احتضار و حالات گوناگون آن از نـگاه قـرآن
علیرضا عبدیپور
زندگی دنیوی بخشی از زندگیهای نفس انسانی در نشئات و عوالم هستی است؛ بنابراین، زندگی تا زمانی که خدا خواهد و مشیت کند، ادامه دارد؛ و به یک معنا پایانی برای زندگی نیست؛ زیرا اگر زندگی دنیوی و نیز زندگی برزخی را پایانی است اما زندگی نفس را پایانی نیست، چون مرگ نفس نه به معنی نابودی آن بلکه به معنای انتقال از نشئه دنیا یا برزخ به عالم و نشئه آخرت است تا زندگی دیگری برای آن در عالم آخرت رقم بخورد.
حالت احتضار که با حضور و آمدن مرگ به سراغ نفس بهوجود میآید؛ شرایطی را ایجاد میکند که فهم آن میتواند بسیار سازنده و مفید باشد؛ زیرا حالات احتضار و صحنههای آن، به انسان کمک میکند تا وضعیت خود را در جهان پس از مرگ بشناسد. نویسنده در این مطلب با بررسی آیات قرآن، درباره حقیقت مرگ و حالات احتضار برای افراد مختلف سخن گفته است.
**************
حقیقت مرگ از نظر قرآن
مرگ، حضوری دائمی در کنار زندگی دنیوی دارد، به طوری که آمیختگی زندگی با مرگ در دنیا امری است که انسان با علم شهودی، بلکه علم حضوری آن را ادراک میکند و هیچ کس نمیتواند منکر حضور مرگ و آمیختگی آن با زندگی دنیوی باشد.
البته در زندگی اخروی که حیات محض و به تعبیر قرآنی «هی الحیوان» است(عنکبوت، آیه 64)، دیگر چیزی به نام مرگ نخواهد بود و زندگی دوزخیان هر چند که فاقد سلامت است؛ ولی آن نیز به یک معنا زندگی و حیات محض است؛ از نظر قرآن زندگی دوزخیان زندگی همراه با جان کندن دائمی و بدون تحقق مرگ است که عذابی بس دردناک برای آنان خواهد بود. چنین زندگی با آنکه از مصادیق حیات محض است، اما خدا از آن به حالت «لایموت و لایحیی» تعبیر کرده است که بیانگر شرایط سخت جان کندن دائمی برای دوزخیان است.(طه، آیه 74؛ اعلی، آیه 13)
به هر حال این آمیختگی زندگی دنیوی با مرگ، شرایطی را ایجاد میکند که شرایط سختی است؛ زیرا هیچ کسی هیچ دمی در هیچ جایی در امان از مرگ نیست، خواه نطفهای در رحم مادر باشد یا کودکی در گهواره یا جوان و پیری در خانه یا میدان جنگ.
