از آرزوی پرواز تا زمینگیر شدن
روایـت تـلخ قربانیان مؤسسات اعزام دانشجو
فریب تبلیغات رنگارنگ و وعدههای دروغین مؤسسات غیرقانونی مهاجرتی، زندگی بسیاری از جوانان را به کابوس تبدیل کرده است. تلاش برای پایان دادن به زندگی، تنها بخشی از پیامدهای تلخ این اعتماد بیجا است؛ پیامدهایی که قربانیان آن با حسرتی عمیق روایت میکنند.
به گزارش خبرگزاری دانشجو، رؤیای مهاجرت و دستیابی به آیندهای بهتر، بسیاری از جوانان را به سمت تصمیمهای عجولانه و خطرناک سوق میدهد. تبلیغات رنگارنگ مؤسسات اعزام دانشجو به خارج غیرقانونی، آنها را با وعدههایی فریبنده به دام میاندازد؛ وعدههایی که نهتنها به سرانجام نمیرسند، بلکه زندگی، سرمایه و آرامش آنها را به نابودی میکشانند. در این داستانها، سرنوشت تلخ افرادی روایت میشود که با اعتماد بیجا به این موسسات، نهتنها آرزوهای خود را بر باد دادهاند، بلکه تا مرز فروپاشی روانی و جسمی پیش رفتهاند.
در ادامه این گزارش؛ روایتهایی تلخ داوطلبانی را میخوانید که همهچیز را در قمار رؤیاهایشان از دست دادهاند. این سرگذشتها، هشداری است برای هرکسی که بدون تحقیق و بررسی به دنبال رؤیاهایش است.
سراب آینده بهتر
یکی از داوطلبان قربانی مؤسسات اعزام به دانشجو در گفتوگو با دانشجو گفت: من تازه دیپلم گرفتهام و یکی از هزاران داوطلب کنکور سراسری بودم. از خانوادهای متوسط در شهرستانی کوچک میآمدم و آرزوی بزرگ من را به اینجا کشده است؛ قبولی در رشتهی پزشکی و ساختن زندگیای بهتر برای خودم و خانوادهام. اما کنکور سختتر از آن بود که فکر میکردم. دو سال تلاش کردم، اما نتیجه دلخواه را نگرفتم. فشار خانواده و اطرافیان برای موفقیت، من را ناامید و خسته کرده بود.
وی افزود: یک روز در اینستاگرام با تبلیغات یک مؤسسه غیرقانونی اعزام به دانشجو مواجه شدم و موسسهای که قول میداد با «هزینهای مناسب» در دانشگاهی معتبر در اروپا یا کانادا ثبتنام کند. تبلیغات جذاب بود «بدون نیاز به کنکور»، «تحصیل در برترین دانشگاههای دنیا»، «آیندهای درخشان در انتظار شماست». من را وسوسه کرد تا به دفتر این مؤسسه در تهران بروم. مشاور مؤسسه اعزام به دانشجو گفت: «فقط ۱۵۰ میلیون تومان پرداخت کنید و ما همه چیز را برایتان آماده میکنیم: پذیرش دانشگاه، ویزای تحصیلی، و حتی خوابگاه!» خانواده من به سختی توانستند این مبلغ را تهیه کنند. قرض گرفتند، طلاهای مادرم را فروختم.
داوطلب کنکوری خاطرنشان کرد: ماهها گذشت، اما خبری از ویزا و پذیرش نشد. هر بار که تماس میگرفتم، وعدههای جدید میدادند: «مدارک شما در حال بررسی است»، «فقط کمی صبر کنید». تا اینکه یک روز، دفتر مؤسسه بهطور ناگهانی تعطیل شد. وقتی به پلیس مراجعه کردند، فهمیدم موسسهای که با آن کار کرده بودند، جعلی بوده و سر بسیاری از افراد را کلاه گذاشته است. حال نه پولی داشتم و نه امیدی و خانوادهام دچار بحران مالی شدند و دچار افسردگی شدید شدم. رؤیای مهاجرت تبدیل به کابوسی شد که نه تنها آیندهاش، بلکه آرامش خانوادهام را نیز از بین برد.
این روایتها زنگ خطری است برای همهی کسانی که فریب تبلیغات مؤسسات غیرقانونی را میخورند. پیش از هر تصمیم بزرگی، تحقیق کنید، از صحت مؤسسه مطمئن شوید و از مشورت با افراد باتجربه غافل نشوید.
پایان ناتمام یک رؤیا
یکی از داوطلبان کنکوری که ۱۹ سال بیشتر ندارد در گفتوگو با دانشجو میگوید: همه میگفتند که دختر باهوشی هستم و همیشه از آیندهای بهتر حرف میزد؛ از رفتن به کشوری دیگر، تحصیل در دانشگاهی معتبر، و ساختن زندگیای که هیچ شباهتی به سختیهای زندگی خانوادهاش نداشته باشد. کنکور برای من، مثل بسیاری از همسنوسالهایم، تبدیل به کابوس شده بود. بارها تلاش کرد، اما در هیچکدام از آزمونها به نتیجه دلخواهش نرسید.
