فضیلت حیا و آثار بیحیایی
مهدی رشادتی
امام موسی کاظم(ع) فرمود: استحیوا منالله فی سرائرکم کما تستحیون من الناس فی علانیتکم؛ در نهان و پنهانیهای خود از خدا شرم کنید همچنان که در آشکار از مردم شرم دارید.
(تحفالعقول، ص 415) انسان اگر از کارهای زشت تنفر داشته باشد و از انجام دادن آن نیز خودداری کند و این خصوصیت در او تداوم داشته و به اصطلاح ملکه او شده باشد، آن را حیا و شرم مینامند. حیا اگر از زشتیهای شرعی و عقلی صورت گیرد از برترین صفات و ملکات انسانی است، اما اگر از روی حماقت و نادانی باشد قطعا مورد تایید نیست. مثلا کسی چیزی را نمیداند ولی به خاطر خجالت و کمرویی نمیپرسد و در همان حالت نادانی میماند. (درسهایی از اخلاق، ص 148)
در معنایی که آیتالله مشکینی از واژه حیا کردند دو عنصر وجود دارد: 1) تنفر داشتن 2) مرتکب نشدن. یعنی اگر کسی از گناه پرهیز کرد اما از آن متنفر نبود، هنوز حالت حیا برایش به طور کامل حاصل نشده است. علی(ع) فرمود: اوج حیا این است که آدمی از خودش شرم کند. (میزانالحکمه، ج 1، ص 309) حیا گاهی در ترک گناه و معصیت به کار میرود. زیرا در آنجا حریم الهی شکسته میشود و بنده سعی میکند به حریم الهی تجاوز نکرده و از خدای خویش حیا کند. گاهی هم در اموری به کار میرود که هرچند گناه نیست اما انسان به خاطر داشتن روح بزرگواری حریمهایی را حفظ میکند.
مرحوم شیخ اسماعیل دولابی نقل میکنند: آیتالله شاهآبادی حیای زیادی داشت. اگر در بین راه یک بچه جلوی ایشان را میگرفت و یک ساعت از وی سؤال میکرد، او میایستاد و به پرسشهایش پاسخ میداد و حیا مانع میشد که صحبت را قطع کند و به راهش ادامه دهد. (مصباحالهدی ص 374)
علت کمشدن حیا
در مقابل حیا، پررویی است که به فرمایش علی(ع) منشأ همه بدیها پررویی است. (غررالحکم، ج 1، ص 313) به نظر میرسد که تکرار گناه و نیز تکرار کارهایی که عقل آنها را نمیپسندد، موجب کم شدن حیا میشود و چنانچه گناه و کار ناپسند، عادت انسان شود، در آن صورت بیم آن میرود که حیا به کلی از آدمی سلب شود. امام کاظم(ع) فرمود: از مثلها و گفتههای پیامبران جز یک سخن باقی نمانده است و آن اینکه- «هرگاه حیا و شرم نکردی، هر چه دلت خواست انجام بده»؛ اذا لم تستحی فاعمل ما شئت. (خصال صدوق، ج 1، ص 72) حضرت خطاب به هشام فرمود:ای هشام، سرچشمه حیا ایمان است و ایمان جایگاهش بهشت است و سرچشمه بیحیائی از جفا و بدی است و جفاکار جایگاهش دوزخ است.ای هشام، خدا رحمت کند شخصی را که از خدا آن طور که شایسته است شرم کند. (تحفالعقول، صص 411- 415) امام باقر(ع) فرمود: حیا و ایمان در یک ریسمان کنار هم قرار گرفتهاند. هرگاه یکی از آن دو برود، آن دیگری نیز به همراه آن خواهد رفت. رسول اکرم(ص) حیا را لباس اسلام معرفی میکنند: الاسلام عریان فلباسه الحیاء؛ یعنی همچنان که لباس، زشتیهای ظاهری بدن را میپوشاند، حیا نیز زشتیها و عیوب باطنی را میپوشاند. و در انتها فرمودند: قیامت وقتی برپا میشود که حیا و شرم از کودکان و زنان برود. (منتهیالامال، ج 2، ص 172) وقتی پیامبر(ص) با مردم سخن میگفت از شدت حیا عرق میکرد و چشمهای خود را از نگاه به مردم پایین میانداخت. امام رضا(ع) فرمود: هنگامی که یکی از منافقان خبر آورد که بعضی از شیعیان تو شراب میخورند، پیامبر(ص) صورت مبارکش از خجالت و حیا عرق کرد. (همان، ص 173) بعد از اینکه حضرت آدم(ع) به خاطر انجام ندادن دستور ارشادی خدا از بهشت مورد نظر بیرون شد، سر خود را به زیر انداخت و پیدرپی میگفت: العفو العفو. خدا فرمود:ای آدم، آیا برای فرار از من سر به زیر انداخته و زمین را مینگری؟ آدم(ع) گفت: پروردگارا، سرافکندگی من از روی شرم و حیا نسبت به توست. (فرهنگ سخنان پیامبران، ص 359) یکی از عوامل کمشدن حیا، زیاد حرف زدن است. علی(ع) فرمود: هر کس زیاد حرف بزند خطایش نیز زیاد شود. و کسی که خطایش زیاد شد حیای او کم میشود. حیا که کم شد ورع و پرهیزکاریاش کاسته خواهد شد و چنین شخصی قلبش میمیرد و اهل جهنم میشود. (نصایح لقمان، ص 126) امیرالمؤمنین(ع) فرمود: در سه مورد نباید حیا کرد: 1) خدمت کردن به میهمان 2) برخاستن از جای خود برای احترام پدر و معلم 3) طلب کردن حق هرچند کم باشد. (غررالحکم، ج 1، ص 315)