البته از نظر قرآن، برای هر نفسی زمانی میرسد که از آن به «اجل» یاد میشود؛ در آن زمان، هر انسانی، آمدن مرگ(مؤمنون، آیه 99)، و حضور مرگ(نساء، آیه 18) را میبیند و آن را ادراک میکند به طوری که در شخص حالاتی پیش میآید که از آن به «غمرات الموت»(انعام، آیه 93) و «سکره الموت»(ق، آیه 19) یاد میشود. در این شرایط است که شخص محتضر به شدت حضور قوی مرگ در برابر خود را احساس میکند تا جایی که حالت «احتضار» با حالات پیش گفته به او دست میدهد؛ زیرا دیگر شخص محتضر در حالت غفلت از مرگ نیست، بلکه حضور تمام و کمال مرگ در برابر خویش را احساس و ادراک میکند، هر چند که افراد حاضر در کنار محتضر از آن بیخبر هستند و هیچ بصیرتی نسبت به آن ندارند، اما محتضر کاملا این حضور را ادراک میکند. بر اساس گزارشهای قرآنی، پس از آمدن مرگ به سراغ محتضر، نشانههای مرگ برای انتقال از زندگی دنیوی به زندگی اخروی با خروج نفس از بدن و انتقال به عالم برزخ آغاز میشود.(مؤمنون، آیات 99 و 100) مرگ و حیات دو آفریده الهی هستند که در دنیا در کنار هم زیست میکنند(ملک، آیه 2)، اما در زندگی اخروی در بهشت و دوزخ دیگر مرگی نخواهد بود، بلکه تنها حیات و زندگی جریان خواهد داشت.(عنکبوت، آیه 64)
وظیفه موت به عنوان آفریده الهی، انتقال نفس انسان از نشئه دنیوی و نشئه برزخ به عالم قیامت است؛ بنابراین، مرگ به معنای فوت و نیستی نیست(سباء، آیه 51)، بلکه به معنای «توفی» و گرفتن تمام و کمال چیزی است که در اینجا گرفتن تمام و کمال نفس و انتقال آن به نشئه دیگر است.(زمر، آیه 42)
انواع حالات محتضران
حالات احتضار در محتضران یکسان نیست؛ هر چند که احتضار با حضور و آمدن مرگ به سراغ انسان زنده، معنا مییابد؛ اما هر کسی با توجه به شرایط زندگیاش در دنیا با مرگ مواجه میشود.
وقتی مرگ به سراغ نفس انسان میآید تا آن را توفی کند و به تمام کمال بگیرد و به نشئه و عالم دیگر منتقل کند، هیچ کسی نمیتواند آن را از خود دور سازد؛ زیرا مرگ مامور الهی است که بر اساس فرمان الهی عمل کرده و مقهور هیچ کسی نمیشود، بلکه همگان تحت قهاریت آن قرار میگیرند.(واقعه، آیات 83 تا 87) در این شرایط هیچ کسی به محتضر از خدا و فرشتگان مرگ نزدیکتر نیستند، در حالی که محتضر آن ماموران خدا را میبیند، ولی اطرافیان ناظر و حاضر در کنار محتضر هیچ بصیرتی نسبت به حضور آنان ندارند.(همان) بر اساس گزارشهای قرآنی درباره حالت احتضار و جان کندن نفوس انسانی، هر کسی بر اساس فلسفه و سبک زندگی که در دنیا انتخاب کرده، با مرگ مواجه میشود. بنابراین، حالات محتضران از این لحاظ یکسان نیست، بلکه دارای حالات گوناگونی است که شامل موارد زیر است:
1. احتضار نفوس مطمئنه: خدا به صاحبان نفوس مطمئنه در حالت احتضار بشارتهایی میدهد که شامل خشنودی و رضایت دو سویه و ورود به بهشتهای افعال و صفات و ذات است.(فجر، آیات 27 تا 30؛ نورالثقلین، ذیل آیه)
2. احتضار نفوس مؤمنان: مؤمنانی که اهل استقامت در ایمان و اعمال صالح هستند و همواره پروردگار را حاضر و ناظر اعمال خویش میدانستند، به هنگام احتضار از بشارتهایی برخوردار میشوند که خوف و حزن را از ایشان میزداید و بهشت را به ایشان وعده میدهد تا همان گونه که در دنیا تحت ولایت الهی بودند، در آخرت نیز تحت ولایت الهی قرار گرفته و هر آنچه خواسته ایشان است و هر چه را که میخواهند خدا به ایشان میدهد(فصلت، آیات 30 و 31)؛ بر اساس تفسیر روایی امام صادق(ع) این آیات ناظر به حالت احتضار مؤمنان است.
