اخبار ویژه
پادوی رسانه ترامپ: آقای عراقچی چرا گفتی ایران طلبکار است؟(!)
سردبیر روزنامه زنجیرهای هممیهن به تخطئه رویکرد مواضع وزیر امور خارجه پرداخت و در توجیه این تخطئه نوشت: فارغ از اینکه ادعاهای ترامپ تا چه حد مبتنی بر واقعیت بود یا نبود، روشن است در هر موضعگیری که مخاطب آن دولت جدید آمریکاست؛ باید بهگونهای سخن گفت که روحیات معاملهجویانه او اقتضا میکند(!)
هممیهن نوشت: «به نظر میرسد مجموعه عملکردهای ششماه گذشته به صورتی بوده که دستکم در سه حوزه، جایگاه وزارت امورخارجه در حال تخفیف و تضعیف است. به نظر میرسد وزیر امورخارجه نیاز به توصیه جدی برای «مراقبت» دارد و پیش از هر گامی در جهت هر معامله یا مذاکرهای، جا دارد رفتارهای شتابزده و نمایشی و گفتارهای شعاری و فاقد پشتوانه واقعگرایانه از سوی سکاندار دستگاه دیپلماسی کنار گذاشته شود.
گرچه منافع ملی ایجاب میکند وزیر امورخارجه بهعنوان مقامی ملی که کشور را در عرصه بینالملل نمایندگی میکند، کمتر مورد نقد قرار گیرد؛ اما درعینحال، وزیر امورخارجه نیز شایسته است قدر و شأن این موقعیت ملی را محافظت کند و بنا بر آن ضربالمثل، حرمت امامزاده را بیش از همه متولی آن باید نگاه دارد. این در حالی است که به نظر میرسد مجموعه عملکردهای ششماه گذشته به صورتی بوده که برخی حوزهها، جایگاه وزارت امورخارجه در حال تخفیف و تضعیف است... پیچیدهترین حوزه سیاست خارجی، ایالاتمتحده بوده است. همین وضعیت پیچیده و سابقه منفی است که ورود مجدد دولت چهاردهم و همفکران آن به موضوع مذاکره- آنهم در شرایط حضور دونالد ترامپ- را از همیشه دشوارتر ساخته است. فراتر از آن، موضع تحکمی ترامپ در قبال کشورهای مختلف از اروپا و کانادا و پاناما تا چین و مصر و اردن، انتقال هرگونه پیامی حتی به شکل مشروط و تلویحی را با هزینههای جدی سیاسی و حیثیتی مواجه میسازد. حملات تند به محمدجواد ظریف، علی عبدالعلیزاده، فاطمه مهاجرانی و حتی شخص پزشکیان در هفتههای اخیر، نشان از حساسیت موضعگیری در این حوزه است. اما فراتر از این حملات و حساسیتهای داخلی که ممکن است با روشن شدن تصمیم کلان نظام سیاسی تا حدی کاهش یابد؛ وجه حساستر، نوع مواجهه با دولت جدید آمریکا و شخص ترامپ است. ترامپ اصولاً بهعنوان شخصیتی غیرقابلپیشبینی، با ژستهای پوپولیستی و بیان صریح و بیتعارف شناخته میشود. اما همین شخصیت ترامپ، واجد برخی ویژگیهای شناختهشده است. ازجمله آنکه او تا حد زیادی به نظام بینالملل نگاهی مبتنی بر دادوستد دارد. اصولاً یکی از استدلالهای اصلی ترامپ برای خروج از برجام، عدم بهرهمندی اقتصادی شرکتهای آمریکایی از توافق با ایران و درعینحال، انتقادهای او از دولت باراک اوباما بابت آزادسازی اموال مسدودشده ایران بود. فارغ از اینکه ادعاهای ترامپ تا چه حد مبتنی بر واقعیت بود یا نبود، روشن است در هر موضعگیری که مخاطب آن دولت جدید آمریکاست؛ باید بهگونهای سخن گفت که روحیات معاملهجویانه او اقتضا میکند.
