kayhan.ir

کد خبر: ۳۰۵۳۱۸
تاریخ انتشار : ۱۹ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۹:۱۷
نقد و بررسی بازی «کال آف دیوتی: بلک آپس ۶»

ندای وظیفه سرباز آمریکایی برای جنایــت علیه بشـریت 

 

مسیح عرفان
سری بازی‌های کال آف دیوتی (ندای وظیفه) از معروف‌ترین بازی‌های کامپیوتری در ایران و جهان است.
بازی‌های کال آف دیوتی محصول کمپانی آمریکایی اکتیویژن بلیزارد است که در کنار سری کال آف دیوتی، بازی‌های مشهوری مثل وارکرفت‌، اووِرواچ و دیابلو را نیز ساخته است.
در سال ۲۰۲۳ پس از فروخته شدن اکتیویوژن بلیزارد، این کمپانی تبدیل به زیرمجموعه‌ای از بخش بازی‌سازی شرکت چندملیتی مایکروسافت شد.یعنی کمپانی ابرقدرت مایکروسافت علاوه ‌بر تولیدات تکنولوژیک و فناورانه، در حوزهٔ فرهنگ عمومی و به دست گرفتن رسانه‌ها نیز وارد شده و بخش جداگانه‌ای برای تولید بازی دارد که حتی اکتیویژن را با حدود بیست میلیارد دلا سرمایه، خریده است.
فقط تبلیغات نسخهٔ کال آف دیوتی: بلک آپس۶ (ندای وظیفه: عملیات‌های مخفی) بین ۱۵۰ تا ۲۰۰ میلیون دلار هزینه داشته است و بودجهٔ بازی حدود یک میلیارد دلار گمانه‌زنی شده است.
طبق بعضی آمارها، این بازی فقط در سی روز اول انتشار حدود 10 میلیون بازیکن در تمام جهان داشته و در هر ساعت حدود 100 هزار نفر مشغول به انجام دادن این بازی بودند. 
کال آف دیوتی نسخه‌های مختلفی دارد؛ نسخهٔ بلک آپس یا عملیات‌های مخفی با محوریت سازمان‌های اطلاعاتی غربی است که در هر قسمت داستانی را با چاشنی جنگ‌های معروف جهان روایت می‌کند. نسخهٔ ششم از این سری که کمتر از بیست روز از انتشارش می‌گذرد، به جنگ خلیج‌ فارس می‌پردازد و به همین علت با حواشی مختلفی از جمله ممنوع شدن در کویت، رو‌به‌رو شده است.
در ادامه ضمن تحلیل بازی، به نقد و بررسی مضامین موجود در این بازی پر طرفدار خواهیم پرداخت.
عملیات طوفان صحرا 
داستان بازی از سال ۱۹۹۱، در اواسط عملیات طوفان صحرا آغاز می‌شود. سه مامور سی‌آی‌ای آمریکا به نام‌های تروی مارشال‌، ویلیام کیس کلدران و جین هرو برای دستگیری و پیدا کردن وزیر دفاع عراق به نام سعید علوی، به مرز عراق و کویت اعزام می‌شوند. ما با شخصیت کیس بازی می‌کنیم. پس از حمله به کاروان علوی و کشتن افراد او و دستگیری‌اش، علوی با تعجب می‌گوید که چرا سی‌آی‌ای به‌دنبال اوست و گویا او با آن‌ها هماهنگ بوده است. از طرفی گروهی شبه نظامی درهمین حین به آنها حمله می‌کند که علوی مدّعی است برای کشتن او آمده‌اند و آنها با نام پنثیون شناخته می‌شوند. پس از تار و مار کردن گروه پنثیون توسط تیم سی آی ای، آن‌ها به سمت محل از پیش تعیین شده‌ی فرار و به اصطلاح استخراج از منطقه‌ی عملیاتی میروند؛ اما توسط مامور فراری و تحت تعقیب سی‌آی‌ای به نام اَدلر متوقف می‌شوند. 