3.احتضار نفوس ظالم و افتراء زننده: از آنجا که این افراد در زندگی دنیوی به خدا و دین ظلم روا داشته و افترا میبستند و دین الهی را مورد تمسخر قرار میدادند، بهنگام احتضار از سوی فرشتگان، گرفتار سختی جان کندن خواهند شد و فرشتگان در «غمرات الموت» آنان را در همین دنیا جانشان را به خواری همراه با تمسخر میگیرند و با قدرت و شدت جان را از بدنشان خارج میکنند:... وَلَوْ تَرَىٰ إِذِ الظَّالِمُونَ فِي غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَالْمَلَائِكَةُ بَاسِطُو أَيْدِيهِمْ أَخْرِجُوا أَنْفُسَكُمُ ۖ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنْتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ وَكُنْتُمْ عَنْ آيَاتِهِ تَسْتَكْبِرُونَ؛...ای کاش ستمکاران را هنگامی که در سختیها و شداید مرگند ببینی در حالی که فرشتگان دستهای خود را [به سوی آنان] گشوده [و فریاد میزنند] جانتان را بیرون کنید، امروز [که روز وارد شدن به جهان دیگر است] به سبب سخنانی که به ناحق درباره خدا میگفتید و از پذیرفتن آیات او تکبّر میکردید، به عذاب خوارکنندهای مجازات میشوید.(انعام، آیه 93)؛ زیرا خطاب «اخرجوا انفسکم» از سوی فرشتگان به محتضران نشانهای از تمسخر است؛ چنانکه «باسطوا ایدیهم» نیز کنایه از قدرت و شدتی است که فرشتگان برای جان گرفتن نسبت به آنان اعمال میکنند.
باید توجه داشت که از نظر قرآن، افتراء زنندگان ظالمترین افراد در میان انسانها هستند که به خدا و دین دروغ میبستند و چیزهایی را به دین نسبت میدادند که به هیچ وجه واقعیت نداشت.(همان) بنابراین، هر کسی که در مقام افتراء نسبت به خدا و دین بر آید مرگی دردناک خواهد داشت.
4. احتضار نفوس کافر:فرشتگان با زدن تازیانه و مانند آن، به صورت و پشت کافران جان آنان را به سختی و شدت میگیرند.(انفال، آیات 50 و 51) در این هنگام میان آنها و آرزوها و خواستههای شهوانیشان جدایی میافتد(سباء، آیات 51 تا 54) و از شدت بلایا و مصائب که بر آنها بهنگام احتضار فرود میآید، ساقهای پایشان به هم پیچیده میشود.(قیامت، آیات 26 تا 29)
5. احتضار نفوس مشرکان: مشرکان هنگام احتضار و آمدن مرگ وقتی عقاید و اعمال باطل خویش را میبینند، از اینکه فرصت را از دست دادهاند، بسیار پشیمان میشوند و خواهان بازگشت به دنیا برای اصلاح امر خویش و انجام اعمال صالح میشوند که آن را ترک کردهاند، اما فرصت دوبارهای برایشان نخواهد بود؛ زیرا اولا در این ادعا دروغ میگویند و ثانیا اگر بازگردند همان کارها را تکرار میکنند؛ ثالثا بارها فرصت داشتند و هر روز پس از بیداری از خواب، فرصتی به آنان داده شده بود که بدان عمل نکردند(مؤمنون، آیات 92 و 99 و 100؛ زمر، آیه 42)؛ از نظر قرآن، مرگ و خواب همانند هم هستند و توفی (جان ستاندن)، در خواب و مرگ، هر دو اتفاق میافتد و تنها فرقی که میان مرگ و خواب است، این است که بازگشتی برای نفس پس از توفی در مرگ نیست، اما در خواب چنین بازگشتی رقم میخورد.(زمر، آیه 42)
6. احتضار نفوس گناهکار:کسانی که گناه میکنند و کارهای زشتی را انجام میدهند، در هنگام احتضار بسیار پشیمان میشوند و بر آن میشوند تا توبه کنند، ولی فرصت توبه از دست رفته است و دیگر نمیتوانند خود را از پیامدهای گناه خویش رها سازند.(نساء، آیه 18)
با نگاهی به آنچه بیان شد و نیز آیات دیگر از آموزههای قرآنی، معلوم میشود که عوامل سختی احتضار شامل مواردی چون: ارتداد و کفر پس از ایمان(محمد، آیات 25 تا 27)، گناه و انجام منهیات(همان)، ناخشنودی از رضایت الهی(همان)، انجام اعمال برانگیزاننده خشم خدا(همان)، استکبار در برابر آیات الهی(انعام، آیه 93)، افترا بر خدا(همان)، ادعای پیامبری(همان)، ظلم(همان)، کفر(انفال، آیه 50) و مانند آنها میشود.
