واکاوی تئاتر امروز از روی صحنه تا پشـت پرده
آرش فهیم
«متأسفانه در محیط هنری ما، تئاتر از اول هم بد متولد شده. یعنی تئاتر ما، یا تئاتر لغو بیهوده بوده، یا تئاتر اعتراضیِ بیجهت یعنی بدون سمتوسوی درست. تئاتر یعنی بازیگری جلوی چشم بیننده در صحنه. برخلاف سینما، برخلاف فیلم که فقط روی پرده شما یک چیزی را میبینید، اینجا در تئاتر، انسانْ، انسانها را حس میکند، حرفشان را از زبان خودشان میشنود... خیال میکنند که تئاتر حتماً بایستی زبان ابهام و رمزی و رازآلود داشته باشد که چنین چیزی نیست؛ الزامی ندارد تئاتر زبان ابهام و رمزی و رازآلود داشته باشد.»
این کلام، بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیتالله خامنهای در دیدار سال 1394 دانشجویان با ایشان است. متأسفانه بعد از گذشت حدود یک دهه از طرح این نکات مهم درباره تئاتر، باز هم کمبود آثار نمایشی مردمی و ملی در تئاتر، موجب حرمان است. برگزاری رویداد سالیانه جشنواره تئاتر فجر، فرصت مناسبی برای بازگشایی این پرونده و آسیبشناسی و یافتن راهکارها برای اعتلا و ارتقای تئاتر کشورمان است.
آسیبشناسی تئاتر امروز ایران
تئاتر، به عنوان یکی از کهنترین قالبهای هنری، همواره بخشی از تجربیات زندگی انسان و جنبههای مختلف حیات فرهنگی اقوام و ملل را انعکاس داده و در عمق بخشیدن به مفاهیم مختلف و مناسبات فرهنگی و اجتماعی نقش مهمی را ایفا کرده است. به طور مثال، در قرنهای گذشته که ابزارهای رسانهای و فرهنگی همچون امروز وجود نداشت، نسلهای مختلف مردم در ایران از طریق نمایشهایی چون تعزیه و شبیهخوانی با تاریخ و ارزشهای عاشورا آشنا میشدند. بهرغم این اهمیت و ظرفیت بالای تئاتر در جریانسازی فرهنگی و اجتماعی اما هنرهای نمایشی ما با چالشهای گوناگونی دستبهگریبان است. به همین خاطر، آسیبشناسی ساختاری و مدیریتی و آموزشی تئاتر، در جهت بهبود بخشیدن به عملکرد این بخش از نظام فرهنگی ما حائز اهمیت است. بهویژه اینکه تئاتر، تأثیر مستقیمی بر بخشهای دیگر این نظام، ازجمله سینما و عرصه تولید سریالهای تلویزیونی دارد.
«مهدی سرتاج» کارشناس تئاتر در گفتوگو با گزارشگر کیهان درباره آسیبها و نقاط ضعف حوزه تئاتر میگوید: «به نظر من اولین و مهمترین مشکل در تئاتر کنونی ایران، عدم کارکرد صحیح این قالب هنری در نظام فرهنگی جامعه است. تئاتر به عنوان زبان دقیق و لطیف بیان معانی عمیق و حقایق بشری، باید در ساختارهای اجتماعی و فرهنگی نقش ویژهای را ایفا کند. متأسفانه، در سالهای اخیر، تئاتر با مسائلی مواجه شده است که به انزوای آن از جامعه و مخاطب دامن میزند. به عبارت دیگر، تئاتر ایرانی به جای آنکه نقش بازتابدهنده فرهنگ، هویت ملی و مردم را ایفا کند، بیشتر تحتتأثیر مشکلات ساختاری و مدیریتی قرار گرفته و نتوانسته است انتظارات و نیازهای عمومی را بهدرستی منعکس کند.»
وی چالشهای مالی و زیرساختی را دیگر آسیب عرصه تئاتر میداند و ادامه میدهد: «عدم توجه کافی به سیاستهای مالی در حوزه تئاتر، یکی از مهمترین عوامل محدودکننده در این عرصه است. کاهش منابع مالی دولتی و خصوصی به عدم توانایی هنرمندان و گروههای تئاتری در اجرای آثار باکیفیت منجر شده است. کمبود سالنهای استاندارد نمایشی، بهویژه برای تولیدات محلی و بومی، به سیر نزولی کیفی تئاتر دامن زده است. سالنهای فاقد امکانات مدرن و استاندارد نمیتوانند فضائی مناسب برای تجربه هنری عمیق فراهم آورند و در کنار گرانی بلیت و خدمات تئاتری، موجب کاهش دسترسی عمومی به هنر تئاتر و نیز کاهش مشارکت مردمی شدهاند. این مسائل نهتنها بر کیفیت اجراهای تئاتری تأثیر منفی میگذارد، بلکه به بیتوجهی عمومی به این هنر نیز منجر گردیده است.»
