گزارش مستند کیهان
زندانهای آمریکا کارخانه تولید تروریستهای تکفیری
بررسی تاریخچه شکلگیری بسیاری از گروهکهای تروریستی-تکفیری نشان میدهد، آمریکا نهتنها ناظر، بلکه در بسیاری از موارد «عامل» و «بانی» مستقیم شکلگیری آنهاست. شکلگیری اولیه داعش و تحریرالشام (جبههالنصره سابق) نمونههای بارزی از این موضوع هستند.
سرویس خارجی-
بسیاری از رهبران گروههای تروریستی-از ابوبکر بغدادی بگیر تا ابومحمد جولانی و... عبدالله قرداش- در زندانهای «ابوغریب»، «گوانتانامو» و «کمپ بوکا» زندانی بودهاند و پس از آزادی، ناگهان تبدیل به چهرههای کلیدی گروههای تروریستی و تکفیری شدهاند. زندان اصولا میبایست، محلی برای، مهار، بازپروری و اصلاح باشند اما وقتی پای آمریکا به میان کشیده میشود، در عمل به کارخانههای تولید افراطگرایی و تروریسم تبدیل میشوند!
«دونالد ترامپ»، رئیسجمهور منتخب آمریکا، در مناظرات انتخاباتی سال ۲۰۱۶ میلادی تصریح کرد که «اوباما و هیلاری کلینتون داعش را ایجاد کردند.» این جمله شاید جنجالی به نظر برسد، اما شواهد و اظهارات دیگر مقامات آمریکایی از جمله «جو بایدن»، «هیلاری کلینتون» و «باراک اوباما» نیز در درست بودن این اظهارات جای تردید باقی نمیگذارد. واقعیت این است که، سیاستهای اشتباه یا عمدی و به طور کلی مداخلهجویانه آمریکا در غرب آسیا، زمینهساز رشد تفکرات افراطی و تفرقهافکن و تروریستی بوده است.
ریشه داعش در کدام زندان شکل گرفت؟
زندانهایی چون «ابوغریب»، «گوانتانامو» و «کمپ بوکا»، نامهایی آشنا برای جهانیان هستند که امروز مترادف با نقض حقوق بشر و زیر پا گذاشتن کرامت انسانی شدهاند. آمریکا، که مدعی پرچمداری حقوق بشر در جهان است، این اصول را در قبال خود نادیده میگیرد و نسخهای کاملاً متفاوت برای دیگر کشورها میپیچد. کارکرد این زندانهای آمریکا در برخورد با زندانیان خاص! همواره سؤالبرانگیز بوده است. بهنظر میرسد این زندانها به جای اصلاح و بازپروری، بستری مناسب برای رشد و هماهنگی تروریستها فراهم کردهاند.
یکی از مهمترین نمونهها، «کمپ بوکا» است که در آن ریشههای ابتدائی افراطیترین گروهک تکفیری، یعنی داعش، شکل گرفت. بسیاری از رهبران این گروه از جمله ابوبکر بغدادی دوران حبس خود را در این زندان سپری کردند و پس از آزادیِ مشکوک، تبدیل به ستون اصلی سازماندهی داعش شدند.
با وجود این شواهد، مقامات آمریکایی همواره از پذیرش مسئولیت در قبال این مسئله سر باز زدهاند. آیا میتوان پذیرفت که گروهکی مانند داعش، با این سطح از هماهنگی و سازماندهی، بدون اطلاع و نظارت دستگاه امنیتی آمریکا در زندانی تحت کنترل این کشور شکل گرفته باشد؟ ضمن این که رویکردهای آن نیز، دقیقا در راستای منافع آمریکاست! چنین سناریویی جز تقویت این گمانهزنی نیست که آمریکا، از همان ابتدا در طراحی، شناسایی، آموزش و «رهاسازی» این جانوران وحشی نقش دارد.
از آمریکا متشکریم!
در اواخر سال ۱۳۸۱ شمسی، آمریکا با شعار تکراریِ «بسط حقوق بشر و آزادی مردم» و با تمام توان به عراق لشکرکشی کرد. اما این لشکرکشی، در نهایت به هرجومرج و گسترش گروهکهای تروریستی-تکفیری چون القاعده انجامید. هنگامی که اوضاع از کنترل خارج شد، آمریکا دو زندان را برای بازداشت افراطگرایان و تکفیریها ایجاد کرد؛ زندان «ابوغریب»، که به دلیل رفتارهای وحشیانه و شکنجههای غیرانسانی شهره عام و خاص شد، و «کمپ بوکا»، زندانی در نزدیکی موصل که به ظاهر جهنمی برای زندانیان، اما در عمل بهشتی برای رشد گروهکهای تروریستی بود.
