سو و آن‌سو پناه گرفتند، اما از مسیر مقاومت منحرف نشدند. اسرائیل و آمریکا! شما که گفتید ما مرده‌ایم اما پیام حضور گسترده مردمی در مراسم تشییع سید حسن این بود که در لبنان هیچ تصمیم سیاسی بدون حضور حزب‌الله امکان‌پذیر نیست. هیچ‌کس قادر به حذف حزب‌الله نیست. شما نمی‌توانید ما را حذف کنید؛ ما بخشی از این ملت هستیم. ما لبنانی هستیم. به ما می‌گویند: «شما ایرانی هستید.» ما افتخار می‌کنیم که ایرانی‌ها برادران عزیز ما هستند، اما ما لبنانی هستیم. شما نمی‌توانید به ما بگویید که وسایل‌تان را جمع کنید و به ایران بروید. ما اهل لبنان هستیم. اهل این سرزمین هستیم و این‌جا می‌مانیم.
با حضور گسترده خود در این مراسم به همه جهان و سیاستمداران اعلام کردیم شما نمی‌توانید بدون رأی ما رئیس‌جمهور انتخاب کنید. دلیل اینکه رئیس‌جمهور در دوره اول انتخاب نشد، این بود که حزب‌الله رأی نداد. دلیل دیگر عصبانیت اسرائیل از دست مردم لبنان بازگشت مردم به روستاهایشان بعد از پایان آتش‌بس بود. روستاهایی که یک سال و سه ماه ترک کرده بودند. آن‌ها به خانه‌های ویران‌شده‌شان بازگشتند، برخی حتی در چادرها خوابیدند. امروز در مارون‌الرأس دیدیم که این حضور و بازگشت، نشانه استواری مردم در راه مقاومت است. مردم لبنان اعلام کردند: «ما خود مقاومت هستیم. ما پای مقاومت ایستاده‌ایم. ما حق داریم به زمین خود بازگردیم. اسرائیلی‌ها باید این سرزمین را ترک کنند.» زنانی که در برابر‌تانک‌ها ایستادند و به شهادت رسیدند، نماد مقاومت هستند. دختر دوازده‌ساله‌ای که هفته پیش به شهادت رسید، سلاح نداشت؛ اما خودش تجسم مقاومت بود. پاسخ محکم مردم در تجمع گسترده مردم لبنان در مراسم تشییع سید نشان داد که مردم لبنان و طرفداران حزب‌الله همچنان زنده هستند. مقاومت زنده است. حزب‌الله زنده است. مردم، خودشان مقاومت را ادامه می‌دهند. به همین دلیل است که جنگنده‌های اسرائیلی آمدند تا این پیام را سرکوب کنند و نشان دهند که آماده جنگ و کشتار هستند. اما این تهدیدها، تنها بر عزم مردم برای مقاومت افزود.
پیام شما به عنوان یک لبنانی حامی مقاومت و حزب‌الله به جوانان ایرانی چیست؟
من همیشه، به‌واسطه اینکه در شیراز زندگی می‌کردم، با دوستانم در دانشگاه در ارتباط بودم. دانشگاه محیطی است که از سراسر کشور دانشجویان را گرد هم می‌آورد و به همین دلیل امکان تعامل با افراد از فرهنگ‌ها و پیشینه‌های گوناگون فراهم است. من در دوران دانشگاه، از نظر فرهنگی فعال بودم و با دوستان صحبت می‌کردیم و در کنفرانس‌ها شرکت می‌کردیم. در این تعاملات، ما به دوستان ایرانی خود توضیح می‌دادیم که من اهل لبنان هستم و در جامعه‌ای زندگی می‌کنم که جامعه‌ای واقعاً مختلط است. در این جامعه، افراد امکان انجام انتخاب‌های متنوعی را دارند؛ از جمله خرید مشروبات الکلی، رفتن به دیسکو، یا مشاهده برنامه‌های مختلف تلویزیونی. با این حال، تجربه زندگی در چنین جامعه‌ای به من نشان داد که این آزادی‌ها لزوماً به معنای واقعی زندگی نیستند. داشتن حق انجام این امور، به تنهائی نمی‌تواند هدف نهائی زندگی باشد.