صحنههای احتضار
هنگام احتضار، محتضر حضور فرشتگان مرگ را به طور شهودی و حضوری ادراک میکند و بدان بصیرت دارد. همچنین با کنار رفتن پردهها از دیدگان قلب و حصول کشف الغطاء، محتضر نسبت به عوالم دیگر و نشئات ونیز وضعیت خویش، بینایی و بصیرت کامل مییابد و اوضاع آینده خویش را بر اساس عملکرد دنیوی در مییابد.(ق، آیات 19 تا 22)
همچنین از نحوه جان گرفتن فرشتگان مرگ و استقبال یا عدم استقبال آنان در مییابد که در چه وضعیتی قرار میگیرد؛ از همین رو مؤمنان با بشارت مواجه میشوند و مسرور میگردند و با رضایت به سوی مرگ میروند و از آن استقبال میکنند(فجر، آیات 27 تا 30)، در حالی که کافران با دیدن ضربات تازیانه و مانند آنها به سر و صورت و پشت و گردن خویش، چنان در سختی جان کندن قرار میگیرند که ساقهایشان به هم پیچیده میشود و جان به گلو میرسد و به سختی جان میدهند.(قیامت، آیات 25 تا 29؛ انفال، آیه 50؛ محمد، آیات 25 تا 27) محتضرانی که جان به گلویشان رسیده، چشمانشان در حدقه میگردد و با خوف و ترس مینگرند و حالت بیهوشی به آنان دست میدهد.(احزاب، آیه 19)
بر اساس گزارشهای قرآنی، محتضران غیر مؤمن اعم از کافران و گناهکاران و مشرکان و مانند آنها وقتی یقین به فراق میکنند و مرگ را میبینند(قیامت، آیات 25 تا 29)، اظهار پشیمانی(مؤمنون، آیات 92 تا 99) اظهار توبه (نساء، آیه 18) و اظهار ایمان میکنند(سباء، آیات 51 و 52) که سودی برایشان ندارد(یونس، آیه 90)؛ زیرا خدا بارها فرصت داده بود تا ایمان آورد و عمل صالح کند، اما غفلت ورزیده و توجهی به آخرت و معاد و حسابرسی آن نداشته است.(مؤمنون، آیات 99 و 100)
بنابراین، حتی افراد مسلمان گناهکار نیز وقتی خود را در وضعیت بد احتضار میبینند، خواهان بازگشت میشوند تا جبران مافات کنند(همان) و حتی بر اساس گزارشهای قرآنی، آنان که تارک صدقات و انفاق مالی بودند میخواهند برگردند تا هر چه دارند را انفاق کنند که البته چنین فرصتی داده نمیشود(منافقون، آیه 10)؛ زیرا زمانی که اجل بیاید دیگر جای تاخیری نیست.(منافقون، آیه 11)
خدا به انسانها میگوید که پیش از آنکه فرصت از دست برود؛ یعنی قبل از مرگ، اقدام به اصلاح خویش کرده و به ایمان و عمل صالح رو آورند(نساء، آیه 159)؛ زیرا وقتی اجل آید دیگر فرصتی نیست؛ بنابراین، حتی اگر انسان علائم نزدیکی احتضار را دید، میبایست فرصت را غنیمت شمارد و به اصلاح امر خویش بپردازد که از جمله آنها وصیت درباره دارایی یا توصیههای دیگر نسبت به فرزندان از جمله خداپرستی و مانند آنها است.(بقره، آیات 133 و 180)