در سال ۲۰۰۴ میلادی (۱۳۸۳ شمسی)، «ابراهیم عواد ابراهیم البدری القریشی»، مشهور به «ابوبکر بغدادی»، توسط نیروهای آمریکایی بهعنوان یک تروریست خطرناک دستگیر و به کمپ بوکا منتقل شد. در این زندان، او با دیگر افراطگرایان و سلفیها آشنا شد و پس از چندی پایههای تشکیل گروه داعش شکل گرفت! کمپ بوکا، به گفته برخی زندانیان، برای زندانیان جهنمی واقعی بود، اما برای امثال بغدادی اوضاع فرق میکرد! این زندان فرصتی طلایی برای او بود تا ایدئولوژیهای خود را توسعه داده و ساختارهای گروهش را مستحکم کند. در واقع، این زندان به کارخانه تولید افراطگرایان و مرکز آموزش و هماهنگی برای سازمانهای تروریستی تبدیل شد که از قضا، تمام اقداماتش به شکلی به نفع آمریکا تمام میشد! از اسلامهراسی تا اختلافات مذهبی و تلاش برای تضعیف محورهای مقاومت! این گروهها هیچگاه علیه رژیم صهیونیستی، نه موضع کلامی گرفتند نه اقدامی ترتیب دادند!
روایتی از درون
در سال ۲۰۱۴ بود که روزنامه انگلیسی «گاردین» در گزارشی جذاب تحت عنوان «داعش؛ داستان درونی» با یکی از سرکردگان داعش با نام مستعار «ابواحمد» گفتوگو کرد. این گزارش نشان میداد که چگونه کمپ بوکا به بستری برای شکلگیری یکی از مرگبارترین گروهکهای تروریستی تبدیل شده است. در این گزارش، «ابواحمد» به صراحت تأیید میکند که روابط و هماهنگیهای اولیه میان رهبران داعش، از جمله بغدادی، در همین زندان شکل گرفت. «ابواحمد» در این مصاحبه تأکید میکند که کمپ بوکا، برخلاف تصور اولیه زندانیان، نه یک جهنم بلکه بهشت افراطگرایان بود. او میگوید: «من فوراً برخی از آنها [تروریستها] را شناختم. در تمام مسیر پرواز به کمپ بوکا وحشت داشتم. اما وقتی به آنجا رسیدم، خیلی بهتر از چیزی بود که فکر میکردم. از هر نظر...[دیگر زندانیان] نیز از کمپ بوکا وحشت داشتند، اما خیلی زود فهمیدند که برخلاف بدترین تصوراتشان، این زندان تحت مدیریت آمریکا فرصتی بینظیر فراهم کرده است. ما هرگز نمیتوانستیم در بغداد یا هیچ جای دیگر اینطور دور هم جمع شویم. این کار غیرممکن و بسیار خطرناک بود. اما اینجا نهتنها در امنیت بودیم، بلکه فقط چند صد متر با کل رهبری القاعده فاصله داشتیم.»
بغدادی مورد احترام آمریکاییها بود
یکی از بخشهای جنجالی این مصاحبه، توضیحات درباره نقش «ابوبکر بغدادی» در کمپ بوکا است. به گفته ابواحمد: «او [ابوبکر بغدادی] در ارتش آمریکا خیلی مورد احترام بود. اگر میخواست به کمپ دیگری برود، میتوانست، اما ما نمیتوانستیم. و در تمام این مدت، یک استراتژی جدید که او رهبری میکرد، زیر چشمان آنها در حال شکلگیری بود، و آن هم ساختن دولت اسلامی بود... اگر زندان آمریکایی در عراق وجود نداشت، اکنون داعش وجود نداشت. کمپ بوکا یک کارخانه بود. همه ما را ساخت. ایدئولوژی ما را ساخت... زندان بهترین محیط بود. همه ما [افراد تکفیری] موافق بودیم که وقتی از زندان بیرون آمدیم با هم ملاقات کنیم... بسیاری از ما دوباره به کارهایی که قبل از دستگیریمان انجام میدادیم [عملیاتهای تروریستی]، مشغول شدیم. اما این بار بهتر آن را انجام میدادیم.»
