اطرافیان ناتراز! (مقاله وارده)
محمدهادی صحرایی
حدود ششماه از روی کار آمدن دولت دکتر پزشکیان میگذرد. دولتی که پس از دولت ناتمام شهید رئیسی که رئیسجمهور تراز انقلاب اسلامی و سرآمد و ماندگار شد، برسرکار آمد. ابایی از بیان این سخن نیست که دکتر رئیسی در دوران کوتاه ریاست قوه مجریه، نصاب تازهای از کار شبانهروزی و زیرساختی را در کشور ما ایجاد کرد و خزانه بدهکار و دولت قرض بار و تلفات روزی هفتصد نفری کرونا و اعتماد به یغما رفته مردم و قوطیهای خالی حاصل از معاهدات خسرانبار و... را که از دولت اعتدالی تحویل گرفته بود، تراز کرد و در موقعیت بهتر و مناسبی تحویل دولت بعدی داد که این سخن را باید در جای دیگری مفصلتر گفت.
سخنی که در این مجال از رئیسی مظلوم میتوان گفت، پشتکار عالمانه و طهارت نفس و مناعت طبع پاکیزه او بود که میتواند تا همیشه برای همه دولتمردان الگو باشد. منتقدان، اگر در تاریخ و سابقه جهان، رئیسجمهوری با سطح سواد او که در تحصیلات دینی و دانشگاهی، درجه عالی داشته باشد را سراغ دارند بیاورند. ندارند که بیانصافان بیادب او را با القاب دروغ و زشت، در افکار عمومی و رسانهها تخریب کردند و به رسانههای دشمن و ضدانقلاب، استخوان رساندند. اینکه برای به دست آوردن جیفه پست و مقام دنیا چگونه بر شرف و انسانیت و جوانمردی پا کشیدند بماند تا قیامت، ولی آنچه در این مختصر گفته میشود چیز دیگری است که همه ما و بهویژه مسؤولین فعلی که پس از رئیسی مظلوم بر این مسند تکیه کردهاند به آن محتاجیم.
آنچه امیرالمؤمنین - سلام خدا و خوبان و ما نثارش - بهویژه در نامه به مالک اشتر فرمود را میتوان سرمه کرد و به چشمان کشید و دیده بینا کرد و رئیسجمهور محترممان هم با این منبع جوشان آشناست و در سخنرانیها، پایبندی خود را به قرآن و نهجالبلاغه اظهار میکند و به جای نظریهپردازی در فقه و فلسفه و تاریخ، برایمان از قرآن و علی میگوید و به ما و خود متذکر میشود که « إِنَّ عَمَلَكَ لَيْسَ لَكَ بِطُعْمَه وَ لَكِنَّهُ فِي عُنُقِكَ أَمَانَهًٌْ وَ أَنْتَ مُسْتَرْعًى لِمَنْ فَوْقَكَ لَيْسَ لَكَ أَنْ تَفْتَاتَ فِي رَعِيَّهًْ وَ... » 1 ما خدا را بر این نعمت هزاران بار شکر میکنیم که او نیز با نهجالبلاغه و قرآن و مداحی آشناست. ایکاش کسانی که رئیسی مظلوم را با متلک و دروغ میآزردند، این را متوجه شوند.
با این وجود، توقع ما مردم از رئیسجمهورمان این است که خود، بیش از دیگران بر آنچه امیر مؤمنان گفته استواری کند و مراقبت نماید که کسی خلاف آن رفتار نکند و سیاستها و رفتارها وفق مبانی و حکمتی باشد که مورد وفاق مردم است. مبانی ما اگرچه ممکن است برای غربزدهها ناآشنا باشد، ولی برای آنها که به ایران قوی و مقتدری که اکنون وارد چهل و هفتمین سالروز تأسیس خود شده علاقهمند و تاریخ غمبار معاصرش را میداند و عزت را در دستان خدایی میداند که نهال انقلاب را به درخت تناور امروزی رسانده است، مثل عصای موسایی است که بارها ما را از دریای مشکلات نجات داده و فرعونها را غرقه کرده است. و ما در این چهل و شش ساله پیروزی انقلاب اسلامی صدها بار معجزات ایمان به خدا و مبانی را دیده و باور کردهایم.
