بازخوانی تجربههای ملت ایران از خیانتهای مکرر آمریکا
تاریخ معاصر ایران سرشار از وقایعی است که خیانت و دشمنی ایالات متحده آمریکا علیه ملت ایران را در حافظه تاریخی مردم کشورمان پررنگ نگاه میدارد.
از زمانی که نفت در ایران کشف شد، آمریکا به خاک کشورمان چشم دوخت. این کشور با رویه امپریالیستی خود با شعارهای پوچ و دروغین همواره به ایران خیانت کرده است. تاریخ مملو از نمونههایی است که دخالت این کشور را در امور داخلی ایران اثبات میکند. از کودتای ۲۸ مرداد و انقلاب سفید گرفته تا تجاوز به خاک ایران در طبس و دخالت در مسائل هستهای، همگی نشانگر نقض قانون توسط آمریکاییها است. این کشور که خود را یکی از سردمداران امنیت و صلح جهانی معرفی میکند در موارد بسیاری ناقض امنیت بینالمللی بوده است. به طوری که میتوان به موارد فراوانی نقض قانون توسط ایالات متحده در رابطه با ایران اشاره کرد.
ورود مستشاران آمریکایی به ایران
به گزارش مهر، ورود مستشاران آمریکایی به ایران بهویژه در دوران قاجار راه را برای استعمار ایران هموار کرد. به عنوان مثال آرتور میلسپو به ایران آمد و امور مالی کشور را در اختیار گرفت. علاوهبر او ژنرال نوزمن شوارتسکف سرلشکر جانگریلی با هدف بازسازی ژاندارمری وارد ایران شدند. در حالی که هدف اصلیشان ایجاد یک نیروی نظامی وابسته به آمریکا بود.
ورود هیئتهای مستشاری در دولت سهیلی نیز متعاقب قراردادی که در ۱۲ آبان ۱۳۲۲ میان ایران و آمریکا به امضا رسید ادامه یافت. این هیئتها که شامل مستشاران مالی، نظامی، بهداشتی، کشاورزی و نفتی بودند بهتدریج از معافیتهای مالیاتی و امتیازات کاپیتولاسیون نیز برخوردار شدند. ورود به مستشاران آمریکایی به ایران موجب تشدید نفوذ اقتصادی و سیاسی آمریکا در ایران گردید. چنانکه تجارت خارجی با ایالات متحده در سال ۱۳۲۴ بالغ بر ۲۵ درصد تجارت خارجی ایران را به خود اختصاص داد. بدینترتیب آمریکا با حربه اعزام مستشار به ایران امنیت اقتصادی سیاسی و فرهنگی کشور را هدف گرفت.
کودتای ۲۸ مرداد
با ملی شدن صنعت نفت ایران، آمریکا و متحدش انگلیس خود را بازنده اصلی دیدند، لذا تلاش کردند تا با طرحریزی کودتا، نفت ملی شده را بار دیگر در اختیار بگیرند. دولت آیزنهاور با بهانه خطر نفوذ کمونیسم در ایران به طور مستقیم عملیات کودتا را که بعدها آژاکس نامیده شد در اختیار گرفت و کرمیت رزولت به عنوان مجری کودتا، ارتباط خود را با برادران رشیدیان و لمپنهای جنوب شهری آغاز کرد. از سوی دیگر آلن دالس و جان فاستر دالس، نمایندگان سیا در تهران فعالیت مخفی خود را در انجام کودتا آغاز کردند.
در این بین صرف دلارهای آمریکایی بسیاری از چماقداران را به خیابان کشاند. بدینترتیب امنیت داخلی ایران به دست آمریکا و انگلیس با تهدید مواجه شد. با پیروزی کودتا شاه که از بغداد به رم پناه برده بود پیروزمندانه به ایران بازگشت. از آن پس دخالت آمریکا در ایران بیشتر نیز شد به طوری که تا بهمن ۵۷ این کشور نقش اصلی را در سیاستگذاری رژیم پهلوی ایفا میکرد.