وی افزود: یک روز، وقتی در حال مرور پستهای اینستاگرام بود، چشمانش به تبلیغ موسسهای افتاد که قول مهاجرت تحصیلی سریع و آسان میداد. وعدهها رؤیایی بودند: «بدون نیاز به معدل بالا»، «پذیرش تضمینی»، «زندگی جدید در اروپا». من متاسفانه بدون اینکه تحقیق کنم، با آنها تماس گرفت.
داوطلب کنکوری گفت: مشاور مؤسسه من را قانع کرد که این تنها شانس او برای رسیدن به آرزوهایش است. هزینه سنگین بود: ۲۰۰ میلیون تومان بود که خانوادهای متوسط داشت، مادرش را متقاعد کرد تا طلاهای خانوادگی را بفروشد. حتی وام گرفتند و همه پساندازشان را روی این تصمیم گذاشتند.
وی درادامه خاطرنشان کرد: چند ماه بعد، از طرف مؤسسه با من تماس گرفتند که ویزا و پذیرش شما آماده است، من هیچ شکی نکردم و به دفتر مؤسسه رفتم، گفتند که همهچیز در حال انجام است و من با تمام سختی که بود به خارج از کشور برای تحصیل رفتم همه چیز به خوبی پیش میرفت تا اینکه ترم دوم دانشگاه یکی از دانشجویان به من گفت که مدرکی که ما در اینجا اخذ میکنیم ارزشی ندارد و باید دوباره به ایران برگردیم و از اول بخوانیم.
داوطلب کنکوری گفت: دنیا روی سرم خراب شد. خانوادهام زیر بار بدهی له شده بودند. مادرم بیمار شد و پدرم مدام من را سرزنش میکرد. دیگر تاب نگاه اطرافیان و حسرت آرزوهای بر باد رفته را نداشت. یک شب تصمیم گرفتم به زندگیام پایان دهم. و به سمت پل بزرگی در شهر رفت، جایی که فکر میکرد نقطه پایان دردهایم خواهد بود.
وی در پایان خاطرنشان کرد: اما تقدیر طور دیگری رقم خورد. اما پس از سقوط، به طرز معجزهآسایی زنده ماندم و با کمک یک مشاور و رواندرمانگر، آرامآرام زندگیام را بازسازی کردم.
قمار روی رؤیاها
یکی دیگر از داوطبان پسر در رابطه با مهاجرت به مؤسسات اعزام به دانشجو گفت: من همیشه آرزو داشتم به خارج از کشور مهاجرت کنم، شغلی پردرآمد داشته باشم و خانوادهام را از مشکلات مالی نجات دهم. رؤیای مهاجرت من را درگیر خودش کرده بود؛ آنقدر که به پیشنهادهای عجیبوغریب هم فکر میکردم.
وی افزود: یک روز، در اینترنت با تبلیغ یک مؤسسه مهاجرتی مواجه شد که ادعا میکرد: «بدون نیاز به مدارک پیچیده و تنها در ۳ ماه، شما را به کانادا یا آلمان میفرستیم!» با هیجان تماس گرفت و جلسهای با یکی از مشاوران مؤسسه ترتیب دادم و مشاور مؤسسه با وعدههایی جذاب، من را قانع کرد که این یک فرصت استثنایی از دست ندهم. «ما تمام مراحل را برایت انجام میدهیم. فقط کافی است ۳۰۰ میلیون تومان پرداخت کنی. بعدش یک زندگی رؤیایی در انتظار توست.» علی که تمام پساندازش ۱۵۰ میلیون تومان بود، به فکر فرو رفت. برای تأمین مابقی پول، خودرویش را فروخت و حتی از یکی از دوستانش قرض گرفت.
داوطلب پسر در ادامه خاطر نشان کرد: چند ماه اول همهچیز خوب پیش میرفت تا مؤسسه ایمیلهایی از «دانشگاه» ارسال میکرد که نشان میداد در حال پذیرش است من با رویای اینکه قرار است در خارج از کشور تحصیل کنم هر شب به بالین میرفتم و در نهایت با مؤسسات اعزام دانشجو به یکی از کشورهای اروپایی رفتم و بعد از فارغالتحصیلی و هزینههای هنگفت متوجه شدم که این مدارک برای کشورهای ما بیاهمیت است. وی در پایان خاطر نشان کرد: تمام سرمایهام از دست رفته؛ بدهیهایم روزبهروز بیشتر شد و دوستان و آشنایانم از من فاصله گرفتند.
روایت تلخ این داوطلبان زنگ هشداری است برای همه کسانی که رؤیای مهاجرت یا آیندهای بهتر را در سر دارند. اعتماد بیجا به مؤسسات غیرقانونی اعزام به دانشجو نهتنها رؤیاها، بلکه زندگی، سرمایه و آرامش انسان را به نابودی میکشاند. هر تصمیم بزرگی باید با تحقیق، آگاهی و مشورت همراه باشد. هیچ موفقیتی میانبر ندارد، و گاهی پشت وعدههای زیبا، مسیرهایی تاریک و خطرناک پنهان شده است. آگاهی و احتیاط کلید جلوگیری از تکرار این سرنوشتهای تلخ است.