آکادمی افراطگرایان
به گفته «هشام الهاشمی»، تحلیلگر مسائل امنیتی، ۱۷ نفر از ۲۵ نفر از مهمترین رهبران داعش که هدایت جنگ در عراق و سوریه را بر عهده داشتند، بین سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۱ در زندانهای آمریکایی مانند کمپ بوکا نگهداری میشدند. این زندانها، که بهظاهر برای کنترل افراطگرایان ایجاد شده بودند، به مدرسهای برای آموزش و هماهنگی ایدئولوژیهای تکفیری تبدیل شدند.
آمریکا که در سال ۲۰۱۱ به دلیل فشارهای مالی و اجتماعی و... مجبور به خروج از عراق شد، پیش از ترک این کشور دهها نفر از زندانیان خطرناک، از جمله ابوبکر بغدادی و دیگر رهبران داعش، القاعده و جبهه النصره را آزاد کرد! این اقدام، شرایط ایدهآل برای سازماندهی مجدد گروهکهای تکفیری را فراهم آورد.
واضحترین اعترافها
باراک اوباما، رئیسجمهور وقت آمریکا، در سال ۲۰۱۵ اذعان کرد که سیاستهای کشورش، زمینهساز رشد داعش شده است. او در مصاحبهای گفت: «حمله به عراق و سیاستهای پس از آن شرایطی برای ظهور داعش ایجاد کردند. داعش مستقیماً از القاعده در عراق، که نتیجه تهاجم ما بود، رشد کرد. این یک نمونه از پیامدهای ناخواسته است و به همین دلیل باید قبل از اقدام، هدفگیری کنیم.»
در سال ۲۰۱۰ نیز «هیلاری کلینتون» وزیر خارجه وقت آمریکا، آشکارا اعتراف کرد که سیاستهای آمریکا در ایجاد و تقویت گروههایی همچون طالبان و القاعده نقش داشته است. او گفت کشورش برای مقابله با شوروی، این گروههای افراطی را پایهگذاری کرد. ماجرا از اینجا شروع میشود که آمریکا که در ویتنام طعم تلخ شکست را چشیده بود، به دنبال فرصتی بود تا شوروی را در باتلاقی مشابه گرفتار کند. این فرصت در سال ۱۳۵۸ شمسی (۱۹۷۹ میلادی) و با حمله شوروی به افغانستان فراهم شد. واشنگتن با کمک سازمان اطلاعات ارتش پاکستان (ISI) تسلیحات و پول را در اختیار گروههای مبارز افغان و حتی غیر افغان قرار داد. بسیاری از این گروهها، از جمله طالبان، گروههای افراطی بودند که با حمایت مالی و نظامی آمریکا تجهیز شدند.
آمریکا با تجهیز و حمایت گروههای افراطی افغان، از جمله طالبان، توانست شوروی را در افغانستان زمینگیر کند. پس از خروج شوروی در سال ۱۹۸۹، این گروهها که دیگر دشمن مشترکی نداشتند، به جان هم افتادند. طالبان در نهایت در جنگهای داخلی پیروز شد و در سال ۱۹۹۶ قدرت را در افغانستان به دست گرفت. انتقادات به سیاستهای آمریکا پس از قدرتگیری طالبان شدت گرفت. اما «زبیگنیف برژینسکی»، مشاور امنیت ملی آمریکا در زمان حمله شوروی به افغانستان، در مصاحبهای صریحاً گفت: «چه چیزی در تاریخ جهان مهمتر است؟ طالبان یا فروپاشی امپراتوری شوروی؟»
در سال ۱۳۸۰ شمسی (۲۰۰۱ میلادی)، همین آمریکا این بار به بهانه مبارزه با القاعده و طالبان به افغانستان حمله کرد! اما این جنگ، که با شعار مبارزه با تروریسم آغاز شد، نتیجهای جز ویرانی، آوارگی، و فلاکت برای مردم افغانستان به همراه نداشت. جنگ افغانستان برای مردم آمریکا نیز بسیار گران تمام شد. کشتههای بیشمار نیروهای نظامی و هزینههای سرسامآور اقتصادی، فشار افکار عمومی را بر دولتهای مختلف این کشور برای خروج از افغانستان افزایش داد. «هیلاری کلینتون»، وزیر خارجه پیشین آمریکا، در اعترافی صریح درباره اشتباهات سیاست خارجی واشنگتن گفت: «افرادی که امروز با آنها میجنگیم، ۲۰ سال پیش تأمین مالیشان میکردیم... ما آنقدر متمرکز بر اتحاد شوروی بودیم که از هر کسی که میتوانست علیه آنها بجنگد حمایت کردیم.»