ادلر به محض رویارویی با علوی او را با یک گلوله به قتل می‌رساند و خود را تسلیم ماموران سی‌آی‌ای می‌کند. ادلر تنها حرفی که به عنوان دلیل کشتن علوی می‌زند این است که اگر او را نمی‌کشتم، پنثیون او را می‌گرفت و اطلاعات مهم او به‌دست آنها می‌افتاد. قبل از دستگیری و انتقال وی به زندان فوق امنیتی در آمریکا، ادلر از مارشال و هرو خواهش می‌کند پیامی به وودز (یکی از دوستان قدیمی و ماموران سی‌آی‌ای که چند سال پیش در عملیاتی فلج شده و در حال حاضر مربی و استاد مارشال در سی‌آی‌ای است) بدهند. 
کسانی که با سری بازی‌های بلک آپس آشنا باشند می‌دانند که وودز یکی از نقش‌های اصلی و پر رنگ سری را دارد و به خاطر آسیب دیدگی زانوهایش توسط کارتلی به نام رائول مِنِندِز دیگر قادر به شرکت در عملیات‌ها نیست و فقط کارهای پشتیبانی را انجام می‌دهد. لازم به ذکر است که ادلر در همین عملیات به غلط و با نقشه قبلی دشمن، به عنوان نفوذی منندز معرفی می‌شود و دلیل فراری بودن ادلر و در خفا بودن او همین است. پیامی که ادلر به وودز می‌دهد این بود: 
«فیل، قلعه را می‌زند.» این پیام مربوط به بازی شطرنج است که در انگلیسی می‌شود:.Bishop takes rook
عامل نفوذی در سی‌آی‌ای
پس از بازگشت از ماموریت که از نظر رئیس 
سی آی ای، لیوینگستون، فاجعه بار بوده است‌، در جلسه‌ای او گروه هرو که شامل مارشال، وودز و کیس است را منحل و خود مامورین را هم از کار معلق می‌کند. 
علی‌رغم اینکه همه‌ی آنها به لیوینگستون درباره‌ پنثیون هشدار می‌دهند و خواستار تحقیقات بیشتر می‌شوند اما او به این صحبت‌ها اهمیتی نمی‌دهد که خود این عمل شک بر‌انگیز بود. 
هرو از مارشال و وودز می‌خواهد که در دفتر او حاضر شوند و به وودز میگوید که می‌داند او چیزی را پنهان می‌کند. وودز هم به آن‌ها می‌گوید که می‌داند معنی پیام ادلر چه بوده است و از هرو می‌خواهد که به آن‌ها کمک کند. وودز درخواست می‌کند به‌عنوان نیروی داخلی در سی‌آی‌ای بماند. 
بعدا مشخص می‌شود که روک یا قلعه که در جمله‌ی ادلر آمده است، اسم خانه‌ای امن از نیروهای امنیتی شوروی در بلغارستان است که زمان جنگ سرد از آن استفاده می‌شده و وودز به‌همراه ادلر آن را سال‌ها پیش پیدا کرده بودند. مارشال، کیس و وودز راهی بلغارستان میشوند تا بفهمند ادلر چه چیزی برای آن‌ها در این خانهٔ امن تدارک دیده است. 
در اتاقی مخفی که اتاق اطلاعات-عملیات ادلر بوده، دیواری پر از تحقیقات درباره‌ی پنثیون وجود دارد و گروه را در مسیر درست قرار می‌دهد. پس از استفاده از فایل‌های ادلر، گروه دو عضو دیگر را هم به گروه اضافه می‌کنند، که یکی از آنها قاتلی حرفه‌ای به نام سواتی دوما و دیگری نابغه‌ی کامپیوتری و مامور سابق استازی (امنیتی آلمان شرقی) به نام فلیکس نومان هستند. دوما به خاطر مسائل شخصی از گروهی قدرتمند به نام گیلد جدا می‌شود و به دنبال انتقام‌گیری از آن‌ها است و با اخبار رسیده به او توسط ادلر می‌فهمد که پنثیون احتمالا با گیلد همکاری دارد و اگر عضو گروه ادلر شود برای او یک تیر و دو نشان است. فلیکس هم که از آلمان شرقی فرار کرده و بارها توسط سی‌آی‌ای اذیت شده است، این فرصت را برای ضربه زدن به سی‌آی‌ای غنیمت می‌بیند و مشتاقانه عضو گروه ادلر می‌شود. 
