چگونگی وسوسهگری و تسلط شیطان(پرسش و پاسخ)
پرسش:
چرا (ابلیس) به گونهای خلق شده که بتواند در انسان وسوسه ایجاد کند و بر او مسلط شود؟
پاسخ:
قلمرو نفوذ شیطان
قلمرو نفوذ شیطان، عالم تشریع و دینداری انسان است. یعنی حیطه کارکرد شیطان فعالیتهای تشریعی، عبادی و تکلیفی انسان است.
شیطان فقط در وجود انسان میتواند نفوذ کند نه در غیر انسان، آن هم محدود است به نفوذ در اندیشه او، نه تن و بدن فیزیکی او. نفوذ شیطان در اندیشه بشر نیز منحصر است به حد وسوسه کردن و خیال یعنی یک امر باطلی را در نظر او حق جلوه دادن و زیبا نشان دادن. قرآن کریم این معانی را با تعبیرهای «تزیین»، تسویل» و «وسوسه» بیان میکند.
ناتوانی شیطان در تسلط تکوینی و الزام به کار بد
ابلیس (شیطان) هم مانند بقیه موجودات عالم هستی اقتضای خلقت آن نزد خدای متعال وجود داشته است.
از این رو با همان ویژگیها و خصلتهای طبیعی و ذاتی خود پا به عرصه وجود نهاده است، و کارکرد و توانایی او در حد همان نفوذ در اندیشه انسان و منحرف کردن اندیشه او از مسیر حق و خداباوری میباشد نه بیشتر.
اما اینکه شیطان بتواند چیزی را در نظام جهان هستی بیافریند، و یا اینکه تسلط تکوینی بر انسان داشته باشد یعنی به شکل یک قدرت قاهره بتواند بر وجود انسان مسلط شود و بتواند او را بر کار بر اجبار و الزام نماید، از حوزه قدرت شیطان خارج است. تسلط شیطان هم بر انسان در واقع محدود است به اینکه خود انسان بخواهد و تمایل داشته باشد دست دوستی و ارادت به او بدهد.
قرآن کریم وصف حال چنین انسانهایی را این گونه بیان میفرماید: «همانا شیطان برمردمی که ایمان دارند و به پروردگار خویش اعتماد و اتکا میکنند، تسلطی ندارد. تسلط او منحصر است به اشخاصی که خودشان ولایت و سرپرستی او را پذیرفته باشند.»(نحل-99)
قرآن کریم همچنین از زبان شیطان در روز قیامت نقل میکند که در جواب کسانی که به او اعتراض میکنند و او را مسئول گمراهی خویش میشمارند میفرماید: «من در دنیا قدرت اجبار و الزامی نداشتم.
حدود قدرت من فقط دعوت بود. من شما را به سوی گناه خواندم و شما هم دعوت مرا پذیرفته و اجابت کردید، پس مرا ملامت نکنید، خویشتن خویش را ملامت کنید که به دعوت من پاسخ مثبت دادید. ارتباط من با شما صرفاً در حدود دعوت و اجابت بوده و بس.»(ابراهیم- 22)
نفی استقلال شیطان در تأثیرگذاری
شیطان از نظر قرآن کریم به هیچ وجه قطبی در مقابل خداوند نیست، حتی قطبی در برابر فرشتگان که به اذن پروردگار، دستاندرکار خلقتاند و مجری مشیت الهی در آفرینش اشیاء میباشند نیز نیست. در جهانبینی اسلامی، هیچ موجودی نقشی در آفرینش به صورت استقلالی ندارد.
قرآن کریم برای هیچ موجودی استقلال قائل نیست. هر موجودی هر نقشی را دارد، به صورت واسطه و مجرا واقع شدن برای مشیت و اراده بالغه الهیه است. قرآن کریم برای فرشتگان، نقش واسطه بودن برای اجرای مشیت الهی در خلقت قائل است، ولی برای شیطان حتی چنین نقشی نیز قائل نیست، تا چه رسد به آنکه او را در خالقیت مستقل بداند، آن چنان که در اوستا، اهریمن خالق مستقلی است در برابر اهورا مزدا!
فلسفه تسلط شیطان بر اندیشه
فلسفه و حکمت این اندازه تسلط محدود شیطان در اندیشه انسان، اختیار و انتخابگری او است.
مرتبه وجودی انسان ایجاب میکند که آزاد و مختار باشد. موجود مختار و انتخابگر همواره باید بر سر دو راه و میان دو دعوت قرار گیرد، تا کمال و فعلیت خویش را که منحصراً از راه اختیار و انتخاب به دست میآید، تحصیل کند.
هیچ کس نمیتواند انسان را مجبور به انجام یا ترک فعلی بکند. انسان با کمال آزادی و حریت از میان راههای گوناگون فرا روی خودش یک راهی را برای سلوک و طی طریق انتخاب میکند، لذا در این انتخابها و گزینشها است که قلمرو نفوذ و وسوسه شیطان تعریف میشود.
و در قالب تزیین و تسویل افکار و اعمال انسان را زینت میدهد. قرآن کریم میفرماید: «اذ زین لهم الشیطان اعمالهم» هنگامی که شیطان اعمال کافران را زینت داد (انفال- 48) یا در آیه دیگر میفرماید: «افمن زین له سوء عمله فراه حسناً» آیا کسی که عمل بدش برای او (توسط شیطان) تزیین شده، و آن را خوب و زیبا میبیند همانند کسی است که واقع را آن چنان که هست مییابد؟) (فاطر- 8)