این کارشناس تئاتر همچنین درباره مسئله آموزش و تربیت هنرمندان در تئاتر هم معتقد است: «نقص در ساماندهی نظام آموزشی و تربیت هنرمندان فعال در حوزه هنرهای نمایشی نیز یکی دیگر از مشکلات اساسی است. بسیاری از هنرمندان جوان با وجود استعدادهای بالا و شایستگیهای فردی، با چالشهای جدی ناشی از نظام آموزشی نامناسب و عدم راهنماییهای کافی مواجهاند. به همین دلیل، اغلب آثار نمایشی به جای اینکه زاییده خلاقیت و قدرت تفکر نوآورانه باشند، در دام تکرار و تقلید از آثار سایر کشورها گرفتار میشوند؛ لذا، اصلاح نظام آموزشی و تمرکز بر تربیت نسلی خلاق و متعهد، برای دستیابی به آثار با کیفیت بیشتر و تدبیر در عرصه تئاتر امری حیاتی و ضروری است. تئاتر پیشرفته و پویا نیازمند نسل جدیدی از هنرمندان است که بتوانند با اعتمادبهنفس، تجربههای نوینی بیافرینند و مخاطبان را به طرف هنر خود جذب کنند.»
سرتاج میگوید: «توجه به تئاترهای بزرگ میدانی و بومی نیز یک راهکار مؤثر برای جلب توجه عمومی و افزایش مشارکت مردمی است. این نوع اجراها میتواند از طریق فراهم کردن سالنهای نمایش میدانی و طراحی رویدادهای فرهنگی اینچنینی، به رشد و اعتلای تئاتر کمک کند. یکی دیگر از چالشهای مطرح در این حوزه، کمبود حمایت از گروههای نمایشی جوان و متعهد است. اکثر نهادها و دولتها تمایل دارند به آثار شناختهشده و بزرگ توجه کنند و این باعث میشود که گروههای جوان و خلاق به حاشیه رانده شوند. عدم حمایت از این گروهها، نهتنها موجب ناکارآمدی در کلیت هنر تئاتر میشود، بلکه روحیه خلاقیت و نوآوری را در نسل آینده تئاتر تضعیف میکند.»
تهدید تقلید از آثار غربی
یکی از معضلات دامنهداری که دامنگیر تئاتر ما شده است، گرایش غلیظ به متون و نمایشنامههای غربی است. نکتهای که «لیلی عاج» کارگردان سینما و تئاتر در دیدار بانوان با رهبر انقلاب که آذر امسال برگزار شد هم به آن اشاره کرد و گفته بود: «امروزه شاهد ترجمه آثار بسیار ضعیفی، تأکید میکنم بسیار ضعیف از نویسندگان خارجی گمنام هستیم که این آثار نه تناسبی با فرهنگ ما دارد و نه حرف جدیدی برای گفتن دارد. از همه بدتر از باب اسلوب درامنویسی آثار عقبافتاده و ضعیفی هستند. اما متأسفانه منتخب کارگردانهای ما برای اجرا هستند؛ چون کارگردان ما میخواهد در مسیر به صحنه بردن اثر نمایشی، کمترین چالشی با شورای نظارت و ارزشیابی داشته باشد و کمکم صدای آن سلیقه شنیده میشود.»
«مهدی سرتاج» کارشناس تئاتر در ادامه گفتوگو با گزارشگر کیهان در این باره میگوید: «متأسفانه، برخی هنرمندان حرفهای به موضوعات ارزشی و فرهنگی بیتوجهی نشان میدهند و تمایل به تقلید از آثار غربی را در مقابل آثار ایرانی و شرقی ترجیح میدهند. این بیتوجهی به موضوعات فرهنگی محلی و ملی، تهدیدی جدی برای هویت فرهنگی کشور به شمار میرود. آثار نمایشی که سنخیتی با فرهنگ بومی، ملی و دینی جامعه ندارند، در حقیقت به تضعیف زیرساختهای فرهنگی و اجتماعی کمک میکنند.
