جوش و خروش طلوع دوباره در دورهمنشینی شب چله
فائقه بزاز
گل سرسبد رسوم یلدایی دیدوبازدید است. دیدن خویشان و دوستان در شب بلند و سرد آخر آذر گرمابخش وجودمان میشود. دید و بازدیدهایی که در اسلام به آن تأکید شده و برای همین تجدید قوای درونی و بیرونی است که اسلام میفرماید: صلهرحم، روزی را زیاد و عمر را طولانی میکند و به زندگی انسان برکت میدهد. شب یلدا فرصتی است تا در مواجهه با برخی تلاشهای دین گریزانه که بر طبل کمرنگ کردن آیین و مذهب میکوبند، از مراسم ملی ایرانی استفاده و جاذبههای دینی مذهبیمان را پررنگ و پرشور کنیم.
اگرچه برخی در تلاشاند میان سنتهای ملی ایرانی و دستورات دین زاویه ایجاد کنند؛ اما اساساً برنامه اسلام در مقابل آیینهای بومی، مبارزه با تمام سنتهای آنان نبوده و نیست، بلکه تعامل اسلام با فرهنگها و سنتها، به چگونگی و محتوای سنت و فرهنگ بومی بستگی دارد. درواقع اگر سنتی جاهلانه و مخالف کرامت انسانی باشد، اسلام با آن مقابله کرده، آن را نمیپذیرد؛ اما اگر آن سنت و آیین، موافق و مطابق با آموزههای دین اسلام بوده، و یا دستکم در تضاد با آن نباشد، اسلام در مورد آنها مانعی ایجاد نخواهد کرد؛ مانند سنت دیدوبازدید، هدیه دادن و صلهرحم در عید نوروز ایرانیان.
شب یلدا نیز از جمله سنتهایی است که بهخاطر صلهرحم و رفتن به منزل بزرگان فامیل، نشستن پای صحبتهای آنان و بیان خاطرات تلخوشیرین بزرگترها، خواندن اشعار حکمتآمیز و غزلیات حافظ و تبادل هدیه ارزشمند است.
امام عـلى درباره اهمیت توجه کردن به خویشان در تعبیر زیبایی فرمودهاند: «خويشاوندان خود را گرامى بدار، چرا كه آنان بال و پر تو هستند.»
هیچکس، غربت و تنهايى و ناتوانى و بیکسی را دوست ندارد. همه خواستار قدرت و موقعيت و نفوذ و اعتبارند. اين بالوپر «پرواز» و بازوى «توانايى» براى انسان، اقوام و خویشاونداناند كه بودنشان قوّت قلب میآورد و حمايتشان دلگرم میسازد. از طرفی، این شب مصادف با شروع فصل زمستان است و بهخاطر طولانی بودن شبهایش، آغاز بهار عبادت به شمار میآید.
امام صادق(ع) در این زمینه فرمودهاند: «زمستان بهار مؤمن است، شبش بلند و کمکی برای عبادت و شبزندهداری است، روزش کوتاه و کمکی برای روزهگرفتن است.»
توجه کردن بهنظام آفرینش
یلدا توجه به طبیعت و نظم موجود در عبادت است و شب یلدا نظیر نوروز باستانی ایرانیان ازآنجا که بر اساس نظم طبیعت و زیباییهای آفرینش نظر انسان را به حکمت آفریدگار جلب میکند، ارزشمند است.
در تعامل دین با سنتهای درست بومی میتوان به اقدام امام علی(ع) هنگام فرستادن مالکاشتر بهسوی مردم مصر که سرزمینی با فرهنگ کهن چندهزارساله بود، اشاره کرد. ایشان به مالک سفارش میکند: «سنتها و آیینهای نیکی را که بخش وسیعی از مردم آن سرزمین انجامش داده (در دل مردم آن سرزمین جاگرفته) و موجب برقراری الفت و دوستی میان آنان بوده، موجب اصلاح رفتاری جامعه میشود را از بین مبر و روش جدیدی را ایجاد مکن که به آیینهاى نیک کهن آسیبی وارد کند که در این صورت، آنانی که آن آیین نیک را ایجاد کرده بودند، دارای اجر و پاداش بوده و گناه ازبین بردن آن آیینها بر گردن تو خواهد بود.»
روشن است که منظور امام علی(ع) در این سفارش، آیین و سنتهای اسلامی نیست؛ زیرا همانگونه که گفته شد مردم مصر قبل از اسلام دارای فرهنگ و تمدن دیرین بودند و دین اسلام و سنتهای این دین سابقه چندانی در آن سرزمین نداشت تا مورد تأکید و سفارش امام علی(ع) به مالکاشتر باشد.