تقابل با سازمان سی‌آی‌ای
فرصتی که از آن صحبت شد هک کردن سایت اصلی سی‌آی‌ای و فهمیدن محل زندانی بودن ادلر است. تیم (که شخصیت ما هم عضوی از آن بوده و بازیکن از چشمان وی جهان بازی را می‌بیند) نقشه‌ای برای نجات ادلر از زندان فوق امنیتی و زیرزمینی و مخفی در آمریکا (به این مکان‌ها Black site می‌گویند) طراحی می‌کنند و با استفاده از یکی از مهمان‌های مهم مراسم در حال برگزاری (که پوشش این زندان بود) موفق به نفوذ به داخل زندان می‌شوند.
ما با ورود به زندان متوجه می‌شویم که پنثیون همه‌ی نگهبان‌ها را کشته و در حال شکنجهٔ ادلر هستند و هدف آنها تخلیهٔ اطلاعاتی او و کشتن وی است. ما او را نجات می‌دهیم اما برای خروج مجبور می‌شویم از در اصلی خارج شویم و تمام خرابکاری‌های پنثیون در این زندان هم به ما نسبت داده می‌شود.
به همین علت توسط اینترپل و تمامی یگان‌های امنیتی تحت تعقیب قرار میگیرند.
همکاری صدام حسین با گروه تروریستی پنثیون
ادلر با تحقیقات خود متوجه می‌شود که گروه پنثیون با صدام حسین معامله‌های بزرگ تسلیحاتی و تجهیزات نظامی دارد. با اطلاعاتی که ادلر قبلا از سعید علوی گرفته بود، تیم حالا می‌داند که سلاح سری پنثیون در پناهگاهی زیرزمینی، زیر یکی از قلعه‌های صدام مخفی است. با کمک نیروهای‌ام آی ۶ و گروه ضربتی ویژه‌ی اس‌ای اس از انگلستان، به قلعه‌ی مورد نظر حمله می‌کنند و یک کیف حمل سلاح که حاوی نمونه‌ای از سلاح بیولوژیکی-شیمیایی و کشتار جمعی به نام گهواره یا Cradle است را پیدا کرده و آنجا را با خاک یکسان می‌کنند. 
آزمایش‌های نظامی مخفی در خاک آمریکا
با مدارک به‌دست آمده در پناهگاه زیرزمینی، تیم متوجه محل تولید این نمونه شده و به سمت ایالت کنتاکی آمریکا راهی می‌شوند تا آزمایشگاه عظیم زیرزمینی که محل تولید و آزمایش این نمونه در آمریکا (و به‌طور کلی محل انجام آزمایش‌هایام کی اولترا) بوده است را بررسی کنند. 
ادلر به دنبال دکتری به نام گوسو می‌رود، کسی که رهبر تحقیقات این سلاح بوده است. کیس، مارشال و دوما به کنتاکی می‌روند اما در اثنای کار، ماسک گاز کیس (شخصیت ما که با آن بازی می‌کنیم) می‌شکند و ما تصادفا گازهای موجود در آزمایشگاه متروکه را استنشاق می‌کنیم. این گاز خاصیت توهم‌زا دارد و با ایجاد توهم می‌تواند باعث مرگ شخص بشود. در توهم‌های کیس می‌بینیم که ما با موجوداتی مانند زامبی درگیر می‌شویم و برای پیدا کردن حقیقت و بقا، می‌جنگیم. در همین توهم‌هاست که ما صدای زنی را در ذهن کیس می‌شویم که توضیح می‌دهد پنثیون در اصل یک زیرمجموعه از سی‌آی‌ای بوده و تولید Cradle را مدیریت می‌کرده است. یعنی در اصل این آزمایش‌ها به عنوان یک مخدر برای افزایش پتانسیل و بهتر بودن سربازان آمریکایی طراحی شده بود. پس آمریکا به دنبال ساخت سوپر سرباز بوده و نه سلاح بیو-شیمیایی. 
نکتهٔ جالب این است که کیس(کاراکتری که ما از اول تا آخر بازی وی را مدیریت می‌کنیم) تنها نمونهٔ زنده‌ٔ این آزمایش‌ها و شاید تنها نمونهٔ موفق این پروژهٔ مخفی است. 
در این بخش از بازی شاهد نوعی ارتباط ماورائی هستیم. ما که با شخصیت کیس بازی را ادامه می‌دهیم، مورد الهام باطنی شخصیتی مؤنث قرار می‌گیرم و به‌خاطر همین الهام است که کیس به پشت‌صحنهٔ این آزمایش‌ها پی می‌برد.