نویسنده در ادامه با تحریف بیانات صریح رهبر انقلاب مبنی بر ماهیت خبیث و غیرقابلاعتماد آمریکا مدعی شد: در واقع، این بیان رهبری که «چشمهایمان را باز کنیم و حواسمان باشد که با چه کسی مواجهایم، معامله میکنیم و حرف میزنیم»؛ بیش از هرکس در مورد ترامپ معنا مییابد. در واقع، مسئولیت جدی دستگاه دیپلماسی در شرایط کنونی آن است که همه ابزارهای ممکن خود را در سطوح مختلف درون آمریکا و نیز محافل بینالمللی به کار گیرد تا چنان که رهبری بیان کردهاند، شناخت لازم در مورد ترامپ و تیم مشاوران و وزرا و نمایندگان او در منطقه و... به دست آید و سپس بر اساس آن، در جهت طراحی و پیشبرد سیاستهای ممکن و مؤثر گام برداشت. اما متاسفانه دیده میشود شخص وزیر امورخارجه بدون توجه به این الزامات، در گفتوگو با شبکه الجزیره، موضوعی چون آزادسازی اموال و داراییهای مسدودشده ایران در آمریکا را بهعنوان «گامهایی برای اعتمادسازی» از سوی دولت آمریکا مطرح میکند؛ درحالیکه اگر اندک شناختی از روحیات و سوابق ترامپ در این موضعگیری لحاظ میشد، قطعاً هر سخنی باید گفته میشد؛ جز طلب مطالبات و اموال.»!
وقاحت روزنامه اجارهای هممیهن (متعلق به کرباسچی) و تخطئه وزیر خارجه صرفاً به خاطر یادآوری طلبکاری ایران در حالی است که همین روزنامه پیش از این با دولتسازی در دولت، ادعا کرده بود مواضع اصولی وزیر خارجه و رئیسجمهور کلیشهای و تشریفاتی است و مواضع اصلی دولت را باید از دیپلمات در سایه یعنی محمدجواد ظریف شنید.
سردبیر این روزنامه زنجیررهای، همان سردبیر نشریه صداست که شهریور 1399، با اشاره به تحقیر رئیسجمهور صربستان از سوی ترامپ نوشته بود: «از نگاه منتقدان، عکسی که ترامپ از مذاکرهکننده میپسندد، این است: همچون برّهای در مذبح و بردهای در مسلخ. آيا اقداماتي از این جنس را بايد مايه شرمساري دانست؟ فرض كنيم سياستمدار صرب همچون متهمي در اتاق بازجويي و حتي يك برده در مقابل همتاي آمريكايي نشسته؛ اگر منافع چنين اقتضايي كند، بايد این اقدام را تمسخر كرد، يا عقلانيتي سياسي
خواند؟»!
ترامپ دیوانه چگونه الگوی اصلاحطلبان شد؟!
بعد از امید بستن به ترامپ برای یک توافق سریع، حالا تمامیتخواهی و خودکامگی ترامپ نیز دل اصلاحطلبان را برده و چراغ راه آنان شده است تا جایی که میگویند کاش رئیسجمهور ما نیز مانند ترامپ میبود(!)
روزنامه جوان درباره رفتارهای متناقض مدعیان اصلاحطلبی نوشت: ترامپ این روزها از اصلاحطلبان دل میبرد، همو که چند سال پیش او را دیوانهای خطرناک برای کل جهان مینامیدند و به قدرت رسیدن او را باگ دموکراسی در مهد دموکراسی میدانستند. مسئله فقط تمایل روزافزون آنان برای مذاکره با این دیوانه خطرناک که اکنون عاقل و فرزانه میدانندش، نیست بلکه حتی از کارهای ترامپ که بوی تمامیتخواهی، انحصارطلبی، قدرتمداری و خودکامگی میدهد، استقبال میکنند. یکی از ایشان نوشته است «ترامپ در هفته اول پنجاه فرمان و اعلامیه لازمالاجرا داده... قدرت منتخب مستقیم مردم باید اینطور باشه. رئیسجمهور ما با شوراها و استیضاح وزرا که در دنیا بیسابقه است بهشدت کمقدرت و ضعیفه.» دیگری نوشته «طرف روز اول که رئیسجمهور آمریکا شده دهها فرمان اجرائی درست یا غلط صادر کرده، بعضی روندها را بعد از سالها تغییر داده، دهها نفر رو انداخته بیرون و... اینجا یک نفر رئیسجمهور شده، شش ماه زور زده و فیلتر واتساپ رو برداشته.»