به همین دلیل، من با انتخاب شخصی خود به این نتیجه رسیدم که این مسیر، مسیر مطلوبی نیست. به همین جهت، مایلم به برادران و جوانان ایرانی بگویم که به خودشان اعتماد داشته باشند. کشور لبنان یک کشور مصرف‌کننده است اما ایران کشوری قدرتمند و پرافتخار است و زمانی که به این کشور سفر می‌کنیم، احساس عزت و قدرت عمیقی را تجربه می‌کنیم. درست است که ممکن است مشکلات مدیریتی وجود داشته باشد، اما نباید این مشکلات باعث شود که قدر نعمت‌های موجود را ندانیم. آمارهای مربوط به کشورهای اروپایی و آمریکایی لزوماً نشان‌دهنده برتری این کشورها بر ایران نیست. گرچه در برخی زمینه‌های علمی، به‌دلیل دسترسی بیشتر به امکانات، پیشرفت‌هایی داشته‌اند، اما ایران با وجود تحریم‌ها نیز توانسته است در بسیاری از حوزه‌ها پیشرفت‌های قابل توجهی داشته باشد. جوانان ایرانی باید به توانایی‌های خود اعتماد کنند و به خود باور داشته باشند.
به عنوان مثالی شخصی، من که رشته مهندسی نفت خوانده‌ام، در دوره‌های آموزشی بین‌المللی شرکت کرده‌ام که اساتید آن به زبان انگلیسی تدریس می‌کردند. بسیاری از این اساتید، با وجود فعالیت در شرکت‌های بزرگ بین‌المللی مانند توتال، شل و بریتیش پترولیوم، ایرانی بودند. با جست‌وجو در شبکه‌های اجتماعی حرفه‌ای مانند لینکدین، متوجه می‌شدم که بسیاری از آن‌ها تحصیلات خود را در دانشگاه‌های ایران، از جمله دانشگاه تهران، به پایان رسانده‌اند. واقعیت این است که من دانشگاهی در دنیا ندیده‌ام که در میان اساتید خود، نامی از متخصصان ایرانی نداشته باشد. این امر نشان‌دهنده توان علمی و ظرفیت بالای جامعه ایرانی در عرصه‌های بین‌المللی است.
واقعاً باید از نخبگان حمایت شود و دولت ایران باید توجه بیشتری به آن‌ها داشته باشد و آن‌ها را نگه دارد، اما نباید مسائل را یکطرفه دید. بله، ممکن است غرب امکانات بیشتری داشته باشد، اما جوانان ایرانی توانایی ساخت و پیشرفت کشورشان را دارند. آن‌ها می‌توانند مدیریت را تغییر دهند و آن را بهبود ببخشند. زمانی که این افراد تأثیرگذار شوند، چه در دانشگاه‌ها و چه در پست‌های عالی کشور، می‌توانند تغییرات اساسی ایجاد کنند. نخبگان ایرانی در تمامی عرصه‌ها در کشورهای بزرگ و در شرکت‌های بزرگ دنیا فعال هستند و تأثیر زیادی دارند. نباید احساس نقص یا ضعف داشته باشیم یا فکر کنیم که ما از ملت‌های دیگر عقب‌تر هستیم. نه، شما باید به خودتان اعتماد داشته باشید و بدانید که غربی‌ها از شما بهتر نیستند. اروپایی‌ها از شما برتر نیستند. شما گوهر و گنجی در دست دارید که می‌تواند به بهشتی تبدیل شود، به شرطی که با همت جوانان کشور، آن را به درستی به کار بگیرید. باید باور داشته باشید که شما می‌توانید از اروپا بهتر شوید. امکانات و ظرفیت‌های لازم را دارید، تنها کافی است با مدیریت بهتر، برنامه‌ریزی دقیق‌تر و اصلاحات مناسب، راه پیشرفت را طی کنید. نباید بپذیریم که اروپا همیشه از ما جلوتر است. اگر تاریخ را مرور کنیم، می‌بینیم که مسلمانان در گذشته چه کارهای بزرگی انجام داده‌اند. علم را به غرب صادر کرده‌ایم، در حالی که غرب در آن زمان در جای دیگری بود. باید از این تجربیات عبرت بگیریم و زندگی‌مان را درست کنیم.