درواقع آزمایش‌های مخفی آمریکایی نه صرفا ابرسرباز، که انسانی با توانایی ارتباط با ماوراء مادّه و سفر به جهان‌های موازی ایجاد کرده است. 
در بازی کال آف دیوتی، مفهوم وحی و الهام راستی و الهی جای خود را به الهام موجودی مؤنث که آن را نمی‌شناسیم داده و البته در بخش‌هایی از بازی همین موجود ما را از فاش کردن رازهای این آزمایشگاه زیرزمینی، منع می‌کند.
رگه‌های فانتزی و ماورائی در بازی‌های بلک‌آپس قابل توجه است؛ اینکه بازی‌های اکشن و شوتر با مفاهیم رازآمیز و ماورائی مخلوط شده است، نشان‌دهندهٔ گذار غرب از علم‌گرایی افراطی به معنویت‌گرایی شیطانی است. اینکه الهام ماورائی مورد توجه قرار می‌گیرد اما جهان موازی مکانی شیطانی و مملوّ از زامبی و هیولاهای دیگر است، نشان‌گر ترسیمی شیطانی و غیرالهی از ماوراء ماده در این بازی پرمخاطب است. 
درحالی‌که در جهان‌های موازی، هم موجودات الهی و هم شیاطین حضور دارند، غالب آثار غربی و شرقیِ غرب‌زده سعی دارد ماوراء ماده را جهانی شیطانی و تاریک معرفی کند. این نکاه تاریک و شرّگرا به هستی ریشه در تعالیم کابالیسم شیطان‌گرا و فرقه‌های متأثر از آن دارد.
هَرو، نفوذی دشمن در سی‌آی‌ای
پس از شکست پروژه، لیوینگستون که رئیس 
سی‌آی‌ای است گروه را منحل و پروژه را نیز تعطیل می‌کند. در آزمایشگاه هم مارشال و دوما می‌فهمند پنثیون تمامی نمونه‌های موجود در آزمایشگاه را از آنجا دزدیده است، اما یک فلاپی رمزگذاری شده پیدا می‌کنند. 
پس از نجات کیس و بازگشت تیم از کنتاکی، فلیکس با تخصص خود رمز فلاپی را می‌شکند. تیم با کمال تعجب فیلمی از دکتر گوسو و جین هرو را در یکی از لابراتوار‌های پنثیون می‌بینند که نشان می‌دهد هرو در اصل یکی از مهره‌های اصلی در گروه پنثیون است و از اول درحال بازی دادن مارشال(دوست قدیمی او) و بقیه بوده است.
با استفاده از همان فایل و جداسازی صداهای پشت‌زمینه، فلیکس متوجه می‌شود که پنثیون با گروه گیلد داد و ستد مالی دارد و پول‌ها به حساب کازینوی مخصوص گیلد برای نوعی پول‌شویی واریز شده‌اند. پس ادلر درست پیش‌بینی کرده بود که گیلد و پنثیون روابطی دارند(برای همین سواتی دوما را اجیر می‌کند تا در گیلد جاسوسی کند). تیم نقشه‌ای طراحی می‌کنند که به ظاهر به نظر می‌رسد به کازینو و گاوصندوق اصلی دستبرد می‌زنند، اما در اصل به‌دنبال یک صندوق امانات هستند که در همان فایل از آن نام برده شده بود.
با به‌دست آوردن مدارک داخل صندوق امانات، تیم متوجه می‌شوند که پنثیون از طریق کازینو، به دکتر گوسو در عراق پول تزریق کرده است. ادلر، مارشال و کیس به کمک یکی از نظامی‌های آمریکایی که از دوستان قدیمی ادلر در عراق است به دنبال گوسو می‌گردند و او پس از دستگیری اعتراف می.کند که می‌داند نمونه‌های سلاح در زندان متروکه‌ی وورکوتا نگه‌داری می‌شوند.