تئاتر باید به عنوان بازتابدهنده فرهنگ و هویت ملی عمل کند و به ارتقای تعالی اخلاقی و انسانی جامعه کمک کند.»
وی میافزاید: «در کنار این مسائل، باید به توجه به محتوا و شیوههای اجرائی آثار نمایشی نیز پرداخته شود. نظارت بر محتوا و نحوه نمایش، در راستای حمایت و تقویت مشخصههای فرهنگ دینی و ملی، باعث ارتقای سطح کیفی آثار نمایشی خواهد شد. دولت و نهادهای فرهنگی باید سیستمهای نظارتی مؤثری را بر محتواهایی که به نمایش در میآید، ایجاد کرده و از این طریق به جلوگیری از قبحزدایی از آموزههای دینی و حیازدایی کمک کنند.» این کارشناس تئاتر در پایان بیان میکند: «در نهایت، تئاتر ایران نیازمند توجه جدی به زیرساختها، سیاستها و محتوای آثار خود است. با بهرهگیری از منابع غنی بومی و ملی، میتوان سطح نمایشنامهها و داستانپردازیها را ارتقا داد. شناسایی، جذب و بهکارگیری استعدادهای موجود در حوزه هنرهای نمایشی، و همچنین نظارت بر محتوای تولیدات، از الزامات اساسی برای تقویت و اعتلای تئاتر در ایران به شمار میروند.»
نقش مهم مدیریت
«سید رضا اورنگ» کارشناس فرهنگی و منتقد سینما و تئاتر در گفتوگو با گزارشگر کیهان درباره وضعیت تئاتر ایران میگوید: «تئاتر ایران در دهه 60 در اوج بود. آن دوران از بیاخلاقی، ابتذال و حاشیه در تئاتر خبری نبود.
اما هرچه جلوتر آمدیم، افرادی پا به این عرصه گذاشتند که در حد و اندازه تئاتر ایران نبودند و از بزرگان هم نیاموختند. چون تغییر نسل تئاتر هم مثل برخی دیگر از رشتههای هنری، استاد و شاگردی است یعنی هر کس در این عرصه بخواهد به هنرمند بزرگی تبدیل شود ابتدا باید از بزرگان آموزش ببیند.» وی میافزاید: «میتوان گفت تئاتر ایران در اوایل دهه 70 هم باشکوه بود، اما از نیمه دهه 70 ناگهان همه چیز رو به آشفتگی رفت. از آن زمان، رفتهرفته نمایشهای بنجل، سالنهای نمایشی را اشغال کردند، چون هدف، بیشتر کسب پول بود؛ از همان دوره قراردادهای گیشه شروع شد و رفتهرفته صحنه تئاتر که از نظر من گود مقدسی است، محل انجام حرکاتی زشت و الفاظی رکیک شد. برای من که علاقه و تعصب ویژهای نسبت به تئاتر دارم، سالهاست که رفتن به تماشای خیلی از نمایشها دشوار شده است، چون گاهی به چشم خودم میبینم که به تئاتر توهین میشود.»
این منتقد، یادآور میشود: «یک زمانی تالارهای نمایشی هویت خاص خودشان را داشتند، مثلاً تئاتر شهر یا تالار مولوی و... محل اجرای نمایشهای خاصی بودند، اما امروز این مناسبتها بههمریخته است و حتی گاهی نمایشهایی غیرحرفهایتر از تئاترهای لالهزاری در تالارها اصلی تهران اجرا میشود! برای اینکه میخواهند به هر طریقی شده تماشاچی جذب کنند و پول دربیاورند.»
اورنگ معتقد است: «مدتهاست که تئاتر ما بهخاطر برخی مدیرانی که قدرت یا تخصص لازم را نداشتهاند، رو به افول رفته است. در این دوره که اوضاع از همیشه وخیمتر است؛ چون فردی معاون هنری است که هیچ تخصصی در حوزه کار خودش ندارد و افرادی در این معاونت بهکار گرفته شدهاند که بیشتر دنبال حاشیه هستند! فراموش نکنیم که تئاتر عرصه مهمی است و متولی این عرصه یعنی معاون هنری وزیر ارشاد باید اهل این عرصه و فردی فارغ از سیاستبازی باشد.»