یلدا، بهار مؤمن است
«شب یلدا» آغاز ورود به شبهای زمستان و نمادی از طولانی بودن شبها در این دوره است، و فرصت بیشتری برای شبزندهداری، تفکر و توجه به تفاوتهای طبیعت و تقدیر شبانهروز، گرد هم آمدن اعضای خانواده و دوستان و آشنایان در آن وجود دارد؛ لذا میتوان از این جهات آن را مورد تأیید اسلام دانست و بر حفظ و نگهداری آن تأکید کرد.
ازطرفی اسراف و تبذیر در خوراک، پوشاک، تزیینات و... مورد تأیید اسلام نبوده و این شب هم استثنایی از دیگر شبها نیست. همچنین غافل شدن از یاد خدا، چشم و همچشمی، لهو و لعب، بیعفتی و مواردی از این دست - چه در این شب انجام شود و چه در شبهای دیگر - در تضاد با آموزههای اسلامی خواهد بود.
همافزایی اجتماعی
اعیاد و مناسبتهای کهن این ظرفیت اقتدارگرایانه را دارند تا تمام نظام اجتماعی را در همه اقشار و در هر شرایطی به طرف خود جذب کنند. شب یلدا هم ازجمله آن مناسبتهایی است که از توان فرهنگی، تاریخی و اقتدار اجتماعی بالایی برخوردار است. در تمام شهرها و روستاهای ایران مردم اصیل و نجیب با سنتهای خاص خود این فرهنگ را اجرا میکنند که اگرچه ممکن است سبک یلدای اصفهان با تبریز یا خرمآباد با تهران در جزئیاتش متفاوت باشد؛ اما در تمام آنها دید و بازدید و دستبوسی بزرگترها از یکسو، وجود هندوانه و آجیل و کرسی از سوی دیگر حرف مشترک اول است.
نقش مهم و پررنگ هندوانه، این میوه تابستانی میان سفره کهن زمستانی یلدا، از این جهت است که مردم بر این باورند که اگر تنها مقداری هندوانه بخورند در سراسر چله بزرگ و کوچک یعنی زمستانی که پیش رو است، سرما بر آنها غلبه نخواهد کرد و در واقع سرما نمیخورند!
جعفر شهری در همین باره در کتاب «طهران قدیم» خود آورده است: «شب اول چله بزرگ یا شب یلدا که بزرگترین شب سال بود هر دسته از خویش و اقارب و همسایه شبنشینی گرفته در آن بساط سور و سات از آجیل شیرینی و میوه به ویژه هندوانه و انار و خربزه فراهم کرده، دور هم جمع شده به خوشگذرانی و شبزندهداری و گرفتن فال حافظ میپرداختند و در این شب بود که میگفتند با خوردنیهای سفره شب یلدا، مثل خوراکیهای پای سفره هفتسین طبیعت گرم را میتوانند سرد و طبیعت سرد خود را گرم بکنند. به این صورت که اگر از گرمی مزاج رنج میبرند هندوانه و انار و اگر از سردی ناراحت میشوند، توت و کشمش و خرما و مثل آن بخورند و تا سحر آن که گفت و شنید و بگووبخند میکردند. بگو و بخند و دورهم جمعشدنی که مربوط به شب یلدا و مثل آن نبوده و از هر فرصت و بهانه برای بهوجود آوردن آن استفاده میکردند. بعد از آن اهمن و بهمن و پس از آن سرما پیرزن بود که سه دهه اسفند را دربر میگرفت.»
همان رسومی که از روزگار حیات این تاریخنگار شهر تهران، زاده شده در سال 1293 تا به امروز رنگ نباخته و با وجود تغییر در جزئیات هنوز ادامه دارد.
پیشدرآمد بهار
علیرضا حسنزاده، رئیس پژوهشکده مردمشناسی، در گفتوگو با ایسنا، در تفسیری از آیین باستانی «یلدا» اظهار میکند: «در گونهشناسی آیینها با توجه به ویژگیهایی چون زمان، مکان، کارکردها، برگزارکنندگان و نمادهای موجود در یک آیین، آنها را تقسیمبندی میکنند. بر این اساس «یلدا» یکی از آیینهای تقویمی به شمار میآید و بهنوعی تغییر فصول را اعلام میکند. شباهت زیادی با آیینهای دیگری همچون مهرگان، نوروز، تیرگان و... دارد. این آیین اگرچه در زمستان برگزار میشود، اما با سلسله آیینهای دیگری پیوند میخورد که پیشواز بهار هستند.»
او میافزاید: «درواقع یلدا آغاز افزون شدن روشنایی و نور و کاستی ظلمت و نیمه تاریک (شب) است. در بین آیینهای ایرانی نخستین آیینی است که چشمانداز بهار را در ذهن انسان تداعی میکند و نمادپردازی آن هم بر همین موضوع دلالت میکند.»