در این مدت بارها دیدهایم که آنچه دشمنان را سر جای خود نشانده، سینه ستبر مردانی است که در مقابل زیادهخواهی دشمنان مقاومت کرده و از مبانی خود دست نکشیدهاند. مردانی که بر مبنای «عزت، مصلحت و حکمت» توانستهاند کار کشور و مردم خود را پیش برند و اکنون به نزدیکی قله برسانند. امروزه مردم میبینند کدخدایی که ادعای خدایی و برتری تکنولوژیکی میکند یک ماه است حتی با سطل ماست و کیف زنانه هم از مهار آتشسوزی خود ناتوان است و غیر از آن با انواع مشکلات ریز و درشتی روبهروست که نمیتوان شماره کرد. در همین تصادف اخیر هواپیما و بالگردی که در روزگار عادی آمریکا اتفاق افتاد و برخلاف داستان تلخ هواپیمای اوکراینی که در حالت صددرصد جنگی ما در سال 98 پیش آمد، میتوان مدیریت بحران را مقایسه کرد.
هرچند که یک تفاوت بینظیر آمریکا با ایران این است که آمریکا، دشمنی مثل آمریکا و غربزدگانی مثل غربزدگان ما ندارد که مدام، وطن و هموطن خود را تحقیر و تمسخر کنند و از یال و کوپال دشمن تعریف کنند و نشانی غلط بدهند و مردم خود را مثلاً از «دکمهای که با فشار دادن آن تمام داشتهها و انباشتههای نظامی ما در چند دقیقه نابود میشود» بترسانند و هرگز پاسخ ندهند چرا آمریکا و انگلیس و فرانسه و آلمان و حتی اسرائیل، در 470 روز بمباران غزه نتوانستند آن دکمه کذایی را پیدا کنند تا به شکست و خفت امروز نرسند؟ چرا آمریکا توان برونرفت از بحرانها را از دست داده و چرا حتی کلمبیا هم با او هماوردی میکند؟... آنها هرگز نمیگویند چرا چندین سال کشور را معطل توافق برجامی کردند که «نخوانده بودند» و در آن تفاوت «لغو و تعلیق»را نمیدانستند و خودشان دستاوردش را «تقریباً هیچ» دانستند؟
در همان سالها هم وقتی از بالا کشیدن اقتصاد و رفاه مردم ناامید شدند، معیشت را گروگان گرفتند و با دو گانه «مذاکره یا میدان» وفاق جامعه را نشانه رفتند. این شیطنت اگر هم فراموش شود ولی اسنادش هست. مردم اکنون میدانند که مدعیان وقتی در میدان عمل و اقتصاد، کم میآورند با دو قطبی کردن جامعه و پیش کشیدن مذاکرهای که از آن نیز تنها معامله با لبخندِ سرمایههای واقعی کشور با نسیههای خیالی دشمن را بلدند، جامعه را سرگرم میکنند. اینها همان مدیران ناترازی هستند که متأسفانه در برخی قسمتهای دولت وارد شده و باعث این شدند که در مدت زمان کوتاه همین شش ماهه، گرانی گوشت و اقلام مصرفی - که مورد تأکید انتخاباتی دکتر پزشکیان هم بود - و طلا و ارز رکورد بزند. این را میتوان با مدت زمان مشابه دولتهای قبلی مقایسه کرد.
دکتر پزشکیان عزیز! برخی اطرافیان شما برخلاف سخنانتان، کارخودشان را میکنند و گویی در دولت دیگری هستند. اکنون که حمایت همه دستگاهها و سایر قوا با تأکید چندباره رهبری از دولت شما، در حد بیسابقه است، انصاف این است که اصلاح ناترازی را ابتدا از برخی اطرافیان خود شروع کنید. مردم و کارشناسان زبده، چاره گرانی طلا و ارز و گوشت و سیب زمینی و پوشک و... را مذاکره نمیدانند، تدبیر و بهکارگیری مدیران کارآمد و
غیر سیاستبازی میدانند که غیر از ستاد انتخاباتی و محکومین و مشکوکین، از میان خبرهها و توسط خود رئیسجمهور انتخاب شده باشند. دولت، باید محل رفتوآمد کارشناسان و متخصصان اهل خدمت باشد نه پاتوق سیاسیون افراطی سهم خواه و تمامیتخواهی که خدای ناکرده مثل «آجرهای غصبی» هستند که بزرگان قم فرمودند.