شاخهای مجازی و سلبریتیها روی صحنه
یکی از معضلات سالهای اخیر تئاتر ما، ورود برخی شاخهای مجازی و چهرههای مشهور سینمایی است. این افراد، اغلب فاقد تخصص و توانمندی بازی در تئاتر هستند، اما بعضی از گروههای نمایشی با هدف جذب مخاطب، دست به دامن چهرههای مشهور مجازی و سینمایی شدهاند و این موجب پایین آمدن کیفیت بازیگری در تئاتر شده است.
«مصطفی بوعذار» کارگردان تئاتر و برگزیده دوره قبلی جشنواره تئاتر فجر به گزارشگر کیهان میگوید: «ورود سلبریتیها و اینفلوئنسرها به آثار نمایشی از دو جهت به بدنه اصیل تئاتر ما بر میخورد؛ اول اینکه موجب کمتوجهی و بیمهری به استعدادهای تئاتر میشود و در رویدادها، قضاوتها و جشنوارهها باعث ایجاد پیشفرض ذهنی بر داوران میگردد و ضریب خطا در داوری را افزایش میدهد. دوم هم اینکه ورود چهرههای مشهور، محتوای آثار را تحتتأثیر قرار میدهد، به این معنی که نزد خیلی از متولیان تئاتر ما تکیه بر سلبریتیها باعث کمرنگ شدن جنبههای کیفی و محتوایی نمایشها میشود. در دوره اخیر جشنواره تئاتر فجر شاهد بودیم که برای برخی، اینکه فلان هنرپیشه سینمایی یا تلویزیونی در یک نمایش حاضر شود بیش از خط داستانی آن نمایش اهمیت داشت! درواقع، چهرههای مشهور به ابزاری تبلیغاتی در تئاتر محدود شدهاند؛ یعنی بیشتر جنبه شوآف دارند و این با رسالت اصیل تئاتر در تضاد است. چون رسالت تئاتر تولید اندیشه و تفکر و حفظ ارزشهای انسانی است.»
وی درعینحال معتقد است: «اما حضور برخی از چهرههای مشهور توانمند در تئاتر میتواند برای خودشان قابل تأمل باشد؛ یکی از این نظر که موجب ریکاوری و بازآموزی توانمندیهایشان بر صحنه تئاتر میگردد و از این طریق میتوانند هنر خودشان را بهروزرسانی کنند. بهعلاوه این افراد با حضور در صحنه نمایش میتوانند در معرض رقابت با بازیگران تئاتری و قضاوت توسط تماشاگران قرار بگیرند که آیا میتوانند در تئاتر موفق باشند یا خیر، چون مدیوم تئاتر با سینما متفاوت است.»
سالنهای خصوصی؛ تهدید یا فرصت؟
یکی دیگر از چالشهای تئاتر ما در سالهای اخیر، تالارهای خصوصی هستند. این تالارها هم در کنار مراکز دولتی، میزبان گروههای نمایشی و تماشاگران تئاتر هستند. آنچه باعث چالشی شدن این تالارها شده، غلیظتر بودن رویکرد تجاری در آنهاست و اینکه حتماً باید سطح بالایی از فروش بلیت را داشته باشند تا به سود برسند و این باعث شده تا به ابزارهای نازل و جاذبه کاذب هم رو بیاورند.
مصطفی بوعذار درباره این مسئله هم میگوید: «با توجه به اینکه یک نقشه راه برای افزایش سرانه فرهنگی نداریم یا این افزایش کند است، تماشاخانههای خصوصی میتوانند بازوی مناسبی برای رشد و توسعه تئاتر ما باشند. به شرط اینکه به سمت ابتذال و کارهای ضد فرهنگی نروند. تماشاخانههای خصوصی اگر به این سمت بروند به مکانی غیرموجه و نامناسب برای خانوادهها تبدیل میشوند.»
کارگردان نمایش تحسین شده «عروس فلسطین» در این باره پیشنهاد میدهد: «پیشنهاد این است که تالارهای خصوصی، درجهبندی شوند تا تماشاگران تکلیف خودشان را با آنچه در این مکانها روی صحنه میرود بدانند. درست است که این تماشاخانهها مستقل هستند، اما باید با ابزارهای نظارتی مناسب، مانع از این شد که محتوای ضدفرهنگی یا نمایشهای ضعیف را اجرا کنند.»