روز سرنوشت فوتبال (نکته ورزشی)
سید سعید مدنی
قرار است امروز انتخابات فدراسیون فوتبال برگزارشده و رئیس و اعضای هیئترئیسه آن انتخاب شوند تا برای چهار سال آینده سکان هدایت این رشته ورزشی را در دست بگیرند. این انتخابات درحالی برگزار میشود که فوتبال ایران سالهاست با مشکلات عدیده- چه از نوع ساختاری و چه ساختگی- دست بهگریبان است و علیرغم هشدارهای دلسوزانه و تذکرات فنی و کارشناسانه، نهتنها گام محکم و کارسازی جهت حل این مشکلات برنداشتهایم بلکه بر کمیت و شدت آنها اضافه شده، بهطوری که امروز فوتبال یکی از مسئلهسازترین رشتههاست که میتواند فراتر از ورزش، حتی تبعات منفی اجتماعی و فرهنگی داشته باشد .
درباره انتخابات امروز و تعیین تکلیف مدیریت فوتبال، دوسه ماهی است که اهالی فوتبال و کارشناسان نظرات خود را مطرح کردهاند و این نشریه نیز
بر اساس وظیفه و به سهم خود با استفاده از اظهارات برخی از اهالی شناختهشده و صاحب کسوت، پیشنهادات خود را صریحا بیان کرده است. اگر بخواهیم این حرفها را خلاصه کنیم، این جمله به دست میآید که «این راهی را که فوتبال ما میرود، راه نیست و کجراهه واقعی است و در نهایت سر از ناکجاآباد درمیآورد». نتیجهای که به دست میآید این است که بیش از این نباید معطل کرد و اگر واقعا مسئولان قصد و نیت اصلاح دارند، باید نقطه پایانی بر این راه و رسم بگذارند و با پلشتیها و جریانات رخنه کرده و عناصر نامشروع- که کاروبار فوتبال را به اینجا کشانده اند- قاطعانه برخورد کنند.
شکی وجود ندارد که ادامه این روش و تداوم این شرایط و سازکار به ضرر اهالی ورزش و فقط به نفع عناصر فرصتطلب و باندهای منفعتجویی است که اصلا کاری به فوتبال و احساسات و توقعات مردم و سرنوشت ورزش مملکت ندارند و ورزش و فوتبال و... را به دکانی تبدیل کردهاند که جیبشان را پر کرده و از طریق آن ناداشتههای شخصیتی واجتماعی خود را جبران کنند.
تقریبا هیچکدام از کسانی که با راه و رسم مدیریت ورزشی آشنایی دارند و فوتبال دنیا را میشناسند و از دال و ذال فوتبال ایران و آنچه نااهلان و منفعتجویان وجریانات فرصتطلب بر سر آن آورده و میآورند، آگاه هستند، از وضعیت حاکم- چه از حیث فنی و چه اخلاقی و فرهنگی- راضی نیستند. چگونه کسی که اهل فهم و تشخیص و شناخت است، از فوتبالی که سرنوشت آن تقریبا در اکثر قریب به اتفاق بخشها و حوزهها در چنگ دلالی گستاخ و افسارگسیخته گرفتار آمده، راضی باشد و دمنزند و با این وضع کنار بیاید؟!
فوتبال را باید از دست این جریانات منفعتجو و دلالیسم بیمهار- که برای کسب منفعت خود ضربات سنگین اخلاقی و هزینههای هنگفت مالی بر پیکر فوتبال و بیتالمال وارد کرده- نجات داد. دلالیسم چنان نفوذ کرده که برای تطهیر و تزکیه فوتبال باید عزمی راسخ و ارادهای آهنین داشت. این کار بیش و پیش از هر کسی برعهده افرادی است که قرار است با پیروزی در انتخابات، ردای مسئولیت را تحویل بگیرند و در این حوزه مدافع منافع ملی و بهطور خستگیناپذیر در پی تحقق انتظارات و توقعات مردم باشند. فوتبال در حالی به این روز افتاده که به گواه اهالی فن و کارشناسان داخلی و خارجی، از استعداد و تواناییهای مادی و انسانی مناسبی برخوردار است و بر همین اساس جایگاهی که در سالهای اخیر داشته، زیبنده نیست و باید بسیار بالاتر و فراتر باشد.
سابقه و آرشیو فوتبال به روشنی این ادعا را ثابت میکند. فوتبال ایران روزگاری در همه ردههای سنی و در سطح باشگاهی و ملی قدرت اول قاره کهن بود و قهرمانیها و افتخارآفرینیهای پیاپی به نام آن ثبت میشد. امروز این فوتبال جایگاه خود را در آسیا از دست داده و به این دلخوش است که در رده باشگاهی از حریفانی که محلی از اعراب نداشته و اصلا مرد میدان فوتبال ما نبودند، بیشتر از 3،4 گل نخوردیم! و... در رده ملی هم که وضع معلوم است. فوتبال شکستناپذیر ما که پیدرپی قهرمان آسیا میشد، حدود نیمقرن است که رنگ فینال را ندیده و در رده جوانان، امیدها و... هم قافیه را سخت به حریفان باختهایم.
از این نکته مهم نباید غافل باشیم که از دسترفتن جایگاه برتر فوتبال ایران در آسیا بیش از آنکه معلول برنامه و قدرت حریفان و رقیبان باشد(که تا حدی هست)، به دلیل آفات و بلایایی است که از داخل برسر آن آوار شده است. اگر وضعیت باشگاههای ما به اینجا رسیده، اگر تیم ملی نمیتواند انتظارات مردم را متحقق سازد و یکبار دیگر بر صدر فوتبال قاره کهن بنشیند، اگر امیدها راهی به المپیک پیدا نمیکنند، اگر جوانان ما علیرغم شایستگیها، جهانی نمیشوند و چنانکه دیدیم در برابر همگنان ژاپنی خود عاقبت بازی را در ضربات پنالتی واگذار میکنند، باید علت اصلی را در «داخل این فوتبال» بجویید، نه فقط در قوت حریفان!
در مقطعی که فوتبال کشورمان قدرت بلامنازع در آسیا بود، همین ژاپن که برای سال 2050 رسیدن به فینال جام جهانی را هدف قرار داده، حتی در سطح جوانان هم حریف قابل ملاحظهای محسوب نمیشد و همواره با اختلاف دوسه گل از جوانان ما عقب بود اما آنها سالهاست که به کار فنی و اصولی و علمی همهجانبه رویآوردهاند، درحالی که فوتبال ایران دیرزمانی است کار اصولی و علمی را رها کرده و به محل کاسبی و دلالی و رمالی باندهای فرصتطلب و جریانات منفعتجوی شارلاتانمسلک تبدیل شده است. این واقعیت ناخوشایندی است که داد همه اهالی ورزش- و حتی مسئولان- را درآورده است. آیا این وضعیت تغییر میکند؟ این سؤالی مهم است که پاسخ آن به زودیزود برهمگان روشن خواهد شد...