kayhan.ir

کد خبر: ۳۰۵۷۸۲
تاریخ انتشار : ۲۶ بهمن ۱۴۰۳ - ۲۲:۳۳

اخبار ویژه

 

نشنال اینترست: ناوهای پهپادبر ایران مایه نگرانی جدی آمریکاست

«این واقعیت که سپاه پاسداران ایران، ناوهایی در هر سایز برای انتقال و پرواز پهپاد در اختیار داشته ‌باشد، مایه نگرانی جدی آمریکاست».
نشریه آمریکایی نشنال اینترست با اشاره به عملیاتی شدن ناو شهید بهمن باقری نوشت: هفته گذشته این ناو رسماً عملیاتی شد. هرچند این ناو حتی به اندازه ناوهای هواپیمابر آمریکایی که پیش از جنگ جهانی دوم ساخته‌شده‌اند هم توانمند نیستند، اما یک جهش بزرگ برای ایران محسوب می‌شود. این ناو در واقع از ابتدا برای این‌کار ساخته‌نشده ‌است، بلکه یک کشتی کانتینربر تغییر کاربری داده‌ شده است. این دومین اقدام این‌چنینی سپاه بعد از رونمایی از ناو شهید مهدوی است که آن هم یک کشتی تغییر کاربری داده‌شده بود. 
این نمونه جدید از ناوهای پهپادبر ایرانی دارای یک سطح شیبدار برای کمک به پرواز پرنده‌های بال ثابت است. آمریکا، بریتانیا و ژاپن هم پس از جنگ جهانی، ساخت ناوهای نظامی خود را از طریق تغییر کاربری ناوهای دیگر شروع کردند. رویکرد دیگر، رویکرد چین و هند بود که در دوران جنگ سرد با خرید ناوهای دارای باند بازنشسته‌شده از قدرت‌های دیگر برنامه ساخت ناوهای نظامی خود را آغاز کردند.
پکن و دهلی‌نو تنها یک دهه است که توانسته‌اند فناوری بومی ساخت ناوهای هواپیمابر را به دست بیاورند. حتی همین حالا هم ناوهای این دو قدرت، بسیار عقب‌تر از ناوهای هواپیمابر با پیشرانه اتمی آمریکا در کلاس‌های نیمیتز و جرالد فورد است. نکته مهم‌تر این است که ایران میلیاردها دلار برای این ناوها هزینه نکرده ‌است. این واقعیت که سپاه پاسداران ناوهایی در هر سایز برای انتقال و پرواز پهپاد در اختیار داشته ‌باشد، مایه نگرانی جدی است.
این موضوع در عین حال یک پیروزی تبلیغاتی برای ایران و متحدان و گروه‌های نیابتی منطقه‌ای‌اش محسوب می‌شود. جمهوری اسلامی بیش از سه دهه است که برنامه خودکفایی نظامی‌اش را آغاز کرده‌ و توانسته‌ است نمونه‌هایی از زیردریایی، جت‌های جنگنده، ‌تانک، موشک و پهپادهای بومی تولید کند. دریادار تنگسیری، فرمانده نیروی دریایی سپاه می‌گوید: «این ناو با برد ۲۲ هزار مایل دریایی می‌تواند تا بیش از یک سال در آب‌های دوردست بدون نیاز به سوختگیری مستقر شود. اضافه شدن این ناو به ناوگان ایران گام مؤثری در تقویت توانمندی‌های دفاعی و بازدارندگی ایران در آب‌های دوردست است و در عین حال به حفظ منافع ملی کشور کمک می‌کند.»
آنگونه که برندون ویچرت، ماه پیش در نشنال اینترسنت نوشته ‌بود: «ایران با تغییر کاربری کشتی باربری، نمایش قدرت دریایی خود را به شکل چشمگیری بهبود داده ‌است. هر چند رصد و رهگیری این ناو برای اغلب نهادهای مدرن اطلاعاتی ساده‌ و در نتیجه تهدید آن محدود است، اما جایی که این ناو می‌تواند بیشترین آسیب را وارد کند، در آب‌های پیرامون خاورمیانه است»
پیش‌بینی آینده چندان ساده نیست. کشورهای غربی چندان تهدید ناو هواپیمابر هوشوی ژاپن را جدی نگرفتند، اما ۷ دسامبر ۱۹۴۱ باعث شد که نگاه نسبت به ناوهای هواپیمابر برای همیشه عوض شود. به عبارت دیگر آمریکا نباید این تهدید را نادیده بگیرد، بلکه باید آن را به عنوان زنگ هشداری برای یک تهدید رو به رشد در آینده در نظر بگیرد. فقط ناو شهید بهمن باقری باعث نگرانی نیست، بلکه آنچه پس از آن اتفاق خواهد افتاد اهمیت دارد.