رئیس پژوهشکده مردمشناسی درباره تغییر و تحولاتی که در طول زمان برای آیین «یلدا» رخ داده است، توضیح داد: «اصولاً اینکه فرض داشته باشیم آیینی تغییر نمیکند، قابلقبول نیست، چون آیین بهعنوان عنصری که اجتماعی است و با فرهنگ درهمتنیده است، مانند هر عنصر فرهنگی و اجتماعی در بستر زمان تغییر میکند، بهویژه در بازههای زمانی که جامعه دچار تغییرات و تحولات عمدهای میشود و از یک دوره اجتماعی به یک دوره اجتماعی دیگر وارد میشود. طبیعی است که آیینها نیز از لحاظ فرم تغییر کنند، هرچند پایداری معنایی آنها بسیار قوی است، اما فرمهای آیین میتواند دستخوش تغییر و ذائقه و زیباییشناسی از هر نسلی باشد که آیینها را برگزار میکنند.»
انار نماد زایش
این پژوهشگر میافزاید: «یلدا هم در این مورد استثنا نبوده است و اگر بخواهیم این آیین را مورد بحث قرار دهیم، اول اینکه یلدا یک آیین درون خانگی و خانوادگی است و هنوز این ویژگی قدرتمند خود را حفظ کرده است، بااینحال در یکی دو دهه اخیر ابعاد برون خانگی یا پیوند با حوزه عمومی نیز پیدا کرده است، بهویژه بازار شب یلدا داغتر شده و نمادپردازی آن در مراکز تجاری مدرن امروز برجسته است. اگر بخواهیم درباره تغییرات آن صحبت کنیم بُعد کلامی آنکه به قصهها بهویژه قصههای یلدایی مربوط میشود، مقداری تضعیف شده است و قصههای قدیمی که در این شب گفته میشد، امروز کمتر شنیده میشود، اما از لحاظ نمادپردازی توسعهیافته است، انارهای سفالی که در بازار یافت میشود و جشنهای یلدایی که در مدارس با نمادهایی چون انار یا هندوانه برگزار میشود، توزیع وسایل تزیینی همچون گردنآویز یا دستبندهای یلدایی نمونههای کوچکی از این توسعه هستند.»
این مردمشناس با بیان اینکه عنصر کلیدی تمام فرهنگهای اصیل ایرانی، تولدی دوباره و باززایی است، میگوید: «اگر این سؤال مطرح شود چرا عنصر تولد یا باززایی در فرهنگ ایرانی آنقدر مهم است، از نگاه مردمشناسی باید چشمانداز دیگری را گشود. اصولاً در سرزمین ایران که در طول تاریخ با دو منبع مهم فجایع طبیعی بهویژه خشکسالی و زلزله و پدیدههای انسانی (جنگ و بیماری) در خطر بوده است، ساختارهای مبتنی بر عقلانیت و نظامهای اجتماعی دچار آسیب میشوند و در این حالت یک ملت آیین باززایی یا تولد دوباره را به شکل قدرتمندی خلق و اجرا میکند؛ چرا که ایرانیان نیاز داشتند تداوم حیات اجتماعیشان را ستایش و باور به آن را حفظ کنند و رؤیای آن را زنده نگه دارند. به همین دلیل است که عنصر کلیدی در تمام آیینهای ایرانی نمادهایی را دربر دارد که نمادهای زندگی یا تولد دوباره است، مثلاً در یلدا انار را داریم که نماد زایش است، یا در سده آتش نمادی از زندگی است.»
رئیس پژوهشکده مردمشناسی در پاسخ به این سؤال که «چله» واژه درستتری است یا یلدا، میگوید: «بشخصه اعتقادی به ریشهیابی یا قالبسازی کلمات ندارم. امروزه مردم ایران هر دو اصطلاح یلدا و چله را به کار میبرند.
میان جوامع محلی و روستاییتر ایران، واژه شب چله جاافتاده و جوامع شهریتر یا شهرهای بزرگ واژه یلدا را بیشتر به کار میبرند و این دو گروه هیچ تعصبی هم در بهکار بردن این واژهها ندارند. یلدا یک نام ملی است و خیلی از خانوادهها نام فرزندشان را یلدا میگذارند؛ بنابراین فکر میکنم آنجایی که از عنوان شب چله استفاده میکنیم رویکرد گاهشمارانه خیلی برجسته است، بهویژه اینکه داستانهای چله بزرگ و چله کوچک هم داریم.
یلدا نیز با توجه به متون ادبی و زبانی که برگزیدند، گستره دیگری را نشان میدهد. بههرحال هر دو واژه در فرهنگ ایرانی بسامد و کارایی بالایی دارند و نامهای اصلی این آیین هستند.»