در حزب‌الله یکی از شهدای ما برادر مهندسی بود که همراه با پدر، مادر و دو خواهرش در حمله‌ای به شهادت رسید. چند هفته قبل از آن نیز برادرش شهید شده بود. در واقع، کل خانواده شهید شدند. این برادر شهید، هم دانشگاهی من در شیراز بود. او همیشه می‌گفت که وقتی با دوستان ایرانی صحبت می‌کند، به عنوان فردی از دولت اسلامی و دولت صاحب‌الزمان یا دولت امام خمینی صحبت می‌کند. درست است که در کارت شناسایی‌اش، ملیت لبنانی ثبت شده بود، اما خود را مسلمان می‌دانست و معتقد بود مسائل داخلی کشورهای اسلامی را در یک سطح گسترده تری باید دید. بنابراین، این مسائل داخلی نیستند، بلکه مسائل جهانی اسلام هستند. هر گاه از من در‌باره ایران یا لبنان سؤال می‌شود پاسخ می‌دهم من ایرانی نیستم اما مسلمانم. ما به ایران به عنوان یک کشور نگاه نمی‌کنیم؛ بلکه به ایران به عنوان یک حرم نگاه می‌کنیم و  خودمان را مسئول حفاظت از ایران می‌دانیم تا گزندی به این کشور نرسد. اگر در جنگ از مردم لبنان سؤال کنید، خواهید فهمید که ما نمی‌خواهیم ایران وارد این جنگ شود. ما لبنانی‌ها می‌گوییم که ایران نباید وارد جنگ شود، چرا که اگر ایران آسیب ببیند، کل محور مقاومت آسیب خواهد دید. ایران برای ما حرمت ویژه‌ای دارد. شاید ما از ایرانی‌ها. بیشتر دغدغه‌مند نظام اسلامی هستیم.
همه باید فدای اسلام شویم. یک ویدیو دیدم که در آن حاضران خطاب به حضرت امام خمینی، شعار می‌دهند: «ما همه سرباز تو هستیم، خمینی، گوش به فرمان تو هستیم» حضرت امام پاسخ می‌دهد: «نه شما سرباز من هستید، نه من سرباز شما. نه من به سرباز نیاز دارم.». بعد حضرت امام می‌فرمایند «همه ما سرباز اسلام هستیم. » منظور این است که ما همه سرباز اسلام هستیم و نه‌تنها سرباز یک فرد خاص.
برادر یکی از دوستانم در ایران که در رشته جامعه‌شناسی تحصیل کرده بود، مدتی پیش به این‌جا آمد. چندین بار با هم به مسجد رفتیم. پس از آنکه از مسجد خارج شدیم، او اظهار کرد که به نظر می‌رسد وضعیت شما در حال سخت‌تر شدن است. از او پرسیدم که آیا منظورش جوانان هستند؟ گفت بله. او اشاره کرد که در برخی از مکان‌هایی که به آنجا رفته بودند، تعداد جوانان کم بوده است. سپس گفت که اگر شما مقاومت نداشتید، اگر اسرائیل و جنگ و خون و شهادت را تجربه نکرده بودید، شاید مانند ما بودید، همانند جامعه ما. این حرف به نظر من خطرناک بود. از یک جنبه ممکن است حرف او صحیح باشد، زیرا هرگاه ملتی جنگ و ظلم را از نزدیک دیده، خون داده و فهمیده که باید از آرمان‌ها و اعتقادات خود دفاع کند، آن‌گاه سلاح به دست می‌گیرد و به مقابله با دشمنان آزادی، حقوق بشر و اسلام می‌پردازد. به همین دلیل است که جامعه ایران بسیار محکم و مقاوم است. شاید برخی از جوانان فعلی این جنگ و رنج‌ها را تجربه نکرده باشند، اما نسل‌های قبلی جنگ و مصیبت‌هایی بسیار بیشتر از آن را دیده‌اند. البته درست است که امروز برخی از جوانان که جنگ را تجربه نکرده‌اند، مسائل فلسطین و اسرائیل را از دیدگاهی متفاوت می‌بینند و ممکن است نگرش مادی‌تری نسبت به آن داشته باشند. اما این به معنای این نیست که این جوانان در مسیر نادرستی قرار دارند. باید از آن‌ها حمایت کرد و در عین حال به آن‌ها فرصت داد تا در شرایط مختلف تفکر و انتخاب کنند. وقتی در این شرایط قرار گیرند، رسانه‌ها و اطلاعات مختلف می‌توانند تأثیر زیادی بر دیدگاه‌هایشان بگذارند.