رسانههای اصلاحطلب نیز هر تحرکی در سیاست خارجه را آغاز مذاکره با «ترامپ» مینامند، نه حتی مذاکره با آمریکا! گویی الان ترامپ در طرف درست تاریخ ایستاده است و قابلاتکا و رفتارش قابل پیشبینی و فهمیدنی است.
بر اساس تجربه گذشته بسیار بعید میدانم که اگر یکی از دو رقیب پزشکیان اکنون رئیسجمهور شده بود، باز هم ترامپ و قدرت او در مقام منتخب مردم و فرمانهای پرقدرت اجرائیاش اینچنین الگوبرداری میشد.
میتوان از اصلاحطلبان پرسید آیا اگر یکی از دو نامزد رقیب پزشکیان به ریاستجمهوری میرسید، اکنون همین دیدگاه را داشتید که منتخب مردم باید بتواند مثل ترامپ فرمانهای اجرائی بزرگ صادر کند و همهچیز را در دست بگیرد؟! آیا همهچیز را مناسب مذاکره با ترامپ میدیدید؟ تجربه میگوید که خیر، این رفتارها و گفتارهای اصلاحطلبی بهشدت جناحی، ضد منافع ملی و خلاف عقلانیت است. اگر منافع ملی را در نظر داشتند نباید تا این حد با نامزد خود همراهی و با نامزد رقیب مخالفت میکردند. در دولتهای قبلی برای هزارتومان بالارفتن دلار معرکه میگرفتند و در دولت فعلی برای ۲۰هزار تومان افزایش نرخ دلار، جیک نمیزنند. در دولتهای قبلی برای کمبود گوجه خون بهپا میکردند (داستانی که رئیسجمهور وقت در واکنش به آن گفت گوجه در محله ما ارزان است!) و در دولت فعلی برای سیبزمینی هیچ رگی نمیجنبانند، عین خود سیبزمینی! اکنون ترامپ چراغ راه و امید آیندهشان شده است. این عین پرستش تاریکی است.
درباره ترامپ خودفریبی نکنیم تذکر سایت اصلاحطلب به دوستان خود
یک سایت وابسته به مدعیان اصلاحات، پس از ماهها تبلیغ این گزاره که ترامپ تاجر است و معامله و توافق با او آسان است، اذعان کرد این گزاره پر تکرار، «غلط و فریبنده و خام اندیشانه و از سر خوشخیالی» است.
عصر ایران با بیان اینکه مراقب ترامپ باشید، نوشت: گزاره «ترامپ معاملهگر است»، گزارهای فریبنده که این روزها در محافل سیاسی به شکل خوشبینانهای به عنوان یک بَیِنه برای هموار بودن مسیر توافق با دولت ترامپ به آن استناد میشود. نگاه تکساحَتی در تحلیل و واکاوی سیاست و به خصوص سیاست خارجی میتواند تحلیلگر را دچار خطای محاسباتی کند تا جایی که نتیجۀ تحلیل او با واقعیت موجود روی زمین فاصلهای بسیار داشته باشد.