غارت نفت ایران با حربه کنسرسیوم
پس از کودتای ۲۸ مرداد، آمریکا تلاش کرد تا با حربه کنسرسیوم، نفت ایران را در اختیار خود بگیرد. این کنسرسیوم از ۷ شرکت تشکیل شده بود که ۵ شرکت آمریکایی در آن بیشترین سهم را در اختیار داشتند.
بر اساس قرارداد کنسرسیوم، نفت ایران تا ۲۵ سال در اختیار ۷ شرکت آمریکایی، انگلیسی، هلندی و فرانسوی قرار میگرفت. این قرارداد در ۲۹ مهر ۱۳۳۲ به تأیید مجلس شورای ملی و در ۶ آبان همان سال به تصویب مجلس سنا رسید.
در این قرارداد که به قرارداد امینی-پیچ نیز شهرت داشت، برخلاف قانون ملی شدن نفت، حق اکتشاف، استخراج و فروش نفت بار دیگر در اختیار شرکتهای خارجی قرار گرفت. بدینترتیب بنیانگذاران شورای امنیت سازمان ملل، با قانونشکنی، نفتی که ملی شده بود را نیز غارت کردند.
تلاش آمریکا در تحمیل کاپیتولاسیون به ایران
در آغاز دهه چهل، آمریکا امیدوار بود تا با تحمیل کاپیتولاسیون نفوذ غیرقابل کنترلی در ایران به دست بیاورد. با این امتیاز نمایندگان آمریکا میتوانستند آزادانه در ایران فعالیت کنند و هیچ مرجعی در ایران قادر به محاکمه آنان یا اعتراض به آنها نبود. بر اساس این امتیاز اگر یک آمریکایی مرتکب جنایتی در ایران میشد میبایست برای محاکمه به آمریکا فرستاده شود. به عبارت دیگر دستگاههای قضائی ایران در مقابل آنان کاملاً فاقد قدرت بودند. چنین امتیازی به روشنی ناقض حق حاکمیت ایران محسوب میشد لذا با اعتراض علما به رهبری امام خمینی مواجه شد و در نهایت با تلاشهای ایشان کاپیتولاسیون به نتیجه نرسید لذا با تلاش آمریکا امام از کشور تبعید شد. بدینترتیب آمریکا که خود را سردمدار امنیت جهانی معرفی میکند با دخالت در امور داخلی ایران آشکارا امنیت داخلی ایران را مورد تهدید قرار داد.
نقش آمریکا در انقلاب سفید
در اوایل دهه ۴۰ آمریکا رژیم دستنشانده خود در ایران را به انجام یکسری اصلاحات داخلی وادار کرد. این جریان که انقلاب سفید یا انقلاب شاه و مردم نامیده میشد در ابتدا شامل ۶ اصل بود که اصلاحات ارضی و اصلاح قانون انتخابات را دربر میگرفت. گرچه انقلاب سفید با مخالفت امام خمینی مواجه شد اما محمدرضا پهلوی با فشار آمریکا در یک همهپرسی ساختگی در ۶ بهمن ۱۳۴۱ اصول آن را به رفراندوم گذاشت. کاملاً مشخص بود که اصول انقلاب سفید توسط آمریکا طراحی و به سران کشورهای وابسته به غرب توصیه شده بود و بدون در نظر گرفتن شرایط خاص سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران برنامهریزی شده بود. بدینترتیب انقلاب سفید را نیز میتوان یکی دیگر از دخالتهای آمریکا در ایران دانست.
تجاوز آمریکا به ایران در طبس
با تسخیر لانه جاسوسی آمریکا توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، مسئله طرح تجاوز نظامی به جمهوری اسلامی در دستور کاخ سفید قرار گرفت. بر همین اساس در اردیبهشت ۱۳۵۹ تفنگداران ارتش آمریکا در عملیاتی که بعدها فاش شد نام آن «دلتا» بوده است، با هدف آزاد کردن گروگانهای این کشور که در سفارت آمریکا در تهران تحت مراقبت بودند، در صحرای طبس پیاده شدند. قرار بود این نیروها از طبس با هلیکوپتر به سوی تهران حرکت کرده و در ورزشگاه امجدیه (شهید شیرودی) فرود آیند و سپس با لباس مبدل، به سفارت آمریکا در تهران حمله کرده و گروگانها را آزاد کنند.