زمانی که در همدان ترم تابستانی برداشته بودم. یکی از خانم‌هایی که یکی از همکلاسی‌هایم بود، با من صحبت کرد. او گفت که اسلام در مورد مسائل مختلف به گونه‌ای نظر دارد که زن‌ها را مانند زمین کشاورزی می‌بیند و ارزش زیادی برای آنها قائل نیست. در جواب به او توضیح دادم که این دیدگاه صحیح نیست و اسلام جایگاه ویژه‌ای برای زنان قائل است. زنان در اسلام از احترام زیادی برخوردارند و این‌گونه نیست که دیدگاه اسلام به آنها پایین باشد.بعد از این گفت‌وگو، او گفت که کاملاً سردرگم است. پس از آن به خوابگاه رفتم و به طور اتفاقی در تلگرام جست‌وجو کردم. در کمال تعجب، در یکی از کانال‌ها که مطالبی از کتاب‌های شیعیان مانند کتاب‌های شیخ صدوق را منتشر می‌کرد، دیدم که یک بخش کوچک از متن‌ها را منتشر کرده‌اند که به نوعی انحراف از دین به نظر می‌رسید. این کانال‌ها معمولاً تنها یک بخش کوتاه از یک مسئله را می‌گیرند و به عنوان یک آموزه دینی غلط معرفی می‌کنند. با این حال، وقتی به دانشگاه برگشتم، همین مسئله را مطرح کردم و همکلاسی‌ام تایید کرد که چنین کانال‌هایی را دنبال کرده است. پرسیدم وقتی شما چنین مطالبی را می‌خوانید، به چه نتیجه‌ای می‌رسید؟ پیشنهاد کردم که برای درک درست مطالب دینی، باید از اهل علم پرسید و مطالب را در زمینه‌ وسیع‌تری بررسی کرد و نه اینکه تنها یک تکه از آن را برداشت و قضاوت کرد. سید حسن نصرالله هم برای جوانان اهمیت ویژه‌ای دارد و تأثیر زیادی بر آنها گذاشته است. البته باید گفت که دل‌های ما با ارزش‌ترین چیز است و باید به رهنمودهای آقا گوش دهیم. سید حسن برای ما ارزشمند بود اما از حضرت آقا برای ما ارزشمندتر نیست. تنها مسئله‌ای که در این مصیبت دل ما رو قرص و محکم کرده این است که درست است که ما سید حسن را از دست دادیم ولی الحمدلله حضرت آقا را داریم و امام زمان(علیه‌السلام) هم حضور دارند.
به نظر شما حزب‌الله بعد از شهادت سید حسن چه مسیری را در پیش می‌گیرد.؟
باید گفت که این نخستین دبیرکل حزب‌الله نیست که به شهادت می‌رسد؛ این سومین دبیرکل حزب‌الله است. پیش از این، سید عباس موسوی و بعد از او سید حسن نصرالله و بعد سید‌هاشم صفی‌الدین در رأس مقاومت بودند. حزب‌الله دوره‌های بسیار سختی را از زمان تاسیس خود در دهه 80 میلادی تجربه کرده و پشت سر گذاشته است. در حال حاضر نیز شاید از لحاظ نظامی، روزهای سختی را پشت سر بگذارد و خسارت‌های مادی زیادی دیده باشد، اما چون مقاومت یک امر مادی و فیزیکی نیست، بلکه یک تفکر و مکتب است، حتماً ادامه خواهد داشت.