نویسنده میافزاید: در اوج رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری دور قبل آمریکا که دولت ترامپ بهدلیل عدم مدیریت صحیح بحران کرونا به جو بایدن شانس پیروزی را هدیه کرده بود، در یادداشتی با عنوان «رمانتیسیم علیه واقعگرایی» با اشاره به موانع متعدد استراتژیک بر سر راه توافق بین ایران و ایالاتمتحده، متذکر شدم حتی در صورت پیروزی بایدن هم شانس توافق برای احیای برجام بسیار کم است.
امروز نیز با توجه به موج غیرواقعی، خوشبینانه و البته فریبنده شکل گرفته برای یک توافق در دسترس، با واکاوی و تحلیل، نکاتی را در رد این ادعا (امکان سهل رسیدن به توافق با ترامپ) یادآور میشوم. با شرایط امروز داخلی، منطقه و تحولات جهان، کارتهای بازی و اهرمهای مذاکره متعدد و متنوع نیست. ترامپ مدل۲۰۲۵ نیز آگاهتر، با تجربهتر و بهمراتب منفعتطلبتر از قبل است و اینها قطعا در هر مذاکرهای به نفع آمریکا خواهد بود نه طرف مذاکره.
وضعیت روابط ایران با اروپا هم اگر نگوییم در بدترین شکل که در حالتی نامطلوب و پرتنش است. ادعای جنگطلب نبودن ترامپ هم بسیار خاماندیشانه است و نشان از نشناختن نحلۀ فکری او در ساحت سیاست خارجی دارد. ترامپ بر اساس تقسیمبندی والتر راسل مید (تحلیلگر رئالیست آمریکایی و همکار ارشد کسینجر در شورای روابط خارجی) از بین چهار مکتب در عرصه سیاست خارجی در ایالات متحده، از طرفداران مکتب جکسونی است با رویکردی فعال، تهاجمی و حتی بیپروا در قبال دشمن.
تمام نقد ترامپ به نئوکانهای (ویلسونی) در مورد جنگ افغانستان و عراق، متوجه رویکرد و عملکرد آنها در این دو کشور است. ترامپ ماندن و هزینه کردن در این دو کشور را برای تحقق دموکراسی و آرمانهای لیبرالیسم مورد نقد قرار میدهد. پس نسبت به خوشبینی در مورد عدم جنگطلب بودن ترامپ باید محتاط بود. اما تعلل ترامپ برای اظهارنظر صریح و سریع در قبال جمهوری اسلامی از این منظر قابل تحلیل است، که او در سیاست خارجی خود بر مبنای اولویتهایش که ابتدا تسلط کامل بر نیمکره غربی و محیط پیرامونی است عمل میکند.
او بر اساس دکترین مونرو که اهمیت توجه به حفظ و توسعه نفوذ ایالات متحده در قاره آمریکا و نیمکره غربی را به عنوان محیط پیرامونی ضروری میداند، قصد دارد هژمون کامل بر محیط پیرامونی خود داشته باشد و آنجا را به حیاط خلوت خود تبدیل کند و از قضا موضع بسیار قاطع و حتی تندی هم در این مسیر دارد، از اظهارات او در مورد کانادا، گرینلند و خلیج مکزیک میتوان به فهم بهتری از این سیاست رسید، مضافا که مارکو روبیو وزیر خارجهاش هم دیروز اعلام کرد: در قلمرو دیپلماسی باید توجه بیشتری به نیمکره خودمان داشته باشیم.
ترامپ احتمالا با ارائه یک بسته پیشنهادی با درخواستهایی حداکثری که احتمالا شامل پرونده هستهای، نیروهای منطقهای و بحث توانمندی موشکی- نظامی است کار را شروع میکند و البته در قبال اینها مشوقهای اقتصادی در قالب لغو و یا کاهش تحریمها ارائه میدهد. ترامپ احتمالا با یک طرح سه مرحلهای که شامل ۱.دیپلماسی ۲.فشار حداکثری ۳.ضربه اساسی وارد مذاکره خواهد شد.