طبق این نقشه آنان پس از پایان فعالیتهایشان از همین راه به طبس رفته و از آنجا با هواپیما از ایران خارج میشدند اما نیروهای آمریکایی شامل ۱۳۲ نظامی، هشت هلیکوپتر و ۳ هواپیمای باری هرکولوس پس از استقرار در طبس و قبل از حرکت به تهران دچار حوادث مختلفی شدند و از ادامه مأموریت باز ماندند. دستگاه هیدرولیک یکی از هلیکوپترها از کار افتاد، هلیکوپتر دیگر بر اثر طوفان شن و عدم دید کافی بهنگام جابهجایی با یکی از هواپیماهای هرکولوس برخورد کرده و هر دو وسیله آتش گرفت و در نتیجه آن ۸ تن از نظامیان در شعلههای آتش سوختند. بدینترتیب تجاوز نظامی آمریکا به ایران ناکام ماند.
مانعتراشیهای سیاسی آمریکا
در بحث هستهای ایران
موضوعی که بسیار ملموس است بحث دخالت آمریکا در امور هستهای ایران است. آمریکا که خود را مسئول صلح جهانی معرفی میکند طی سالهای اخیر به طرق مختلف کوشیده تا با بهانههای واهی ایران را از دستیابی به دانش صلحآمیز هستهای باز دارد. با وجود اینکه هیچ مدرکی در رابطه با تولید سلاح هستهای توسط ایران وجود نداشته و ندارد، ایالات متحده تلاش کرد تا با اشاعه این موضوع ایران را خطری برای امنیت جهانی معرفی کند. در حالی که فتوای رهبر انقلاب مبنی بر حرمت تولید سلاح اتمی مهمترین تضمین صلحآمیز بودن برنامههای هستهای ایران بوده
و هست.
این مانعتراشیها و کارشکنیها تا جایی ادامه پیدا کرد که علیرغم حضور آمریکا به عنوان یکی از کشورهای مذاکرهکننده در توافقنامه جامع هستهای ایران (برجام) با گروه 5+1، دونالد ترامپ بدون توجه به اعتبار معاهدات بین المللی به عنوان رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا از این معاهده خارج شد و با اعمال تحریمهای بیشتر علیه ایران، تمام آنچه طرفین مذاکره پس از مذاکرات متعدد چند ساله به آن دست یافته بودند را بیاثر کرد. شواهدی که بدان اشاره شد تنها نمونهای از دخالتهای ایالات متحده آمریکا در امور داخلی ایران است.
با توجه به آنچه در تاریخ گواهی میدهد میتوان پی برد آمریکا که خود را حافظ امنیت جهانی معرفی میکند در طول تاریخ همواره خود ناقض امنیت ایران شده و بارها امنیت جهانی را فدای سود و منفعت خود کرده است. لذا میتوان به این نتیجه رسید که با چنین پیشینهای که این کشور دارد هرگز نمیتوان ادعای آمریکا را در پاسداری از صلح جهانی و امنیت بینالمللی
پذیرفت.
طبعاً چنین حوادثی برای هر ملتی نشان از بیاعتمادی و بیثمری تکرار تجربیات گذشته در تلاش برای رسیدن به تعامل و تفاهمی دوطرفه خواهد بود و این مسیر علیرغم لفاظی و نمایشهای رسانهای آمریکا، با چیزی جز تغییرات اساسی و بنیادین رویکرد ایالات متحده نسبت به ایران اسلامی اصلاح نخواهد شد که البته ایالات متحده نیز بارها نشان داده است که هیچگاه نسبت به رویکرد متجاوزانه خود نسبت به ایران تجدیدنظر نکرده است.