این موضوع را به وضوح می‌توان از اتفاقات اخیر مشاهده کرد. در مراسم تشییع وقتی از من پرسیدند آیا مقاومت ادامه می‌یابد یا نه، به یاد برادری مجروح افتادم که به دنبال انفجار پیجرها  وضعیتش واقعاً دشوار بود. او یک چشمش را از دست داده بود و بدنش آسیب‌های زیادی دیده بود. انگشتان قطع شده بود واقعاً در بیمارستان وضعیت سختی داشت. اما وقتی بعد از مدتی، او را دیدم که با نشاط و پر انرژی در حال رانندگی بود، به خودم گفتم اگر او که در چنین وضعیتی است، همچنان این‌گونه با قوت پیش می‌رود، مقاومت نیز همان‌طور ادامه خواهد یافت. این یک سنت الهی است و طبق آیات قرآن، خداوند وعده داده است که این جریان پیروز خواهد شد، حتی اگر دشمن در کوتاه‌مدت پیروز شود. در نهایت، کسانی که بر اساس ایمان به خدا حرکت می‌کنند، به پیروزی خواهند رسید و کافران و ظالمان به رستگاری نخواهند رسید. خداوند در قرآن می‌فرماید ما ایام را میان مردم می‌چرخانیم، روزی برای شماست و روزی برای دشمن اما در نهایت این ظلم و کفر است که نابود می‌شود. همه جهان شاهد بودند که مقاومت زنده است، زنده خواهد ماند و به مسیر خود ادامه خواهد داد. زیرا شما می‌دانید که مقاومت چگونه شکل گرفته است. مقاومت به دست خود مردم آغاز شد. این خانم‌هایی که در خیابان‌ها دیدید، آنهائی که در جنوب لبنان بودند، روغن گرم می‌کردند تا به جوش برسد و هنگامی که‌تانک‌ها یا سربازان اسرائیلی عبور می‌کردند، روغن را بر روی آنها می‌ریختند. این‌گونه مقاومت آغاز شد. «امام موسی صدر» که آمد، مردم از جیب خود سلاح فردی خریدند و مقاومت را تاسیس کردند. بنابراین، مقاومت چیزی فراتر از یک ارتش است. حزب‌الله تنها یک ارتش نیست، بلکه یک مقاومت مردمی است و حتی اگر آسیب ببیند، ان‌شاءالله با قدرت مردم قوی‌تر خواهد شد.
زمانی که شیراز بودم آقا سخنرانی داشتند که من به آن گوش می‌دادم ایشان فرمودند: «ما به ملت تکیه داریم.» معنای این جمله برای من آن زمان روشن نبود. چرا که نظام سلاح دارد، امکانات دارد، منابع دارد و تسلیحات هم دارد. اما وقتی خودم مردم جنوب لبنان را دیدم و شاهد وضعیت آنها بودم، واقعاً متوجه شدم معنای ملت و اتکاء به ملت چیست. خودم با بچه هشت ماهه‌ام به یک روستای مرزی که اسرائیلی‌ها بسته بودند، رفتم و ارتش لبنان راه را باز کرد تا وارد آن روستا شویم. روستای مرزی که کاملاً ویران شده بود. وقتی دیدم مردم جنوب لبنان بدون هیچ سلاحی با سینه خود جلوی اسرائیلی‌ها ایستاده‌اند و آنها را بیرون می‌کنند، آن وقت واقعاً فهمیدم که ملت یعنی‌چه. مردم آنجا حقیقتاً نشان دادند که ملت یعنی قدرت اراده و همبستگی.
بحث بسیار خوبی بود و از شما خیلی استفاده کردیم. خدا ان‌شاءالله به شما و تمام رزمندگان حزب‌الله پیروزی و طول عمر عنایت بکند. 
بنده هم از این که این وقت را در اختیار من گذاشتید تشکر می‌کنم.