دولت می‌تواند خدمت کند اگر شرّ غربگرایان کم شود

روزنامه ایران می‌گوید درست است که دولت در زمینه اقتصادی کاری برای مردم نکرده، اما کارهای نکرده دولت، بهتر و مهم‌تر است(!)
این روزنامه در یادداشتی با عنوان «فعلاً کارهای نکرده بهترند» و به قلم یکی از وکلای مدافع زنجیره‌ای و سیاسی‌کار نوشت: «در کشوری که با مشکلات عمیق و مزمنی همچون تورم فزاینده، بیکاری، نرخ رشد اقتصادی بسیار پایین، آسیب‌های اجتماعی، اختلال در روابط بین‌الملل و چیزهای دیگر روبه‌روست، 6 ماه زمان اندکی است برای اینکه کاری ملموس و محسوس انجام شود. عصای موسی هم در کار نیست که به اشارتی، اژدهایی شود برای بلعیدن فاسدان و شکافتن رود خروشان بحران‌ها. خصوصاً که آقای پزشکیان و همکارانشان با موانع بسیار زیادی روبه‌رو هستند. اما مواردی بوده‌اند که «کارهای نکرده» را باید همچون «کارهای انجام شده» دید. مهم‌ترین کاری که دولت و شخص رئیس‌جمهوری انجام ندادند، ابلاغ قانون عفاف و حجاب است.
در دانشگاه‌ها هم به فشارها اضافه نکردند و با بازگشت بسیاری از دانشجویان و اساتید کمی آرامش دیده می‌شود. دیگر آنکه پزشکیان و دولتش، دولت تنش سیاسی و اجتماعی نیستند. از کارهای نکرده دیگر دولت اینکه دولت برای جبران کسری بودجه به چاپ اسکناس بدون پشتوانه که قبلاً با دست و دلبازی انجام می‌شد، متوسل
نشده است.
... از دیگر کارهای نکرده آقای پزشکیان که باید بسیار ارج نهاد، این است که به درستی شعارهای فاقد پشتوانه از ایشان و دولتش صادر نشد و حتی برنامه و ایده حکمرانی خاصی نیز ارائه نمی‌شود. اما کارهای نکرده دیگری هم هست که نمی‌توان بر آنها ارج نهاد. مثلاً دولت در اقتصاد ایده تازه‌ای ارائه نکرد، یا اینکه از برنامه‌ای برای احیای مرجعیت رسانه‌ای در کشور خبری نیست. اینها فقط نمونه بودند. با وجود همه این‌ها، هرچند وفاق ایده بسیار مناسبی است که اثر مثبتش در چند ماه نیز قابل مشاهده بود، اما وفاق امری دوجانبه است. شیوه آقای پزشکیان در رعایت مقتضیات وفاق موجب شد بتواند با قوا و دیگر نهادها آسوده‌تر به گفت‌و‌گو بنشیند و منازعات کاهش یابد. اما دولت نتوانسته از وفاق، ترجمانی برای آیین حکمرانی ارائه کند.
باید به سه پرسش بنیادین پاسخ داده شود؛ وفاق با چه کسانی؟ وفاق در چه موضوعاتی؟ وفاق تا چه سطحی؟ و در هر لایحه، تصویب‌نامه، آیین‌نامه و ابلاغیه، عزل و نصب، خواه اجتماعی باشد و فرهنگی یا سیاسی، مفهوم وفاق جریان داده شده و از آن تبعیت شود. به عنوان مثال وقتی با سیاست‌های پولی دولت، قیمت دارو گران می‌شود، اقشار فرودست برای درمان و تأمین داروی خود ناتوان می‌شوند. در این سیاست پولی با اثری که بر اقشار فرودست می‌گذارد، وفاق با دهک‌های پایین چه معنا و مفهومی دارد؟ آیا در وفاقی که مطرح می‌شود، این گروه‌های اجتماعی هم جایی دارند؟ نمی‌دانیم. یا با مدیرانی که فقط با اتکا به روابط سیاسی منصوب می‌شوند و جز کسب منافع و اتلاف منابع اثری ندارند، چه وفاقی ممکن است؟ غرض اینکه تا دولت نتواند ایده وفاق را به آیین حکمرانی بدل کند، قادر نخواهد بود چنان که ضرورت مقتضای وجود دولت است، اقتدار خود را به عمل درآورد».
درباره این یادداشت گفتنی است: نخست اینکه حساب دولت و آقای پزشکیان از عناصر سیاسی بدسابقه و غربگرا جداست و اگر هم دولت گرفتار چالش کارآمدی در برخی حوزه‌ها شده، به خاطر نفوذ فردی یا فکری و جریانی همان طیف بی‌کفایت غربگراست.
دوم؛ عدم تمکین به قانون و اجرا نکردن آن، در هر بخشی که باشد، نه فضیلت بلکه خدشه در اعتبار دولت و دیگر شعارهای آن از جمله وفاق است؛ وفاق بدون احترام به قانون، هیچ معنا و اعتباری
ندارد.
سوم؛ اصرار برخی مدیران دولتی در تیم اقتصادی بر واگذاشتن بازار و قیمت‌ها، بلکه حتی نقش‌آفرینی در گران‌سازی برخی اقلام (خودرو، نان، لبنیات، دارو، گاز، برق، بلیت قطار، کالاهای اساسی، ارز و...)، خلاف مسئولیت دولت است و متأسفانه در این‌جا هم عناصر غربگرا و سیاست‌باز و در عین حال فاقد کفایت مدیریتی، میدان‌داری کرده‌اند. اینها چیزی نیست که بتوان به عنوان دستاورد فاکتور کرد. علت اصلی در بی‌عملی برخی مدیران و تعلیق و احاله همه مسئولیت‌ها به بعد از مذاکره و توافق با آمریکای عهدنشناس است که موجب شد شش‌ماه فرصت خدمت (یک‌هشتم عمر دولت) از بین برود.
چهارم؛ اینکه ادعا شود «از دیگر کارهای نکرده آقای پزشکیان که باید بسیار ارج نهاد، این است که به درستی شعارهای فاقد پشتوانه از ایشان و دولتش صادر نشد و حتی برنامه و ایده حکمرانی خاصی نیز ارائه نمی‌شود»؛ عمق فاجعه را در ذهن برخی نویسندگان نشان می‌دهد. مگر می‌شود بدون برنامه‌هایی که ذیل برنامه توسعه تعریف می‌شود، می‌توان کاری از پیش برد؟ اصلاً بی‌برنامگی چه افتخاری دارد که آقای کامبیز نوروزی به عنوان حقوقدان، پُزش را 
می‌دهد؟!
پنجم؛ در موضوع وفاق و انتصاب‌های سیاسی نیز باید نویسنده را به قانون‌شکنی‌هایی مانند انتصاب غیرقانونی آقای ظریف و برخی مدیران مشابه (دارای منع قانونی) ارجاع داد؛ یا به انتصاب مجرمان سابقه‌دار و محکومان امنیتی در برخی مناصب مانند قائم‌مقامی معاونت راهبردی اشاره کرد؛ همچنین انتصاب شمار زیادی از عناصر سیاسی فاقد کمترین تجارب مدیریتی در مناصب گوناگون اقتصادی و هیئت‌مدیره شرکت‌هایی مثل شستا که طبیعتاً موجب فشلی آن دستگاه‌ها، و 
حیف و میل بیت‌المال می‌شود.