دوما که تخصص در ماموریت‌های مخفیانه دارد به منطقه‌ عملیاتی وورکوتا که سربازان دشمن و استحکامات فراوانی دارد رفته و به آن‌جا نفوذ می‌کند. او تجهیزات اصلی دفاعی و شناسایی آ‌ن‌ها را از کار می‌اندازد و با استفاده از دوربین‌های مدار بسته‌ی زندان متوجه می‌شود که نمونه‌ سلاح و جین هرو هر دو در آنجا حاضر هستند. پس از ورود تیم، ما هرو را دستگیر می‌کنیم اما قبل از این، سلاح به مکان دیگری منتقل شده بوده و باز هم دست خالی برمی‌گردیم. 
ما مارشال هرو را به پناهگاه خود می‌آوریم و با سؤال و بعد شکنجه‌های فیزیکی، از هرو محل بمب شیمیایی را می‌خواهیم. اما هرو با شیوه‌های سازمان سیا آموزش دیده و چیزی به ما نمی‌گوید. ادلر تنها راهی که به ما برای رسیدن به محل بمب کمک می‌کند را استفاده از سروم خاصی به نام سروم جدایی یا Seperation می‌داند. این سروم شخص را به حالتی مانند کما می‌فرستد، در حالی که شخصیت او دو تکه می‌شود، مانند افراد دوقطبی. همچنین توهماتی مانند افراد اسکیزوفرن هم برای شخص ایجاد می‌شود که در روند بازجویی در این حالت هیپنوتیزمی، کمک می‌کند. درواقع بعد تاریک و شیطانی هرو از خودش جدا شده و در مقابلش ظاهر می‌شود. این مطلب اشاره‌ای به بخش تاریک وجود انسان، سایه یا همان نفس دارد که همان جنبهٔ باطنی ما است که تمایل به شُرور دارد.
پاکسازی‌ سی‌آی‌ای و کشف در ناخودآگاه
با این روش و سفر هرو به ناخودآگاهش، ما متوجه می‌شویم که اولا والدین جین هرو در یک عملیات پاکسازی سازمان سیا کشته شده‌اند، نه یک دزدی خانگی. ثانیا هرو با مدارکی که پنثیون به او داده‌اند متوجه این بحث شد و هیچ جای دیگری اثری از والدین او نبود، در حالی‌که آنها هم عضو سی‌آی‌ای بودند. یعنی سی‌آی‌ای به اعضاء خودش هم رحم نمی‌کند.
پنثیون به دروغ به او گفته بود که ادلر قاتل والدین او بوده است، ولی دلیل عضویت جین هرو در پنثیون همین قتل والدینش توسط سی‌آی‌ای بود. هرو می‌خواست با عضویت در پنثیون و نفوذ در سی‌آی‌ای، به ریاست این سازمان رسیده و انتقام خانواده‌اش را از بانیان قتل خانواده‌اش، بگیرد.
هدف اصلی گروه پنثیون اما این بود که با انفجار بمب شیمیایی وسط واشنگتون، نیروی اطلاعاتی آمریکا و در راس آن، لیوینگستون را ضعیف جلوه دهند تا طبق برنامه‌ریزی آن‌ها نفر بعدی برای ریاست سازمان کسی جز جین هرو نباشد و قدرت کامل این نهاد اطلاعاتی آمریکا را به گروه پنثیون برسانند.
با ردیابی که در هرو جای‌گذاری شده بود نیروهای پنثیون بالاخره به مخفیگاه ما حمله می‌کنند، وودز را زخمی کرده و هرو را نجات می‌دهند. ما در لحظات آخر پرواز هلیکوپتر هرو، به آن می‌رسیم و پس از کشتن سربازان محافظ هرو و تیر خوردن خلبان، هلیکوپتر به درون رودخانه سقوط می‌کند. هرو و ما باهم 
تن به تن می‌جنگیم، درحالی‌که هلیکوپتر به زیر آب کشیده می‌شود. داخل بالگرد شیشهٔ نمونه از همان بمب شیمیایی وجود دارد. ما آن را برمی‌داریم و با شیشه‌ آن شروع به زدن هرو می‌کنیم. شیشه می‌شکند و هر دوی ما تحت تاثیر گاز قرار می‌گیریم و در همین حال هرو را خفه می‌کنیم. در ادامه نه خبری از هرو و نه جوابی از بی‌سیم کیس (شخصیت ما) می‌آید، اما مارشال در بی‌سیم می‌گوید که نیروهای لیوینگستون توانسته‌اند با کمک اطلاعات ما بمب را خنثی کنند.