نویسنده این مطلب البتهای اشاره به این واقعیت مهم نکرده که درگیری ترامپ با ایران صرفا ایدئولوژیک و اعتقادی نیست بلکه او از مکزیک و کاندا و پاناما در همسایگی خود تا اروپا و روسیه و چین، با همه درگیر است و تن به احترام متقابل و توافق برابر نمیدهد.
اعتراض کارشناس حامی پزشکیان به برخی سیاستهای اقتصادی دولت
حامی انتخاباتی پزشکیان به انتقاد از برخی سیاستهای اقتصادی غلط دولت پرداخت.
دکتر فرشاد مؤمنی استاد دانشگاه علامه طباطبایی با انتقاد از روندهایی که تحت عنوان خصوصیسازی انجام میشود، پرسید: چرا هیئت وزیران آقای پزشکیان باید یک مصوبه بگذارد و ببینید این مصوبه چقدر تهی از اندیشه، تهی از آرمان و تهی از سازمان مناسب برای اعتلابخشی به ایران است که با دستپاچگی میگویند سازمانهای بیمهای کشور، داراییهای سرمایهای خود را بفروشند. بدون اینکه هیچ کدام از تمهیداتی که حداقل فقط جلوگیرنده فساد باشد درنظر گرفته شده باشد و البته اینکه چه نسبتی با عدالت و توسعه برقرار میکند، پیشکش!
مؤمنی با انتقاد از اظهارات اخیر وزیر اقتصاد گفت: غمانگیز این است که صدبار هم که فاجعههای شوک درمانی آشکار میشود، عزیزان نمیخواهند پیام را بگیرند یا نمیتوانند. غمانگیز است که یک مدیرکلیدی اقتصادی، بگوید تورم به من ربط ندارد اما وقتی موضوع آزادسازی واردات خودروی لوکس میشود، از رقبای خود سبقت میگیرد که بگوید من بیشتر در این زمینه نقشآفرینی کردم. یعنی ما این قدر معیارها را از دست دادهایم!
وی با تأکید بر اینکه بازارگرایی مبتذل که مبتنی بر خصوصیسازی فاسد، آزادسازی فاسد و شوک درمانی فسادزا است، نظم اجتماعی ما را میان تهی کرده، گفت: ببینید عزیزان چقدر از نظر کیفیت پشتیبانی کارشناسی و بنیه یادگیری از تجربیات سقوط کردهاند که از یکسو با عنوان صادرات سیب زمینی، غارت سفره فقرا اتفاق میافتد و چون جهش نرخ ارز داشتیم، به قیمت به غارت بردن سفرههای مردم، جیبهای کوچکی، هیولاییتر بزرگ میشوند و این قدر این کار جنونآمیز انجام میشود که به فاصله کوتاهی، همانها که آن میزان جنونآمیز و مشکوک، اسم رهاسازی را صادرات گذاشته بودند، اکنون به واردات افتادهاند. اینکه شما متوجه نشوید که این کار چقدر قبیح است که کشوری که چندین برابر نیاز مصرفیاش قابلیت تولید سیب زمینی دارد، به خاطر بحرانسازیهای ناشی از شوک درمانی، مهمترین ذخایر استراتژیک ارزیتان را باید صرف واردات سیب زمینی کنید که همزمان هم کمر تولیدکنندههایتان را شکستید و هم دولت را دچار اضطرار کردید و هم زمینههای شغلی را از شاغلان بخش کشاورزی و صنایع مربوطه دریغ کردید. صد نمونه دیگر هم میتوان اینگونه ذکر کرد.
مؤمنی افزود: مطالعهای که انجام شده، نشان میدهد در همین شوک ارزی که از حدود کمتر از 60 هزارتومان دلار را به بالای 80 هزارتومان رساندند، شوک تقاضای 800 هزار میلیارد تومانی برای سرمایه در گردش برای تولیدکنندهها اضافهتر شده است. یعنی اینها با این کار، بیسابقهترین رونقها را برای رباخوارها ایجاد کردند. مگر میشود شما شعار عدالت دهید!؟