دکتر پزشکیان عزیز! شعار وفاقی که میدهید با خالصسازی که در ادارات و به نام شما انجام میشود، همخوانی ندارد. میتوان به مجموع ناترازیها «ناترازی مسئول با مسئولیت یا شاغل و شغل» هم اضافه کرد. با انسانهای متنازل نمیتوان شعار متعالی داد و مترقی شد. در خانه دشمن، گفتن «ترک فعل» در مورد حجاب، خجالت دارد یا افتخار؟ اصلاً به دشمنی که سرمنشأ مشکلات و فتنههاست مربوط است؟ دستور خدا مهم است یا خوشامد شیطان؟ در خانه اجنبی، بیدلیل و بیربط، سعایت و ناروا از رقیب و برادر گفتن با شعار زیبای وفاق، همخوان است؟ با اینکه بارها فرمودید «دشمنان بین ماها دشمنی میاندازند وگرنه ما با هم دشمن نیستیم، همه مشکلها از منیتهاست» همخوانی دارد؟ مردم شریف ایران، از شما و اطرافیانتان عمل به عهدنامه مالک اشتری که از آن میگویید میخواهند نه خطوات ذهنی آنها که «مدیریت افکار عمومی را مثل خمیربازی» بدانند یا آنها که خط به خط کتاب «موج سوم دموکراسی» را اجرا میکنند.
هانتینگتون که در کتاب موج سوم دموکراسی مینویسد ابایی ندارد او را الهام گرفته از ماکیاولی بنامند میآورد: «با رسانههای جهانی، سازمانهای حقوق بشر خارجی و تشکیلات فراملیتی ارتباط برقرار کن و بهخصوص سعی کن در ایالات متحده برای خود حامیانی بیابی.... گرفتاری خود را در چشم آنها بزرگ و مهم جلوه بده و اطلاعاتی در اختیارشان بگذار تا بتوانند در تلویزیون ظاهر شوند و سخنانشان صفحات اول روزنامهها را بگیرد.» 2 میافزاید: «به هر طریق ممکن سعی کن بر شایستگی، اقتدار و میانهروی طرف مذاکره ات بیفزایی» 3
و سخنان دیگری که بسیار قابل تأمل است و بسیار با آنچه از علی میخوانید فاصله دارد. از اطرافیانتان بخواهید که چاره حل مشکلات را همانگونه که خودتان میگویید در داخل کشور و از متخصصان جوان بخواهند نه از دشمن بدعهد نابکار و جنایتکاری که بزرگترین سردار منطقهای ما را شهید کرد و اولین خباثتش، تحریم و بیاعتبار کردن کسانی بود که به قول شفاهی او اعتماد کردند.
خودتان پیگیر شوید وقتی که «عاقل و مؤمن از یک سوراخ دوبار گزیده نمیشود»، اصرار عجیب بر مذاکره با عضو «مزاحم» برجام و توسط کسانی که فن و هنر مذاکره را با عادت تسلیم و تمکین اشتباه میگیرند و با توهم برداشتن «سایه جنگ»، چند برابر خسارت جنگ واقعی را بر مردم خود تحمیل کردهاند، برای چیست؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- «حکمرانی برای تو طعمه نیست، بلکه امانتی است بر عهدهات، و از تو خواستهاند دستور مافوق خود را رعایت نمایی. تو را حقی نیست که در امور رعیت به دلخواهت رفتار کنی ....» - نامه پنجم نهجالبلاغه.
2- موج سوم دموکراسی، ص 167.
3- همان، ص 179.