رفع شدن خطر از سی‌آی‌ای 
توسط قهرمان اهل مکاشفه
دو هفته بعد تیم (بدون حضور کیس که شخصیت ما بود) با لیوینگستون در منطقه‌ای دور افتاده ملاقات می‌کنند و این‌جا لیوینگستون از تیم (که ما جزئی از آن هستیم) می‌خواهد فعالیت‌های خود را به همین صورت، یعنی مخفیانه، برای حفظ منافع آمریکا انجام دهند تا زمانی که پنثیون از بین برود و رهبران اصلی آن مشخص شوند. در آخر هم ویدئوی کوتاهی از نفوذ جکسون کین اپراتور پنثیون به اتاق لیوینگستون و سپس به کامپیوتر او می‌بینیم که نشان می‌دهد داستان هنوز تمام نشده است و احتمالا در قسمت بعدی شاهد درگیری‌های بیشتر با تروریست‌ها و نفوذی‌های سی‌آی‌ای باشیم.
جمع‌بندی و نتیجه‌گیری
در بازی «کال‌آف‌دیوتی: بلک آپس۶» بازیکن به عنوان یکی از عناصر سی‌آی‌ای دشمنان خود را اعم از عراقی و غیره می‌کشد تا دشمنان آمریکا در هزاران مایل آن طرف‌تر، نابود شوند. از طرفی جهان اثر با مضامین ماورائی همچون جهان موازی و جنبهٔ تاریک و سایه‌گونهٔ انسان مخلوط شده است تا مبارزهٔ بیرونی را به مبارزهٔ درونی، متصل سازد. در این بازی جهان موازی فضائی ترسناک و شرارت‌بار دارد و اگر کسی به جهان موازیِ درونی سفر کند، جز مبارزهٔ با هیولاها چیز خاصی عائدش نمی‌شود. البته در همین جهان‌های باطنی است که صدایی زنانه بازیکن را از رازهای عالم مطلع می‌کند ولی صرفا اجازهٔ علنی کردن بخشی از آن را می‌دهد.
به نظر می‌رسد در روند گذار تمدن غرب از علم‌گرایی افراطی به معنویت‌گرایی شیطانی، باید شاهد اختلاط مضامین ماورائی و فانتزیِ شرگرا و تاریک در آثار هنری و رسانه‌ای پر مخاطب باشیم. چنان‌که در سینما و سریال و انیمه و انیمیشن همین‌گونه است، بازی‌های کامپیوتری هم از رقابت ترویج جهان‌بینی تاریک و شرگرا جا نمانده، سرباز سی‌آی‌ای آمریکایی که حاصل آزمایش‌‌های مخفی آمریکا است را به عنوان پیامبر عصر جدید، ناجی مردم جهان به رهبری آمریکایی‌ها نشان می‌دهد.
سی‌آی‌ای صحت وقوع این آزمایش‌ها را تأیید کرده و اذعان داشته که در این آزمایش‌ها حتی از جادوگری هم استفاده شده است.
بازی نیز با استفاده از مضمون آزمایش‌های مخفی در آمریکا، ناجی مردم و نیروی اطلاعاتی آمریکا را حاصل همین آزمایش‌های مخفی نشان می‌دهد تا از شکنجه‌ها و فعالیت‌ها غیرقانونی و ضدانسانی خود در خلال این آزمایش‌ها، قبح‌زدایی کند.همچنین با قرار دادن المان‌هایی که یادآور نفوذ فرقه‌های مخفی در دولت‌های آمریکایی است، با زبان تصویر مدعی فعالیت گسترده و رسمی ماسون‌ها در آمریکا می‌شود. البته نفوذ ماسون‌ها در آمریکا مطلب جدیدی نیست؛تا جایی که در سایت کتابخانه‌ی ترومن، پانزده رئیس‌جمهور آمریکا از جورج واشنگتن تا ترومن ماسون معرفی شده‌اند!
 متاسفانه فضای نقد بازی در کشور ما بسیار ضعیف است و جز تبلیغ این آثار، مطلبی دیده نمی‌شود. در حالی‌که غرب صدها میلیارد تومان برای ساخت یک بازی صرف می‌کند، ما نیز بایستی دقت کنیم تا به بهانه سرگرم شدن، بذر جهان‌بینی غیرالهی در وجودمان 
کاشته نشود.